Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 14 اردیبهشت 1403 - 14:25

23
مهر
بسيج ملي در شرايط اضطراري و برنامه‌هاي پاسخ‌‌گويي

بسيج ملي در شرايط اضطراري و برنامه‌هاي پاسخ‌‌گويي

دهه‌هاي اخير شاهد خشكسالي، جنگ و ساير بلايا در مقياس وسيع بوده است...

جامعه و بسيج ملي
دهه‌هاي اخير شاهد خشكسالي، جنگ و ساير بلايا در مقياس وسيع بوده است. چنين وقايعي مي‌تواند براي ماه‌ها و حتي سال‌ها سرزمين‌ها، شرهها و روستاها را تحت تأثير قرار دهد. به عنوان مثال، برنامه‌ امدادرساني سازمان ملل در آنگولا در ژوييه 1994 به كمك 3/3 ميليون نفر شتافت كه اغلب آن‌ها حداقل به مدت 4 سال در معرض كمبود غذا و خطر كمبودهاي تغذيه‌اي و گرسنگي بودند.
اين روند نياز به راهكارهاي علمياتي را بيان مي‌دارد كه بتواند:
آسيب‌پذيري به كمبودهاي تغذيه‌اي را كشف كند و مشكل را در برنامه‌هاي توسعه مورد ملاحظه قرار دهد.
برنامه‌هايي براي آينده داشته باشد و شاخص‌هاي اخطار دهنده اوليه را پيگيري كند.
هنگام بروز شرايط اضطراري تغذيه‌اي، برنامه‌‌ها را فعال كرده و به مبارزه با آن بپردازد.
آسان‌سازي فعاليت‌هاي كمك‌رساني و بازسازي طولاني مدت را تضمين كند.
همان‌طور كه در جايي ديگر از اين كتاب بحث شده، كمك‌رساني مؤثر، به آمادگي كامل براي مقابله با شرايط اضطراري وابسته است، كه بايد مطابق با نوع بحران كه در يك منطقه مشخص در جريان است، طرح‌ريزي شود و با طرح‌ها و برنامه‌هاي توسعه‌ي اجتماعي- اقتصادي آن منطقه هم‌خواني داشته باشد.
در كشورهايي كه به خشكسالي يا ديگر عوامل كمبود غذا مستعد هستند، آمادگي بايد شامل توانمندسازي غذايي و تغذيه‌اي كه با ظرفيت‌هاي كافي انساني و سازماني حمايت مي‌شود. باشد جهت ارايه‌ آموزش‌هاي لازم و همچنين سياست‌گزاري، برنامه‌ريزي‌ها، ارايه طرح‌هاي فرعي، ايجاد سيستم‌هايي براي پايش و اخطار زودهنگام و داشتن ذخاير محافظت‌كننده و سيستم سرمايه‌گذاري مداوم ضروري است و تمام اين موارد بايد با سياست‌هاي كلي ملي، برنامه‌هاي سلامتي، آمادگي در شرايط اضطراري و امنيت غذا مرتبط باشد.
مديريت تغذيه در بحران‌ها
هنگامي كه شاخص بلايا به سطح اخطار دهنده‌اي رسيد، اطلاع‌رساني گسترده، آگاه‌سازي عمومي و مسؤوليت‌پذيري تصميم‌گيرندگان سياسي، عوامل كليدي در تسريع فعاليت‌ها براي مقابله با بلايا هستند. براي اين‌كه يك شرايط اضطراري كنترل شود ابتدا بايد به صورت رسمي تاييد شود.
برنامه‌ريزي براي شرايط اضراري تغذيه‌اي به عنوان بخشي از برنامه‌ريزي سلامتي در برنامه اضطراري چند بخشي است و اساس آن همان اصول راهنمايي شده است كه به كار برده مي‌شوند. متخصصان سلامتي به خصوص گروه‌هاي برنامه‌ريز براي سلامتي در شرايط اضطراري بايد با طرح‌هاي چند بخشي در محدوده خود آشنا باشند كه مي‌تواند در يك بخش، يك ايالت و يا در سطح ملي باشد. اين طرح‌ها مي‌تواند آن‌ها را از نقش‌ها و مسؤوليت‌هاي ديگر بخش‌هاي ذي‌ربط مانند پليس و آگاهي، جستجو و امداد، بهزيستي، كشاورزي و بازرگاني، حمل و نقل و ارتباطات آگاه كند. نمايندگان بخش سلامتي بايد با كميته‌ي برنامه‌ريزي در سطوح مختلف ملي، ايالتي و اجتماعي ملاقات كنند.
ظرفيت‌ها بايد در حد امكان با پيشگيري از ايجاد شرايط بحراني و براي مقابله با آن در صورت وقوع، گسترش يافته و حفظ شود. پيوست 9 جنبه‌هاي آموزشي چنين گسترشي را به اختصاص شرح مي‌دهد.
نمايندگان سازمان‌هاي حمايت‌كننده از وزارت بهداشت (مانند سازمان‌هاي اجتماعي نظير نماينده‌ حقوق زنان و كشاورزان، صليب سرخ يا هلال احمر، بخش بهداشت خصوصي، مؤسسات خاص، دانشگاه‌ها و نيروهاي مسلح) بايد در فرآيند برنامه‌ريزي شركت كنند. اين سازمان‌ها همچنين بايد برنامه‌هاي خود را توسعه داده و مشخص كنند كه چگونه با بخش بهداشت و ديگر بخش‌ها هماهنگ خواهند شد.
برنامه نهايي بخش بهداشت خود تنها يكي از نتايج فرآيند برنامه‌ريزي بوده و آمادگي و تمايل براي انجام آن به طور كامل ضروري است.
بسيج عمومي در شرايط اضطرابي كليد همكاري و هم‌گرايي بين كليه بخش‌ها براي مقابله با آن است:
كميته برنامه‌ريزي بهداشت براي وضعيت اضطراري و مديريت بهداشتي بايد با سازمان مديريت وضعيت اضطراري در سطح ملي همكاري نموده و سياست‌ها و استانداردهاي بهداشتي را در سطوح ملي، ايالتي و محله فراهم سازد.
فراهم‌كنندگان خدمات بهداشتي از تمام سازمان‌هاي بهداشتي بايد در آمادگي و مقابله با شرايط اضطراري، با هم كار كنند.
برنامه‌ريزي و عملكرد بخش بهداشتي بايد مطابق برنامه‌ريزي و عملكرد بخش‌هاي ديگر باشد.
هماهنگي
كمبود گستره‌ي غذا نياز به برنامه‌هاي وسيع كمك‌رساني همچنين اتخاذ سياست‌هايي براي رويارويي با عوامل مخل آن دارد. بسته به حجم بحران، كميته‌هاي بين بخشي در سطح ملي و پايين‌تر مورد نياز است، اين كميته‌ها در مجموع مديريت ملي، سازمان‌هاي خيريه بين‌المللي، آژانس‌هاي ويژه سازمان ملل و سازمان‌هاي غيردولتي را كنار هم گرد مي‌آورند تا:
وظايف افراد و عوامل شركت‌كننده را در بخش‌ها يا مناطق جغرافيايي را تعريف كنند.
كمك‌هاي سريع اوليه را براي برطرف كردن مشكل و رفع نيازها سازمان‌دهي كنند.
راهبردهاي مناسب و روش‌هاي استاندارد براي برنامه‌هاي غذارساني، اختصاص جيره‌ها، مكمل ياري، تربيت نيرو، بازديد و گزارش‌دهي داشته باشند.
تهيه غذا و انتقال نيروي انساني، مواد و منابع مالي براي برنامه‌هاي امدادرساني را كنترل كنند.
نحوه‌ تحويل و توزيع امدادرساني و برطرف كردن نيازها و پيشرفت عمليات را پي‌گيري كنند.
منابع و ذخاير را بررسي كنند و در تخمين نيازهاي آتي به مواد غذايي توافق داشته باشند.
به طور منظم و مكرر براي تبادل اطلاعات مربوطه و تغيير برنامه‌ها و راهبردها در صورت نياز ديدار كنند.
توسط رسانه‌ها ارتباط خود را تضمين نمايند.
اين كه يك كميته‌ بين بخشي، مهارت فني در زمينه‌ بهداشت، تغذيه، امنيت غذايي يا كمك به افراد آسيب‌‌پذير، ايمني غذا، كنترل و پشتيباني را ارزيابي كند، اهميت دارد. ممكن است براي اين زمينه‌ها و براي فعاليت در سطح ملي نياز به تأسيس كميته‌ها يا مكانيسم‌هاي بين‌بخشي باشد. چنين گروه‌هاي كاري ممكن است در سطح محلي نيز لازم باشند. براي مثال اگر چنين گروه‌هاي كاري با مسؤوليت‌هاي محلي تأسيس شوند، در هر دو سطح فعاليت‌هاي حياتي تضمين مي‌شوند. چون اين كار در اغلب موارد با فعاليت‌هاي عادي وزارتخانه‌ها و سازمان‌هاي مختلف برخورد دارد، براي جلوگيري از دوباره‌كاري و يا تضاد، مشاركت اين دستگاه‌ها در كميته‌هاي مذكور ضروري است.
براي زير نظر داشتن توليد، واردات، ترخيص از گمرك، حمل و نقل كالا (حداقل در فاصله‌ي يك بخش)، انبار كردن و موقعيت ذخاير يك بخش، حمايت تداركاتي مركزي لازم خواهد بود.
در شرايط جنگ كه نشانه‌ يك شرايط اضطراري پيچيده است، اين واحد تداركاتي نياز به ظرفيت‌هاي ويژه‌اي براي حمل هوايي، مراقبت محموله‌‌ها، پيگيري قابليت دسترسي و امنيتي دارد. به علاوه توافق‌نامه‌ها و دستورالمعل‌هاي ويژه‌اي براي تحويل سالم كمك‌هاي بشردوستانه به طور مثال براي ترخيص كالاها از گمرك و حمل ونقل هوايي، راهكارهاي بشردوستانه بدون درگيري از پيش‌تعيين‌شده براي دوره‌هاي آتش‌بس لازم است.
در رابطه با اختيارات كلي و سازمان‌دهي، روش‌ها متفاوت است:
در بعضي مواقع مديريت ملي، براي آمادگي در شرايط اضطراري و مقابله با آن عمل مي‌كند كه معمولاً در دفاتر رياست جمهوري يا نخست‌وزيري قرار دارد.
برخي مواقع كميسيون‌هاي ويژه امدادرساني و بازسازي تحت حمايت وزارتخانه‌هاي ويژه تشكيل مي‌شوند. چنين كميسيون‌هايي حتي ممكن است خدمات بهداشتي خود را نيز سازماندهي كنند كه اين تركيب مناسب و دلخواه نيست.
ممكن است اين مسؤوليت به يك وزارتخانه فني يا يك مؤسسه ويژه داده شود كه عمدتاً بر مبناي وظايف قانوني او (مثل برنامه‌ريزي يا بودجه) يا با توجه به ظرفيت‌هايش در سطوح زيربنايي مثل (كشاورزي، دولت محلي يا مسؤوليت بازار غله) است.
براي تضمين بي‌طرفي كمك‌هاي بشردوستانه در شرايط اضطراري پيچيده، برخي مواقع يك دفتر سازمان‌دهي ويژه در سازمان ملل زير نظر نماينده‌ ويژه دبيركل سازمان تشكيل مي‌شود و وظيفه‌اش ضمانت جنبه‌هاي سياسي آن مسئله است.
اين سازمان‌دهي هر طور كه باشد، كميته بين‌بخشي به طور معمول شامل نمايندگاني از وزارتخانه‌هايي مي‌شوند كه مسؤوليت امور برنامه‌ريزي، بودجه، امور داخلي، دولت محلي، بهداشت، بهزيستي، حمل و نقل، كشاورزي، بازرگاني، محيط زيست، ارتباطات و حفاظت از شهروندان را دارا هستند. پليس و نيروهاي مسلح نيز مي‌‌توانند به دليل ظرفيت‌هاي پشتيباني قابل توجه خود بايد شركت داده شوند. در شرايط اضطراري پيچيده زماني كه نگراني‌هاي امنيتي وجود دارد، ارتباط با نيروهاي مسلح يك نياز قطعي است.
ظرفيت وزارت بهداشت براي ايفاي نقش كامل در كميته‌ها يعني به دست آوردن اطلاعات تغذيه‌اي و اپيدميولوژيكي راهنمايي‌هاي فني در زمينه‌ برنامه امدادهاي غذايي عمومي و انتخابي، توصيه براي مكمل ياري با ريزمغذي‌ها، اطلاعات درباره فعاليت‌هايي در زمينه كنترل بيماري‌ها و غيره يك جزء اساسي از آمادگي براي شرايط اضطراري است.
جدا از هزينه تهيه كمك‌هاي غذايي، سازمان‌دهي اقتصادي براي تحت پوشش قرار دادن هزينه‌هاي حمل و نقل و انبار كردن، مراقبت‌هاي تغذيه‌اي، ارتباطات، ارايه‌ي فعاليت‌ها در زمينه‌هاي نظير آب و بهداشت و ديگر برنامه‌هاي عمومي بايد انجام گيرد. منابع مالي بايد از بودجه ايالتي يا برنامه‌هاي كمك‌رساني معمول هزينه شود و در صورت عدم موفقيت، پشتيباني فوق‌العاده بايد توسط دولت، مؤسسات غيردولتي و يا مؤسسات كمك‌رساني بين‌المللي انجام گيرد. اين فرآيند اغلب توسط كميته‌اي بين‌بخشي و با ارتباط با امور بشردوستانه‌ي سازمان ملل، آژانس‌هاي مربوطه در سازن ملل و سازمان‌هاي رابطه در سطوح ملي- منطقه‌اي و سازمان‌هاي مركزي خبرگزاري‌ها، سازمان‌دهي مي‌شود.
اين مكانيسم‌هاي اداري، فني و اقتصادي براي پي‌ريزي و اجرا نياز به زمان دارند. در طول اين زمان احتمال دارد بحران از نظر حجم و شدت افزايش يابد. اگر قبلاً در مورد اختيارات، مسؤوليت‌ها، تداركات اداري و وجوه احتمالي و شيوه‌ي فعال‌سازي آن‌ها به عنوان بخشي از برنامه بسيج ملي توافق شده و به اطلاع تمام دستگاه‌هاي ذي‌ربط رسيده باشد، در وقت صرفه‌جويي خواهد شد.
گام‌هايي در اين جهت با ابتكارات اخير سازمان ملل برداشته شده است، كه در آن WHO در برنامه‌هايي نظير تيم كنترل بالايا در كشور (DMT) و برنامه آموزش كنترل بلايا (UNDMTP) شركت دارد.
عمليات
براي كاهش آلام اجتماعي و تسهيل ادامه توليد و توسعه، عمليات بايد از يك سري ملاك‌هاي راهبردي پيروي كند:
توسعه مشاركت اجتماعي در مديريت و مالكيت برنامه‌ها و ظرفيت‌سازي محلي
كنترل جابه‌جايي جمعيت
مطلوب‌سازي امدادهاي غذايي
به حداقل رساندن وابستگي و تسهيل بازسازي
توسعه‌ي احساس تعلق، همكاري و ظرفيت‌ها
هماهنگ‌سازي مكانيسم‌ها در سطوح ملي و پايين‌تر لازم است. اگر منطقه‌ وسيعي دچار وضعيت بحراني باشد، معمولاً لازم است از طريق وزارتخانه يا دولت محلي، كميته‌هاي بين‌بخشي در سطح ايالتي و يا منطقه‌اي تا سطوح پايين‌تر مثل روستاها و يا حداقل در سطح نواحي خودمختار تشكيل شوند. با توجه به شرايط، نقش رهبري ممكن است توسط هر يك از وزارتخانه‌ها، بخش‌ها و يا حتي مؤسسات غيردولتي محلي كه بيشترين ظرفيت‌ها را دارا هستند ايفاد شود، با اين وجود بايد نقش كميته‌هاي بين‌بخشي نيز حفظ گردد.
در اين كميته ها بايد نمايندگاني از سازمان‌هاي ذي‌ربط دست‌كم در سطح منطقه‌اي حضور داشته باشند كه امدادرساني و بازسازي به طور مستقيم در آن انجام مي‌گيرد. راهبرد امدادرساني ملي بايد امكانات مؤثري براي شركت رهبران سنتي و ملي و سازمان‌هاي مردمي شامل گروه‌هاي مذهبي، گروه‌هاي زنان و مؤسسات غيردولتي داشته باشد. اين موارد بستگي به آن دارد كه جمعيت بلايا ديده در شهرها، روستاها و يا در اردوگاه‌ها باشند. همچنين اگر آژانس‌هاي بين‌المللي، افراد محلي را براي برنامه‌هاي كمك‌رساني خود در شرايط اضطرابي دخالت دهند، احساس تعلق و مشاركت ملي و محلي تقويت خواهد شد.
دستورالعمل‌ها و برنامه‌هاي ملي بايد با شرايط محلي تطبيق داده شوند. انتخاب افراد دريافت‌كننده‌ي كمك‌هاي غذايي از طريق مطالعه و گفتگو با افراد مبتلا به شرايط بحراني و تصميم‌گيري براساس نوع مشكل در بخش مديريت انجام مي‌گيرد. معيارهاي فني (مانند دستورالعمل‌هاي تغذيه‌اي از وزارت بهداشت) با هدف قرار دادن آسيب‌پذيرترين افراد، پي‌گيري نيازهاي آن‌ها و گرفتن تصميمات مديريتي اساسي مؤثر، كمك خواهد كرد.
تداركات محلي براي توزيع كمك‌ها ممكن است شامل:
كارت‌هاي غذايي، فروشگاه براي ارايه جيره‌ها، دادن پول نقد به ازاي كار، پروژه‌هاي تهيه‌ غذا در قبال پول نقد، برنامه‌هاي غذا در مقابل كار كه جيره‌بندي عمومي را تضمين مي‌كنند.
مكمل ياري غذايي براي كودكان زير 5 سال، زنان باردار و احتمالاً زنان شيرده، افراد مبتلا به بيماري‌هاي مزمن، سالمندان و كودكان در سنين مدارس ابتدايي.
توزيع غذا و نياز به فعاليت‌هاي حمايتي مستقيم شامل بررسي‌هاي تن‌سنجي، اجتماعي و اقتصادي، شناسايي پروژه‌هاي محلي و بهبود زيرساخت‌هاي حياتي (چاه‌ها، جاده ها، پل، انبارها و ...) دارد. تغذيه درماني در موارد سو‌ء‌تغذيه شديد بايد در برنامه‌هاي گسترده‌تر براي مقابله با شرايط اضطراري انجام گيرند و توسط يك تيم بهداشتي منطقه‌اي كه اغلب با سازمان‌هاي غيردولتي ملي و بين‌المللي ارتباط دارند سازمان‌دهي شوند.
 شفافيت و مسؤو ليت‌پذيري در مديريت امدادرساني معمولاً اثرات مثبتي در بسيج منابع دارد. در شرايط اضطراري در يك بحران ملي عموماً كمك‌رساني، نه تنها افرادي را كه به اين كمك‌ها نياز دارند هدف مي‌گيرد، بلكه به ظرفيت‌سازي در مديريت محلي نيز كمك مي‌كند. هرگونه گزارشي كه مسؤولين محلي را قادر سازد عمليات را كنترل كنند، مفيد خواهد بود. تجربه‌هاي قبلي در اصلاح وضعيت آمادگي و برنامه‌هاي توسعه محلي و آگاهي از آسيب‌پذيري و خطرات ميان‌‌مدت و بلندمدت نيز مفيد است.
ظرفيت‌هاي پشتيباني و كارهاي اجرايي به همان‌اندازه كه از وزارتخانه‌ها خواسته مي‌شود، از داوطلبان، سازمان‌هاي غيردولتي محلي، گروه‌هاي مذهبي و ... نيز مورد انتظار است، اما براي تحقق اين كار نياز به آموزش بيشتر وجود دارد. در اين مورد شناسايي منابع، تقسيم كار و تربيت نيروها همگي وقت‌گير بوده و بهتر است كه به عنوان بخشي از برنامه‌هاي آمادگي منطقه‌اي قبل از وقوع شرايط اضطراري انجام گيرند. در مناطقي كه مستعد قحطي هستند، تمام فعاليت‌هاي توسعه‌ي روستايي بايد آمادگي را شامل شوند. پروژه‌هاي آموزش بهداشت و تغذيه بايد شامل راهنمايي‌هايي براي رويارويي با سال‌هاي بد و همچنين براي بهبود وضعيت تغذيه در سال‌هاي خوب، باشند.
با وجود اين اگر تلاش‌هايي براي آمادگي پيش از وقوع شرايط اضطراري صورت نگرفته است، بايستي در طول مراحل امدادرساني و بازسازي اين كارها انجام گيرند و منابع كافي براي اين كار در قالب برنامه‌ امدادرساني در دسترس باشد.
محدودسازي جابه‌جايي جمعيت
هر چه سيستم توزيع مواد غذايي گسترده‌تر باشد جمعيت كمتري مجبور به ترك خانه‌هايشان خواهند شد. كنترل جابه‌جايي مردم و همچنين محدودسازي تجمع دريافت‌كنندگان كمك كه بالقوه خطرناك است، معيار مهمي براي موفقيت برنامه‌هاي امدادرساني است. تمام تلاش‌ها بايد در جهت رسيدگي به افراد مصيبت‌‌زده و برآورد نيازهاي آن‌ها باشد. بايد اطلاعات روشني درباره‌ي اولويت‌هاي كمك‌رساني، محل‌ها و جداول زماني توزيع كمك‌ها منتشر شده باشد و پيروي دقيق از برنامه‌ها و دستورالعمل‌ها ضروري است.
در مراحل اوليه‌ بحران و يا حداقل تا زماني كه نظام بازار محلي به فعاليت خود ادامه دهد، پروژه‌هاي غذا در مقابل پول نقد مي‌تواند خانواده‌هاي آسيب‌پذير را قادر به خريد غذا علاوه بر آن ابزار كشاورزي و بذر براي توليد محصولات سال آينده كند. در اين روش خانواده‌ها به فروشگاه‌هاي معتبر محلي مراجعه مي‌كنند و نياز به مهاجرت ندارند. همچنين پروژه‌هاي غذا در مقابل كار نيز با فراهم كردن امنيت غذايي، خانواده‌ها را كنار هم نگه داشته و موجب حفظ مشاغل و چارچوب‌هاي اجتماعي مي‌شود.
براي تشكيل سيستم توزيع مناسب غذايي و گسترده مي‌توان از سيستم دولتي موجود و شبكه‌هاي تجاري محلي و خصوصي استفاده كرد. مراكز توزيع كمك‌‌ها مي‌تواند بازارهاي محلي يا فروشگاه‌هاي دولتي باشد كه از طرف مراكز منطقه‌اي يا ايالتي اجناس خود را تأمين مي‌كنند. شركت‌‌هاي حمل و نقل خصوصي و سازمان‌هاي غيردولتي مي‌توانند توسط نيروهاي پشتيباني حمايت شوند.
جمع كردن افراد مصيبت‌ديده در اردوگاه‌‌هاي پناهندگان و افراد بي‌خانمان مطلوب نيست و بايد به عنوان آخرين راه‌حل به آن انديشيد. ايجاد ارودگاه ممكن است يك راه‌حل مناسب در شرايط جنگي باشد، زيرا براي تأمين نيازهاي غذايي جمعيت آسيب‌ديده بايد آن‌ها را در محيط امني اسكان داد اما ايجاد اين اردوگاه‌ها مشكلاتي را نيز در پي دارد:
شلوغي بيش از حد و شرايط زندگي نامناسب، دسترسي محدود به آب و محدود بودن بهداشت محيط مي‌تواند منجر به ايجاد خطرهاي بهداشتي جديد شود.
زمين كشاورزي ممكن است خيلي دور يا خيلي محدود بوده و يا براي توليد، نامناسب باشد.
استفاده‌ طولاني مدت از غذاهاي غيرسنتي (به طور مثال آرد غلات به جاي حبوبات) مي‌تواند منجر به مشكلاتي در بازگشت به شيوه زندگي سنتي در آينده شود.
تصميم‌هاي زيادي كه توسط افراد خارجي گرفته مي‌شود باعث از دست رفتن رهبري مردمي و اجتماعي شده و حتي ممكن است به افسردگي‌هاي ذهني منجر شود. همچنين ممكن است وابستگي به شرايط اردوگاه خيلي شديد باشد و متفرق ساختن جمعيت را حتي پس از پايان شرايط اضطرابي دشوار كند.
الگوهاي اجتماعي عادي گسسته مي‌شوند و شبكه‌هاي سلامتي سنتي و مكانيسم‌هاي وابسته تخريب مي‌گردند، ساختارهاي جديد و ناشناخته قدرت مي‌توانند ظاهر شوند و ممكن است نزاع و كشمكش بين افراد مهاجر و ميزبان يا بين گروه‌هاي مهاجر با سازمان‌هاي سياسي يا نژادي مختلف به وجود آيد.
اردوگاه‌ها به خصوص اگر بزرگ باشند ممكن است مستعد به بروز مشكلات امنيتي شوند. كنترل اردوگاه‌هاي بزرگ دشوار است و مديريت نامناسب اين اردوگاه‌ها مي‌تواند منجر به تنش‌هاي داخلي و حتي آشوب شود. در جنگ‌ها، اردوگاه‌ها مي‌توانند جزو اهداف سياسي به حساب آيند و ممكن است به‌وسيله طرف‌هاي درگير، مورد تهاجم يا نفوذ قرار گيرند.
بهينه‌سازي كمك غذايي
امداد رساني غذايي تا آنجا كه ممكن است بايد در داخل كشور و از طريق خريد و انتقال مازاد مواد از مناطقي كه تحت تأثير حادثه نبوده‌اند انجام گيرد. اين عمل هزينه را پايين آورده و خسارت‌هاي وارده به اقتصاد كشور را كاهش مي‌دهد.
چنان‌كه ارزش انرژي غذاي توزيع شده پايين باشد يا توزيع كمك غذايي به صورت نامناسب انجام گيرد، عمليات امدادرساني، هزينه‌ي زيادي را در برخواهد داشت و اثربخشي آن نيز پايين خواهد بود. سبد غذايي متعادل بايد با در نظر گرفتن بودجه برنامه مورد توجه بيشتري قرار گيرد. چنانچه توزيع غذاهاي مختلف خوب سازمان‌دهي نشود افرادي ممكن است به مدت زياد يك نوع غذا دريافت كنند؛ مثلاً انرژي مورد نيازشان را بيشتر از آرد غلات تأمين نمايند تا غلات اوليه.
فعاليت‌هاي بهداشتي متناسب در سطوح مختلف منطقه، عامل كليدي براي جبران آسيب‌پذيري بالاست و به گيرندگان كمك‌ها اين اطمينان را مي‌دهد كه غذاي مصرفي، نياز آن‌ها را كاملاً تأمين مي‌كند. همچنان كه در قسمت بالا اشاره شد در كنار اين بررسي‌ها و برنامه‌هاي مكمل ياري و تغذيه درماني، فعاليت‌هاي بين بخشي جامعي براي كنترل بيماري‌هاي واگير در اولويت خواهد بود. راهبردها و شيوه‌هاي ويژه‌اي مورد نياز است كه بخش‌هاي مسؤول سلامت منطقه به طور مؤثر با ديگر بخش‌ها در ارتباط باشند، همچنين با سازمان‌هاي غيردولتي ملي و بين‌المللي كه تازه در منطقه حضور يافته‌اند هماهنگ شده و با نيازهاي فوري منطقه سازگار نمايند.
آموزش فشرده و سريع بهداشتي و در صورت امكان فعاليت‌هاي خدماتي جهت بهبود نارسايي‌هاي موجود در شركت جمعيت در مصون‌سازي‌ها، بهداشت مادر و كودك و غيره الزامي است. مادران اغلب مي‌توانند به جايي برسند كه براي دريافت غذا يا آب به صف بياستند يا زماني پيش بيايد كه در طرح «غذا در قابل كار» ثبت نام كنند.
وجود مواد غذايي و آموزش‌هاي ويژه در بيمارستان‌هاي صحرايي جهت تشخيص و درمان سوءتغذيه شديد و كمبود ريزمغذي‌ها، ضروري به نظر مي‌رسد.
در شرايط اضطراري پيچيده كه تعداد زيادي از مردم تحت تأثير قرار مي‌گيرند، گروه بهداشت منطقه براي انجام وظايف ويژه به دستورالعمل‌ها، منابع و پشتيباني از سطح استان جهت ياري پناهندگان يا افراد بي‌خانمان در پناهگاه‌ها و در كمپ‌هاي موقت، نياز خواهند داشت. اين گروه بايد اطمينان حاصل كند كه:
توصيه‌‌هاي بهداشتي و دستورالعمل‌هاي فني در تمامي تصميمات بين‌بخشي مربوط به برنامه‌ريزي مكاني، طول مدت اقامت، غذا، آب، پناهگاه، بهداشت، مراقبت‌هاي ويژه براي گروه‌هاي آسيب‌پذير و غيره منعكس مي‌شود. افراد به محض ورود تحت غربال‌گري تغذيه‌اي و بهداشتي قرار مي‌گيرند. افراد در طول انتقال به كمپ يا به محض رسيدن، به تسهيلات و مراقبت‌هاي اوليه‌ بهداشتي دسترسي پيدا مي‌كنند و به طور مراقبت كنترل مي‌شوند.
آسيب‌پذيري و نيازهاي بخش‌هاي تأمين كننده بهداشت در بيمارستان‌ها و مراكز بهداشتي بايد مدنظر قرار گيرد. در طول زمان خشكسالي، ممكن است برخي از واحدهاي بهداشتي دچار كم‌آبي شوند بنابراين بيمارستان‌ها بايد تداركات ويژه‌اي را براي تغذيه بيماران، كاركنان و حفظ نظافت فراهم كنند. پرسنل بهداشتي به‌ويژه كاركنان جامعه درست‌مثل ساير افراد از كمبود غذا و بحران اقتصادي رنج خواهند برد و ممكن است نتوانند سركار بيايند و يا حداقل انگيزه‌ خود را براي كار كردن از دست مي‌دهند. براي ايجاد انگيره در اين گروه راه‌حل‌هاي مختلفي نظير طرح‌هاي «غذا در قبال كار» ممكن است لازم باشد.
گاهي اوقات در وضعيت اضطراري ويژگي‌هاي مثبتي ايجاد مي‌شود؛ به عنوان مثال برنامه‌هاي تغذيه‌اي، توان مادر و بهداشت كودك را افزايش داده و پايش تغذيه‌اي دامنه‌داري را ايجاد مي‌كند كه اين ويژگي‌ها مي‌توانند بعد از شرايط اضطراري نيز ادامه پيدا كنند، گروه بهداشت منطقه‌اي نياز به آموزش اضافي، نظارت شديد، حمايت لجستيكي و اجرايي وتشويق از جانب سطوح ملي و استاني خواهد داشت، مسؤوليت و وظايف نواحي بهداشتي از سطح فردي به سطح ملي ارتقا پيدا خواهد كرد، به خصوص در جايي كه به اطلاعات و خدمات بيشتري نياز است. همچنين همكاري با ديگر نواحي و مشاركت كنندگان خارجي، باركاري بيشتري را اغلب در زير فشار و شرايط سخت به وجود خواهد آورد. بنابراين هميشه بهتر است برنامه‌هاي امدادرساني فوري در تمامي سطوح به ميزان مناسب تقويت و نهادينه گردد.
مسايل بهداشتي- رواني و رواني- اجتماعي
وجود خلاء در فاصله وقوع حادثه تا فعاليت‌هاي امدادي و كمك‌رساني به آسيب‌ديدگان، برخي اوقات تا حد زيادي سلامت اجتماعي و رواني را تحت تأثير قرار مي‌دهد. تلاش‌هاي امدادي، بايد منجر به افزايش و حفظ اعتماد به نفس و شادي در افراد و خانواده‌ها و احياي قدرت‌ آن‌ها براي دست و پنجه نرم كردن با مشكلات و به دست آوردن كنترل زندگي‌شان شود. يكي از اين راه‌ها درگير كردن آن‌ها در فعاليت سازمان‌هاي امدادي است.
شايد اين تلاش‌ها نيازمند بازيابي انسجام خانواده و گروه‌ها و يا حتي تسهيل گروه‌بندي و ساختار جديد اجتماعي مانند گروه‌هاي خوديار، فرزندخواندگي‌هاي غيررسمي، تهيه‌ غذاي اشتراكي و غيره باشد. گروه‌هاي اجتماعي متعهد به تعديل شيوه زندگي خود، هنگام يادگيري روش‌هاي جديد، شايد نيازمند ياري به وسيله‌ روش‌هاي اعتمادساز باشند و اغلب آمال و آرزوهايشان را تعديل كنند (مثلاً زماني كه دوره‌گردها مجبور باشند بازرگانان كوچكي شوند).
 كودكاني كه فكر و ذهنشان در حالت اضطراري مشغول است به روشني در معرض آسيب‌پذيري ذهني هستند و در اين شرايط از لحاظ رواني و شناختي پيشرفت ضعيفي خواهند كرد. تمام تلاش‌هاي ممكن بايد صورت گيرد تا كودكان پيش مادرانشان نگه‌داري شوند در اين صورت تغذيه آن‌ها از شير مادر ادامه مي‌يابد و مراقبت‌هاي محبت‌آميز از جانب مادر در درون خانواده (مثلاً با آماده‌سازي غذا و خوردن آن در كنار هم) تقويت و حفظ مي‌شود.
كاهش وابستگي و تسهيل توان‌بخشي
امدادرساني بايد با هدف كاهش وابستگي در فرد دريافت‌كننده كمك و تهسيل در توان‌بخشي و پيشرفت او باشد. برنامه امدادرساني بايد تاكيد زيادي بر روي تشويق فرد دريافت‌كننده  كمك، در طي تلاش براي از سرگيري توليد و رسيدن به امنيت غذايي در آينده و همين‌طور در توزيع و تقسيم غذا داشته باشد. بنابراين كمك‌هاي غذايي مي‌تواند ابزاري چند منظوره باشد: اين كار با درك بين‌‌المللي و با حمايت‌هاي سياسي ملي و طي برنامه‌ها و پروژه‌هاي خلاق، مي‌تواند كاري فراتر از يك تضمين ساده براي بقاي كوتاه مدت جمعيت باشد.
در برخي از كشورها، طرح‌هاي پشتيباني با ساختار «پول در قبال كار»، تقويت توليد كار را در طي برنامه‌هاي توان‌بخشي و يا توسعه‌اي به همراه داشته است. همان‌طور كه در بالا اشاره شد برنامه‌هاي «پول در قبال كار» در سطح اجتماعي مي‌‌تواند اعتماد به نفس را تقويت و دستيابي به افزايش كشت و زرع و غذا را تضمين و نقدينگي را تأمين نمايد.
برنامه‌هاي «پول در قبال غذا» همچنين مي‌تواند محدود به فعاليت‌هاي توسعه‌اي و توان‌بخشي شوند. برنامه امداد غذايي معمولاً به شكل غلات است كه در سطح ملي (مخصوصاً در شهرها) به فروش مي‌رسند. سود حاصل از فروش توسط دولت براي حمايت از فعاليت‌هاي توسعه‌اي در سطح محلي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. بايد بسيار دقت شود تا توليدكنندگان و فروشندگان محلي قيمت اين مواد غذايي را بيش از حد بالا نبرند.
برنامه‌هاي «غذا در قبال كار» اغلب از مشخصه‌هاي بارز برنامه‌هاي امدادي در شرايط اضطراري است و در مقياس بزرگ‌تر، اين برنامه‌ها در راستاي بهبود زيربناي اقتصادي قرار دارند. به عنوان مثال در مدت زمان كوتاهي، جاده‌ها و پل‌ها ممكن است جهت تسهيل توزيع غذا از نو ساخته يا بازسازي شوند. در ميان مدت و بلندمدت، اهدافي مانند توانبخشي، امنيت غذايي و رشد و توسعه (به عنوان مثال چاه‌ها، آبياري‌، طرح فاضلاب، درختكاري، ساخت جايگاه‌ها و مراكز بهداشتي) مورد توجه قرار گيرند. اخيراً با نظارت تكنيكي، برنامه‌هاي «غذا در قبال كار» در مين‌زدايي در خفط مقدم جبهه‌ها به كار رفته است. در مقايس كوچكتر، برنامه «غذا در قبال كار» مي‌‌تواند از يك سلسله فعاليت‌ها به‌ويژه از طريق شكل‌هاي غيردولتي (NGO)، براي توليد، درآمدزايي، خدمات اجتماعي و آموزش شغلي حمايت كند. با وجود اين برخي تجارب نشانگر اين است كه نام نويسي مادران در برنامه‌هاي «غذا در قبال كار» ممكن است اثر منفي روي سلامت كودكان داشته باشد. بنابراين اين برنامه‌ها، بايد حداقل مكمل غذايي براي كودكان زير 5 سال را فراهم و هميشه از تغذيه با شير مادر حمايت كنند.
در برخي از گروه‌هاي دريافت‌كننده كمك مانند پناهندگان، كمك غذايي تنها نوعي حمايت صرف در مسير خودياري است. بنابراين بسياري از محققان بر اين باورند كه دولت‌ها و نمايندگان امدادرساني بايد نسبت به تأمين كمك غذايي، انعطاف‌پذيري بيشتري نشان بدهند به شرط آن‌كه اين كار، توليدات محلي و بازار فروش را تحت تأثير خود قرار ندهد.
چنانچه جابجايي مجدد ضروري باشد، افراد دريافت‌كننده كمك بايد به مناطقي انتقال يابند كه شرايط مناسبي از قبيل آب و محيط (نواحي كه حشرات ناقل بيماري ندارند) داشته باشد. همچنين اين‌گونه نواحي ممكن است در بازاريابي توليدات كشاورزي نقش داشته باشند. بنابراين بايد در اين مناطق انواع بذر و ابزار كشاورزي در دسترس باشد و از نظر دسترسي به بازارهاي فروش توليدات مازاد، مناسب باشند.
به خاطر جلوگيري از ناسازگاري‌هاي بالقوه ميان جمعيت ميزبان و افراد مهاجر، بايد جنبه‌هاي مختلف ديگري نيز در نظر گرفته شود:
برنامه‌‌‌هايي لازم است تا شدت ورود جمعيت پناهده را نسبت به گنجايش منطقه مهاجرپذير تعديل كند. ساختن جاده‌ها و پل‌ها، چاه‌ها، كلينيك‌ها و مدارس نيز ممكن است ضروري باشد. براي جلوگيري از تخريب درختان و پوشش گياهي و محافظت از آب و خاك اقدامات ويژه‌اي بايد صورت گيرد. برنامه‌هاي «غذا در قبال كار» يا «پول در قبال كار» ممكن است براي اين منظور مفيد واقع شوند.
جمعيت ميزبان اين نواحي بايد در تصميم‌هاي مربوط به سكونت مشاركت داشته باشند و حمايت چشمگير مادي و انساني نيز بايد در نظر گرفته شود.
كشورهايي كه به لحاظ مهاجرت‌پذيري زياد آسيب‌پذيرند (مثلاً كشورهايي كه در جنگ با ديگر كشورها داراي مركز مشترك هستند يا كشورهايي كه دچار خشكسالي مي‌شوند) جهت كاهش خطر نزاع بر سر منابع كمياب، بايد تداركات مناسبي جهت توسعه و برنامه‌هاي بسيج عمومي فراهم كرده و پيشاپيش مكان هايي را كه براي اسكان موقت يا طرح‌هاي اسكان مجدد مناسب هستند، شناسايي كنند.
مديريت كمپ‌ها و مراكز توزيع
همه مديران بايد از نظر شخصيتي به حد كافي سالم و قوي باشند تا در برابر فشارهايي كه ممكن است از جانب دريافت‌كنندگان كمك يا سازمان‌هاي خارجي بر آن‌ها تحميل شود، مقاومت كنند. آن‌ها همچنين بايد به زبان و فرهنگ دريافت‌كنندگان كمك و نيز به موقعيت جغرافيايي منطقه آشنا باشند.
وجود موارد زير در محل ضروري خواهد بود:
ناظران (جهت توزيع تسهيلات بهداشتي و آب)
منشي‌هاي ثبت نام (و دستيار احتمالي كه بستگي به ظرفيت و اندازه كار دارد)
انبارداران و ناظران غذا كه براي ايمني غذا آموزش ديده‌اند.
محافظت از انبارهاي غذا (امنيت ممكن است توسط دولت صورت گيرد)
كاركنان بايد نزديك به محل كارشان زندگي كنند. افراد توزيع‌كننده غذا، كارگران آشپزخانه و ساير كاركنان بايد از ميان دريافت‌كنندگان امداد و براساس طرح (پول يا غذا در قبال كار) به كار گرفته شوند. دفتري نيز با تجهيزات زير مورد نياز خواهد بود:
دفاتر ثبت
نقشه منطقه يا كمپ كه نواحي و تسهيلات مختلف را نشان مي‌دهد.
نوعي نمودار و يا تخته سياه كه تعداد ساكنين هر ناحيه را نشان مي‌دهد.
فهرست كامل و مشخصات تمامي كاركنان
اين دفتر بايد شامل اطاق انتظاري براي بازديدكنندگان باشد و بعد از ساعات كاري هميشه بسته شود.
بايد كميته‌اي از نمايندگان افراد دريافت‌كننده كمك براي فراهم كردن مشاركت عمومي در تأمين امنيت ايجاد شود. چنانچه كميته رسمي ايجاد نشد حداقل بايد يك گروه كاري متشكل از يك فرد از هر ناحيه كه با هم در تماس باشند، تشكيل شود. اين كميته يا گروه كاري در تماس با هم مي‌توانند بحث‌هايي را با مسؤولان درباره توزيع غذا و ديگر رويدادهاي مهم (برنامه‌هاي ايمن‌سازي، تغيير در برنامه‌ها، ملاقات‌هاي رسمي و غيره) داشته باشند. همچنين اين گروه كاري يا كميته، مسؤول بهبود شرايط زندگي در جامعه شامل توسعه مراقبت‌هاي اوليه بهداشتي و تسهيلات مرتبط با آن، خدمات و فعاليت‌هاي كشاورزي و آموزشي خواهند بود.
اين گام‌هاي اوليه به‌ويژه براي پناهندگان و افراد بي‌خانمان كمپ‌ها حايز اهميت‌اند. اين كميته‌ها فرصت‌هاي خوبي براي تقويت ذخاير آب سالم، بهداشت محيط، ايمن‌سازي، آموزش، مراقبت‌هاي ويژه از افراد آسيب‌پذير، تشويق گروه‌هاي زنان، فعاليت‌هاي درآمدزا و ... دارند.
پشتيباني
حمل و نقل
حمل و نقل مواد غذايي در سطح وسيع، اغلب علت اساسي تأخير و كندي در كارهاي امدادي است. در اين زمينه توجه به موارد زير ضروري است:
براي حمل هفته‌اي مواد غذايي خشك براي 1000نفر كاميون‌هاي 123 تني نياز است.
يك جيپ يا ميني‌بوس مي‌تواند تقريباً 500 كيلوگرم غذا و تيم كوچكي از توزيع‌كنندگان غذا و مراقبمان بيماري را حمل كند. اين 500 كيلوگرم نمايان‌گر سهم خوراكي روزانه 1000 نفر (200 خانوار) يا سهم مكمل ياري 5500 كودك است.
همچنين براي ناظران اين نقل و انتقال به صورت تمام وقت نياز است. در شرايط آب و هوايي نامساعد، از هر 10 وسيله‌ي نقليه حداقل يك وسيله در مدت زمان معيني براي نگه‌داري و يا تعمير از حركت باز خواهد ايستاد.
به طور معمول تأخيرهايي به دليل بدي آب و هوا، نامناسب بودن جاده‌ها و خرابي وسايل نقليه پيش مي‌آيد.
ذخيره
تمام مواد غذايي در طول زمان ذخيره‌سازي در معرض فساد قرار مي‌گيرند اما برخي از غذاها زودتر فاسد مي‌شوند و هيچ اقدام ويژه‌اي جهت نگهداري غذاهاي فاسدشدني (سبزي‌ها، ميوه‌ها، منابع حيواني) انجام نمي‌گيرد. در شرايط اضطراري، بخش عمده‌اي انرژي مورد نياز از طريق غلات و گاهي از طريق حبوبات و دانه‌هاي روغني تأمين مي‌شود. اين محصولات معمولاً به صورت دانه‌هاي خشك يا آرد تهيه و تأمين مي‌شوند. دانه‌ها از اين جهت مقاوم‌ترند كه آرد زودتر رطوبت جذب كرده و به وسيله حشرات، قارچ‌ها و باكتري‌ها مورد هجوم قرار مي‌گيرند. فساد شيميايي (مانند فاسد شدن روغن‌هاي گياهي) ممكن است خود مشكلي جدي باشد.
دقت در ذخيره و جابه‌جايي، از هدر رفتن زياد مواد غذايي جلوگيري مي‌كند و در اين زمينه از قوانين زير بايد پيروي كرد:
انبار بايد داراي تهويه مطبوع و سقف مناسب و خشك بوده تا حد امكان خنك باشد. استفاده از ساختمان‌هاي مجهز به عنوان انبارهاي غذايي، مشكلات حاصل از جوندگان و حشرات و غيره را كاهش داده و دستيابي اين حيوانات را به موادغذايي مشكل مي‌كند.
مواد غذايي بايد حداقل در 40 سانتي‌متري كنار ديوار و در ارتفاع 10 سانتيمتر از كف انبار نگهداري شوند. كيسه‌ها بايد روي تخته، الوار، آجر، شاخه‌هاي سنگين، يا روي لايه‌ تميز و خشك از كيسه‌هاي پلي‌اتيلين يا نايلون قرار گيرند. مواد غذايي را نبايد به طور مستقيم روي كف انبار قرار داد.
كيسه‌هاي پاره شده از كيسه‌هاي سالم دور نگه داشته شود (تاحدامكان در جاي ديگر). كيسه‌هاي سالم مناسبي بايد براي نگه‌داري از محتويات كيسه‌هاي پاره، در دسترس باشد.
كيسه‌ها بايد دو به دو (دو كيسه در يك مسير و سپس كيسه‌هاي دوتايي ديگر با زاويه‌ 90 درجه بر روي دوتاي اولي) قرار گيرند تا تهويه‌ مناسب صورت گيرد. در اين صورت پايداري مواد غذايي بيشتر شده و شمارش نيز آسان‌تر خواهد بود.
كيسه‌ها نبايد بيش از 2 متر ارتفاع داشته باشند اين عمل حمل و نقل آن‌ها را آسان كرده و احتمال افتادنشان كم مي‌شود.
هر محصولي بايد جداگانه ذخيره و كارت مخصوص بر روي آن‌ها نصب گردد.
فقط افراد معدودي مجازند كه به انبارهاي غذا دسترسي داشته باشند.
انبار بايد داراي قفل بوده و انباردار هميشه كليدها را همراه داشته و مسؤول آن باشد.
افزايش يا كاهش (تعادل) كارت‌هاي موجودي انبار بايد از طريق شمارش تعداد واقعي اقلام موجود در انبارها به طور مستمر كنترل شود.
اقلام و ذخاير بايد در صورت مصرف و ورود كالاهاي جديد، جايشان عوض شود (يعني با ورود اقلام جديد اقلام ذخيره‌شده به مصرف برسد).
كارگران بايد تحت تعليم و نظارت باشند كه اين امر خسارات ناشي از بي‌احتياطي در حمل و نقل را كاهش مي‌دهد.
يك تن غلات يا غذاي فرآيند شده در كيسه حدود 2 مترمكعب فضا اشغال مي‌كند. پس يك تن دانه‌هاي غلات بسته‌بندي شده در بسته‌هاي با ارتفاع 2 متر، يك مترمربع از فضاي كف را اشغال خواهد كرد. از آنجا كه براي تردد و تهويه نيز بايد فضاهايي باقي بماند، تنها 80 درصد از فضاي كلي كف انبار براي ذخيره‌ مواد غذايي، قابل استفاده است. براي ذخيره پر حجم مواد غذايي، بايد محاسبات به شكل زير انجام شود:
براي 30000 نفر كه هر كدام به مدت 60 روز، روزانه 400 گرم غلات مصرف مي‌كنند:
(تن 720000 = گرم 720000000= 60× 400× 30000 حجم اين مقدار غلات 1440 مترمكعب است و با ارتفاع 2 متر حدود 720 مترمربع به‌علاوه 20 درصد براي تردد و تهويه برابر با 864 مترمربع، نياز دارند. يك ساختمان با ابعاد 20× 43 متر، فضاي 860 مترمربعي ايجاد مي‌كند و ساختمان با ابعاد 18× 50 متري فضايي معادل 900 مترمربع، اطلاعات بيشتر درباره ذخيره مواد غذايي را در كتاب زير مي‌توانيد پيدا كنيد:
Walker DJ,ed. Food storage manual. Rome, and Chatham, England, World Food Programme and Natural Resources Institute, 1992.
موش‌هاي صحرايي و حشرات موذي
آشغال‌ها و غذاهاي دورريختني حشرات، پرندگان و جوندگان را به سوي خود مي‌كشاند. بهترين روش مقابله و كنترل، تميز نگه‌داشتن محيط انبار مواد غذايي است. كيسه‌هاي پاره شده بايد در محل جداگانه‌اي در داخل كيسه‌هاي پلي‌اتيلين نگهداري شوند. طعمه‌هاي سمي روش مؤثري براي كنترل حشرات نيست.
ضدعفوني با بخار متيل برميد فسفر پرهزينه نيست و باعث از بين رفتن حشرات و جوندگان در انبار و در درون كيسه‌ها مي‌شود. البته اين مواد براي انسان زيان‌آورند بنابراين اين كار بايد توسط پرسنل آموزش‌ديده انجام شود؛ اگر به دستورالعمل سازندگان اين مواد به درستي عمل شود ضدعفوني با بخار متيل برميد فسفر آسيبي به مواد غذايي وارد نشده و مشكلي براي سلامتي مصرف‌كنندگان به وجود نخواهد آمد.
سمپاشي منظم انبار با حشره‌كش‌هاي مناسب نيز اقدام مؤثري است اما توصيه‌هاي كارشناسي بايد در نظر گرفته شوند؛ تمام كيسه‌ها بسته و مواد غذايي از تماس مستقيم با حشره‌كش‌ها محافظت شوند.
غلات و ماهي‌هاي خشك به‌ويژه در آب و هواي گرمسيري در معرض هجوم حشرات قرار دارند. مواد غذايي كه در معرض هجوم حشرات قرار گرفته‌اند، ارزش غذايي‌شان از بين نرفته و ايمني آن‌ها تحت تأثير قرار نمي‌گيرد. كيسه‌هاي نم‌دار قبل از ذخيره‌سازي بايد در معرض نور آفتاب خشك شوند و كيسه‌هايي كه مورد هجوم حشرات قرار گرفته‌اند بايد بيرون برده و عاري از حشرات شوند. غلاتي كه مورد هجوم حشرات قرار گرفته‌اند بايد هر چه سريع‌تر توزيع شوند. وقتي اين مواد در آب ريخته مي‌شوند شپش‌ها و كرم‌ها به سطح آب مي‌آيند. توده هاي سفت‌شده در كيسه‌هاي شير مضر نيستند به شرطي كه بوي فساد ندهند. مواد غذايي كه ادرار و فضولات گربه‌ها و جوندگان روي آن‌ها ريخته شده مي‌تواند ناقل سالمونلا، تب لاسا (Lassa) يا لپتاسپيروزيس (Leptospirosis) باشد.

تعداد بازديد: 1003 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز