تحريريه ماهنامه بهار زندگی
هفته اول محرم هفته امر به معروف و نهی از منکر است. حالا چرا هفته امر به معروف و نهی از منکر؟به خاطر اینکه به امام حسین گفتند: چرا کربلا میروی؟ گفت: «انی أُرید» من اراده کردم، تصمیم گرفتم. «إنی أرید أن آمر بالمعروف» من تصمیم گرفتم امر به معروف کنم. «و أنهى عن المنکر» میخواهم از منکر جلوگیری کنم. منکر چیست؟ بعضیها فقط منکر را این فکل دخترها میدانند اما منکر گرانفروشی چه؟ احتکار چه؟ خواباندن پول و وام ندادن چه؟ توهین به همسر چه؟ بد تربیت کردن اولاد چه؟ اینها منکر نیست؟ ما عزاداریهایمان خیلی وقتها منکر است. بیوقت طبل زدن، بلندگوی حسینیه و مسجد همسایهها را اذیت کردن. جلسهها را آنقدر طول بدهیم که نماز صبح از بین برود. در مجلسی که هوایش برای همه است، دو نفر بیایند، ده نفر بیایند، سیگار بکشند و تجاوز به حریم هوایی افراد دیگر بکنند.
اینها منکرات است. سر مردم را بند کردن به چیزهایی که نه واجب است، نه مستحب است. من یک اصلی را میگویم ، اصل هم از خودم نیست، از اسلام است. آنچه گفته میشود و آنچه شنیده میشود باید چهار شرط داشته باشد. وگرنه گوینده و شنونده قیامت باید جواب بدهند.
۱- یا باید واجب باشد.
۲- یا مستحب باشد.
۳- یا نیاز فرد باشد.
۴- یا نیاز جامعه باشد.
ما گاهی وقتها یک بحثهایی میکنیم که واجب نیست، مثلا علی اکبر ۱۸ سالش است. میگویند: آقا شنیدیم بعضی از مورخین گفتند: ۲۴ سالش است. یا امام زمان زن و بچه هم دارد یا نه؟ من بدانم حضرت مهدی(ع) زن و بچه دارد واجب است؟ نه! مستحب است؟ از مستحبات این است که ما بدانیم حضرت مهدی(ع) زن و بچه دارد یا نه؟ مستحب است بدانیم؟ نه. الان شما مشکلی با زن و بچه امام زمان داری؟ مشکل شخصی داری؟ نه. الان جامعه ما مشکلش زن و بچه امام زمان است؟ نه. پس ببینید نه واجب است بدانیم نه مستحب است بدانیم و نه نیاز فرد است.
من ظهرها در دانشگاه تهران، نماز جماعت میخوانم. به دانشجوها گفتم: هرچه سوال میکنید یا واجب، یا مستحب، یا نیاز فرد، یا نیاز جامعه باشد. یک روز یک کسی گفت: آقای قرائتی نماز، در قطب شمال چطور است؟ چون قطب شمال شش ماه شب است، شش ماه روز. گفتم: ننهات رفته یا بابایت؟ گفت: هیچ کدام. گفتم: شما آنجا پرواز داری؟ گفت: نه! گفتم: هر وقت خواستی بروی از فرودگاه زنگ بزن به تو میگویم. خوب چرا وقتت را صرف یک چیزی میکنی که نه واجب است، نه مستحب است، نه نیاز فرد است، نه نیاز جامعه.
اشک بر اساس معرفت اهل بیت(ع)
عزاداری و عبادت، استدلال و اشک، اصلا اشک باید براساس معرفت باشد. قرآن میگوید: «الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا» اشک براساس معرفت؛ دمع یعنی اشک (مائده/۸۳). یعنی اشک براساس شناخت. ما خیلی آدم داریم که اشک میریزد. چطور!!! چه طور اشک میریزد. وقتی اسم فاطمه زهرا را میبرند، به صورتش میزند. میگویی: خوب این عشق است خوب است. اما چرا گریه میکنی؟ میگوید: آخر میدانی؟ فدک را غصب کردند. میگویم: خودت سهم امام میدهی؟ میگوید: نه! میگویم: چه فرقی میکند. تو سهم امام زمان را نمیدهی، او هم سهم حضرت زهرا(س) را نداد. با هم یکی هستید. یعنی او فدک را برد و خورد، شما هم سهم امام را بردی و خوردی. پس چرا شما برای او گریه میکنید، او هم باید برای تو گریه کند.
توجه به قبولی داشته باشید. از برجستهترین پیغمبرهای ما حضرت ابراهیم است. چون موسی و عیسی و پیغمبر ما و بسیاری از انبیاء از نسل ابراهیم هستند. یعنی پدر انبیاء است. روی کره زمین خانهای مقدستر از کعبه نیست. حضرت وقتی کعبه را ساخت، گفت: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا» (بقره/۱۲۷) یعنی اگر تو قبول نکنی، حتی کعبه ساختن در بهترین مکانها هواست. مهم این است که قبول شود. امام حسین فرمود: کربلا میروم. چرا؟ میخواهم امر به معروف کنم. مقابله با تحریف دین. پیغمبر ماشین اسلام را ساخت. راننده را هم در غدیر خم مشخص کرد( علیبن ابی طالب )، علی را کنار گذاشتند، کس دیگری را گذاشتند. بعد از خط مستقیم پیغمبر ،راه دیگر در پیش گرفتند. در این ۵۰ سال اکثر آنهایی که پیغمبر را دیده بودند مرده بودند. نسل نو هم چشمشان باز میشد به جمال یزید و حکومت بنی امیه، یعنی از اسلام ،اسم آن مانده بود. ببین اسلام کارش به کجا رسید که خلیفه مسلمین یزید بود. یک سگی داشت با سگش عشق میورزید. علنا شراب میخورد.
چرا کربلا میروی؟ میخواهم امر به معروف کنم. نهی از منکر چیست؟ تحریفها. حدیث داریم اگر یک منکری عملی میشود، عالم باید نعره بکشد وگرنه لعنت خدا بر این عالمی که ساکت است. یکبار دیگر میگویم، اگر در جامعه منکری، بدعتی واقع شد. بر علما لازم است که در مقابل آن بدعت فریاد بزنند و اگر فریاد نزنند لعنت خدا بر آن دانشمندانی که منکر را میبینند و ساکت هستند. مقابله با تحریف، مبارزه با ستم.