Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 30 شهریور 1403 - 12:12

2
اسفند
توكل و استخاره از ديدگاه حجت‌الاسلام طباطبايي

توكل و استخاره  از ديدگاه حجت‌الاسلام طباطبايي

كليك كنيد.

چه وقت توكل كنيم؟ چه وقت استخاره بزنيم؟
نكته:
-‌ معناي توكل اين است كه كار را تا جايي كه مي‌فهمم پيش ببرم و آنجايي كه نمي‌فهمم دقت زيادي نكنم.
-‌ گاهي جوان‌ها خودشان هم نمي‌فهمند كه دارند خودسانسوري مي‌كند. براي همين اگر قبل از عقد سه سال هم با هم دوست باشند خلق هم را نمي‌فهمند. چون در اين سه سال دارند براي آينده زمينه مي‌سازند از روزي كه مال همديگر شوند اوضاع فرق مي‌كند.
-‌ توانمندي‌هاي زندگي دختر و پسر در ازدواج خيلي مهم است كه اكثر مردم غافل هستند. يعني پسر هيچ چيزي ندارد اما آدم عرضه‌داري است و كار را مي‌فهمد. خانم هم فهم خانه‌داري دارد. يزدي‌ها حرف قشنگي دارند؛ اول ازدواج مي‌خوريم 5 سال نون و تره، يك عمر مي‌خوريم گوشت بره.
-‌ استخاره كلا نبايد انجام شود. خيلي وقت‌ها استخاره براي ازدواج جوابگو نيست. استخاره طلب خير از خداوند خواستن است. آنچه را نمي‌فهمم با استخاره بفهمم. اصل استخاره براي كاري است كه آدم نمي‌داند.
هر عملي كه انجام مي‌دهيم اول و آخرش بايد اميدمان به خدا باشد؛ رفيقي كه هيچ كجاي كار تنهايمان نمي‌گذارد. دل بدون توكل و اميد به او بالاخره يك جاي كار كم مي‌آورد. بايد به جايي قرص باشد تا بتوان قدم از قدم برداشت. در امر مهمي چون ازدواج توكل نقشي اساسي‌تر پيدا مي‌كند كه يافتن كسي كه واقعا همسفر تو باشد، كار چندان راحتي نيست و بالاخره يك وقتي به جايي مي‌رسي كه بايد آخر و عاقبت امر را به خدايي بسپري كه داناي كل است. به همين مناسبت با حجت‌الاسلام والمسلمين سيدمهدي طباطبايي، استاد اخلاق به گفت‌وگو نشستيم تا برايمان بگويد جايگاه توكل در امر ازدواج كجاست و اگر قرار است خدا را وكيل امر خود كنيم تكليف عقل و ترس از موانع موجود چه مي‌شود.

به عنوان اولين سوال بفرماييد توكل در ازدواج به چه معناست و چه جايگاهي در اين امر دارد؟
امام رضا(ع) مي‌فرمايند: ايمان چهار ركن است. توكل كردن بر خداي عزوجل، راضي بودن بر قضاي الهي، تسليم در برابر فرمان او و واگذاري كارها به خدا. مومن اين چهار كلمه را بايد داشته باشد. توكل بر خدا، قضا و قدر الهي را بپذيرد چون برخي چيزها در اختيار ما نبوده و تقدير است و در دست خدا؛ مثل قد و قواره آدم‌ها. هر كسي قد و قواره‌اي دارد و اين قضاي الهي است. اگر ناراضي باشد كه چرا من قدم كوتاه يا بلند است بيشتر غصه مي‌خورد. به همين مناسبت هم انسان سرنوشتي دارد. قضا و قدر الهي يعني راضي بودن به آنچه كه هست. سوم تسليم امر خدا بودن. چون خدا مرا آفريده و نمي‌گذارد از فرمان او بيرون بروم. اگر مثلاً بگويم چرا نمي‌توانم به اندازه فلاني بخورم غصه‌ام مي‌شود و اگر اندازه او بخورم هم خودم را مريض كرده‌ام! بايد راضي باشم به آنچه هستم با اين رضايت آرام مي‌شوم. وقتي آرام شدم موفقيتم بيشتر است وگرنه ضعيف خواهم شد. چهارم تفيذ امر است. كار را به خدا واگذار مي‌كنم و مي‌گويم همين‌جور كه مرا خلق كردي بقيه‌اش را هم خودت درست كن! پس توكل واگذاري اصل كار، قضا آن چيزي كه خدا براي آدم خواسته، تسليم امر خدا بودن هم واجب و مستحباتي است كه خدا گفته و بايد انجام دهم و بعد هم واگذاري كارها. يعني از خدا بخواهم آنچه را كه خودش مي‌خواهد برايم درست كند. اين شد چهار ركن.

توكل چشم بستن نيست
جايگاه توكل...؟

معناي توكل هم اين است كه كار را تا جايي كه مي‌فهمم پيش ببرم و آنجايي كه نمي‌فهمم دقت زيادي نكنم. مثلا دعا داريم اما اينگونه نيست كه فرد دعاها را بخواند تا حفظ شود و بعد بدون توجه در چاله بيفتد و به خدا بگويد خدايا دعاهايم چه شد و چرا مرا از چاله افتادن حفظ نكردي. خدا هم در جواب مي‌گويد: چشم‌هايت چه شد؟ چشم ندادم كه ببندي‌اش. درست است گفته‌ام دعا بخواني تو را نگه مي‌دارم اما نگفته‌ام اگر چشم‌هايت را هم بستي نگه‌ات مي‌دارم. بله! كور را نگه مي‌دارم چون چشم‌هايش را گرفته‌ام اما به تو چشم داده‌ام. اين نعم موجود را بايد استفاده كرد. توكل در ازدواج هم همين است. دختر و پسر همديگر را مي‌بينند و آنچه وجود دارد، بررسي مي‌شود. اما مسائلي چون آيا در آينده مرد يا زن عقيم مي‌شود، آيا بعداً تصادف مي‌كنند و مرض مي‌گيرند و ... مشخص نيست. در اين مسائل بايد به خدا توكل كرد. توكل يعني چيزي كه به آن دسترسي نداريد و با حدس‌هاي خود مي‌خواهيد به آن تكيه كنيد، چه مثبت و چه منفي. رها و به خدا توكل كردن.

تصور ذهني از همسر آينده
البته چند درصدي هم از ويژگي‌هاي ذهني را بايد رها كرد. چون فرد در ذهن خود ساخته كه اخلاق همسر من بايد چه‌طور باشد. خب اين اتفاق نخواهد افتاد. آن دوره‌اي هم كه گاهي دختر و پسر با هم همسو هستند تصنعي است و خودسانسوري. گاهي جوان‌ها خودشان هم نمي‌فهمند كه دارند خودسانسوري مي‌كنند و مي‌خواهند همديگر را ناراحت نكند. براي همين اگر قبل از عقد سه سال هم با هم دوست باشند خلق هم را نمي‌فهمند. چون در اين سه سال دارند براي آينده زمينه مي‌سازند از روزي كه مال همديگر شدند اوضاع فرق مي‌كند. حتي در عقد هم خودسانسوري وجود دارد. بعد از شب عروسي باز تا 5-6 ماه خودسانسور هستند. چون تازه ازدواج كردند و در فاميل جديد رفتند و سعي مي‌كنند با فرهنگ طرف مقابل كنار بيايند و خودشان را وفق دهند. بعد كم‌كم گلايه‌ها شروع مي‌شود و ... توكل معنايش اين است كه اين امور آينده را اين قدر با دقت وارسي نكرده و به خدا واگذار كند. البته آنچه را كه مي‌فهمد و مي‌شناسد بپذيرد يا رد كند اما بعد از رد و پذيرش، توكل كند و توقعات ديرينه را وارد نكنند. وارد كردن توقعات ذهني خلاق توكل است.

توكل كردن درباره تضمين روزي
گاه به پسري كه از نظر مالي وضع چندان مناسبي براي ازدواج ندارد، مي‌گويند توكل بر خدا(!) برو ازدواج كن و نگران نباش كه خدا خودش روزي را ضمانت كرده است. اين حرف چقدر درست است؟
اينها توكل نيست و جاي توكل هم ندارد. در مورد تضمين روزي يك مورد هست كه درباره درآمد و نيازمندي‌ها براي آينده، بايد توكل كرد. يعني الان شخص مي‌تواند زندگي دو نفر را اراده كند اما در مسائلي مثل اينكه بعدا بچه‌دار مي‌شود و خانه دوخوابه مي‌خواهد و كمي كه مي‌گذرد به ماشين هم نياز دارد و ... بايد توكل كرد. وگرنه در ابتداي امر بايد همه چيز درست باشد و در امور آينده بايد توكل كرد. روايت هم اين است: خدا روزي را در زمان خود مي‌رساند. زمان جلوتر را نبايد توقع داشت اما در حال حاضر بايد آنچه را كه لازم دارد فراهم باشد. مي‌گويند غم روزي مخور بر هم مزن اوراق دفتر را/ كه پيش از طفل ايزد پر كند پستان مادر را. فرد براي ازدواج بالاخره بايد يك حركتي كند؛ اداري است برود دنبال كارش، كاسب است برود دنبال شغلش و مي‌خواهد دستفروشي كند دنبال ابزار برود و ... بعد توكل كند. بگويد توكل بر خدا با اين شغل و پولي كه دارم، جلو مي‌روم. اما به اين موارد كه ممكن است فردا شغلش را از دست بدهد و ... فكر نكند و بايد توكل كند.

به داشته‌ها هم نمي‌توان اعتماد كرد
پس اينكه برخي‌ها مي‌گويند ممكن است امروز و فردا ديگر اين شغل را نداشته باشم و وضعيتم نامشخص است، درست نيست و بايد توكل كنند؟!
بله، حتي افرادي هم كه استخدام رسمي هستند ممكن است خلافي كنند و بيرون شوند. اصلا ممكن است خداي نكرده فردي سر كار بخورد زمين و نخاع‌اش پاره و فلج شود. يا با ماشين به مسافرت برود و تصادف كند. به اين مسائل نبايد فكر كرد و جاي توكل همين جاست. بله البته قبل از سوار ماشين شدن بايد باد چرخ‌ها را ميزان كرد و از سلامت ماشين مطمئن شد. بقيه‌اش كه در جاده چه اتفاقي مي‌افتد دست ما نيست و بايد توكل كرد. اما اگر فرضا طاير ماشين لق زد و گفت توكل بر خدا و سوار ماشين شد، اگر بميرد خونش گردن خودش است. نبايد سوار شود.

يك عمر مي‌خوريم گوشت بره
در مورد دخترها هم اين قضيه صدق مي‌كند كه بايد آمادگي اوليه داشته باشد چون گاه دختري نمي‌گذارد خواستگار بيايد چون فرضا جهيزيه ندارد و از ترس رفتن آبرو كل قضيه را فراموش مي‌كند...
دختر با پسر تفاوت دارد. پسر دهنده خرج و دختر خورنده خرج است. دختر فعلا بايد بگويد خواستگار بيايد چون در نااميدي بسي اميد است. اصلا معلوم نيست كه پسر جهيزيه بخواهد. خيلي از مردها هستند كه وقتي دختري را پسنديدند به مادر دختر مي‌گويد من خودم جهيزيه را مي‌دهم. در ضمن بسياري از خانواده‌ها هستند كه فقير بودند و بعد پولدار شدند. چون در خانواده‌ها ثروت متداوم نيست. بسا خانواده‌اي كه با عشق مالي با يك خانواده وصلت كردند و آن خانواده رو به فقر رفتند. از اين طرف با خانواده فقير ازدواج كردند و خانواده رو به غنا رفته‌اند. علت اين است كه خدا نمي‌گذارد ثروت يك جا باشد. پسر با تكيه بر ثروت پدر بي‌هنر بار آمده است و وقتي پدر مي‌ميرد و پسر نمي‌تواند مال را نگه دارد. براي همين دختري كه به عشق ثروت رفته بود ماشين 50 ميليوني سوار شد اما فقط 5 سال. اما مثلا شاگرد همان ‌آدم ياد گرفته چطور پول جمع كند و همسر شاگرد ثروتمند مي‌شود همسر پسر پولدار فقير. از اين موارد بسيار داشتيم. نكته‌اي را كه در اينجا اشاره كنم؛ توانمندي‌هاي زندگي دختر و پسر در ازدواج خيلي مهم است كه اكثر مردم غافل هستند. يعني پسر هيچ چيزي ندارد اما آدم عرضه‌داري است و كار را مي‌فهمد. خانم هم فهم خانه‌داري دارد. يزدي‌ها حرف قشنگي دارند: اول ازدواج مي‌خوريم 5 سال نون و تره، يك عمر مي‌خوريم گوشت بره.

3 اصل تناسب
در انتخاب همسر بايد تا كجا پيش رفت و بعد به خدا توكل كرد؟

دختر و پسر هر دو در انتخاب اول بايد تناسب جسمي‌شان رعايت شود. منظورم ظاهر نيست. تناسبي كه هر دو سالم هستند يا خداي نكرده بيماري دارند و ممكن است بچه‌هايشان ناقص شود. قابل پذيرش هم نيست كه بگوييم بيماريي خوب مي‌شود. دوم توانمندي‌هاي روحي است. يعني فرهنگشان به هم بخورد چون افراد نمي‌توانند فرهنگ خودشان را عوض كنند. عادت ترك نمي‌شود. منظور از عادت فرضا شيوه غذا خوردن نيست. چون خوردن و اينكه چطور چنگال و قاشق را دست بگيرد را با چند روز تمرين مي‌توان عوض كرد. عادت اين است كه چه‌طور ببلعد و شكم كار كند. اين مهم است. آمادگي روحي عبارت است از نوع حرف‌هايي كه با هم مي‌زنند و به آن فرهنگ گفتار مي‌گوييم. بعضي خانواده‌ها باهم خيلي خوب صحبت نمي‌كنند اما در فرهنگ خودشان بد نبوده و عادي است. قسمتي از روح گفتار است و قسمت ديگر نوع تحمل است. برخي خانواده‌ها كم‌تحمل و زودرنج هستند و برخي خانواده‌ها خيلي خونسرد و آرام. اين دو با هم دعوايشان مي‌شود. سوم مسأله مسأله كرداري است.يك خانواده خيلي حساسيت دارند روي ظروف و اسباب و كارها  اما خانواده مقابل نه. اين سه تا اصل است. اگر اين سه تا بخورد، روحي و جسمي، تعلق پيدا مي‌شود. اگر نباشد فقط بر اساس حرف‌هاي سليس و نگاه ظاهري بر جسم و نه بر جان جلو مي‌روند و در چاله مي‌افتند. توكل اينجا در اين است كه اگر اين موارد وجود داشت دوباره آنچه بعدا اتفاق خواهد افتاد توكل كنند.

جايگاه استخاره در قصه توكل
در اين بين جايگاه استخاره كجاست؟

استخاره كلا نبايد انجام شود. خيلي وقت‌ها استخاره براي ازدواج جوابگو نيست. استخاره‌طلب خير از خداوند خواستن است. آنچه را نمي‌فهمم با استخاره بفهمم. اصل استخاره براي كاري است كه آدم نمي‌داند. در مواردي فرد مي‌داند ولي با ضرب استخاره مي‌خواهد خودش را راضي كند و اين بد است و جايي ندارد. بيشتر سوال‌ها هم در استخاره همين‌طور است. مي‌داند طرف به دردش نمي‌خورد اما چون عاشقش است استخاره مي‌گيرد شايد خوب بيايد و دلش آرام شود. اين گول زدن خود است. كشور ما به استخاره عادت كرده است. براي امور زندگي بله. اما ازدواج آينده‌اي است كه نمي‌توان به آن تكيه كرد چون اكثر استخاره‌ها صد درصد خوب نمي‌آيد. چون هر زن و شوهري بيست سي درصدي از آنچه كه ظاهر قضيه نشان مي‌دهد افت دارند. استخاره آن را نشان مي‌دهد و مي‌گويد بد است. در حالي كه بد نيست و مي‌شود حلش كرد و با هم كنار بيايند. جوان‌ها در ازدواج توكل به خدا كنند و با هم كنار بيايند. جوان‌ها در ازدواج توكل به خدا كنند و استخاره نگيرند اگر هم مي‌خواهند بگيرند بعد از استخاره واجب نيست به آنچه مي‌گويد عمل كنند.

استخاره لازم نيست
اينجا نصيحتاً مي‌گويم كه هركس در دنيا هر چه لازم داشته خدا به او داده است. دندان در ولادت لازم نبوده چون موقع مكيده شير مزاحم است. خدا در زمان غذا خوردن تك‌تك به او دندان مي‌دهد. دوران پيري هم دندان را مي‌گيرد. مردم دندان مصنوعي مي‌گذارند در صورتي كه نبايد بگذارند چون دندان مصنوعي مرا وادار به خوردن چيز درشت مي‌كند. خدا مي‌داند شكم من چيز درشت نمي‌پذيرد براي همين دندان را گرفته است. غذاي آن زمان با بي‌دنداني مناسب است. مگر دندان بگذارد اما رعايت پيري را بكند و غذاي ملايم بخورد. اگر استخاره آنقدر لازم بود هركس كه به دنيا مي‌آمد يك تسبيح گردنش بود.
 

 

 

تعداد بازديد: 438 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز