Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 30 شهریور 1403 - 12:04

2
اسفند
تأثیر اعمال دیداری در تربیت فرزند

تأثیر اعمال دیداری در تربیت فرزند

كليك كنيد.

حضرت آیت‌ا...‌العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی با توجه به نیاز شدید جامعه به حفظ و استواری کانون خانواده، در سلسله جلسات اخیر درس اخلاق خود با تکیه بر محیط خانوادگی، بحثی را با عنوان «غیرت مؤمن» آغاز کرده‌اند. در این جلسه ایشان به برخی از اقداماتی که از راه دیداری و رفتاری موجب تربیت فرزند می‌گردد اشاره نموده و با تاکید بر تأثیر تکرار در تربیت، حدیثی را در این زمینه مطرح می‌فرمایند؛ در ادامه نسبت به بکار گیری روشهای غلط تربیتی هشدار داده و با اشاره به روایت نبوی در باب راههای نجات خود و خانواده از آتش، 5 نکته بسیار مهم را در زمینه تربیت لفظی و عملی فرزند متذکّر می‌شوند.

مروری بر مباحث گذشته
بحث ما در مسأله غیرت بود که از محبّت ناشی می‌شود. همچنین پیرامون محیط‌هایی که انسان در طول زندگی، در آن محیط‌ها ساخته می‌شود بحث شد. گفته شد اولین محیط، محیط خانوادگی است، که به‌طور غالب شدیدترین محبّت‌ها در این محیط است و این رابطه محبّتی در محبّت پدر و مادر به فرزند برقرار است و لذا غیرتی که از محبّت ناشی می‌شود و ریشه در محبّت دارد، اقتضا می‌کند که پدر و مادر فرزندشان را در بُعد انسانی و الهی بسازند. عرض کردم که ساختار وجودی انسان (که شاکله انسان را تشکیل می‌دهد) بوسیله تربیت ایجاد می‌شود و در همین محیط‌هاست که انسان ساخته می‌شود.
بحث به اینجا رسید که تربیت غالباً از دو راه سمعی و بصری است. لذا وارد این بحث شدم که در اسلام برای پدر و مادر، آدابی وجود دارد که برای ساختن فرزند از همان هنگام تولد چه کارهایی را باید انجام دهند. اسلام کارهایی که برای ساختن فرزند و ساختن شاکله وجودی او از روز تولّد تا دو سالگی لازم است را، از راه سمعی بیان کرده است.
در باب گفتاری و شنیداری گفتیم در آداب اسلامی امر کرده‌اند که دو سال او که تمام شد و وارد سه سال شد (که در این زمان غالباً هم دریافت می‌کند و هم بازگو می‌کند) کلمه توحید را به او بیاموز و تکرار هم بکن تا اینکه برای او ملکه شود. یعنی شاکله توحیدی داشته باشد.

تأثیر اعمال دیداری در تربیت فرزند
از آنجایی که در مقابل کارهای گفتاری و شنیداری، کرداری و رفتاری است؛ ما به اعمال و اقدامات بصری (دیداری) می‌پردازیم. راجع به اقدامات دیداری، در روایات اشاره شده به اینکه وقتی کودک، شش سالش تمام شد و می‌خواهد وارد هفت سال بشود، اینجا مقتضی آموختن را دارد. قبل از هفت سالگی بحث گفتار بود، اینجا بحث اعمال است. در یک روایتی پیغمبر اکرم فرمودند:
«عَلِّموا أَولادَکُم أَلصَّلاةِ إِذا بَلَغوا سَبعاً» فرزندتان را آنگاه که به هفت سالگی وارد می‌شوند نماز بیاموزید. شش سال او که تمام می‌شود و وارد هفت سال می‌شود، جنبه دیداری و رفتاری دارد. به پدر و مادر می‌گوید: بایست و نماز را بخوان و به او این عمل را بیاموز! بحث آموزش رفتاری است نه گفتاری.
می‌فرماید بعد از آموزش عملی رهایش نکن، بیا سراغ آموزش گفتاری. ایستادی نماز خواندی، به او بگو: بابا جان! مرا نگاه کن! به این می‌گویند نماز. بابا جان نماز می‌خوانم، نگاه کن!
کم‌کم این عمل تو را یاد می‌گیرد. در این سنین سریع یاد می‌گیرد و گیرنده‌اش بسیار قوی، سریع و عمیق است و فوراً به حافظه می‌برد. حافظه هم اتاق بایگانی است. آن را در اتاق بایگانی‌اش نگاه می‌دارد. قشنگ عکسبرداری می‌کند، فیلم می‌گیرد.

تأکید و تکرار با روش‌های صحیح در تربیت مؤثر است
این عمل را که آموزش دادی، باز هم رهایش نکن، دوباره بیا سراغ اقدامات گفتاری. یک روایت از علی (علیه‌السلام) است که فرمود:
«أَدِّب صِغارَ أَهلِ بَیتِکَ بلِسانِکَ عَلَی الصَّلاةِ وَ الطَّهُورِ» کودکانِ خانواده‌ات را با زبانت به نماز و وضو تربیت کن.
اگر می‌خواهی در بُعد معنوی او این روح را بسازی، بدان که با تکرار ملکه می‌شود. تربیت خیلی ظرافت دارد. برخلاف آنچه همه می‌گویند این مباحث خیلی مشکل نیست ولی به نظر من از نظر مباحث علمی ظرافت دارد و ظرافتش این است که در این سنین که داری عملاً به او آموزش می‌دهی، و بعد هم لفظاً روی آن تأکید می‌کنی، مواظب باش یک وقت روشی غیرالهی و غیرانسانی به کار نگیری. -نعوذ با...- با خشونت رفتار نکنی! وگرنه بَری می‌شود از هر چه دین است. اگر به این نحو باشد، کشف از جهالت تو است.

 تفاوت میان اصلِ تربیت و روشِ تربیت
یک بحث دیگری هم هست که من فقط تذکر می‌دهم و آن اینکه روش در تربیت، جدای از اصلِ تربیت است. او را باید تربیت کنی ولی نه با الفاظ خشن و امثال اینها. بلکه باید او را به شوق بیاوری، که اینها روش تربیتی است. باید میان اصلِ تربیت و روشِ تربیت، جداسازی کنیم.
ما یک آیه داریم از آیات شریفه قرآن که اصل مسأله آموزش و تربیت را، چه نسبت به خود، چه نسبت به کسانی که جزو خاندان محسوب می‌شوند، مطرح می‌کند و به‌طور کلی به ما که مؤمن هستیم و اعتقاد به مبدأ و معاد داریم، خطاب می‌کند که:
«یَأَیهَُّا الَّذِینَءَامَنُوا قُوا أَنفُسَكمُ‏ْ وَ أَهْلِیكمُ‏ْ نَاراً» ای کسانی که ایمان آوردید، جان‌های خودتان و خاندانتان را از آتش جهنّم حفظ کنید. این یک فرمان کلی است.
راه‌های نجات خود و خانواده از آتش
در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است که حضرت فرمود:
«لَمّا نَزَلَت یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكمُ‏ْ وَ أَهْلِیكمُ‏ْ نَارا قالَ النّاس کَیفَ نَقِی أَنفُسَنا وَ أَهلِینَا؟» وقتی این آیه نازل شد مردم گفتند: چگونه ما خودمان و خانوادمان را از آتش جهنم حفظ کنیم؟ پیغمبر اکرم جواب دادند: «إِعمَلُوا الخَیرَ وَ ذَکِّرُوا به أَهلیِکُم وَ أَدِّبوهُم عَلی طَاعَةِ ا...» کارهای خیر انجام دهید و خانواده‌هایتان را به آن یادآور شوید و آنها را بر بندگی خدا ادب نمائید. من فهرست وار توضیح می‌دهم که پیامبر اکرم چه می‌فرمایند.

عمل خیر
اوّل به راه کرداری و رفتاری اشاره می‌فرماید «إِعمَلُوا الخَیر» شما کردار و رفتارتان را، یک رفتاری بکنید که خوب و پسندیده باشد. خود این عمل در خانواده، یک تیر و دو نشان است؛ در بعد الهی و انسانی خودت را از آتش نجات می‌دهی؛ مثلاً نماز می‌خوانی، کمک به مستمندان می‌کنی و... با این کار، هم خودت را از آتش نجات می‌دهی، هم خانواده‌ات را. چون داری آنها را آموزش می‌دهی و وظیفه تو هم آموزش دادن بوده است.
«یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكمُ‏ْ وَ أَهْلِیكمُ‏ْ نَارا» به همه مؤمنین خطاب می‌کند که هم خودت را باید از آتش نجات بدهی، هم خانواده‌ات را. یعنی نجات آنها با دست تو است. بعد سؤال می‌کنند آقا! چگونه این کار را انجام دهیم؟ می‌فرماید: کار خیر بکنید! آیا با کار خیر من او از آتش نجات پیدا می‌کند؟ بله! ببینید چگونه پیغمبر مسأله را روشن می‌فرماید. وظیفه‌ات این بوده است که کار خیر کنی. با این کار هم خودت نجات پیدا می‌کنی، هم او را عملاً تأدیب می‌کنی و به او می‌آموزی. اینکه تعبیر کردم یک تیر و دو نشان است، این مطلب است: هم خودت را از آتش نجات می‌دهی، هم او را. چون داری آموزش عملی می‌کنی.

یادآوری و تذکر
بعد می‌فرماید: «وَ ذَکِّرُوا به أَهلیِکُم» یادآور شو به خانواده‌ات! یعنی وقتی کار خیر کردی و او هم یاد گرفت، بعد به آنها یادآوری کن. خودت که عمل را ادامه می‌دهی، به آنها هم یادآوری بکن که نکند آنها را ترک کنند. تا شاکله و ملکه برای آنها بشود و شاکله وجودی آنها را تشکیل دهد.

کار خیر را با دست کودک انجام دهید
«وَ ذَکِّروا بِه (أَی بِالخَیرِ) أَهلیکُم». یادآورشان کن به کارهای خیر. ما در باب اعمال نیک داریم که خیر، به‌طور عملی و لفظی باید کنار هم باشد. نسبت به تربیت کسانی که تحت تربیت انسان قرار می‌گیرند مثل فرزند انسان، باید با هم باشد تا خوب تأثیر بگذارد. در یک روایتی از امام رضا علیه‌السلام آمده که حضرت فرمود: «مُرِ الصَّبِیَّ فَلیَتَصَدَّق بِیَدِه بِالکِسرَةِ وَ القَبضَةِ و الشَّیءِ وَ إن قَلَّ» کودک را امر کن تا با دست خودش صدقه بدهد، اگرچه کم باشد.
بصورت گفتاری به او امر کن این کار را بکند! حال که می‌خواهی دستگیری از مستمند کنی و صدقه بدهی با دست او بده! پول را بده به او بگو: تو بده! صدقه را تو می‌دهی امّا با دست او بده!
ببینید چقدر زیبا می‌آید مطلب را بیان می‌فرماید: «فَلیَتَصَدَّق بِیَدِه» با دست بچّه‌ات- قبضه را یک مُشت می‌گویند- می‌خواهی در راه خدا انفاق کنی، دستگیری از مستمندان بکنی، هم به او امر کن، هم با دست او این کار را بکن! یعنی هم گفتاری هم کرداری. هر دو با هم.
خیر یعنی کار انسانی و کار خداپسندانه
حضرت دو جمله را فرمود: «إِعمَلُوا الخَیر» و «وَ ذَکِّروا به» به خیر یادآوری کن. چون ضمیر به خیر بر می‌گردد. در اینجا دو مطلب است که اشاره می‌کنم. اول اینکه «خیر» به معنای خوبی است. مفهوم عام دارد. هم رفتارهای انسان‌پسندانه است، هم خداپسندانه. هر دو آن را خیر می‌گویند. یعنی هم به کاری که از دیدگاه الهی نیک است خیر می‌گویند، و هم به کاری که از دیدگاه انسانی پسندیده است. به هر دو آنها خیر می‌گویند. روایت هر دو آنها را در بر می‌گیرد، کمک به مستمندان از دیدگاه انسانی خیر است.
امّا نماز خواندن از دیدگاه الهی خیر است. خیر که گفته می‌شود، دو مصداق دارد؛ هم از دیدگاه انسانی یک مصداق دارد، هم از دیدگاه الهی. هیچ مانعی هم ندارد کاری از دیدگاه انسانی خیر باشد و الهی هم باشد.

تأکید بر تربیت الهی
اول کلّی را بیان می‌فرماید که هر دو آن را در بر می‌گیرد. بعد می‌فرماید: «وَ أَدِّبوهُم عَلی طاعَةِ ا...» این را جداسازی می‌کند و روی این تکیه می‌کند که آنچه از دیدگاه الهی خیر است، و خداوند به او امر فرموده است- طاعت- روی این کار کن! یک شاکله وجودی الهی هم بساز! هم انسانی، هم الهی! اما روی بعد الهی آن سرمایه‌گذاری کن! «وَ أَدِّبوهُم عَلی طاعَةِ ا...» او را تربیت کن، یک تربیت الهی!

موعظه کسی که عامل است تاثیر می‌گذارد
چهارم اینکه تمام این جملات حساب‌شده است. یعنی همینطور- نعوذ با...- بی‌اساس نیست. اینها همه حساب شده است که چه چیزی را اول بگوید، چه چیزی را بعد بفرماید. چه بسا در باب تربیت اشاره به این نکته بسیار اساسی است که اول «إِعمَلُوا الخَیر» بعداً «وَ ذَکِّروا بِه أَهلیکُم».
اول می‌گوید: « إِعمَلوا » اول خودت برو کار خوب بکن. بعد می‌گوید « وَ ذَکِّروا بِه أَهلیکُم» بعد به بچه ات بگو کار خوب بکن! چرا؟ چون اگر بخواهی این گفتار تو اثر داشته باشد، باید مسبوق به کردار تو باشد. گفتاری مؤثر است که مسبوق به کردار باشد و الّا بی‌فایده است. بلکه اگر منافات داشته باشد و خلاف آن را بکند اثر عکس دارد. ما این را منافقانه می‌گوییم. بچه با خود می‌گوید: به من می‌گوید این کار را بکن، خود او آن کار را نمی کند یا خلاف آن را انجام می‌دهد!
اگر می‌خواهی بچّه‌ات درست بشود باید اینگونه عمل کنی. موعظه اگر بخواهد مؤثر باشد، واعظ باید عامل باشد. علی(علیه‌السلام) می‌گوید من شما را موعظه می‌کنم چون خودم قبلاً به آنها عمل کردم. موعظه کار هرکسی نیست. آن کسی که عامل است باید موعظه کند. آن وقت مؤثر واقع می‌شود. اوّل می‌فرماید «إِعمَلُوا الخَیر» و بعد می‌گوید «وَ ذَکِّروا بِهِ أَهلیکُم» خودت کار انسانی و الهی بکن، بعد به فرزندان و خانواده ات بگو و تذکّر بده.
یادآوری و تذکر خیر، موجب شکوفایی فطریات است

تربیت فرزند
پنجم. چه بسا یک نکته دقیقی در این جمله «ذَکِّروا بِهِ أَهلیکُم» به کار رفته است. «به یاد او بیاور» و «یاد او بده» با هم تفاوت دارد. در روایت «یاد او بده» نیست. بلکه این است: به او یادآوری کن! یعنی آنچه را که می‌دانسته است را به یاد او بیاور! فرق است بین یاد دادن و یادآوری کردن. در «وَ ذَکِّروا بِهِ أَهلیکُم» یادآوری را مطرح می‌کند. یک وقت ظاهر روایت را می‌گیریم، معنای آن این است که وقتی خود تو انجام دادی، بعد به یادآوری او کن که آن کاری را که من کردم تو هم انجام بده! این ظاهر آن است. یک وقت آنچه را در وجود اوست یادآوری می‌کنی.
این بحث گذشت که هر انسانی که پا به این عرصه و نشئه می‌گذارد، هم فطرت‌های انسانی از ناحیه الهی در او نهفته است، هم الهی. هر دو آنها هست. یعنی چه در بُعد انسانی- که می‌گوییم عقل عملی- چه در بُعد الهی او. خدا در این زمین، هم بذرِ خیرهای انسانی پاشیده است، هم خیرهای الهی. نِشای هر دو را کاشته است. تو فقط او را آب بده و این را شکوفایش کن!
چه بسا اشاره به این باشد آن خیر را یادآوری کن. «بِهِ» به خیر برمی‌گردد نه به عمل. وَ ذَکِّروا بِالخَیرِ أَهلیکُم (لا بِعَمَلِکُم). یعنی خیر را، این نِشایی را که خدا در دل او کاشته است و در وجود او هست، مفطور است به فطرت خیر را به یادش بیانداز. چه در بُعد انسانی او، چه در بعد الهی او. تو یادآوری کن! کَأَنَّه اگر فراموش کرده است، می‌فهمد و به یادش می‌آید. تا به او بگویی کمک کردن به مستمندان خوب است، همانی که در درون او هست شکوفا می‌شود، و بیرون می‌ریزد.
در بُعد الهی آن هم همینطور است. لذا تعبیر می‌کند «وَ ذَکِّروا بِهِ (أَی ذَکِّروا بِالخَیر) أَهلیکُم» نمی‌خواهد یاد او بدهی، خدا یاد او داده است. تو فقط یادآوری کن و با کارهایت نگذار به فراموشی بسپرد! هم غیرت انسانی تو اقتضا می‌کند، هم غیرت الهی تو اقتضا می‌کند که این بچه را اینگونه تربیت بکنی.
نهفته در آن را آشکار کن، یک روایت از علی (علیه‌السلام)مي‌خوانم که در این جلسه نمی‌توانم باز کنم. حضرت فرمود: «أَلأَدَبُ فِی الإِنسان کَشَجَرَةٍ أصلُها العَقل» ادب در آدمی مانند درختی است که ریشه‌اش عقل است. تو که داری تربیت می‌کنی و این مسائلِ خیر را به او می‌گویی، بدان این درخت یک ریشه دارد. ریشه‌اش تو نیستی. تو نمی‌توانی ریشه به این بدهی. ریشه‌اش را خدا کاشته است و آن عبارت است از عقل! چه در بُعد انسانی او، چه در بُعد الهی او. عقل اعمّ از نظری و عملی است. در حقیقت تو آنچه را که نهفته است در او آشکار کن...
 

تأسی به امام حسین علیه‌السلام در تربیت فرزند
 

تـربـیت صحـیح فرزندان از ضرورى‌تـرین وظایف والدین بـه شـمار مى‌آید. انجـام دادن این وظیفـه مهم، حـسـاس و ظریف بـدون تـكیه بر دیدگاه‌هاى صاحبنظران آگاه و مطمئن ممكن نیست. ما معتقدیم كه معصومان (علیهم‌السلام) در همه ابعاد هدایتى و تـربـیتـى، الگوهایى كامل و مطمئن بـه شمار می‌آیند و تـكیه بـر دیدگاه‌ها و رفتـارهاى تربیتى آنان در مسیر تحقق وظیفه خطیر تربیت فرزندان، بهترین ره توشه است. معصومان(علیهم‌السلام) همه نور واحد بـوده، هدف مشترك داشتند؛ ولى به اقتضاى موقعیت‌های گوناگون در سیره تربـیتى آنان دیدگاه‌ها و رفتارهاى تـربـیتـى مختلفی بـه چشم مى‌خورد. كنار هم نهادن مجموعه دیدگاه‌ها و رفتارهاى تربـیتى آنان الگویى كامل از نظام تربیتى اسلام عرضه مى‌كند.
در میان معصومان (علیهم‌السلام) امام حسین(ع) از موقعیت ویژه‌اى برخوردار است و این موقعیت به زندگى و سیره تربـیتـى آن حضرت بـرجستـگى خاصى بـخشیده است. این مقاله بـر آنست تا نكاتى از سیره تربـیتى آن حضرت را در دو بخش ارائه كند:
بخش اول برخى نكات تربیتى است كه تا پیش از حادثه كربـلا تحقق یافته و به ما رسیده است و بخش دوم نگاهى مستقل بـه حادثه عظیم كربلا و بیان نكات تربـیتى آن. ذكر این نكته مفید مى‌نماید كه از بـخش پـایانى عمرِ شریف حضرت- یعنى زمان وقوع حادثـه كربـلا- نكات تربیتى بیشتـرى در دستـرس داریم. سبـب این امر دو چیز مى‌تـواند باشد: نخست آنكه حـادثـه كربـلا بـه خـاطر بـى‌نظیر بـودن آن بـیش از سـایر حـوادث مورد تـوجـه سـیره‌نویسـان و مورخـان واقـع گردید و بنابراین اسناد بیشترى از آن در دسترس است كه مى‌توان از لابـلاى آن نكات تربیتـى بـیشتـرى كشف كرد؛ و دیگر آنكه در این مقطع از عمر شریف حـضرت، فرزندان و اهل بـیت او بـه‌طور مسـتـقیم همراهش بودند و در نتیجه زمینه بروز نكات تربـیتى بـیشترى فراهم بـوده است؛ و شاید این امر یكى از اسـرار پـافشارى امام بـر حـضور اهل بـیت در كربـلا بـوده است. از این رو شایسته است پـژوهشگران عرصه تربیت اسلامى فرصت را غنیمت شمرده، حادثه كربلا را بـا توجهى عمیق تر از منظر تربـیت بـنگرند و نكات تربـیتى سودمندى را از آن استخراج كنند.
اظهار محبت به فرزندان امرى درونى اسـت كه خـداوند آن را در دل والدین بـه ودیعت نهاده است. اما آنچه در این میان مهم مى‌نماید و آثار تربیتى در پى دارد ابـراز آن است. این امرى اختیارى است و والدین و مربـیان مى‌توانند در پـرتو آن زمینه تربـیت صحیح را فراهم آورند. چه بـسیارند والدینى كه نسبت به فرزندان خود محبـت فراوان دارند اما آن را ابراز نمى‌كنند در حالى كه محبـت وقتى سازنده و تـأثیرگذار خواهد بـود كه فرد مورد محبـت از آن آگاهى یابـد. امام حسین(ع) بـه عنوان الگوى تـربـیتـى مطمئن و كامل، محبـت بـه فرزندان را از نیازهاى ضرورى آنان دانسته، در قالب‌هاى گوناگون بـه ابـراز آن مى‌پـرداخـت. گاه بـا در آغوش گرفتـن و بـه سـینه چسبانیدن خردسالان، زمانى بـا بـوسیدن آنان و گاه بـا بـه زبـان آوردن كلمات شیرین و محبت‌آمیز. عبیدا... بن عتبه چنین مى‌گوید: «نزد حـسـین بـن على(ع) بـودم كه على بـن حـسـین(ع) وارد شـد. حسین(ع) امام سجـاد(ع) را صدا زد، در آغوش گرفت و بـه سینه چسبـانید، میان دو چشمش را بـوسید و سپس فرمود: پدر بـه فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایى»!

تشویق فرزندان در برابر كار خوب آنان
یكى از شیوه‌هاى تربیتى مورد اتـفاق صاحبنظران عرصه تـعلیم و تربیت، شیوه كارآمد تشویق است. تشویق به جا و متناسب با فعالیت انجام شده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر می شود و به تكرار و تقویت رفتار مى‌انجامد. چـه بـسا فرزندان از ارزش و اعتـبـار صفات مثـبـت خـود آگاهى نداشتـه باشند؛ در نتـیجه بـه شخصیت حقیقى و تـوانمندی‌هاى مثبـت خویش پى نمی‌برند و خود را در مقایسه با دیگران ناچیز بـه‌شمار می‌آورند. از این رو والدین و مربیان بـاید ویژگی‌هاى مثبـت فرزندان را كشف و برجسته سازند و مورد ستایش و تشویق قرار دهند.
در فرهنگ اسلامى- كه تربیت دینى و اخلاقى فرزندان در كانون تـوجه است بـر تـشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهاى دینى و بـرجسته كردن صفات اخلاقى و معنوى آنان بـسیار تـآكید شده است. امام سجاد(ع) فرمود: من بـه بیمارى شدیدى مبتلا شدم. پدرم بر بالینم آمد و فرمود: «چـه خـواستـه‌اى دارى؟ عرض كردم: دوست دارم از كسانى بـاشم كه درباره آنچه خداوند بـرایم تدبـیر كرده، نپرسم. پدرم در مقابـل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلى؛ به هنگام گرفتارى جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما كمك مى‌خواهى؟ او در جواب فرمود: (دربـاره آنچه پـیش آمده) از خداوند سؤال نمى‌كنم. خداوند مرا كافى است و او بهترین وكیل است. در این حدیث ملاحظه مى‌شود كه امام حسـین(ع) در مقابـل پـاسـخ عارفانه و دلنشین فرزندش- كه بـراساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانى هم نداشت.- جمله «احسنت» را بـه كار بـرد و او را بـه «ابـراهیم خـلیل» تـشـبـیه كرد.

احترام به انتخاب جوان
در امر ازدواج جوانان به سبب كمى تجربه به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند، امـا آنان دیگـر دوران كـودكـى و نوجـوانى را پـشـت سرگذاشته و بـه حدى از رشد رسیده‌اند كه خود حق انتـخاب داشتـه باشند و براى خود تصمیم بـگیرند. از این رو، شایسته است والدین در دوران كودكى و نوجوانى زمینه استقلال و قدرت تـصمیم‌گیرى آنها را فراهم آورند و آنان را چـنان تـربـیت كنند كه به سمت انتـخاب‌هاى معقول و تصمیم‌هایى منطقى پیش روند و مصالح واقعی‌شان را بـر منافع آنى و زودگذر تـرجـیح دهند. اگر فرزندان بـه این حد از رشد و استـقلال رسیدند، باید به آنان اعتماد كرد و بـه تصمیم‌ها و انتخاب‌هایشان احترام نهاد. جوان در طول زندگى بـا انتخاب‌هاى گوناگون روبـه‌روست و یكى از مهم‌تـرین آنها گزینش همسـراسـت. در این مسـأله، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، بـاید به وى حق انتـخاب داد و از ازدواج‌هاى تـحمیلى پـرهیز كرد. حسن، فرزند امام حـسـن مجـتـبـى(ع) یكى از دخـتـران امام حـسـین(ع) را خواستگارى كرد. امام حسین(ع) به او فرمود: «فرزندم! هر كدام را بیشتر دوست دارى انتخاب كن.» فرزند امام مجتبى(ع) شرم كرد و جوابى نداد. آنگاه امام حسین(ع) فرمود: «من دختـرم فاطمه را بـرایت انتـخاب كرده‌ام؛ زیرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا(ص) شبیه‌تر است.» ملاحظه مى‌شود با اینكه فرزند امام مجتبـى(ع) بـه احترام عمو و دخترانش به‌طور مشخص از دختر خاصى خواستگارى نكرد و امر را بـه عمویش وانهاد؛ امام حسین(ع) به انتخاب و علاقه فرزند برادرش اهمیت داد و از او خواست خـودش آن را كه بـیشتـر دوست دارد بـه همسرى برگزیند. تربیت عملى بـى‌تـردید مؤثـرتـرین عامل در تـربـیت اخـلاقى و دینى فرزندان رفتارهاى درست والدین است. پرواضح است كه زبـان رفتار از زبـان گفتـار بـسى نافذتـر است و در «عمل» آثـارى نهفتـه است كه هرگز از «گفتـار» بـرنمى‌آید. كودك و نوجوانى كه پـیوستـه شاهد اعمال نیك والدین است، به‌طور غیرمستقیم سرمشق مى‌گیرد و بـه انجام كارهاى نیك تشویق مى‌گردد. در سیره تربیتى ائمه اطهار (علیهم‌السلام) تربیت با رفتار و عمل، بارزترین بـُعد تربـیت است. فرزندان ائمه (عـلیهم‌السـلام) بـا دیدن رفتـار آنان سـرمشـق می‌گرفتند و عـمل مى‌كردند. شـعیب بـن عبـدالرحـمن خـزائى مى‌گوید: هنگامى كه امام حسین(ع) در كربـلا بـه شهادت رسید بـر دوشش نشانه‌اى وجود داشت. از امام سجاد(ع) دربـاره آن پـرسیدند، امام سجـاد(ع) بـسیار گریست و فرمود: «این، اثر بارهاى غذایى است كه پدرم بـر دوشش حمل مى‌كرد و به خانه‌هاى تهیدستان مى‌برد.» آرى، امام سجاد(ع) پیوسته این رفتار را از پـدرش مشاهده كرد و سرمشق گرفت و عمل كرد. بدین سبب، امام باقر(ع) فرمود: (پدرم) على بن‌الحسین علیه‌السلام شب‌ها كیسه نان بـر دوش حمل مى‌كرد و (بـه مستمندان) صدقه مى‌داد.
 

 

تعداد بازديد: 389 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز