نهج البلاغه بوستان کلام ابرمرد تاریخ بشریت است. از طفولیت در گلزار معرفت محمد امین(ص) راه یافت و در نوجوانی با مناجات و دعاهای خداجویانه پیامبر به حقیقت انسانیت رسید و در جوانی از شمیم معطر وحی و فرمودههای ملکوتی پیامبر اسلام(ص) فیض گرفت و با دین و قرآن و پیامبر یک جا پرورش یافت. این پیوندها آن چنان تاثیر در کلام علی(ع) به وجود آورد و آن قدر حلاوت و جذابیتی به سخنان علی(ع) بخشید که معجزه آسا، انسانها را به حقایق هستی راهنمایی می کند و روح بلندپرواز انسان ها در اوج اشتیاق به پرواز
می آید، کلام جذاب و گیرای امام در بیان صفات متقین ، همام بن شریح را به نقطه اخلاص و معرفت پیوند داد . نهج البلاغه کلام رادمرد کاملی است که دانشمندان و پژوهشگران در عصر به ظاهر متمدن و پیش رفته علمی آرزوی خوشه چینی از خرمن دانش و حکمت اش را دارند. توماس کارلایل انگلیسی
می گوید: حیف علی برای مردم آن زمان! اگر علی(ع) در زمان ما می بود و در مسجد کوفه سخنرانی می کرد، مسجد کوفه از سران اروپا موج می زد؛ آن ها حتما می آمدند تا خود را از دریای علم و حکمت و معرفت علی سیراب کنند.
اين مجموعه آنقدر پربار است كه بقول استاد مطهري(ره) روزگار از كهنه كردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افكار و انديشه هاي نو مرتباً بر ارزش آن افزوده است .
این کتاب گرانقدر در درجه نخست در روشهاي بلاغت و شيوايي سخن در زبان عربي است و بنا به قول جامع اديب و دانشمند آن، سيّد رضي؛ محور اصلي جمعآوري گفتار پراكنده حضرت نيز همين نكته مشترك و ساري در منقولات علوي بوده است و البته بر پايه اين خصيصه تقريبا منحصر به فرد ادبي بودن در عين عربيّت است.
سرور محدّثان، سيد رضي در دوران جواني و پيش از پرداختن مجموعه عظيم نهجالبلاغه، كتابي را درباره صفات پيشوايان دين (خصائص الأئمّه) شروع به تأليف كرده بود كه به علت گرفتاريهاي روزگار ناتمام مانده و طبع حسّاس و ديرپسند نويسنده از آن گزارش خرسند نشده است. قسمت پاياني اين كتاب نيمه تمام كه با پارهاي از گفتار علوي قرين شده و به الخصائص نيز نامبردار بود، مَدح و ستايش همگنان سيّد را برانگيخته و سرانجام، اين تمجيدها او را در پي افكندن كاخ بلند و ديرپاي نهجالبلاغه مصمّم گردانيده است.«مسعودي» که تقريبا صد سال پيش از سيد رضي مي زيسته است (اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري) در جلد دوم مروج الذهب تحت عنوان «في ذکر لمع من کلامه و اخباره و زهده» مي گويد: «آنچه مردم از خطابه هاي علي در مقامات مختلف حفظ کرده اند بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندي مي شود، علي (ع) آن خطابه ها را بالبديهه و بدون يادداشت و پيشنويس انشاء مي کرد، و مردم هم الفاظ آنرا مي گرفتند و هم عملا از آن بهره مند مي شدند»گواهي مسعودي
مي رساند که خطابه هاي علي چه قدر فراوان بوده است، در نهج البلاغه تنها 239 قسمت به نام خطبه نقل شده است، در صورتيکه مسعودي چهارصد و هشتاد و اندي آمار
ميدهد و به علاوه اهتمام و شيفتگي طبقات مختلف را بر حفظ و ضبط سخنان مولي
ميرساند.سيد محمدمهدى جعفرى در كتاب «سيد رضي» نوشته است كه او از كتابخانههايي با هزاران عنوان كتاب براي تدوين «نهجالبلاغه» استفاده كرد كه معروفترين آنها بيتالحكمه و دارالعلم در شهر بغداد بود. او همچنين بخش دوم «نهجالبلاغه» خود را به نامههاي امام اول شيعيان اختصاص داد و از بين نامههاي ايشان 79 نامه را انتخاب كرد. از بين اين نامهها نيز نامههاي ايشان به فرزندش حسن (ع)، عثمان بن حُنَيف و مالك اشتر شهرت يافتند. سيد رضي پس از چندي كارش را روي كلمات قصار عليابن ابيطالب ادامه داد تا بخش سوم كتابش نيز تكميل شود و با نوشتن چهارصد و نودمين سخن كوتاه و حكمتآموز امام على (ع) فصل كلمات قصار نيز نوشته شد. سيد رضي شخصا شيفته سخنان علي (ع) بوده است، او مردي اديب و شاعر و سخن شناس بود. سيد رضي به خاطر همين شيفتگي که به ادب عموما و به کلمات علي (ع) خصوصا ، داشته است بيشتر از زاويه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولي مينگريسته است ، و به همين جهت در انتخاب آنها اين خصوصيت را در نظر گرفته است، يعني آن قسمت ها بيشتر نظرش را جلب ميکرده است که از جنبه بلاغت برجستگي خاص داشته است. او درباره نامگذارى كتابش نوشته است، «ديدم بهتر است اين كتاب را «نهج البلاغه» بنامم، زيرا درهاى بلاغت را به روى بينندگان باز ميكند و جويندگان بلاغت را به آموختن آن نزديك مىكند و آنچه را مورد نياز استاد و شاگرد و واعظ و زاهد است در دسترسشان قرار مىدهد. اين نکته نيز ناگفته نماند که کار گردآوري مجموعه اي از سخنان علي (ع) منحصر به سيد رضي نبوده است، افراد ديگري نيز کتابهايي با نامهاي مختلف در اين زمينه تاليف کردهاند. باید گفت كار تدوين «نهج البلاغه» سال 400 هجرى قمرى تمام شد و از همان سالها بود كه شرحها فراواني بر آن نوشته شد و ترجمههاي بسياري از آن صورت گرفت. معروفترين شرح را ابن ابى الحديد در قرن هفتم هجري بر اين كتاب نوشت كه حتي در قرون حاضر نيز از مراجع و منابع تاريخ اسلام به شمار ميآيد. ابن ابى الحديد شرحش بر «نهجالبلاغه» را طي چهار سال و در 20 جلد نوشت. در دهه 80 محمود مهدوي دامغاني جلوههاي تاريخي را از اين شرح استخراج كرد و در 8 جلد با عنوان «جلوه تاريخ در شرح نهج البلاغه» منتشر كرد.
كمالالدين ابن ميثم بحرانى در قرن هفتم، محمد صالح قزوينى در قرن يازدهم، محمدباقر لاهيجى اصفهانى در قرن سيزدهم، سيدحبيبا... خوئى در قرن چهاردهم، محمد جواد مغنيه، محمدتقى شوشترى و محمدتقى جعفرى در قرن چهاردهم از ديگر شارحاني بودهاند كه بر «نهجالبلاغه» شرح نوشتهاند. اما از شرحهايي كه بر اين كتاب نوشته شده بايد از ترجمههايي ياد كرد كه در قرون مختلف از «نهجالبلاغه» به فارسي، انگليسي، فرانسوي، آلماني، اسپانيايي، ايتاليايي، آذري و دهها زبان ديگر شده است. ترجمه و شرح مختصر سيد علىنقى فيضالاسلام تا چند دهه پيش در ايران شهرت داشت. اما پس از آن ترجمه سيدجعفر شهيدي از «نهجالبلاغه» در دهه 60 طالبان بسيار يافت. ترجمه شهيدي از «نهجالبلاغه» توانست جايزه كتاب سال جمهوري اسلامي ايران را بگيرد. اين ترجمه به گونهاي است كه تا حد زيادي فصاحت و بلاغت كلام اميرالمؤمنين در ترجمه فارسي نمود يافته است. سپهر خراسانى، جواد فاضل، اسدا... مبشرى، سيدمحمود طالقانى، محسن فارسى، طاهره صفارزاده، محمدرضا آشتيانى و محمدجعفر امامى نيز «نهجالبلاغه» را به فارسي ترجمه كردهاند.باید گفت كلام مولادو ويژگي منحصر به فرد دارد يكي فصاحت و ديگري چند جانبه بودن. الفاظ و عبارات در نهج البلاغه طوري تلفيق و تركيب يافته است كه همچون خورشيد در آسمان ادبيات جهان مي درخشد. بر همین اساس است که پروفسور هانری کربن، محقق و شرقشناس معروف فرانسوی، نهجالبلاغهرا از مهمترین سرچشمههایی معرفی کرد که متفکران شیعه پیوستهاز آن سیراب شدهاند.برخي از پژوهشگران به اين كتاب شريف، لقب «اخالقرآن» داده اند و كلمه «اخ» كه در اصل به معني برادر است، در مواردي بهمعاني مصاحب و همزاد و مانند بهكار ميرود و پيداست كه اخوت نهجالبلاغه با قرآن به ملاحظه همين معاني مجازي است؛ يعني كساني كه ميگويند نهجالبلاغه «اخالقرآن» است مقصودشان اين است كه نهجالبلاغه راهي را پيموده است كه قرآن آن را طي كرده است.بولس سلامه، استاد شاعر و نویسنده معروف مسیحی لبنانی، دربارهنهجالبلاغه میگوید: نهجالبلاغه اثر جاودانهای است که انسان رابه شناخت اندیشه بزرگ علی ابن طالب (علیهالسلام) وادارمیسازد و هیچ کتابی جز قرآن بر آن برتری ندارد.پروفسور هانری کُربن، محقق، فیلسوف و شرقشناس معروف فرانسوی، درباره جایگاه و اهمیت نهج البلاغه چنین میگوید: «بعد از قرآن و احادیث پیامبر اسلام صلیا...علیهوآله نهج البلاغه در درجه اول اهمیت قرار دارد. باید گفت به طور کلّی این تنها به قلمرو حیات مذهبی تشیّع محدود نیست؛ بلکه تفکّر فلسفی شیعه نیز به آن وابسته است و از آن مایه میگیرد. از اینرو، باید نهج البلاغه را از مهمترین سرچشمههایی به شمار آورد که متفکران شیعه پیوسته از آن سیراب گشتهاند».
مرحوم حجة الاسلام محمد محققی، مؤسّس مسجد بزرگ مسلمانان در هامبورگ میگوید: به امر آیت ا... العظمی بروجردی، کتاب نهجالبلاغه را به یکی از دانشمندان بزرگ آلمان برای ترجمه به زبانآلمانی دادم. او روزی نزد من آمد و گفت: «این چه کتابی است که هر چه در ترجمه آن پیش میروم، عظمت آن را بیشتر درک میکنم. به راستی کتاب عجیب و شگفتی است و من خود را در برابر آن بسیار کوچک میبینم».
نهجالبلاغه که بیان آن اگر برای انتقاد به کار برده شود، گویی تندباد خروشانی است؛ اگر تباهی و فساد را تهدید کند،همچون آتشفشانی سهمناک زبانه میکشد؛ اگر برای تفکر و اندیشه بخواند، حس و عقل را همراه میسازد؛ اگر در مقام پند و اندرز باشد، مهر و عاطفه پدری را همگام با راستی و وفای انسانی در آن خواهیم یافت؛ و اگر از ارزش و هستی و زیباییهای آفرینش و کمالات جهان هستی سخن بگوید، آنها را با مدادی آغشته به نور ستارگان در قلب مینگارد.
معروف است که امين نخله يكي از دانشمندان مسيحي به دوستش چنين نوشته است: از من خواستي صد كلمه از ميان كلمات فصيحترين عنصر عربي ابيالحسن(ع) انتخاب كرده براي تو بفرستم.من رفتم كتاب شريف نهجالبلاغه را همي ورق زدم، به خداي لايزال سوگند كه مدتها حيران و سرگردان ماندم كه چگونه صد كلمه از ميان صدها كلمه بلكه يك كلمه از ميان كلماتي انتخاب كنم، مگر اينكه دانه ياقوتي را از كنار ياقوت ديگري چون خودش جداسازم.باري به ناچار همين كار را كردم، در حالي كه دستم در ميانه دانههاي ياقوت ميگشت، چشمم به عمق درخشش آنها خيره شده بود. از بسياري حيرتي كه در اين انتخاب به من دست داده بود، هرگز گمان نميكردم بتوانم خود را از اين كانون بلاغت بيرون بكشم. در هر حال اين صد كلمه را دريافت كن و بدان كه اينها پرتويي چند از كانون نور و غنچهاي چند از شاخ پر از شكوفه است.امروزه نهج البلاغه نه فقط در بين توده مردم بلكه در حوزه هاي علميه، دانشگاهها، مدارس و ديگر مراكز آموزشي، تعليمي و تربيتي ما حضور مؤثري دارد. دولتمردان كشور اگر فقط و فقط عهدنامه مالك اشتر را سرلوحه كار و برنامه خويش قرار مي دادند بطور قطع مي توانستند كشور را به يك كشور نمونه و قابل الگوگيري براي ديگران تبديل كنند. حادثه غدير صرفاً يك رخداد تاريخي نيست بلكه يك الگوي حكومتي تمام عيار بوده كه بايد در متن زندگي مردم و شيوه حكومتي كارگزاران پياده گردد. اينكه هر ساله به مناسبت اين عيد بزرگ امت اسلامي، اكتفا به مراسم ظاهري و عامه پسند از قبيل تبريك گفتن اين عيد به سادات و عيدي گرفتن از آنان و محدود و منتسب نمودن اين حادثه عظيم به قشري خاص، نتيجهاي جز كوچك كردن و بي اثر ساختن اين رخداد سرنوشت ساز ندارد. جا دارد بجاي پرداختن به مراسم سطحي و قشري كه بيشتر جنبه سرگرمي و پركردن اوقات فراغت دارد در چنين مناسبت مهمي، غدير را بعنوان يك مدل حكومتي براي مسلمانان و حتي جهانيان معرفي كنيم و نهج البلاغه را به عنوان كتابي كه مي تواند منبع بسيار غني براي تدوين قوانين اساسي كشورها باشد به دنيا بشناسانيم.