اهلبيت به عنوان يكي از دو ثقل مطرح شده در حديث ثقلين داراي جايگاهي بس والا و گرانقدر ميباشند و از اينكه پيامبر اين بزرگواران را همتا و همتراز قرآن قرار داده و اين دو را تا روز محشر لاينفك از يكديگر معرفي كرده، ميتوان پي به علو درجه وجودي اهل بيت و خاندان مطهر نبي اكرم (ص) برد. اميرالمومنين در خطبههاي متعددي كه ايراد فرمودند، به مقام و موقعيت والاي اهل بيت اشاره نموده و سعي در هدايت مردم به سمت اين گنجينههاي علم و عمل دارند.امام در خطبه اول با اشاره به ضرورت وجود جانشيناني براي پيامبر اكرم (ص) در تفسير دين و هدايت مردم به فلسفه وجودي اهل بيت اشاره نموده و ميفرمايد: «رسول اكرم در ميان شما مردم جانشيناني برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براي امتهاي خود برگزيدند زيرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نكردند و بدون معرفي راهي روشن و نشانههاي استوار از ميان مردم نرفتند.» (خطبه اول ترجمه دشتي)امام در اين فراز به سنت پايدار انبياي گذشته در انتخاب جانشين اشاره كرده و آن را سيره همه پيامبران ميداند و لذا پيامبر اكرام را نيز از اين امر مستثني ندانسته و در تعليل ضرورت وجود جانشين بيان ميدارد عدم نصب مفسر دين و ولي معصوم از طرف پيامبران موجب سرگرداني مردم و نابودي راههاي سعادت و هدايت ميشود و واضح است كه امر معرفي جانشين بر هر پيامبري ضروري است.امام در مقاطع بسياري از سخنان خود به جايگاه رفيع اهل بيت در علم و دانش اشاره مينمايد و آنها را مايه رشد و هدايت و مايه حيات علم و دانش و موجب ميراندن جهل و ناداني ميداند و اينكه اهل بيت در تفسير و تعليم دين الهي هيچگونه اختلافي نيست (خطبه 147). ايشان همچنين در خطبه 120 نيز خود را مبلغ رسالت الهي ميداند كه تفسير اوامر و پيام الهي به او اعطاء شده و گنجينههاي دانش و علوم را نزد اهل بيت ميداند. امام علي در خطبه 239 اهل بيت را چنين معرفي ميكند: «هرگز با حق مخالفت نكرده و در آن اختلاف ندارند. آنان ستونهاي استوار اسلام و پناهگاه مردم ميباشند. حق بهوسيله آنها به جايگاه خويش بازگشت و باطل از جاي خويش رانده و نابود شد و زبان باطل از ريشه كنده شد. اهل بيت پيامبر دين را چنانكه سزاوار بود، دانستند و آموختند و به آن عمل كردند نه آنكه فقط شنيدند و نقل كردند زيرا راويان دانش بسيارند اما حفظكنندگان و عملكنندگان به آن اندكند.» در اين كلام امام جايگاه اهل بيت در فهم حقيقي اين را بيان داشته و درجه آنها را تنها در حد راوي حديث نميداند بلكه آنها را عالمان به حقايق شريعت و قرآن دانسته كه علم و عمل را به يكديگر در خود جمع نمودهاند لذا امام در خطبه 97 به وضوح و صراحت مردم را دعوت به پيروي و اطاعت از خاندان رسول اكرم فرا ميخواند. «مردم به اهل بيت پيامبرتان بنگريد، از آن سو كه گام برميدارند، برويد. قدم جاي قدمشان بگذاريد آنها شما را هرگز از راه هدايت بيرون نميبرند و به پستي و هلاكت بازنميگردانند. اگر سكوت كردند، سكوت كنيد و اگر قيام كردند، قيام كنيد. از آنها پيشي نگيريد كه گمراه ميشويد و از آنان عقب نمانيد كه نابود ميشويد.» (خطبه 97). بيان امام در اين خطبه دلالت آشكاري بر عصمت اهل بيت از گناه و خطا داد زيرا كسي كه سكوت و سخن و قيام و قعود و حركت و سكون او واجبالاتباع باشد، جز معصوم نخواهد بود و عقل نيز حكم به پيروي مطلق از معصوم مينمايد.حضرت در خطبه 109 نيز با اشاره به مقام منيع خاندان پيامبر ميفرمايد: «ما از درخت نبوت و رسالت هستيم و از جايگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان برخاستيم. ما معدنهاي دانش و سرچشمههاي حكمت الهي هستيم. ياران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگار و دشمنان و كينهتوزان ما در انتظار كيفر و لعنت الهي بهسر ميبرند.»اينكه امام در انتها به كيفر دشمنان اهلبيت اشاره نموده و آنها را مشمول لعن الهي ميداند حكايت از ارتباط وثيقي است كه اين خاندان مطهر با دين و رسول اكرم دارند. در واقع اين كلام امام تفسيري بر حديث ثقلين است زيرا در آنجا پيامبر قرآن و عترت را جداناشدني از هم دانست لذا ميتوان حكم قرآن را به عترت سرايت داد و لذا دشمن اهل بيت در واقع دشمن قرآن است چون اهل بيت همگي سخني جز قرآن و كلامي جز وحي الهي ندارند و به دليل اينكه معاند و منكر قرآن كيفر الهي و لعن ابدي در پي اوست دشمن و منكر اهل بيت نيز به همين سرنوشت دچار خواهد شد. البته از اين نكته نبايد غفلت كرد كه حكم لعن و غضب الهي شامل كساني است كه با علم به مقام اهل بيت و از روي عمد و اختيار آن بزرگواران را انكار كند نه آنان كه از روي جهل بسيط يا مركب ولايت ايشان را نپذيرفتهاند.