شهر موجودي است زنده، با انسانهايش؛ موجودي پيچيده با انسانهاي پيچيده كه با همين انسانها زنده است. كالبد شهر به همراه انسانهايش به شهر هويت ميبخشد. شهرها انسانهاي مختلف با پيچيدگيهاي مختلف را در خود جاي دادهاند. و به همين دليل خود نيز پيچيده هستند.
هر چه تعداد انسانها با فرهنگهاي مختلف در شهر بيشتر باشد، پيچيدگي شهر نيز بيشتر ميشود. براي اداره شهر بايد بتوان اين پيچيدگيها را شناخت؛ ولي چگونه؟
همانگونه كه براي شناخت بدن انسان به تخصصهاي زيادي نياز است، براي شناخت مشكلات شهر و برطرف كردن آنها نيز به تخصصهاي زيادي نياز است، براي شناخت مشكلات شهر و برطرف كردن آنها نيز به تخصصهاي زيادي از جمله علم برنامهريزي شهري، ترافيك، اقتصاد، جامعهشناسي، محيط زيست، امنيت و... نياز ميباشد. علاوه بر آن، بايد بتوان همه متخصصان اين امور را در كنار هم گرد آورد و آنها را هماهنگ كرد. وظيفه اين هماهنگي با مديريت شهري است.
ساكنان يك شهر بايد بتوانند طوري در كنار هم زندگي كنند كه كمترين مشكل را با هم داشته باشند. براي ايجاد يك زندگي راحت و مسالمتآميز بايد شهر و مشكلات آن را شناخت و حتي مشكلات چند سال آينده را شناسايي كرد.
هنر مديريت شهري اين است كه آرامش را در شهرها برقرار و براي آحاد مردم ايجاد نشاط كند. اگر تمام ساكنان يك شهر هم ثروتمند باشند، دليل بر آرامش آنها نيست. آرامش انسان با ثروت تنها به دست نميآيد، بلكه با نگاه علمي و تخصصي به شهر و با نگاه مثبت به انسانها حاصل ميشود.
يكي از عوامل مهم و هنر مديريت شهري، تهيه كالبد مناسب و قابل قبول يك شهر است. خيابانها جزء اصلي كالبد هر شهر هستند و بايد بتوان ساكنان را با خيابانها و گذرگاهها مأنوس كرد. اگر شهر گذرگاههاي زيبا و آرامبخش داشته باشد، شهروندان در آن احساس آرامش خواهند كرد. خيابانهاي زيبا باعث نشاط ميشوند و اين نشاط راندمان كاري، سلامت انسانها و در نتيجه سلامت جامعه را بالا خواهد برد.
به نظر ميرسد بدنهسازي شهر را بايد از بلوارها شروع و در كنار خيابانها، پاركهاي حاشيهاي احداث كرد تا اين پاركها از نظر چشمانداز و زيبايي موجب آرامش و آسايش شهروندان شوند؛ البته به شرطي كه در اين ميان تعريف درستي از حركت سواره و پياده بشود تا هر دو به سهم خود احساس راحتي كنند.
در جوامع شرقي و به خصوص اسلامي، نقش انسان و كرامت او پايهگذار هر نوع حركت شهري است و از اين منظر نگاه جديدي به مقوله طراحي شهري شكل گرفته و سعي بر حفظ جايگاه انسان در ميان تودههاي آهن و بتون و احساس آرامش در شريانهاي پوشيده از آسفالت و ماشين شده است. با بهرهگيري از تمامي فضاي شهري و امكاناتي هر چند اندك، ميتوان حداكثر آرامش و بهرهوري را ايجاد كرد. در اين ميان نقش فضاهاي حاشيه شريانهاي ارتباطي چه در بزرگراهها و چه در بلوارها اهميت بسيار زيادي دارد.
امروزه بسياري از بلوكهاي شهري مستقيماً و يا به يك واسطه (كوچه) به شريانهاي اصلي مرتبط بوده و شهروندان تحت تأثير پيامدهاي منفي اين ارتباط (عوارض سمعي، بصري، تنفسي و ...) هستند.
آلودگيهاي صوتي، بصري و.... و حتي بحث امنيت شهروندان دراين مقوله ميگنجد.
ايجاد پاركهاي حاشيهاي هر چند با عرض كم، با كاشت درخت و احداث فضاي سبز، المانهاي زيبا و آبنماهاي موضعي، تبعات و اثرات منفي موارد ذكرشده را تا حد زيادي كاهش ميدهند و نقش واسطه و كاهنده اثرات مخرب همجواري با فضاهاي حركتي اتومبيل را از مناطق مسكوني دارند.
نمونههاي بسياري از اين دست را در ژاپن، مالزي وكشورهاي اروپايي ميتوان ديد. به عنوان مثال براي فضاهاي باز حاشيهاي، پلازا فدرال در سان فرانسيسكوي آمريكا را مي توان نام برد كه فعاليتهاي اجتماعي زيادي را در راستاي خيابان براي عابرين شكل داده است.
نمونه ديگر، خيابان چاندرا در كوالالامپور مالزي است كه با استفاده از آبنما و فضاي سبز از ازدحام و شلوغي خيابان و پيادهرو كاسته و فضاهاي دلنشيني براي شهروندان به وجود آورده است.
در شهر شيراز هم نمونههاي قابل قبولي در چند نقطه شهر وجود دارد؛ از جمله:
دروازه قرآن شيراز كه مورد توجه بيشتر شهروندان، خصوصا توريستها قرار گرفته و جذابيت خاصي دارد و به عنوان يك خاطره خوب و يك محيط دلنشين از آن ياد ميشود.
نمونه ديگر، حاشيه بلوار چمران است. اين حاشيه چشمانداز زيبايي دارد، اما متاسفانه به علت مجوزهاي رفاهي و نبود كندرو در كنار بلوار اصلي، كارايي خود را تا حدودي از دست داده است.
نمونه جالب ديگر، بلوار رحمت در منطقه5 شهرداري شيراز و جنوبيترين قسمت شهر ميباشد كه از سه سال پيش در آن فعاليتهاي اجتماعي عابرين پياده در راستاي خيابان شكل گرفته است.
خطوط كفسازي و خطوط ايجادشده توسط فضاي سبز ومحلهاي نشيمن همراه با آبنما، باعث هدايت و جهتدهي و تسهيل عبور و مرور گرديده و اين فضاها در دو طرف بلوار نقشي آرامشبخش را براي شهروندان بازي ميكند.
بلوار رحمت قبلا از محرومترين مناطق شهر و بيشتر محل اسكان مهاجران تازهوارد و طبقه مستضعف شهري بود؛ ولي اكنون به لطف اجراي طرحهاي زيباسازي، عمراني و فضاي سبز، ايجاد شريانهاي ارتباطي، پاركهاي حاشيهاي و... به منطقهاي متفاوت و جذاب و بستري آماده جهت سرمايهگذاري در بخشهاي مختلف تبديل شده است كه پيشبيني ميشود آيندهاي درخشان داشته باشد.