Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 10 فروردین 1403 - 09:55

2
اردیبهشت
کنترل پرخوری عصبی با روان‌درمانی

کنترل پرخوری عصبی با روان‌درمانی

پرخوری عصبی که نام دیگر آن پراشتهایی عصبی یا بولیمیا Bulimia می‌باشد، ازجمله اختلالات خوردن است که با پرخوری‌های متداولی که افراد گهگاه در میهمانی‌ها دارند، متفاوت است.

دکتر کامیار سنایی – روانشناس

 

تحریریه زندگی آنلاین : پرخوری عصبی که نام دیگر آن پراشتهایی عصبی یا بولیمیا Bulimia می‌باشد، ازجمله اختلالات خوردن است که با پرخوری‌های متداولی که افراد گهگاه در میهمانی‌ها دارند، متفاوت است.

 

راه‌های تشخیص

برای تشخیص پرخوری عصبی  این چند خصیصه باید وجود داشته باشد:

۱- ارزش‌گذاری بیش‌ازحد فرد روی اندام و وزن بدن همانند اختلال بی‌اشتهایی عصبی. فرد دچار پرخوری عصبی ترس مرضی از چاق شدن دارد و تمایل به لاغر شدن در او بسیار زیاد است. ارزش‌گذاری او از خود بستگی به شکل و وزن بدن دارد.

۲- پرخوری‌های مکرر. پرخوری (معادل انگلیسی آن Binge) یک دوره پرخوری است که طی آن، حجم زیادی از غذاخورده می‌شود که بیش از آن چیزی است که بیشتر افراد در شرایط مشابه می‌خورند.

۳- فرد در دوره پرخوری احساس از دست دادن کنترل می‌کند، چنانچه ممکن است پرخوری او تا زمانی که براثر سیری به‌شدت دچار ناراحتی یا درد شده یا ورود شخصی مانع از ادامه خوردن او شود، ادامه بیابد.

۴- فرد به رفتارهای جبرانی نامناسب برای جلوگیری از افزایش وزن دست می‌زند. رفتارهای افراطی برای کنترل وزن، از قبیل محدودیت‌های سخت رژیمی، استفراغ مکرر عمدی (خودخواسته) یا سوءاستفاده از ملیّن‌های مشخص.

افرادی که دچار بی‌اشتهایی عصبی و یا پرخوری عصبی  هستند، دارای یک آسیب‌شناسی روانی مرکزی مشخص و مشترک می‌باشند: بیماران برای اندام و وزن بدنشان و توانایی کنترل آن، بیش‌ازحد اهمیت قائل می‌شوند. این آسیب‌شناسی روانی مختص اختلالات خوردن (و اختلال بدشکلی بدن) است. درحالی‌که اغلب مردم بر مبنای عملکرد‌شان در حیطه‌های مختلف زندگی، خودشان را ارزیابی می‌کنند؛ کسانی که اختلال خوردن دارند، اساساً بر مبنای اندام و وزنشان و توانایی کنترل آن، خودشان را قضاوت می‌کنند. بسیاری از دیگر ویژگی‌های بالینی آنها مستقیماً از این «آسیب‌شناسی روانی اساسی» نشأت می‌گیرد.

بیشتربخوانید:

بهترین روش ها برای جلوگیری از پرخوری

 

 

عادات معمول کسانی که پرخوری عصبی دارند، شبیه عادات مشاهده‌شده در مبتلایان به اختلال کم‌اشتهایی عصبی است. به این معنا که هر دو گروه سعی می‌کنند حالت گرسنگی یا نیمه گرسنگی شدید را حفظ کنند. ولی تفاوت افراد دچار پرخوری عصبی با افراد دچار بی‌اشتهایی عصبی آن است که تلاش‌های آنها برای محدود کردن مصرف غذا با دوره‌های مکرر پرخوری قطع می‌شود. در اغلب موارد، به دنبال هر پرخوری، استفراغ‌های خودانگیخته و اجباری یا سوءاستفاده از ملیّن‌ها وجود دارد، اما زیرگروه دیگری از بیماران وجود دارند که «تخلیه» نمی‌کنند (پرخوری عصبی بدون تخلیه) بلکه با روش‌های دیگری همچون ورزش‌های سنگین یا رژیم‌های سخت، سعی در جبران دارند.

فرد دچار پرخوری عصبی  معمولاً پس از یک دوره پرخوری دچار احساس گناه، افسردگی و نفرت از خود می‌شود. آنها پرخوری عصبی  خود را معمولاً از دیگران پنهان می‌کنند. وزن اغلب بیماران مبتلابه پرخوری عصبی برخلاف افراد مبتلابه بی‌اشتهایی عصبی در محدوده سالم (BMI بین ۲۰ و ۲۵) است و میان کم‌خوری و پرخوری آنها تعادل برقرار است. آنها در مقایسه با افراد دچار بی‌اشتهایی عصبی که به فعالیت جنسی علاقه‌ای ندارند، ازلحاظ جنسی فعال هستند.

 

دوره و شیوع پرخوری عصبی

شیوع پرخوری عصبی بیش از بی‌اشتهایی عصبی می‌باشد و در حدود ۲ تا ۴ درصد زنان جوان به آن مبتلا می‌باشند. شیوع آن در بین زنان بسیار بیشتر از مردان است و ۹۰ درصد مبتلایان را زنان تشکیل می‌دهند. در جوامع صنعتی شیوع آن بیشتر است. سن آغاز اختلال پرخوری عصبی اندکی دیرتر از شروع اختلال بی‌اشتهایی عصبی بوده و نوعاً در اواخر نوجوانی یا اوایل بزرگ‌سالی است. پرخوری عصبی معمولاً با منع غذایی آغاز می‌شود. و در تقریباً یک‌چهارم موارد، ملاک تشخیصی بی‌اشتهایی عصبی، مدتی در این افراد مشاهده‌شده است.

 

دلایل پرخوری عصبی

دلایل پرخوری عصبی روشن نیست، اما پرخوری عصبی احتمالاً نتیجه ترکیب عواملی چون ژنتیک، رفتارهای خانواده، ارزش‌های اجتماعی (به‌طور مثال، ارزش‌گذاری بیش‌ازحد به زیبایی و بالأخص لاغری در مقابل جنبه‌های دیگر زندگی) و موارد دیگری چون کمال‌گرایی می‌باشد.

بیشتربخوانید:

ترفندهایی برای لاغری سریع وبالا بردن سوخت و ساز بدن

 

 

 

ریسک ابتلا به پرخوری عصبی درصورتی‌که:

یکی از اعضای خانواده به این مشکل دچار باشد؛

شخص در محیط‌هایی کار کند که توجه زیادی به‌ظاهر و اندامش می‌شود (مدلینگ‌ها، بالرین‌ها)؛

فرد دارای عزت‌نفس ضعیفی باشد؛

شخص دچار وقایع استرس‌زای زندگی همچون طلاق، مهاجرت، مرگ عزیزان و … باشد، افزایش می‌یابد.

 

اختلالات همراه:

افراد دچار پرخوری عصبی با احتمال بیشتری دچار اختلالات خلقی ازجمله افسردگی و اضطراب می‌باشند که با درمان پرخوری عصبی، آنها نیز از بین می‌روند. سوءمصرف مواد و الکل، در ۳۰ درصد افراد دچار پرخوری عصبی روی می‌دهد. آنها دچار بی‌ثباتی هیجانی بوده و تکانشی عمل می‌کنند. میزان افسردگی در خانواده‌های آنها بالا است و ایشان والدینشان را افرادی بی‌توجه و طرد کننده توصیف می‌کنند.

 

درمان پرخوری عصبی

بر اساس تحقیقات، میزان بهبود نسبی یا کامل درمان پرخوری عصبی بالاتر از بی‌اشتهایی عصبی می‌باشد. در صورت عدم درمان پرخوری عصبی ، این مشکل مزمن می‌شود یا به میزان اندکی بهبود می‌یابد. درمان پرخوری عصبی درمان شناختی و درمان دارویی می‌باشد. متأسفانه افراد به جهت آنکه دوره‌های پرخوری عصبی‌شان را مانند رازی پنهان می‌کنند، برای درمان پرخوری عصبی به درمانگر مراجعه نمی‌کنند. بنابراین فرد برای سال‌ها، بدون تقاضای کمک، زجر می‌کشد.

بیشتربخوانید:

لاغری آسان با رژیم لاغری وایکینگی

با این رژیم غذایی1 ماهه 3 کیلو لاغر شوید

 

 

 

درمان پرخوری عصبی از طریق درمان شناختی رفتاری (CBT)

اولین و مؤثرترین انتخاب درمانی برای درمان پرخوری عصبی می‌باشد که در درجه اول، چرخه معیوب پرخوری و روزه‌داری و رژیم‌های سخت را از بین می‌برد و در ثانی، شناخت‌های معیوب فرد را درباره غذا، وزن، تصویر بدن و درک کلی درباره ارزش خود را تغییر می‌دهد.

نظریه شناختی رفتاری پیشنهاد می‌کند پرخوری، تا حد زیادی محصول تلاش برای چسبیدن به قوانین رژیمی بسیار خاص و افراطی است. تمایل این بیماران به واکنش منفی و افراطی نشان دادن به شکستن (تقریباً اجتناب‌ناپذیر) این قوانین، منجر به لغزش‌های رژیمی جزئی می‌شود که شخص آنها را به‌عنوان شواهدی از خویشتن‌داری ضعیف خود تفسیر می‌کند. بیماران به این فقدان خویشتن‌داری، از طریق ترک موقت تلاش برای محدود کردن خوردن، واکنش نشان می‌دهند. به عبارت ساده خود را در خوردن رها می‌کنند. این کار باعث ایجاد الگوهای بسیار متمایز خوردن می‌شود که در آن تلاش‌ها برای محدود کردن خوردن مرتباً با دوره‌های پرخوری دچار وقفه می‌شود.

پرخوری با تشدید نگرانی‌های بیمار درباره توانایی کنترل خوردن، اندام و وزن، تداوم‌بخش هسته‌ی آسیب‌شناسی می‌باشد. همچنین پرخوری، فرد را ترغیب می‌کند تا منع غذایی بیشتری برای خود در نظر بگیرد که به‌موجب آن خطر پرخوری بیشتر افزایش می‌یابد.

سه فرایند دیگر نیز باعث تداوم پرخوری می‌شوند. اول، مشکلات زندگی و خلق‌وخوی بیمار این احتمال را افزایش می‌دهد که قوانین غذایی خودش را نقض کند. دوم، پرخوری به‌طور موقت خلق‌وخوی بیمار را بهتر می‌کند و کاری می‌کند که بیمار به مشکلاتش فکر نکند و بنابراین می‌تواند راهی برای مقابله با چنین مشکلاتی باشد. سوم، باور اشتباه بیمار درباره سودمندی رفتارهای جبرانی استفراغ و سوءاستفاده از ملیّن‌ها، بازدارنده اصلی‌اش را در برابر پرخوری تضعیف می‌کند. آنها تشخیص نمی‌دهند که تخلیه تأثیر اندکی برجذب انرژی دارد.

 

پروتکل شناختی درمان پرخوری عصبی

۱. آموزش و نظارت

پس از آموزش درباره اختلال خوردن به بیمار، او باید خوردن و دیگر رفتارهای مربوطه، افکار، ‌احساسات و رویدادها را در لحظه ثبت کند تا به این طریق شناخت بهتری از خود به دست آورد. خودنظارتگری دو هدف دارد: به شناسایی مشکلات و تشخیص پیشرفت بیمار کمک می‌کند و مهم‌تر از آن، با کمک به بیمار در رسیدگی به مشکلاتش هم‌زمان با بروز آنها، تغییر را آسان می‌کند.

 بیشتربخوانید:

ترفندهایی برای لاغری سریع وبالا بردن سوخت و ساز بدن

 

 

 

انجام وزن‌گیری هفتگی:

بیمار و درمانگر، وزن بیمار را یک‌بار در هفته می‌گیرند و آن را روی یک نمودار وزن شخصی ثبت می‌کنند. از بیماران با جدیت خواسته می‌شود در اوقات دیگر وزنشان را نگیرند. وزن‌گیری هفتگی اهداف زیادی دارد: (۱) به بیماران امکان می‌دهد هم‌زمان با تغییر عادات خوردنشان، اطلاعات دقیقی درباره وزنشان به دست آورند. (۲) فرصتی را برای درمانگر فراهم می‌کند تا به بیمار کمک کند ارقام روی ترازو را تفسیر کند. بدون کمک درمانگر، ممکن است بیمار ارقام را به‌غلط تفسیر کند. (۳) این کار به فرایندهای مهم بیش‌ازاندازه چک کردن وزن یا اجتناب از وزن کردن که موجب تداوم بیماری می‌شوند، می‌پردازد.

 

۲. عادت به غذا خوردن منظم

شکستن چرخه معیوب پرخوری- رژیم غذایی و استفراغ اولین نکته در درمان پرخوری عصبی  می‌باشد. رژیم‌های سخت غذایی باعث ایجاد این چرخه معیوب می‌گردد. هرچقدر رژیم سخت‌تر باشد، فکر فرد بیشتر به‌صورت وسواس گونه به سمت غذا رفته و احتمال پرخوری بیشتر می‌شود. فرد وقتی‌که قانون سختش را می‌شکند، به‌واسطه‌ی خطای شناختی صفر و صد به خود می‌گوید حال که قانونم را شکستم، پس دیگر فرقی نمی‌کند و تا جایی که می‌توانم می‌خورم. (حال که قانونم را شکستم و یک قاشق بستنی خوردم، پس کل دو کیلو بستنی را می‌خورم).

با اتمام دوره پرخوری، احساس گناه کرده و خود را سرزنش می‌کنید و به رفتارهای جبرانی از قبیل استفراغ و رژیم‌های سخت‌تر می‌پردازید که به‌نوبه‌ی خود بیشتر احتمال شکسته شدن و افتادن مجدد به چرخه معیوب را دارند.

بنابراین ایجاد یک الگوی غذایی منظم برای موفقیت درمان پرخوری عصبی، اساسی است.

این الگوی درمانی به یک نوع مهم از رژیم غذایی می‌پردازد (خوردن به تأخیر افتاده). این الگو جایگزین دوره‌های پرخوری می‌شود و برای بیمارانی که کمبود وزن دارند، غذاهای عادی و میان‌ وعده‌هایی دارد که می‌توان میزانشان را متعاقباً افزایش داد. از بیماران خواسته می‌شود هرروز سه وعده غذایی برنامه‌ریزی‌‌شده را بخورند، بعلاوه دو میان وعده برنامه‌ریزی‌شده (یا اگر کمبود وزن دارند سه میان وعده). همچنین از آنها خواسته می‌شود در فواصل بین این وعده‌ها چیزی نخورند. بیماران می‌توانند انتخاب کنند چه غذایی بخورند، تنها به این شرط که پس از صرف غذاها و میان وعده‌ها، مرتکب هیچ‌گونه رفتار جبرانی نشوند. همچنین بین این وعده‌های غذایی نباید بیش از چهار ساعت فاصله باشد.

این الگوی جدید غذایی باید بر دیگر فعالیت‌ها اولویت داشته باشد. اما نباید آن‌قدر سخت و خشک باشد که مانع تنظیم زمان برای انجام دیگر تعهدات روزانه بیمار گردد. الگوی خوردن منظم جلوی هرگونه پرخوری را می‌گیرد. فرد باید بداند خوردن منظم وعده‌های غذایی باعث اضافه‌وزنش نمی‌شوند. زیرا از بیماران خواسته نمی‌شود مقدار یا نوع غذایی را که می‌خورند، تغییر دهند. همچنین خوردن منظم منجر به کاهش فراوانی پرخوری می‌شود و بنابراین جذب کلی انرژی به‌طور چشمگیری کاهش پیدا می‌کند. فرد باید آگاه شود که با استفراغ یا ملین‌ها نمی‌تواند از جذب کالری جلوگیری کند. زیرا غذا به‌محض ورود به دهان شروع به جذب شدن می‌کند و پیش از استفراغ، بیش از ۵۰ درصد کالری مصرف‌شده جذب بدن شده است. باید به بیماران کمک کرد به این برنامه غذایی منظم وفادار بمانند و در برابر غذا خوردن میان غذا‌ها و میان ‌وعده‌های برنامه‌ریزی‌شده مقاومت کنند.

برای رسیدن به این هدف، به نکات زیر توجه کنید:

۱- به گرسنگی خود توجه کنید و به‌محض آنکه اندکی احساس گرسنگی کردید، غذا بخورید و نگذارید به‌جایی برسید که بیش‌ازحد گرسنه شوید.

۲- به‌طور منظم غذا بخورید. هیچ وعده غذایی را حذف نکنید.

۳- هیچ خوردنی را برای خود محدود نکنید، زیرا احتمال وسوسه شدن و پرخوری را افزایش می‌دهد. به‌جای آنکه بگویید: «من اصلاً لب به کیک خامه‌ای نمی‌زنم»، بگویید: «هفته‌ای یک‌بار می‌توانم کیک خامه‌ای بخورم».

۴- به غذایی که می‌خورید، دقت کنید. سعی کنید با آرامش غذا بخورید و به طعم غذاها و مزه‌اش توجه کنید و از خوردن غذا لذت ببرید.

۵- هر زمان شدیداً میل به پرخوری در شما ایجاد شد، از خود بپرسید آیا به خاطر تنش زیادی که دارد دچار میل پرخوری نشده است؟ آیا برای رفع تنش و استرس نمی‌خواهد پرخوری کند؟ چه‌کار دیگری به برطرف شدن این میل کمک می‌کند؟ باید فرد فعالیت‌هایی را که با خوردن ناسازگار است (مثلاً برای بعضی افراد پیاده‌روی ازجمله این فعالیت‌ها است) شناسایی کند و در این مواقع به آنها بپردازد.

۶- باید آگاه باشید که میل شدید به خوردن، پدیده‌ای موقتی است و درصورتی‌که اوج تمایل به خوردن طی شود، تمایل فرد فروکش می‌کند. باید یاد بگیرید که چگونه خود را از میل به خوردن دور کنید تا به‌تدریج در طول زمان از بین برود.

 

۳. ارزش‌گذاری بیش‌ازحد روی اندام و وزن

متأسفانه حیطه‌های زندگی فردی که به اختلال خوردن دچار است، به اندام و وزن و کنترل خوردن محدود می‌شود و ارزش‌گذاری فرد از خود تنها بر اساس آنها صورت می‌گیرد.

اهمیت نسبی این حیطه‌ها را می‌توان به‌صورت بصری روی نمودار دایره‌ای نشان داد که در مورد اغلب بیماران، بخش بزرگی از نمودار به اندام و وزن و کنترل خوردن اختصاص دارد.

سپس بیمار و درمانگر، مشکلات اصلی موجود در این طرح خودارزیابی را شناسایی می‌کنند. به‌طور خلاصه، سه مشکل به هم‌ وابسته وجود دارند: (۱) ارزش‌گذاری بیش‌ازحد روی اندام و وزن، حیطه‌های دیگر زندگی را به حاشیه می‌راند و ازاین‌رو، خودارزیابی کاملاً به عملکرد فرد در یک حوزه از زندگی وابسته است، (۲) حوزه کنترل اندام و وزن، حوزه‌ای است که در آن موفقیت فرّار است، پس عزت‌نفس را تضعیف می‌کند و (۳) ارزش‌گذاری بیش‌ازحد منجر به رفتاری می‌شود که سالم نیست و خود در تداوم اختلال مؤثر است.

 

تصحیح افکار نادرست درباره اندام و وزن، کمک زیادی به درمان پرخوری عصبی می‌کند.

فرد دچار پرخوری عصبی معمولاً خطاهای شناختی زیر را دارد:

۱. تفکر صفر یا صد: در این حالت فرد نمی‌تواند بین سفید و سیاه چیزی ببیند. مثال: «چون نمی‌توانم به وزن دلخواه برسم پس بگذار بخورم». «یک قاشق بستنی خوردم و قانونم شکسته شد، پس فرقی نمی‌کند اگر کل ۲ کیلو بستنی را بخورم».

۲. استدلال احساسی: شما فکر می‌کنید چون احساس خاصی دارید، پس حتماً آن احساس باید درست باشد. مثال: «احساس می‌کنم چاقم، پس حتماً چاق هستم.» (بدون هیچ شاهد منطقی)

۳. باید اندیشی: برای خود بایدهای سفت و سختی می‌گذارید و بدون توجه به شرایط، در صورت تخطی خود را سرزنش می‌کنید. مثال: «من نباید فلان غذاها را بخورم.»

۴. برچسب‌گذاری: به خودتان القاب زشت و نادرستی می‌دهید. مثلاً به‌جای آنکه بگویید احساس خوبی از ظاهرم ندارم، می‌گویید: «ظاهر و اندامم زشت و انزجارآور است.»

اگرچه برخورد کردن با افکار نادرست درباره ارزش‌گذاری بیش‌ازحد روی اندام و وزن به‌تدریج میزان آن را کم خواهد کرد، اما درعین‌حال تشویق بیمار برای بالا بردن تعداد و اهمیت حوزه‌های دیگر برای خودارزیابی نیز ابزار بسیار مؤثری در درمان پرخوری عصبی می‌باشد. مثلاً فرد باید تشویق شود تا احساس ارزشش را در کارهای هنری، علمی یا موفقیت‌های شغلی جستجو کند.

 

۴. چک کردن بیش‌ازاندازه بدن و یا اجتناب از آن

بیماران اغلب آگاه نیستند که درگیر چک کردن بدنشان هستند و اینکه این کار باعث استمرار حس عدم رضایت آنها از بدنشان می‌شود. فرد باید این رفتارهایش را به‌طور مفصل ثبت کند. بیمار باید درک کند که چک کردن بدن، راه مؤثری برای ارزیابی اندام و وزن نیست، زیرا اطلاعات جانب‌دارانه و غیرقابل ‌اطمینانی در اختیارشان می‌گذارد. چک کردن بدن معمولاً در قالب مقایسه خود با دیگران صورت می‌گیرد که عملاً حس عدم رضایت از اندام را تداوم می‌بخشد. ماهیت این مقایسه‌ها عموماً سبب می‌شود بیماران نتیجه بگیرند بدنشان به‌اندازه بدن دیگران جذاب نیست.

این نوع برداشت دو علت دارد: اول اینکه این مقایسه‌ها به‌شدت انتخابی هستند (خود را فقط با افرادی مقایسه می‌کنند که لاغر و جذاب هستند) و سنجش دیگران زیاد سخت و منتقدانه نیست (درحالی‌که فرد خود را به‌صورت موشکافانه‌ای موردسنجش قرار می‌دهد).

از سویی دیگر، درمانگر باید برای بیمارانی که از دیدن بدنشان اجتناب می‌کنند، توضیح دهد که اجتناب کردن احساس عدم رضایت آنها را از بین نمی‌برد. باید بیماران را تشویق کرد که عادت کنند بدنشان را ببینند و احساس کنند. مشارکت در فعالیت‌هایی مثل شنا، که مستلزم در معرض‌ قراردادن بدن می‌شوند، مفید هستند.

 

۵. کشف منشأ ارزش‌گذاری بیش‌ازحد

شناسایی منشأ حساسیت بیمار به اندام، وزن و خوردن نیز برای درمان پرخوری عصبی مفید است. بررسی تاریخی می‌تواند در فهمیدن چگونگی پیشرفت و بزرگ شدن مشکل مفید باشد، و نشان دهد که این حالت احتمالاً چگونه در مراحل آغازین عملکرد مفیدی داشته است و به بیماران کمک می‌کند از گذشته فاصله بگیرند. اگر یک رویداد خاص، به نظر نقش مهمی در پیشرفت مشکل خوردن بازی کرده باشد؛ باید به بیمار کمک کرد از نظر‌گاه کنونی آن رویداد را مجدداً ارزیابی کند. این بررسی تأکیدی است بر آغاز درمان پرخوری عصبی و به بیمار کمک می‌کند از چارچوب‌های ذهنی اختلال خوردن بیشتر فاصله بگیرد.

 

درمان دارویی پرخوری عصبی

تحقیقات نشان می‌دهد دارودرمانی بالأخص داروهای ضدافسردگی مانند فلوکستین در کاهش پرخوری عصبی مؤثر عمل می‌کنند و تا حدود ۲۲ درصد پرخوری عصبی را کاهش می‌دهند. درمان پرخوری عصبی از طریق ترکیب دارودرمانی و شناخت درمانی به‌طورقطع روش مؤثرتری می‌باشد و احتمال عود کمتری دارد. قرص فلوکستین برای درمان پرخوری عصبی توسط روان‌پزشک تجویز می‌شود.

 

 

برچسب ها: تغذیه، چاقی، ترس، استرس، افسردگی، پرخوری، کنترل اشتها، اضافه وزن، اضطراب، اختلال روانی، پرخوری عصبی، خلق و خو، دکتر کامیار سنایی تعداد بازديد: 202 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز