دکتر سید ضیاءالدین مظهری متخصص تغذیه و رژیم درمانی؛ مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خود را با معدل A در کشور آلمان اخذ و از سال 1973- 1975 دستیار و همکار علمی پروفسور کرمر (رئیس انستیتو تغذیه دانشگاه ژستون فون آلمان)بوده است.
وی از سال 1356-1380 دارای مسوولیتهای مختلفی از ریاست بیمارستان شهید اکبر آبادی گرفته تا ریاست در انجمن تغذیه ایران بوده است.
وی عضو هیات علمی دانشکده پزشکی علوم پزشکی ایران، مدرس و عضو هیات مؤسس مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی، بنیانگذار و قائم مقام انستیتو ژنتیک و صدای مشاور سازمان بهزیستی، مشاور معاون آموزشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، مؤسس و مدیرگروه دوره فوق لیسانس تغذیه دانشکده بهداشت و راه اندازی دوره دکترا، عضو هیات مدیره و مؤسسین انجمن فنیل کتونوری، عضو هیات مدیره انجمن علمی تغذیه کودکان ایران، عضو هیات مدیره انجمنهای پزشکی نظام پزشکی کشور، عضو شورای برنامه ریزی و نظارت بر تغذیه کشور در معاونت تربیت بدنی آموزش و پرورش، رییس وعضو هیات مدیره انجمن علمی پیشگیری و درمان چاقی ایران و از سال 1389 تاکنون هم عضو هیأت تحریریه چندین مجله و عضو هیأت مؤسس، هیأت مدیره و هیأت علمی در انجمنها، و دانشگاههای مختلفی بوده است و تاکنون که بالغ بر هشت دهه از عمر پرفراز و نشیب خود را پشت سرگذاشته به فعالیتهای علمی و درمانی خود در راستای کمک به هموطنان و ارتقای سطح کیفی سلامت تغذیهای مردم ادامه داده است.
دکتر مظهری در خانوادهای اصالتاً آذری در مراغه متولد شده است. در سن چهار سالگی از نعمت پدر محروم شد؛ بخشی زندگی کودکی خود را در شهرهای تبریز و تهران گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به فرانسه و آلمان رفت.
او میگوید استعداد مدیریتی خود را از مرحوم مادرم دارم. مرحومه بانویی مدیر و مدبر بود که من و برادر و خواهرم را خوب تربیت کرد.
او مهمترین مشوق ما برای ادامه تحصیل بود. ما سه برادر و یک خواهر هستیم و غیر از یک برادرم، بقیه در خارج از کشورتحصیل کردهایم.
یکی ازبرادرانم فردی صاحب نام در امور مدیریتی در سازمان بنادر و کشتیرانی بود.
او درکشور فرانسه دانشکده نیروی دریایی را به پایان برد و فوق لیسانس مدیریت را از هاروارداخذ و در 24 کشورجهان مشغول آموختن و آموزش بوده است.
تحصیل کرده بود و مدتی نیز فرمانده کشتی ژاندارک در فرانسه بود. ما ثروت نداشتیم ولی جایگاه علمی، اجتماعی و مدیریتی معقول و بالایی داریم که همه مدیون تلاشهای مادرم بوده است.
آقای دکتر لطفاً بفرمائید چطور شد که رشته تغذیه را انتخاب کردید و از شرایط دوران تحصیلتان و فعالیتهایتان برایمان بگویید.
من دوران کودکی در مدارس تبریز و تهران تحصیل کردم؛ در تهران علاوه بر تحصیل کار میکردم. دورهای راگذراندم و مدتی کمک مهندس تله کامنیکیشن بودم.
خواهرم دانش آموخته در انگلستان بود. من حدود 13 سال ترک تحصیل کرده بودم. در آستانه دهه سوم عمرم بود با تشویق و مساعدت همسرم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم.
بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که رشته تغذیه از اهمیت بالایی برخوردار است و برای آیندگان مفید خواهد بود.
بنابراین کشورآلمان را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم.
سال 1962 یک دوره در فرانسه بودم. سال 1965 کالج را در دارمشتات تمام کردم.
دکتری را تحت راهنمایی پروفسور بیج وحضور پروفسور کرمر گذراندم و دورهای راهنما و مشاور دانشجویان در آلمان بودم.
به ایران که برگشتم از اوضاع موجود راضی نبودم تا اینکه با خانم دکتر پیرنیا مدیر عامل انجمن حمایت مادران و نوزادان که ایشان هم در آلمان تحصیل کرده بود آشنا شدم.
او به دنبال من برای همکاری میگشت. او در زمان هیتلر رییس بخش کودکان دانشگاه آزاد برلین بود.... ایشان از من دعوت به همکاری نمودند.
در طول یک سال همکاری منتهی به انقلاب، تحولات ارزشمندی انجام دادم که ماندگار شد. خاطرات زیادی از آن دوران دارم... . تجربیات و آموزههایم در آلمان به من در ایران خیلی کمک کرد.
در آن زمان با درایت و دور اندیشی انبارها را از دارو و ملزومات پرکرده بودم. همین اقدام به موقع کمک کرد تا درزمان انقلاب به موقع نیاز مجروحان و مصدومان برطرف شود واز مرگ و میر جلوگیری گردد.
حتی به سایر مراکز درمانی هم کمک کردیم. درآن دوران بیمارستان شهید اکبر آبادی فعلی و یازده مرکز دیگر را اداره میکردم.
از خانواده و فرزندانتان برایمان بگویید. اینکه چقدر در این راه به شما کمک کردهاند.
من سه پسر دارم و دو نوه پسری (آرمان و آرام) که روح من هستند. دو تا از فرزندانم متولد آلمان هستند.
در دوران انقلاب که مدرسه ایران و آلمان در تهران منحل شده بود، مشکلات فراوانی متحمل شدیم تا با کمک معلم خصوصی بچهها ادامه تحصیل دهند ولی امروز در موقعیتهای شغلی مهم و بسیار خوبی قرار دارند. یکی از پسران مهندس مکانیک و جزو مدیران رنو است.
یکی دیگر دوره اقتصاد رایانهای دیده و دکترا دارد. فرزند آخرم مهندس کامپوتر است و در زمینه شبکهسازی فعالیت داردو مؤسس شرکت رهآوردما را میباشد.
من هیچگاه دنبال پول نبودم. معتقدم درهر زمان، بیش از یک دست لباس نمیشود پوشید و بیش از یک وعده غذا نمیشود خورد و کفن هم جیب ندارد.
همیشه تلاش کردم مردی، مردانگی وانسانیت را به فرزندانم و شاگردانم آموزش دهم.
ما کاخ نداریم که فخر فروشیم
اموال نداریم که بر فقر بپوشیم
داریم زجهان ارزندهترین ثروت دنیا
چند دوست که آن را به جهانی نفروشیم.
این چند بیت وصف الحال خانواده کوچک بنده میباشد.
من به دو بانو مدیون هستم. یکی مرحوم مادرم که شخصیت ما را پرورش و استقلال را به ما آموزش داد و دیگری همسرم که با تمام سختیهای دوران دانشجویی همراهم بود.
جا دارد که مراتب تشکر وسپاس خودرامثل همیشه بیان و قدرشناسیم را عیان نمایم. اینکه می گویند پشت سر هر مرد موفق یک زن مدیر و مدبر قراردارد؛ من دو بانوی مدیر را حامی و پشتیبان خود می دانم.
من خودم را فردی موفق می دانم چون بیش از آن چه که استحقاق آن را داشته باشم دارم، خداوند به من لطف و مرحمت کرده است.
آرزوی من این است که همه سلامت و خوشبخت باشیم و عاقبت به خیر...
هرچه از خداوند مهربان خواستهام به من عنایت فرموده است ولی بزرگترین آرزویم این است که " خدا من را ایستاده بمیراند" و به بستر بیماری و ذلت نرسم... .
هیچ چیز دیگری نمیخواهم. از اینکه خداوند توانایی داده که همین حالا هم حدود 12 ساعت در روز کار نمایم جای شکر و سپاس دارد.
درد مردم زیاد است. من همدلی و همدردی میکنم. شعار من این است: چو ایستادهای دست افتاده گیر، ای که دستت میرسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار.
من سعی میکنم به بیماران نیازمند توجه کنم و یارو غمخوار و مشاورصدیقشان باشم. کمک به مددجویان و رفع آلام آنها لذت زیادی به من میدهد تا رفتن به بهترین مهمانیها وسفرها... .
اعتراف میکنم با این بد آموزی ها و الگوهای تغذیهای نادرست من نگران نسل آینده هستم... . تهاجم فرهنگی فقط در موضوع فرهنگ اخلاق اجتماعی نیست بلکه در تغذیه نیز این موضوع مطرح است.
سفرههای پربرکت با غذاهای سنتی ما تبدیل به فست فود ها و نوشابههای مضر شده است که غیر از لذت موقت و پایهگذاری حسرت دائم هیچ خاصیتی ندارد.
به نظر شما اولویتهای امروز انجمنها به ویژه انجمن تغذیه ایران چیست؟
درحقیقت فاصله زیادی بین اولویتهای امروز انجمنهای فعال درحوزه غذا و تغذیه باضرورتها و اولویتهای کشور وجود دارد.
هم اکنون به دلیل شیوع بالای بیماریهای غیر واگیر در کشور، آنچه بیش از پیش اهمیت دارد لزوم تدوین و اجرای برنامهها و سیاستهای مبتنی بر شواهد در حوزه غذا و تغذیه برای پیشگیری از بروز این بیماریها است، یعنی حوزههایی که انجمنها برای پیشبرد آن میتوانند نقش بسیار مهمی داشته باشند.
در عین حال تحولات نظام سلامت، ویژگیهای دموگرافیک جامعه و معضلات اجتماعی و اقتصادی به قدری لجام گسیخته و سریع بر جوانب مختلف سلامت و الگوهای غذایی اثر گذاشتهاند که بیشتر انجمنها به لحاظ ساختاری و برنامهای تاکنون نتوانستهاند متناسب با این تحولات مسئولیتهای اجتماعی خود را در نظام سلامت ایفا کنند.
از این رو آنچه ماحصل این وقایع است، تمرکز غیر منسجم بر درمان است و پیشگیری، یعنی حوزهای که دانشآموختگان تغذیه در آن میباید نقش پر رنگی داشته باشند، کماکان مقولهای است که مهجور مانده است.
در این میان طرح تحول نظام سلامت با هدایت منابع مالی فراوان به سمت درمان و تحقق پوشش همگانی سلامت سبب شده است که اقبال برای کسب تخصصهای درمانی رشد چشمگیری داشته باشد، به طوری که هم اکنون رقابت بسیار شدیدی برای ورود به رشتههای پزشکی و درمانی در گروه علوم تجربی مشاهده میشود و رشتههای فنی مهندسی، علوم اجتماعی و همچنین تخصصهایی که در پیشگیری از بروز بیماریها نقش دارند رفته رفته متقاضی کمتری دارند.
این روند هم اکنون و در سالهای آینده هر بیشتر منجر به مازاد نیروی انسانی در بخش درمان خواهد شد و بیش از آنچه متناسب با نیازهای کنونی جامعه بتواند رشد سریع بروز بیماریهای غیر واگیر را متوقف کند، گروهی برای حفظ منفعت مالی، خود گسترش دهنده بیماری خواهند بود.
در 50 سال گذشته تعداد قابل توجهی دانشآموخته تغذیه در کشور تربیت شدهاند ولی به طور مناسب در نظام سلامت و پیشگیری از آنها بهره گرفته نشده است.
چرا که به جای فرهنگ سازی و تغییر سبک زندگی ومنش غذا خوردن وگسترش پیشگیری از بروز وشیوع بیماریها که ریشه درتغذیه غلط دارند به سوی درمان رو آوردهاند.
بدین ترتیب روز به روز بر میزان بیماریهای مزمن ناشی از سوء تغذیه افزوده میشود، یعنی بیماریهایی که کلید پیشگیری از آنها عمدتاً در دست دانشآموختگان تغذیه است ولی به دلیل عدم برنامهریزی مناسب، این نیروی انسانی ارزشمند و کارا به فعالیتهای غیر مرتبط با توانمندیهای آموزشیشان رو آوردهاند.
در این میان در حوزه آموزش پزشکی و عالی کشور نیز کاستیهایی دیده میشود. آنچه مسلم است خروجی دانشگاه باید نیروی انسانی باشد که بتواند متناسب با نیازهای سلامت جامعه کارکرد داشته باشد.
با این وجود هنوز دانشگاهها نتوانستهاند به خوبی نظام آموزشی و تربیت نیروی انسانی خود را متناسب با این نیازها تطبیق دهند. از این رو ضمن هدر رفت منابع مالی و انسانی فراوان، معضلات سلامت و امنیت غذایی هر روز بیشتر میشوند.
در حقیقت تحولات اثر گذار بر وضعیت تغذیه و سلامت به قدری با سرعت در حال تغییر هستند که باز نگریهای دورهای معمول برای تحول نظام آموزش عالی تاکنون نتوانسته همپای این تحولات حرکت کند و برای حل مشکلات تغذیهای و سلامت راهگشا باشد.
این مسئله سبب شده است روند توسعه پایدار در کشور با مشکلات جدی مواجه شود.
سرمایه انسانی سالم، منابع طبیعی و سرمایه اقتصادی اصلیترین مؤلفههای توسعه پایدار هستند.
ولی در این میان نقش سرمایه انسانی سالم از دو مؤلفه دیگر بسیار حساستر و پر اهمیتتر است، که تغذیه متناسب، متعادل و متنوع در تحقق آن اصلیترین تقش را دارد.
توسعه انسانی نامناسب سبب شده است هم در بخش استفاده بهینه از سرمایه و هم در بخش بهرهمندی پایدار از منابع محیط زیست کاستیها و اتلافهای فراوان بروز کند.
بر اساس گزارش "توافق بینالمللی کپنهاگ"، بررسیها در بسیاری از کشورهای دنیا نشان میدهد که سرمایهگذاری در تغذیه سالم، به ویژه کودکان و در هزار روز اول زندگی (270 روز دوره بارداری و 730 روز تا پایان دوسالگی) منافع توسعهای و اقتصادی زیادی به همراه دارد، به طوری که به طور میانگین به ازای هر یک دلار سرمایهگذاری در این مقطع زندگی برای ارتقاء وضعیت سلامت تغذیهای کودکان میتواند تا 45 دلار بازده سرمایه را به دنبال داشته باشد.
نیاز به آموزش علمی تغذیه در جامعه را تا چه حد ضروری میدانید؟
برای آنکه مداخلات جامعه محور تغذیه بتواند اثر بخشی مناسبی داشته باشد، لازم است تدوین و اجرای آنها متناسب با سطح دانش و آگاهی آحاد جامعه باشد.
متأسفانه در بسیاری از موارد آموزشهای تغذیه بیشتر آن گروههای اجتماعی را در نظر میگیرند که الزاماً جزو عمده گروههای در معرض خطر ابتلا به بیماریهای ناشی از سوء تغذیه نیستند.
بنابراین بیشتر اوقات این آموزشها یا نفوذ مناسبی در جامعه هدف اصلی ندارند یا اساساً به علت عدم تناسب با علم مخاطب، منجر به تغییر نگرش و رفتار در میان آنها نمیشوند و کماکان معضلات تغذیهای پابرجا باقی میمانند، حال اینکه منابع مالی و انسانی زیادی در این میان اتلاف شده است.
بنابراین زمانی که از آموزش علمی تغذیه در جامعه صحبت به میان میآید، میباید این آموزشها به گونهای تدوین و اجرا شوند که در نهایت بتوانند سواد تغذیهای را در تمامی گروههای اجتماعی در معرض خطر ارتقاء بخشند.
در سطح جهان، تجربه آموزش تغذیه در جامعه نشان میدهد که چنانچه این آموزشها به صورت علمی و متناسب با سطح آگاهی مخاطب اجرا شوند، در بیش از 50 درصد موارد بدون آنکه کمترین هزینه مالی را برای مخاطب به دنبال داشته باشند، باعث کاهش سوء تغذیه در جامعه شدهاند.
بنابراین تمرکز بر آموزش علمی تغذیه میتواند باعث اثربخشی بسیاری از برنامهها و مداخلات تغذیهای باشد.
به نظر شما مسئله مقاله و ارتقاء رتبه علمی، استادان تغذیه را کمی زیاد به خود مشغول نکردهاست؟
در این میان به نظر بنده مشکلات اساسی آییننامهای و ساختاری در نظام ارتقاء رتبه علمی استادان وجود دارد.
در اینجا بنده از بیانات آقای دکتر آیت میرزایی وام میگیرم و از وضعیت کنونی تحت عنوان "ارتقای زودرس و استادی نارس" یاد میکنم. متأسفانه در حال حاضر ما با استادانی مواجه هستیم که به مدد
فرصتطلبی، و نه ارتقاء حقیقی علمی، در مدت زمان کوتاه به درجه استاد تمامی نائل شدهاند، حال اینکه به صورت جامع در حوزه تخصصی خود صاحبنظر نیستند.
این دسته از استادان بدون آنکه خلاءهای اصلی نظام تحقیقات و اولویتهای پژوهشی حقیقی جامعه را مد نظر داشته باشند، به طور عمده در بخشهایی تمرکز دارند که کمترین دردی را از معضلات حقیقی تغذیهای کشور در سطح کلان دوا نمیکنند و صرفاً انتشار سریع مقاله و تسریع روند استاد شدن اولویت اصلی آنها را در بر میگیرد.
عطش انتشار مقاله و کسب امتیاز در این افراد به قدری است که چنانچه از آنها تنها موضوع چند مقاله اخیرشان را جویا شوی، به طور دقیق نمیتوانند پاسخ دهند، چرا که با بهرهکشی از محققان جوان و دانشجویان بیمزد و مواجب این مقالات منتشر شدهاند.
اگر به تناسب حوزههای تحقیقات تغذیهای نیز توجه کنید متوجه میشوید که در آنها هیچ تناسب مناسبی با اولویتهای حقیقی تحقیقاتی کشور مشاهده نمیشود و این موضوعات بالینی و درمانی هستند که بیشتر مورد اقبال محققان قرار میگیرند و رفع "مبتنی بر شواهدِ" معضلات تغذیهای مهجور مانده است.
بنابراین به نظر بنده در بحث تعیین اولویتهای پژوهشی و نظام ارتقاء رتبه علمی استادان تغذیه باید بازنگری اساسی انجام شود و پژوهشها را به سمت حل مشکلات حقیقی تغذیهای جامعه سوق داد.
با توجه به افزایش جمعیت کهنسال در کشور، تغذیه سالمندی مطرح است. مهمترین توصیهها و دیدگاههای شما چیست؟
سالمندان کشورما واقعاً احتیاج به توجه فراوان دارند. این افراد نه تنها تغذیه خاص خودرادارند بلکه به غذای روح هم نیاز دارند.
آنها با افزایش سن، قدرت چشایی و ذائقه را از دست میدهند وهمانند جوانان احساس تشنگی ندارند. برای بهبود طعم غذا از نمک زیادی استفاده میکنند.
این افراد مشکلات دندانی و هضمی دارند. لازم است که انجمنهای مرتبط کارگروههای داوطلب تغذیه سالمندی راه اندازی کنند.
اینها چون دندان ندارند اغلب غذای تلیت شده میخورند و در معرض خطر گرسنگیهای سلولی و پنهانی هستند.
کیفیت تغذیه از نظر تأمین نیازهای سلولی مهمترین اولویت است. این افراد به دلیل عدم تغذیه صحیح اغلب دچارآرتروز و پوکی استخوان هستند و فشار خون دارند.
باید خدماتی به این افراد بطور اختصاصی داد. ملت باید نذر کنندو به شکرانه سلامتی با یکدیگرهمدلی کنند و یکی دو روز را صرف عیادت از بزرگترها و سالمندان خود و دیگرانی که تنها هستندو یار و یاوری ندارند، بکنند.
بهترین اقدامات و رژیمهای غذایی برای تناسب اندام چیست؟
عزیزانی که میخواهند سلامتی آنان خدشه دار نشود باید قبل از انجام هر اقدامی برای کاهش یا افزایش وزن کمی تفکر کنند.
مساله چاقی و لاغری دارای مکانیسم پیچیده و نیازمند اقدامات و توجهات همه جانبه است.
اینکه بدن چگونه قادر است مواد غذایی را پس از دریافت، به شکل چربی ذخیره کند، به قدرت و مشیت خداوند در خلقت پی میبریم.
اگر کسی ادعا میکند که در هفته چندین کیلو از چربیها قادر به آب شدن است، کاملاً صوری و کذب است.
چرا که هر کیلو چربی انباشته شده در بدن با توجه به تراکمی که دارد بین 6500 تا 7500 کیلو کالری یا بطور متوسط 7000 کیلو کالری دارد.
هیچ کس نمیتواند با نخوردن و رژیمهای غذایی جادویی، تک خوری، بدخوری و کمک لاغریها در مدت یک هفته حدود 35 هزار کیلوکالری مصرف کند که منجر به کاهش 5 کیلوگرم کاهش وزن در یک هفته شود.
در اینگونه رژیمهای تبلیغ شده ترفندهای خطرناکی برای بدن وجود دارد که طی آن آب ساختاری بدن تخلیه میشود، و عضلات تحلیل میرود. اسکلت پوک وعمرکوتاه میشود.
گرچه ثابت شده که تناسب اندام و کاهش وزن از اهداف عالی است و هر چه اندازه دور شکم و کمر کمتر باشد عمر انسان طولانیتر میشود ولی نباید از چاله به چاه افتاد و به هر قیمت وزن را کاهش داد چرا که منجر به پیری زودرس چهره و عوارض ماندگار و علاج ناپذیر میگردد.
کم خوری، تک خوری، بد خوری، مصرف داروهایی که به عبور غذا از دستگاه گوارش شتاب میدهند، داروهایی که مصرف انرژی را بالا میبرند یا جذب را کاهش میدهند، اقداماتی ماندگار، مؤثر و بی ضرر نیستند.
بی شک بعد از مدتی، وزن از دست رفته برمی گردد و گاهی بیشتر از دفعه قبل افزایش وزن ایجاد خواهد شدکه فقط چربی انباشته میشود. ریزش مو، سرعت بخشیدن به پیری زودرس چهره زودتر از 10 سال، ترمیم نشدن کم خونی، صدمات اسکلتی و مفاصل که دچار پوکی میشود یا تحلیل عضلات به خاطر کاستن از متابولیسم بازال یا پایه جهت مصرف انرژیهای ذخیره شده در بدن و صرفه جویی برای تبدیل سوخت و کاهش میتوکندری های عضلات بخشی از پیامدهای ناگوار باورکردن به اجرای تبلیغات فریبنده و روشهای غیرعلمی و سودجویانه است.
احساس سیری کاذب به دلیل انباشت مواد کتونی که مرکز سیری و گرسنگی در مغز را تحت تأثیر قرار میدهد، دل زدگی از رژیمهای تک بعدی و تغییراتی در عملکرد 6 غده مهم درون ریز بدن بخشی از عوارض رژیمهای نادرست است.
ازجمله غدد فوق کلیوی، هیپوفیزو تیروئید گرفته تا کبد، درگیر عوارض رژیمهای غیر علمی میشود. کبد یک ونیم کیلویی حدود 600 کار و اقدام مهم انجام میدهد.
تغذیه بد زمینه بروز کبد چرب و اختلالات جذب را ایجاد میکند. گاهی رژیم نادرست با اختلالات بوجود آمده در غددی مثل تیرویید و بافت کبد و ... موجب اتفاقات جبران ناپذیری میشود.
هر آنچه که میخوریم در صورتی که مازاد برنیاز باشد فقط به صورت چربی ذخیره میشود.
در گذشته تصور میشد که چربی بافتی غیر فعال است ولی امروزه ثابت شده که توده چربی بدن همانند یک غده درون ریز عمل میکند و هورمونهایی را ترشح میکند که اراده فرد را مهار میکند یا اینکه عملکرد سایر هورمونها را
بیاثر میسازد و آنها را مختل میکند و به همین دلیل این افراد پس از چندی ولع خوردن غذا وگرایش شدید به انباشت چربی دارند.
افزایش قند، چربی، اوره و ایجاد بیماریهای قلب و عروق و بیماریهای متابولیکی، اسکلتی، عضلانی و... همه از پیامدهای بی توجهی به تغذیه سالم، متناسب و متعادل است.
باید به گونهای عمل کرد که سیستم دفاعی بدن متوجه نشود که فرد انرژی ورودی بدن را کاهش واز طرف دیگر سوخت و ساز و خروجی را افزایش داده است. همه چیز را باید آهسته و با برنامه ریزی انجام داد.
استرس ناشی از رژیمهای غیر علمی و با هدف کاهش سریع وزن و سایز، علاوه بر ایجاد کم خوابی، تحریک پذیری، ریزش مو و ... در برخی افراد موجب ولع وگرسنگی روحی برای خوردن غذا میشود به طوریکه وقتی شروع به خوردن بکنند دیگر نمیتوانند دست بردارند و بدن از وضعیت قبلی خود بدتر خواهد شد.
وزنی که فرد با دشواری و سختی کم کرده است در مدتی کوتاه برمی گردد و حتی با مقدار بیشتر اضافه وزن به شکل چربی خود را بروز میدهد.
در چنین شرایطی است که چربی جایگزین عضلات از دست رفته طی رژیمهای غیر علمی میشودوبه دنبال آن کمبودهای ریزمغذی بدن آغاز شده و گسترش یافته و موجب زیانهای جبران ناپذیری میشود. پس چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی.
ماحصل تجربه شما در امر غذا، تغذیه و تناسب اندام چگونه بیان میشود؟
هیچ وقت با نخوردن انسان لاغر نمیشود. باید تاکید کرد که «بخور و لاغر شو» ولی با برنامههای کاهش وزن علمی و متنوع که تمام نیازهای بدن به ریز مغذیها و تمام عوامل تأثیرگذار روی غدد درون ریز را در بر میگیرد و فقط باید انرژی را در حدی کم کرد که بدن بتواند بر اساس سن و جنس فردبطور هفتگی از حداقل 250 گرم،350 گرم، 750 تا حداکثر یک کیلو درهفته وزن کم کند.
تمام اینمقادیرتعیین شده به سن، جنس و وضعیت فیزیولوژیک افراد بستگی دارد. با این لاغریهای سیستماتیک با یک تیر چند نشان زده میشود: هم اندام شکیل میشودو هم نتیجه بدست آمده ماندگار خواهد بود، سطح قند خون ناشتا و و میزان اوره و اسید اوریک و چربی خون متعادل میشود، آپنه ها و وقفه تنفسی و خروپف شبانه، فشار و سنگینی روی مفاصل کم میشود.
راه رفتن بهبود مییابد و بهار دیگری حتماً در خزان زندگی پدیدار میگردد.
کبد چرب شیوع بالایی دارد. برای افراد دچار کبد چرب چه احتیاطهایی مطرح است؟
کبد عضو نجیبی است و با 10 سانتی متر مکعب از بافت سالم خود میتواند در صورتی که دچار عارضه سیروز پیشرفته نشده باشد خود ترمیمی کند.
افراد دچار کبد چرب متاسفانه علاوه بر رژیمهای سخت و نخوردنهای غیر علمی، فعالیتهای ورزشی و بدنی سنگین میکنند که آسیب بیشتری به کبد میرساند.
مکانیسم بدن ما خیلی هوشیارتر از تصور است. در موارد رژیمهای سنگین و کاهش سریع وزن بدن، وقتی از ادامه رژیم دست بر میداریم چون بدن را دچار قحطی کردهایم دوباره دست به انباشت چربی می زند و بدن وکبد را از روز اول چربتر و چاقتر میکند.
افزایش قد یکی از پرمخاطبترین تقاضاها در بین جوانان و نوجوانان است. لطفاً در این خصوص نظرتان را بفرمایید.
بخش قابل توجهی از افزایش قد به ساختار ژنتیکی و دودمان افراد و پدر و مادر بستگی دارد. البته شرایط محیطی و مدت زمان هم مهم است.
در دختر بچههایی که در سنین 9- 13 سال بالغ میشوند اگر ظرفیتهای موروثی پدر و مادر یا دودمانهای مادری و پدری وجود داشته باشند با بهبود شرایط زندگی که خواب مناسب و زود هنگام، حذف فست فودها، صرفنظر کردن از نوشابهها و مواد قندی و هله هولهها هستند، میتوانند تا 5 سال پس از دوره قاعدگی هم قد بکشند و پسرها هم در چارچوبی که بین 14- 16 سالگی پروسه بلوغ آغاز می گردد می توانند بین سنین 21- 23 سال قد بکشند. لذا به ندرت به سراسیمگی خانوادهها در جهت به تأخیر انداختن بلوغ یا تزریق هورمون نیاز است.
حاصل شش دهه تلاش علمی و درمانی شما در تبیین اصول اساسی و طلایی تغذیه چیست؟
هر فردی با توجه به سن، قد، وزن و جنسیت خود باید مقدار متناسبی از مواد غذایی را وارد بدن کند.
کم خوری و پر خوری ضررهای خود را دارد. تناسب غذایی مانند اثر انگشت است. غذایی که یک فرد نیاز دارد برای برادر دوقلوی خود میتواند مضر ویا متناسب وی نباشد.
تعادل: انتخاب غذا باید بگونه ای متعادل باشد که مواد معدنی، آنتی اکسیدان ها، اسید آمینهها و اسیدهای چرب ضروری اسیدهای مایع و جامد و فیبرهای مختلف در تعادل باشد.
مانند ساختمان سازی که مصاح و همه چیز باید متناسب باشد. بدن ما خیلی پیچیدهتر و بلندتر از آسمان خراشها است.
تصور کنید از یک سلول تخم که با چشم غیر مسلح دیده نمیشود ورزشکارانی بوجود آمدند که بالغ بر 2 متر و 20 سانتی متر قد دارند.
تنوع: چون هیچ گروه غذایی وجود ندارد که تنوع مورد نیاز بدن را پاسخگو باشد از این رو باید از غذاهای متنوع و به میزان متعادل و متناسب استفاده کرد.
هرم غذایی مورد تائید فعلی شامل گروههای غذایی نان و غلات و فرآوردههای غلات، سبزیها و میوهها، شیر و لبنیات کم چرب و گوشتهای سفید آبزیان و ماکیان و گوشت قرمز با جایگزین کمتر که تخم مرغ، غلات و حبوبات، دانهها و مغزها میباشند، است.
البته قندهای تصفیه شده و فرآوردههای حاوی قند و شکر هرچه کمتر، چربیها و روغنها هر چه نادرتر و به اندازه مصرف شود بهتر است.
توجه داشته باشید بهره گیری متناسب، متعادل و متنوع از منابع معرفی شده در هرم غذایی طول عمر با عزت و سلامتی به افراد هدیه مینماید.
در نهایت هشدار به هموطنان
شما که قصد دارید به سرعت به تناسب بدن و کاهش وزن برسید ویا برای یک مهمانی بخاطر پوشیدن یک لباس، دست به رژیمهای عجیب و سریع میزنید بدانید که آینده سلامت خود را در مسیری نادرست قرار داده و عمر خود را کوتاه میکنید و چندین سال به چهره خود پیری و چروکیدگی هدیه میکنید.
مساله تغذیه و سبک زندگی لازم و ملزوم هم هستند. تغذیه اگر با بهبود سبک زندگی همراه شود، دستاوردهای آن در همه افراد و هر سنی شگفت آور است.
مساله سرعت در خوردن، نگرانی دیگری است که باید کاهش یابد. بدن ما کنترل سرخود است که کفایت خوردن را اعلام میکند ولی این فرمان دستور قطع غذا بین 25 - 30 دقیقه طول میکشد.
زمانی که سریع غذا میخوریم در این مدت کوتاه چندین برابر حجم مورد نیاز غذا را وارد بدن میکنیم و فرصت نمیدهیم که مغز دستور سیری صادر نماید.
پیامد این رخداد ساده چاقی است. گاهی با این سرعت خوردن موجب میشوید که 5 برابر نیاز واقعی غذا خورده شود.
خانمهایی که در دوران بارداری و شیردهی چاق میشوند زمینه سازشهای متابولیکی دارندکه جهت حفظ حیات و تأمین نیازجنین و نوزاد میباشد و بعد از این دوران به سادگی و با رعایت چند نکته میتوانند به سایز قبلی بازگردند.
فاصله گذاری بین زایمانها و تولد فرزندان فرصت خوبی برای ایجاد تناسب اندام است. هر حاملگی و شیردهی بدون دقت در فاصله گذاری میتواند به انباشت چربی و چاقی نیز منجر شود.
گاهی چاقیها در دوران یائسگی ایجاد میشود که به دلیل تغییرات و اختلال در بالانس هورمونی یا افسردگی این دوران ایجاد میشود که راهکار دارد.
باید توصیه کرد که این بانوان حتماً فعالیت فیزیکی خود را افزایش دهند و ورزش کنند و به درون گرایی و افسردگی و عدم تحرک وریزه خواری رو نیاورند.
به ورزشکاران درخصوص مصرف داروها و پودرها و احتمال بروزنارسایی های کبدی حاد و مزمن هشدار و تذکر میدهیم.
ازمربیان محترم باشگاهها هم تقاضا میکنیم که مراقب جوانان و نوجوانان باشند. نارساییهای کلیوی و کبدی جبران ناپذیر وغیر قابل برگشت است.
از آغازین لحظه شروع حیات و زندگی تا ممات با تغذیه مناسب از بروز بسیاری از امراض و مشکلات میتوان جلوگیری و پیشگیری کرد اما امروزه متاسفانه تغذیه بیشتر رنگ درمان به خود گرفته و بعد از بروز مشکلات و امراض موردتوجه و توصیه متخصصان قرار میگیرد.
در صورتی که نقش تغذیه پیشگیری از بروز بیماریهایی که ریشه در تغذیه غلط دارند و هم چنین کوتاه کردن زمان درمانهای بالینی است.