برلیانت بزرگمهر، مسئول روابط عمومی انجمن تغذیه ایران، مشاور تغذیه و رژیم درمانی
در بررسی علل این نقیصه به مواردی چند برمیخوریم که آگاهی از آنها میتواند مفید و راهگشا باشد. از جمله:
- عادات غذائی رایج در خانواده
- کمبود آگاهی تغذیهای نوجوانان به علت سن پائین و تجربه کمتر
- خودمختاری نوجوانان در ارتباط با تغذیه و نظارت کمتر والدین نسب به تغذیه آنان
- تاثیرپذیری زیاد از همکلاسها و دوستان
- وجود مواد غذائی ناسالم در برخی بوفههای مدارس
- تأثیرپذیری زیاد نوجوانان از تبلیغات اغوا کننده و ناسالم غذایی در برخی رسانهها
لازم است هر یک از موارد فوق به تفکیک مورد بررسی قرار گیرد:
عادات غذائی رایج در خانواده
مهمترین و موثرترین عامل در شکلگیری الگوی غذایی افراد، عادات غذائی معمول در خانواده در دوران کودکی است بعنوان مثال دادن قنداغ به نوزاد از بدو تولد تا پایان شیرخوارگی عادت به طعم شیرین را در کودک برقرار میکند که این عادت میتواند تا آخر عمر گریبانگیر شخص باشد.
مصرف نمک زیاد همراه غذا و وجود نمکدان بر سر سفره غذا در خانواده موجب میشود کودک از بدو طفولیت به طعم شور خو بگیرد و همراه غذای خود مقدار زیادی نمک مصرف کند.
چنانچه غذای خانواده سرخکرده و پرروغن باشد کودک از ابتدای عمر به مصرف غذاهای چرب و سرخکرده عادت مینماید. به همین ترتیب کلیه عادات غذائی نامناسب و مضر از کودکی و در خانواده شکل گرفته و تا آخر عمر با شخص همراه خواهد بود و به سلامت انسان لطمه خواهد زد.
کمبود آگاهی تغذیهای نوجوانان
کودکان و نوجوانان بنا به اقتضای سن خود، اطلاعات و دانش کمتری در زمینه تغذیه دارند و به همین علت در بسیاری از اوقات از مواد غذائی و غذاهای ناسالم استفاده میکنند بدون آنکه بر زیانهای این مواد آگاه باشند.
خودمختاری نوجوانان در مورد الگوی غذائی خود
با شروع سن بلوغ به طور معمول نظارت مادر بر تغذیه نوجوان کمتر میشود و حالت خودمختاری در انتخاب غذائی و الگوی تغذیهای او رخ میدهد که نتیجه آن، اکثرا استفاده از برنامه غذائی نامناسب و ناسالم است.
در ایام نوجوانی و بلوغ که در واقع یک دوره گذرا در عمر انسان است دگرگونیهای زیادی در خلقوخو و شخصیت شخص رخ میدهد که یکی از دلائل آن، تغییرات هورمونی گستردهای است که در دوران بلوغ ایجاد میشود اما علت مهم دیگر آنست که انسان از دوران کودکی گذر کرده و آماده برای ورود به دوران جوانی میشود. به همین علت تمایل زیادی برای ابراز وجود و استقلال در او شکل میگیرد و تلاش میکند اختیار امور زندگی خود را شخصا بعهده بگیرد از جمله انتخاب الگوی غذائی و رفتارهای تغذیهای را بدون مشورت با والدین و بطور خودسرانه انجام میدهد.
تأثیرپذیری از همکلاسان و دوستان
در سنین بلوغ و دوران نوجوانی، افراد تاثیرپذیری زیادی از همکلاسان و همسن و سالان خود دارند و در واقع آنان را در همه امور زندگی الگوی خود قرار میدهند و در بسیاری از موارد، از جمله انتخاب الگوی غذایی و روش تغذیه، از آنان تقلیدی میکنند. از آنجائی که همسن و سالان آنها نیز از شرایط مشابه آنان برخوردارند و در اکثر موارد، تغذیه مناسب و صحیحی ندارند لذا اشکالات زیادی در برنامه غذائی و رفتارهای تغذیهای نوجوانان رخ میدهد که سلامت آنان را در معرض مخاطره قرار خواهد داد.
وجود مواد غذائی ناسالم در برخی بوفههای مدارس
با وجود آنکه امروزه اصلاحات مناسب و چشمگیری در بوفههای مدارس رخ داده و تمرکز و توجه بیشتری بر مواد غذائی و غذاهای حاوی ارزش تغذیهای بالا و مفید معطوف شده است، اما متأسفانه در برخی بوفههای مدارس، مانند قبل موادی ارائه میشود که نه تنها برای سلامت کودکان و نوجوانان ضروری و مفید نیستند بلکه زیانآور بوده و به سلامت آنان لطمه میزنند.
تأثیرپذیری از تبلیغات اغوا کننده و ناسالم برخی رسانهها
گاه شاهد هستیم که در برخی رسانهها، پارهای مواد غذائی فاقد ارزش تغذیهای و حتی مضر، با روشهائی بسیار جذاب، گسترده و چشمگیر تبلیغ میشوند که این امر، بخصوص برای کودکان و نوجوانان بسیار زیانبار است و در شکلگیری عادات غذائی آنان تأثیر بسزائی دارد.
بررسی مشکلات فوقالذکر، لزوم تمرکز و توجه ویژة مسئولین تغذیه خانواده از جمله مادر، همچنین مربیان و معلمین مدارس و نیز مسئولین دستاندرکار تغذیه کشور بر الگوی غذائی و رفتارهای تغذیهای نوجوانان را هر چه بیشتر شفاف مینماید زیرا نوجوانان ذخائر ذی قیمت آینده کشور میباشند و هر نوع اختلالی در تغذیه آنان میتواند لطمات اساسی و گاه جبرانناپذیری بر سلامتشان وارد سازد که ارمغان آن وجود جامعهای غیر فعال، بی ثمر و بیمار در آینده خواهد بود.
اما سوال بسیار مهم دیگری که معمولا اذهان والدین و مربیان نوجوانان را به خود معطوف میدارد آن است که در بین نوجوانان دختر و پسر، کدامیک بیشتر در معرض خطر تغذیه نامناسب و ناسالم قرار دارند؟ و به چه علت؟
چنانچه با دقت و تعمق کافی به وضعیت تغذیه و الگوی غذائی این گروه سنی بنگریم متوجه میشویم که بطور معمول دختران نوجوان به سمت تغذیه ناسالم گرایش بیشتری دارند. بررسی علل این تمایل و در پی آن، مقابله صحیح با این عوامل مخرب میتواند گامی بسیار موثر در اصلاح عادات غذائی این گروه سنی و برخورداری آنان از الگوی سالم و صحیح تغذیه باشد.
علل گرایش بیشتر دختران نوجوان به سوی تغذیه غلط و ناسالم چیست؟
در ریشهیابی این مشکل به عواملی چند برمیخوریم که بررسی آن میتواند مفید و کارساز باشد. دختران نوجوان بیش از پسران همسن و سال خود با خانواده وقت میگذرانند این خصوصیات دارای برای جنبههای مثبت و منفی میباشد.
الف) جنبههای مثبت: بطور معمول در خانواده غذاهای تازهتر و سالمتری نسبت به رستورانها و دکههای مواد غذائی، سرو میشود، ضمناً چون غذا به میزان کمتر و برای افراد محدودتری تهیه میشود بنابراین از نظر تغذیهای و بهداشتی طبق اصول صحیحتری آمادهسازی و طبخ میگردد. همچنین مادر کنترل بیشتری بر تغذیه فرزند خود دارد و برنامه غذائی سالمتر و مفیدتری برای او تدارک میبیند.
ب) جنبههای منفی: از آنجائیکه باورهای خانواده تاثیر زیادی بر شکلگیری عادات غذائی کودکان دارد و دختران بیشتر از پسران در خانواده و با پدر و مادر وقت میگذرانند، لذا چنانچه باورهای بی اساس و نامناسبی در خانواده وجود داشته باشد، میتواند موجب برقراری الگوی غذایی غلط در نوجوانان و بخصوص دختران نوجوان بشود.
نظر به اینکه بطور معمول در خانه بر سر سفره، غذای بیشتری نسبت به تعداد جمعیت خانواده سرو میشود لذا احتمال پرخوری افزایش مییابد.
ریزهخواری از دیگر تبعات تغذیه در افرادی است که وقت بیشتری را در خانه صرف میکنند، بخصوص بطور مکرر سر کشیدن به یخچال و مصرف هله و هولههای درون یخچال نیز از اشکالات دیگر صرف وقت زیاد در خانه است.
اما مهمترین عامل گرایش دختران نوجوان بسوی تغذیه غلط و ناسالم، تمایل بسیار زیاد آنان به تناسب اندام و برخورداری از وزن مناسب است. برای رسیدن به این هدف اکثراً این گروه از افراد اقدام به پیروی از رژیمهای لاغری نامناسب و مضر و حتی خطرناک مینمایند که این رژیمها همیشه خودسرانه بوده و یا توسط افراد فاقد صلاحیت تغذیهای تنظیم میشوند و نتایج و عواقب زیانبار و وخیمی برای آنان در بردارند. نگاهی دقیق به جثه و اندام دختران نوجوان کشورمان به وضوح نشان میدهد که اکثریت بالائی از آنها دارای وزن اضافی و مبتلا به چاقی هستند و یا لاغر و دچار سوء تغذیه میباشند که هر دو حالت غیر طبیعی بوده و نشان از تغذیه نامناسب و ناسالم دارد و سلامت این گروه آسیبپذیرها جامعه را به شدت دچار مخاطره مینماید.
علل این امر را میتوان در چند بعد جستجو نمود از جمله:
نگرش اشتباه آنان نسبت به وزن نرمال و مناسب و تمایل شدید آنها به کاهش شدید وزن و در واقع لاغری. نتیجه این تمایل شدید، سوءتغذیه و به خطر افتادن سلامت آنان میباشد این اشکال موجب پافشاری زیاد و غیر معقول دختران نوجوان به پیروی از رژیمهای لاغری بسیار سخت و غیر معقول میگردد.
از طرف دیگر این گروه سنی به علت خصوصیات دوران بلوغ، در برابر کاهش وزن بسیار کم طاقتند و تمایل شدید به کاهش سریع وزن دارند و در واقع رژیمهای صحیح و سالم و متعادل لاغری را که موجب حفظ سلامت بیشتر، تناسب اندام بهتر و کاهش وزن صحیحتر و سالمتر میشوند به هیچ وجه قبول نداشه و مورد استفاده قرار نمیدهند و برعکس از رژیمهایی که وزنشان را به سرعت کاهش میدهد و در مدتی نه چندان طولانی موجب عوارض و اختلالات مختلف در آنان میشود به شدت استقبال میکنند غافل از آنکه با پیروی از این قبیل رژیمها خود را در دام امراض و بیماریهای گوناگون و خطرناک و گاه غیر قابل جبران گرفتار مینمایند.