بهناز عباسی؛ مقدم كارشناس ارشد تغذیه
طب سنتی ایران مبتنی بر جهانشناسی توحیدی و پرورشیافته در دامن عرفان اسلامی است. در این نگرش سلامت، موهبت الهی است و طبیب خود را مجرای این فیض دانسته و تنها او را شافی میداند. در واقع طبابت سلوك و طبیب سالك است.
چرا امروزه خبری از طب سنتی نیست؟
حال با این سوال مواجه میشویم چرا علمی با چنین تاریخچه درخشان به كناری نهاده شده است؟ با مطالعه كتاب «تاریخ طب در ایران» نوشته «دكتر سیریل الگود» (پزشك سفارت انگلیس در دربار قاجار) به حقایق تلخی پی میبریم:
مبارزه با طب سنتی از زمان شاهعباس صفوی كه همزمان با ورود كمپانی هند شرقی به ایران بود، شروع شد، اما در آن دوران به علت پایداری مردم به این طب، توفیق چندانی پیدا نكرد، ولی این حركت را طی دهها سال ادامه دادند. بعد از طی دوران صفویه و ظهور قاجار، هیأتهای بیشتری از اروپا به ایران میآمدند كه اغلب در این هیأتها، پزشك نیز حضور داشت. در آن دوران بهدلیل خودباختگی امیران، زمینه برای نفوذ طب غربی روزبهروز آمادهتر میشد. تا آنجا كه در سال 1911 (مقارن با 1289) قانون منع طبابت سنتی به اجرا درآمد و برطبق آن طبابت حتماً باید بر اساس مدرك صورت میگرفت.
از این به بعد موج فرهنگ پزشكی شیمیایی وارد كشور شد. در زمان حكومت دیكتاتوری رضاخان طبابت سنتی جرم اعلام گردید تا آخرین كورسوها برای بازگشت طب سنتی به یأس تبدیل شود. رسم دیرینه شاگرد و حكیم كمكم از بین رفت و حكیمان دیگر نمیتوانستند شاگردانی را به سوی خود جلب كنند.
در واقع عصر تحول طب اسلامی ایران از زمانی شروع شد كه كتاب ذخیره خوارزمشاهی توسط اسماعیل جرجانی به رشته تحریر درآمد. وی كتاب خود را به زبان فارسی منتشر نمود. از جمله كتابهای دیگر در این دوران میتوان به قانون ابوعلی سینا، حاوی رازی و كاملالصناعه تألیف مجوسی اهوازی اشاره نمود.
پیشرفتهای سریع مسلمانان موجب شگفتی جهانیان شده بود، بهطوری كه هركس به دنبال علم بود پا به این سرزمین میگذاشت، اما در اروپا شرایط متفاوت بود. در آن زمان در اروپا نقاط بیمارستانی كمی وجود داشت و شیوه درمان علمی رایج نبود. همچنین بیمارستانها دارای كتابخانه، سالن تدریس و داروخانه بهطور مجزا بودند.
در دوران قبل از رنسانس كه اروپا تحت فرمان كلیسا اداره میشد، اروپاییان كاری نمیكردند مگر با انگیزههای دینی و خرافات. بهطوری كه در درمان بیماریها نیز فقط به دعادرمانی میپرداختند. با فتح شهرهای مسلمانان توسط مسیحیان از جمله بیتالمقدس آثار آنها موجب تعجب اروپاییان شد. این قبیل مسائل همگی زمینهساز «انقلاب رنسانس» در اروپا شد. در طی دوران رنسانس كتابهای دانشمندان مسلمان به زبانهای اروپایی ترجمه شد و باعث پیشرفت آنها گردید. در زمینه طب، پس از انجیل، «قانون» ابنسینا در آن دوران متداولترین كتاب در اروپا شد و برای مدتها در دانشگاهها تدریس میشد. بعد از رنسانس اروپاییها بهدنبال این بودند كه خود را از شرمندگی تقلید دانش از مسلمانان خارج كنند، بهعنوان مثال شخصی به نام پاراسلس (اهل سوییس) در روز شروع استادی خود «قانون» را در آتش سوزاند و فریاد كشید «تكمهای در كفش من از ابنسینا خردمندتر است» و بدین ترتیب به تدریج مسیر طب تغییر یافت و از داروهای طبیعی به سمت داروهای شیمیایی تغییر یافت.
البته در طب سنتی هم داروهای شیمیایی جایگاه خود را دارند و بهموقع بهكار برده میشوند، ولی آنچه مورد تأسف است این است كه آن تدابیر درمانی بر اساس مزاجها و آن شیوههای پیشرفته تغذیه و درمان با مواد طبیعی و همچنین رسومات سودمند سلامتیبخش مثل حجامت به فراموشی گذاشته شد و فقط به داروهای شیمیایی بسنده شد. قطعاً اگر پیشرفتهای تكنولوژی و پزشكی امروز در كنار تجربیات گذشتگان قرار گیرد، بشر به سطح بهتری از سلامتی خواهد رسید.
سازمان بهداشت جهانی و طب سنتی
سازمان بهداشت جهانی WHO (مهمترین مرجع علمی پزشكی دنیا) در سال 2002 استراتژی خود را راجع به طب سنتی اعلام نمود. در بیانیه آن آمده است كه استقبال از طب سنتی و مكمل روزبهروز در جهان افزایش مییابد. در كشورهایی مانند چین بیش از 80 درصد مردم و در كشورهای صنعتی 48 تا 70 درصد مردم تمایل به درمان طب سنتی پیدا كردهاند. طب سنتی بهواسطه كم عارضه بودن، در دسترس بودن و ارزان بودن در خور آن است كه وارد سیستمهای پزشكی شود. خوشبختانه امروزه پس از یك وقفه تقریباً 150 ساله طب سنتی به عرصه تحقیق و عمل برگشته است و قطعاً استفاده از این دانش موجب درمان بسیاری از بیماریهای مزمن امروزی و كاهش قابل توجه هزینههای گزاف درمان بیماریها میشود. در حال حاضر
3 درصد داروهای مصرفی كشور گیاهی است (البته عطاریها هم جداگانه داروی گیاهی تجویز میكنند). با تعمق بیشتر و احاطه كاملتر میتوان داروهای گیاهی كارخانهای بسیار متنوعی را در درمان بیماریها بهكار برد.
اساس طب سنتی
در طب سنتی، پایههای طب بر اساس مزاج و طبیعت انسانها استوار است، یعنی انسان محور علم پزشكی محسوب میشود، در صورتی كه امروزه با ابزارهای جدید تجربی به شناخت بیماریها و درمان آنها میپردازیم و به شناخت انسان و درمان جامع بیماریها توجهی نداریم. در طب سنتی، ابتدا به حفظ سلامتی و سپس به درمان آن توجه میشود. بهعنوان مثال اكثر پیشینیان مفهوم سردی و گرمی، غذای سنگین، قولنج، و صدها نوع دیگر را میدانستند.
در واقع این همان چیزی است كه امروزه در كتب پزشكی به نام شیوه زندگی (life style) عنوان شده است. در این سطح مردم شرایطی را كه بیشترین تطابق با سلامتی آنان دارد، شناسایی نموده و سعی در حفظ آن میكنند كه ممكن است شامل انواع غذاهای مصرفی، محل خوابیدن، تغییرات فصول بر خلق و خوی و ... باشد.
نكته
در پایان ذكر این نكته لازم است كه در مورد بهكارگیری طب سنتی نباید افراط و تفریط كرد. نه سخن آنان كه این نوع طبابت را از رده خارج میبینند درست است و نه آنان كه همه درمانها را از این منظر دنبال میكنند، درست میگویند. باید تعادل در عمل وجود داشته باشد و در هر صورت نیازمند طب نوین و جراحیهای مدرن، شیمیدرمانی و استفاده از آنتیبیوتیكها و داروهای جدید هستیم، اما در مورد برخی بیماریها بهخصوص بیماریهای مزمن و دستگاه گوارشی و همچنین بیماریهای ویروسی، طب سنتی ایران اثرگذاری بیشتری از طب نوین دارد. جالب است بدانید طب سنتی بهقدری غنی و دارای مطالب گوناگون است كه درست یاد گرفتن آنها به مطالعه تعداد زیادی كتاب و صرف زمان طولانی نیاز دارد. در سالهای اخیر نیز توجه عمومی به داشتن رژیم غذایی مناسب هم در سلامتی و هم در بیماری، موجب توجه متخصصان مختلف و حتی مردم عادی به امر فراگیری تغذیه شده است كه در این میان اصول و مبانی راهبردی انبیاء و دستورات اسلامی و همچنین توصیههای ابنسینا و رازی را نمیتوان نادیده گرفت، بلكه باید آنها را بر پایه تحقیقات جدید قرار داد و آنها را با توجه به شرایط و دانش امروز برای همگان بیان كرد.