Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 5 اردیبهشت 1403 - 01:24

30
مرداد
خودباوری و افسردگی (2)

خودباوری و افسردگی (2)

خودباوری، یك تجربه درونی است و با تصور دیگران در باره‌ی او ارتباطی ندارد. فرد ممكن است از عشق خانواده، همسر و دوستان برخوردار باشد اما خود را دوست نداشته باشد.

خودباوری، یك تجربه درونی

حتی می‌تواند مورد تحسین وابستگان قرار گیرد اما خود را بی ارزش بداند. ممكن است تصویر به ظاهر درخشانی از اعتماد به نفس نشان دهد به طوری كه همه را فریب دهد اما در درون حس عمیقی از عدم شایستگی و بی‌كفایتی داشته باشد.

می‌تواند انتظارات دیگران را برآورده كند اما برای خود ناتوان باشد.

حتی می‌تواند مورد ستایش میلیون‌ها نفر قرار گیرد (كه مثال آن در برخی ستارگان مشهور سینما دیده می‌شود) ولی هر روز صبح با احساس بیمار گونه پوچی از خواب بیدار شود و زندگی كسالت‌باری داشته باشد.

بنابراین تشخیص‌این كه خودباوری ما در چه سطحی است كار ساده‌ای نیست. به همین دلیل برای ‌این كه بتوانیم خودباوری خود را بهتر و بیشتر بشناسیم اركان اصلی آن را كمی‌بازتر می‌كنیم: 

اركان شش گانه خودباوری

آگاهانه زندگی كردن

گزارشات زیادی موجود است كه نشان می‌دهد زنانی هستند كه با دانستن خیانت همسر یا انحرافات اخلاقی او دست به انكار حقیقت می‌زنند و‌ ترجیح می‌دهند به روی خود نیاورند كه شوهر آنها با زن دیگری در ارتباط است.

همچنین زن‌هایی هستند كه از‌ترس از دست دادن جایگاه خود نزد همسر و اطرافیان، خود را به نفهمیدن می‌زنند، چون همسران آنها زن‌هایی با آگاهی بالا كه قادر به درك وضعیت و نارسایی‌های موجود باشند را نمی‌پسندند.

از مردها هم گزارشات بسیاری در دست است كه از ‌ترس از دست دادن اقتدار در خانواده، حاضر نیستند نسبت به آنچه در زندگی فرزندانشان می‌گذرد آگاه شوند چون آگاهی آنها مستلزم واكنشی است كه تصور می‌كنند منجر به خشم فرزندان شده و آنها را وادار می‌سازد رو در روی پدر بایستند و چون می‌خواهند وجهه ظاهری خود را حفظ كنند آنقدر از واقعیات فرار می‌كنند كه در نهایت در محیط خانه‌ی خود منزوی و تنها می‌شوند.

به ‌این‌ ترتیب می‌بینیم كه بسیاری از مردم طوری عمل  می‌كنند كه انگار آگاهی، نامطلوب است چرا كه آگاهانه عمل كردن نیاز به صرف تلاش بیشتر دارد و همچنین آگاهی بیشتر آنها را در تماس با حقایقی قرار می‌دهد كه ‌ترجیح می‌دهند با آنها مواجه نشوند.

آگاهانه زیستن از‌ این دیدگاه یعنی احترام گذاشتن به واقعیات بدون انكار یا فرار از آنها و شناخت از دنیای درون و بیرون و نیز تلاش برای درك دنیای پیرامون و تأثیر آن بر ما. 

خویشتن‌پذیر بودن

خویشتن‌پذیر بودن به معنای پذیرش افكار و احساسات خود است و در واقع نوعی احترام و هم‌دلی نسبت به خود است، حتی در زمانی كه برخی اعمال و احساسات ما مورد پسند دیگران نیست.

در خویشتن‌پذیری می‌دانیم افكار و اعمال و احساسات متعلق به ما هستند. آنها را انكار نمی‌كنیم و از آنها فرار نمی‌كنیم بلكه آنها را از آن خود دانسته و سپس به اصلاح آنها می‌پردازیم.

درست مانند مادری مهربان كه فرزندان خود را دوست دارد و صرف‌نظر از رفتارهای خوب یا بد آنان همه را جگرگوشه خود می‌داند و سپس در درجه‌ی دوم به‌ تربیت آنان می‌پردازد. 

خود مسؤولی

خود مسؤولی درك این واقعیت است كه ما مسؤول گزینش‌ها و اعمال خود هستیم و هیچ كس دیگری قرار نیست شادمانی یا زندگی خوب و خوشی برای ما به ارمغان بیاورد.

البته خود مسؤولی به معنای پذیرش مسؤولیت مواردی كه خارج از كنترل ما قرار دارند نیست، یعنی ما مسؤول اعمال دیگران نیستیم بلكه تنها مسؤول اعمال خود هستیم. بدین‌ترتیب خودمسؤولی یعنی:

پذیرفتن مسؤولیت رسیدن به اهداف، انتخاب‌ها، نحوه تعامل و رفتار با خود و دیگران و نظایر اینها. 

خودتأییدی

خودتأییدی یعنی احترام به خواست‌ها و نیازهای خود، داشتن رفتار احترام‌آمیز با خود و تمایل به‌ این كه همانگونه باشیم كه در حقیقت هستیم و بگذاریم دیگران هم خود واقعی ما را ببینند.

همچنین خودتأییدی به‌ این معناست كه برای جلب تأیید، حمایت یا خوشایند كسی، ارزش‌ها و باورها و ادراكات خود را به گونه‌ای دیگر جلوه ندهیم.

خودتأییدی سالم، خشن، انتقادآمیز یا طعنه زننده نیست. بر عكس، چنین رفتارهایی نشان‌دهنده‌ی خودباوری پایین هستند. 

هدفمند زیستن

در صورت ندانستن هدف، انگیزه‌های لحظه‌ای یا اعمال غیرقابل كنترل یا تصادف و احتمال، زندگی ما را هدایت می‌كنند و‌این نوع انفعال، با تجربه‌ی خودباوری، سازگار نیست.

اگر خودباوری ما بالا باشد متوجه می‌شویم كانون كنترل ما بر زندگی، به جای‌ این كه در جهان خارج قرار داشته باشد، در درون ما جای دارد و اگر پایین باشد به صورت انفعالی با مسایل و مشكلات برخورد كرده و كمتر پیش می‌آید كه هدف مشخصی را برای خود تعیین كنیم و در راه رسیدن به آن، به چالش بپردازیم. 

صادقانه زیستن

زمانی كه به قول خود وفادارانه عمل می‌كنیم و با دیگران روراست و صادقانه برخورد می‌كنیم، به نوعی خوداعتمادی می‌رسیم كه به خودتأییدی منجر می‌شود.

اما بر عكس اگر با دیگران فریبكارانه، غیرشرافتمدانه و با قصد سواستفاده برخورد كنیم، احساسی به ما دست می‌دهد كه مخرب‌تر از تأیید نشدن است. در‌این حالت ما "خود" را انكار می‌كنیم! و انكار خود، دشمن خودباوری است. 

اینك با اركان خودباوری آشنا شدیم. نظریه پردازانی كه در باره‌ی مفهوم خودباوری تحقیق می‌كنند معتقدند خودباوری دیگر تنها یك نیاز مهم روانی نیست بلكه در دنیای امروز، به صورت یك نیاز اقتصادی در آمده كه حتی برای احراز مشاغل، مدیریت و انجام بهینه سایر امور  ضرورت دارد. ‌این ضرورت را می‌توان ‌اینطور خلاصه كرد:

آموختن اصول عملی و راه‌هایی كه منجر به تقویت حس شایستگی و ارزشمندی می‌شوند.

و ‌این لازمه‌ی زندگی در دنیای امروز است.

 

 

برای خواندن بخش اول -خودباوری و افسردگی- اینجا کلیک کنید.

 

برچسب ها: سلامت روان، افسردگی، آگاهانه زندگی كردن، خود باوری، خویشتن‌پذیر بودن، خود مسؤولی، خودتأییدی، هدفمند زیستن، صادقانه زیستن تعداد بازديد: 782 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز