تحریریه زندگی آنلاین- گروه سلامت
خودباوری اغلب مانع افسردگی میشود و افرادی که خودباوری بالا دارند نه تنها افسرده نمیشوند بلکه اگر اندک افسردگی نیز بر آنها غلبه کند می توانند آن را کنار زده و به زندگی عادی و طبیعی و به موفقیتهای مطلوب خود برگردند.
برای این که بیشتر با مفهوم و معنای خودباوری آشنا شوید به این موارد توجه کنید:
شاید برایتان پیش آمده باشد كه برای مثال در مكان جدیدی مشغول كار شده و تمایل پیدا كنید با یكی از همكاران كه بیشتر به دلتان نشسته دوست شوید، اما همكار دیگری كه توجهی به او نداشتهاید به سمت شما جذب شود و بخواهد با شما دوستی كند. شاید هم مشابه این اتفاق در مهمانی یا مكان دیگری برایتان رخ داده باشد.
اگرچه عوامل زیادی در جذب شدن افراد به سمت یكدیگر مؤثرند، اما دراینجا میخواهیم در بارة یكی از مهمترین آنها كه بارها تجربه شده با شما گفتگو و ابعاد آن را كمی باز كنیم.
گفته میشود این عامل مؤثر در موفقیت، در سایر مسایل زندگی نظیر تصمیمگیریها، انتخابهای صحیح، رضایت از زندگی، روابط موفق و بسیاری زمینههای دیگر نیز تأثیر زیادی دارد و ما سعی میكنیم اشارهای كوتاه به همه ابعاد آن داشته باشیم.
عامل مهمی كه از آن یاد كردیم عبارتست از خودباوری. تا كنون در بارهی خودباوری زیاد صحبت شده اما هنوز شناخت درستی از معنای آن وجود ندارد.
برخی گمان میكنند خودباوری یعنی خودپسندی و حتی از خود متشكر بودن، بعضی دیگر خودباوری را به معنی باور داشتن و قبول داشتن خود در نظر میگیرند.
اما خودباوری معنایی وسیعتر و كاملتر دارد كه نباید با خودشیفتگی كه نوعی اختلال است اشتباه شود.
به طور خلاصه خودباوری عبارت ازاین است كه خود را فردی شایستهی رویارویی با مسایل و مشكلات زندگی و نیز لایق شادیها و موفقیتها بدانیم یعنی خودباوری از دو جزء تشكیل شده:
قسمت اول كه كارآمدی شخصی نامیده میشود و بهاین معناست كه به توانایی خود برای یادگرفتن، انتخاب كردن و تصمیمگیری مناسب اعتماد و اطمینان داریم و جزء دوم یا عزت نفس بدین مفهوم است كه موفقیت، دوستی، احترام، عشق، شاد بودن و رضایت را حق خود بدانیم.
روانشناسان معتقدند، خودباوری برای رشد و تكامل متعادل و سالم انسان بسیار ضروری است و بدون خودباوری، رشد روانشناختی در مراحل اولیه متوقف میشود.
بدون خودباوری فرد حالت شخص بیگانهای را دارد كه در منزل كسی دیگر زندگی میكند. او نمیداند چه چیزی را انتخاب كند یا چه تصمیمی بگیرد و وقتی كسی از اهالی منزل او را دوست بدارد یا به او احترام بگذارد، گمان میكند این دوست داشتن و احترام متعلق به او نیست بلكه متعلق به كس دیگر است و او لایق آن نیست.
نوعی حالت بلاتكلیفی و خود نبودن به او دست میدهد و به همین دلیل نمیداند با موقعیتها و فرصتهایی كه پیش میآید چكار كند.
شاید به همین دلیل است كه برای كسانی كه خودباوری پایینی دارند مشكلات زندگی مثل غول وحشتآوری جلوه میكند، یا انعطافپذیری آنها در برابر مشكلات به شدت كم است و اغلب به جای آن كه به دنبال كسب موفقیت و كامیابی باشند تنها تلاششان این است كه از درد و رنج فرار كنند.
خودباوری بالا، خودباوری پایین
افرادی با خودباوری پایین، اغلب نیاز دارند خود را برای دیگران اثبات كنند. آنها به نوعی زندگی مكانیكی و ناآگاهانه تن میدهند تا خود حقیقیشان را فراموش كنند.
آرزوهای آنها كوچك و پیش پا افتاده است و مدام از خود میپرسند چرا اصلاً زندهاند و به چه دردی میخورند.
افرادی كه خودباوری بالا دارند برای مبارزه در جهت رسیدن به اهداف و مقابله با مشكلات آمادهاند و بعد از شكست هم سریعتر خود را بازیافته و انرژی لازم برای آغاز دوباره را به دست میآورند.
آنها صادقتر و رو راستتر و در روابط سازگارترند و چون عقاید خود را ارزشمند میدانند از ابراز آنها واهمه ندارند و به روابطی مبهم و همراه با دورویی و حیله رو نمیآورند.
وقتی فردی فقط خود و عقاید و رفتار و ارزشها وایده الهای خود را میستاید و دیگران برایش اهمیتی ندارند، نمیتوانیم بگوییم خودباوریاش بالاست. چنین فردی بیشتر خودشیفته است.
در او جایی برای درك دیگران یا دوست داشتن دیگران وجود ندارد و خودباوری او سالم نیست، بلكه نشان دهندهی احساس حقارتی است پنهان و ناآشكار كه با پوستهی رضایت افراطی از خود پوشیده شده است.
فرد خودشیفته نیز اكثراً تنهاست. او حتی اگر نتواند در رسیدن به خواستهها و آرزوهایش موفقیت كسب كند در پر كردن خلاهای عاطفی، در لذت بردن از زندگی و برقراری روابط مؤثر توفیقی به دست نمیآورد...
برای خواندن بخش دوم -خودباوری و افسردگی- اینجا کلیک کنید.