Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 7 اردیبهشت 1403 - 03:44

21
آبان
بشنويم يا گوش كنيم!؟

بشنويم يا گوش كنيم!؟

من كسي را ندارم كه دركم كند. حتي كسي را ندارم كه به حرفم گوش بدهد. پدر و مادرم هرگز مرا درك نكردند و در زندگي هرگزحاضر نشدند به حرف دلم گوش كنند.

ركسانا خوشابي-کارشناس ارشد مشاوره

شوهرم هيچوقت به حرفم گوش نمي‌دهد. هر وقت با او حرف مي‌زنم انگار فكرش جاي ديگر است.  من به او لقب گوش پنبه‌اي داده‌ام. چون انگار در گوش‌هايش پنبه گذاشته است.  من معلم هستم. شاگردانم تقريبا به بيشتر حرف‌هايي كه مي‌زنم، تكاليفي كه مي‌دهم و آموزشي كه برايشان در نظر مي‌گيرم گوش نمي‌‌دهند. آنها بازيگوش هستند. گاهي سرشان داد مي‌زنم. اما اين كه روش درستي نيست. هم گلوي من درد مي‌گيرد و هم آنها اذيت مي‌شوند.  پسرم 12 سال دارد. اما به حرفم گوش نمي‌دهد. انگار اصلا نمي‌شنود. روزي صد بار بايد اسمش را صدا كنم. اما انگار نه انگار. من مدير يك شركت هستم. دستور العمل‌هاي كاري را مكتوب كرده‌ام. شرح وظايف و همه‌ كارها را دسته‌بندي و مكتوب كرده‌ام. هر هفته هم براي كارمندانم جلسات توجيهي مي‌گذارم. اما آنها كار خودشان را مي‌كنند. اصلا به اهداف شركت كاري ندارند. به حرف‌هايم و به دستورالعمل‌ها گوش نمي‌دهند و آخرش هم نمي‌فهمند من چه مي‌گويم.

اين‌ها شكايات افراد مختلف است در اين زمينه كه هر چه به فرزند، والدين، همسر، كارمند يا دانش‌آموزان خود مي‌گويند فايده‌اي ندارد. همان طور كه مي‌بينيد همه اين شكايت‌ها  يك نكته مشترك دارند. اين كه كساني كه بايد به حرف‌ها، درد دل‌ها يا دستورالعمل‌هاي همديگر  گوش كنند اين كار را نمي‌كنند. حتي وقتي اين گوش كردن مربوط به كار و زندگي آنهاست.

گوش دادن

دنياي ما پر است از صدا، صداي ارتعاشات مختلفي كه ممكن است گوش خراش يا گوش نواز باشند. مي‌توانند مانند همهمه شهر هر روز شنيده شوند يا اين كه مانند يك موسيقي خاص يا صداي رعد، گاه و بيگاه به گوش برسند و البته صداهايي هستند كه با آن كه وجود دارند در محدوده شنوايي ما واقع نمي‌شوند و در نتيجه آنهارا نمي‌شنويم. تقريبا همه ما اين تجربه را داريم كه وقتي با دقت و تمركز بيشتر به يك صدا، يا موسيقي، ياسخنان و كلمات ديگران گوش مي‌دهيم ادراك متفاوتي نسبت به آن پيدا مي‌كنيم تا اين كه فقط صداها را زمزمه‌وار و بدون فهم گوش دهيم. درحالت اول گويي همه هوش و حواس ما بطور ليزري بر آن صدا متمركز مي‌شود، آن را با همه وجود مي‌شنويم، درك مي‌كنيم، و مي‌فهميم و وقتي بدان گوش مي‌دهيم گويي زمان متوقف مي‌شود و غيراز ما و آن صدا چيز ديگري وجود ندارد.

در حالي كه در حالت دوم، صداها را مي شنويم اما توجه و تمركز بر آنها نداريم. كليت آن را تشخيص مي‌دهيم، مثلا مي‌دانيم كه صداي موسيقي به گوشمان مي‌رسد اما به ترانه آن گوش نمي‌دهيم يا مي‌دانيم صداي بوق اتومبيل يا حرف زدن به گوشمان مي‌رسد اما دقتي به جزئيات آنها نداريم. حتي گاهي ممكن است جزئيات كلمات طرف مقابل را بشنويم اما درك و فهمي از آن نداشته باشيم. در اين حالت كاري كه ما داريم انجام مي‌دهيم شنيدن است نه گوش دادن.

فرق گوش دادن و شنيدن

شنیدن با گوش دادن فرق دارد .شنیدن فقط گرفتن ارتعاشات صوتی است .در حالي كه  گوش دادن معنا بخشی به شنیده‌هاست. به این معنی که گوش دادن مستلزم توجه کردن، درك  و گاه تفسیر و به خاطر سپاری محرک‌های صوتی است. در ساده‌ترین حالت می‌شود گفت شنیدن یک فرایند جسمی و مکانیکی و گوش دادن یک فرایند ذهنی است. همچنين مي‌توان گفت از انتشار امواج صوتی توسط دستگاه کلامی گوینده،  تا درک آن کلام توسط شنونده، مراحلی وجود دارد. در شنیدن، این مرحله تا برخورد امواج صوتی به گوش گیرنده پیش می‌رود و متوقف می‌شود؛ مثلا شما در پیاده‌روی شلوغی راه می‌روید و همهمه آدم‌های دور و بر را می‌شنوید؛ اما فقط می‌شنوید و نمی‌فهمید که چه چیزی می‌گویند. وقتی که شما حرف کسی را گوش می‌دهید، مراحلی که گفتیم تا آخر اجرا می‌شوند؛ یعنی امواج صوتی احساس شده به وسیله گوش، توسط مغز پردازش می‌شوند و می‌توانید معنای حرف‌های طرف مقابل را بفهمید، آنها را تفسیر کنید، و به ارزش آنها پي ببريد و بالاخره آنها را در مغزتان ذخيره کنید و در نهایت پاسخی به حرف‌هایش بدهید.

شرايط گوش دادن

گوش دادن هم مانند هر كار ديگري شرايطي دارد كه در اين جا به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم. اين شرايط محدود به آنچه در اين شماره مي‌آيد نيست و تحقيقات اخير به نتايج جالب و شگفت‌آوري در زمينه گوش دادن دست يافته است كه اگر فرصتي بود در شماره‌هاي آينده بدان مي‌پردازم.

 وقتی که حال و حوصله  ندارید گوش ندهید

وقتی ذهن‌تان درگير مسائل مهم شخصي يا كاري خودتان است مودبانه عذر خواهي كنيد و به طرف مقابل(همسر، فرزند، دوست، همكار و ...) بگوييد كه الان زمان خوب و مناسبي براي شنيدن سخنانش نيست و از او بخواهيد سخنان خود را به چند ساعت يا چند روز بعد موكول كند. بدين ترتيب رابطه‌تان نيز حفظ مي‌شود و دچار سوء‌تفاهمات ناشي از بي‌توجهي به حرف همديگر نمي‌شويد.
 

علاوه بر كلمات به زبان بدن همديگر هم توجه كنيد

انسان‌ها همه چیز را با کلامشان نمی‌گویند؛  وقتی کسي هنگام صحبت با شما ناخن‌هايش را مي‌جود يا پوست دستش را مي‌كند، دیگر نیازی نیست که بگويد اضطراب دارم يا خشمگینم. همچنين مشخص  است كه آدمی که مدام پاهایش را تکان می‌دهد، تپق می‌زند و کف دستش عرق کرده اضطراب دارد. همچنين چفت کردن دهان شاید نشان طفره رفتن از زدن بقیه حرف‌ها باشد. خانم‌ها معمولا بهتر این علامت‌ها را می‌گیرند اما لازم است آقايان هم به اين ظرافت‌هاي رفتاري  بيشتر توجه كنند. برای گوش دادن و درك بهتر طرف مقابل و نيازها و مسائل او، باید به این علامت‌ها توجه کنید و اين كار مستلزم این است که موقع گوش كردن به طرف مقابل‌تان نگاه کنید.

درباره آنچه مي‌شنويد،باطرف مقابل صحبت كنيد

احتمالا شما هم اين تجربه را داشته‌ایدکه تا کسی حرفی می‌زند تجربه‌های مشابه او یا تفاوت‌های خودمان با او به ذهنمان می‌آید. این تاحدی طبیعی است؛ ما وقتي مي‌خواهيم به كسي توجه كنيم و به حرف‌هايش گوش بدهيم، مهم این است که چنين فکر‌هايي را به زبان نیاوریم. وقتی که هدف گوش دادن به طرف است، باید کاری کنیم که او به حرف‌هایش ادامه دهد نه اینکه با گفتن تجربه‌های مشابه‌مان، جریان حرف‌هایش را قطع کنیم. اما مي‌توانيم در باره حرف‌هاي خود او چيزي بگوييم يا بازخوردي به او بدهيم.

 باکلامتان به طرف بفهمانید داریدتوجه می‌کنید

بعد از هر چند جمله، به نحوي به طرف مقابلتان بفهمانید که دارید به حرف‌هایش گوش می‌دهید. اين كار با دادن بازخوردهاي كلامي ممكن مي‌شود. مثلا می‌توانید نظر خودتان را در مورد تاثیری که این گفته‌ها می‌توانند بر هیجان طرف داشته باشند بگویید. مثلا «این اتفاق‌هایی که می‌گویی، باید ناراحتت کرده باشند» یا اینکه «خیلی برايت سخت بوده نه؟» یا اینکه بعد از شنیدن چند موضوع مختلف، خلاصه‌ای از حرف‌های طرف را به خودش بر گردانید؛ مثلا بگویید «خب، این جور که من فهمیدم تو این مسائل و مشکلات‌ رو داری». سؤال کردن برای اینکه طرف حرف‌هایش را دقیق‌تر یا با تفصیل بیشتری بگوید هم حکایت از گوش دادن ما دارد. اما توجه داشته باشيد كه بازخورد دادن يا حرف زدنتان نبايد مصنوعي باشد وگرنه تاثير معكوس خواهد داشت.

با زبان بدنتان نشان دهيدبه حرف‌های طرف مقابل  گوش می‌دهید

حركات چشم، سری که هر از گاهی به طرف پایین حرکت می‌کند، بدنی که به جلو مایل شده (به خاطر اینکه نزدیک‌ترشدن گوش به گوینده، استعاره از بیشتر گوش دادن است) يا  چشمی که فعالانه به چشم گوینده خیره شده است، همه نشانه‌های بدنی توجه کردن هستند. همچنين تكان دادن سر در زمان‌هاي لازم، حركات دهان (كمي باز شدن دهان به هنگام تعجب يا فشردن لب‌ها به هنگام ترس يا نگراني) نيز موثر است.

با گفت و گوهای درونی، ذهنتان را مدیریت کنید

 می‌دانید که در اثناي حرف‌های دیگران ما با خودمان حرف می‌زنیم؛ گفت و گو‌هاي درونی‌ای مثل اینکه «منظورش چیست؟»، «الان می‌خواهد چه حرف‌هایی بزند؟» و... می‌توانید با این گفت و گو‌هاي دروني، فرایند حرف‌های طرف مقابلتان را بهتر تحلیل کنید. فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه‌ای به شما می‌دهد. در عين حال آن قدر غرق حرف‌های ذهن خودتان نشوید که از شنیدن حرف‌های طرف مقابلتان عقب بمانید.
 

چه عواملی باعث می‌شوند که ما یک شنونده بد باشیم:

مشغله ذهنی

همان طور كه گفتيم داشتن مشغله ذهنی، یکی از عوامل گوش ندادن به سخن شخص مقابل است. بارها برایمان پیش آمده که ذهن، درگیر یک مطلب علمی یا مشکلی است، در این زمان اگر ما مورد خطاب کسی واقع شویم، غالباً یا متوجه نمی شویم، و یا اینکه درصد دقت و گوش کردن ما بسیار پایین می‌آید.

بی رغبتی

بی‌رغبتی نیز موجب گوش نکردن می‌شود. البته این بی‌رغبتی نیز عوامل متفاوتی دارد از جمله: 
بي‌رغبتي نسبت به ظاهر و قیافه شخص گوینده؛ بي‌رغبتي نسبت به لحن، لهجه يا  صدای فرد؛ دائمی بودن محرک (مانند: همسرانی که مرتب نق می‌زنند، یا والدینی که مدام خرده می‌گیرند)؛  یکنواختی صدای طرف مقابل و خسته كننده بودن آن؛  استفاده از کلمات و لغات نامأنوس؛ بی‌علاقگی به موضوع بحث یا گوینده آن.
این عوامل موجب می‌شود انسان رغبتی به گوینده و سخنان او نداشته باشد و در نتیجه، فرایند گوش‌دهی به پایین‌ترین حد خود برسد.

عدم تمرکز

از جمله دلایل گوش ندادن، عدم توانایی در ایجاد تمرکز است. یکی از امتیازات کلاس‌ها و استادان موفق این است که درس را به گونه‌ای ارائه دهند که تمام حواس پنج‌گانه انسان درگیر درس بشود. این روش امتیازات فراوانی دارد که از جمله آن‌ها ایجاد تمرکز در شاگردان است و اگر شاگرد نتواند هنگام درس، حواس پنج‌گانه خود را متوجه کلاس کند و از تمام این عوامل برای یادگیری استفاده کند، تمرکز در کلاس به شدت پایین آمده و در نتيجه میزان گوش‌دهی شاگردان هم افت پیدا می‌کند.

توجه به آینده

گاهی اتفاق افتاده که شما پس از گوینده قرار است صحبت يا سخنرانی کنید یا براي مثال نيم ساعت ديگر، نوبت کنفرانس شماست و.... در تمام این مدت چون شما قرار است بحث‌تان را تا لحظاتی دیگر ارائه دهید، مدام به سخنان خود و نحوه مباحث‌تان می‌اندیشید و دیگر توجهی به سخنان فعلي دیگران ندارید. این عدم توجه باعث می‌شود فرایند گوش دهی شما بسیار پایین آمده و یا حتی به صفر برسد.

پیش‌داوری‌های غلط

بعضی مواقع ما نسبت به اشخاص پیش داوری‌هایی داریم. این پیش داوری‌ها، گاهی منجر به عدم توجه به سخنان آن‌ها می‌شود. مثلا وقتی ما با سخنرانی مواجه می‌شویم كه از او خوشمان نمي‌آيد يا غالباً سخنان او تکراری است و یا اینکه این حرف‌ها از خودش نیست، به سخنان او گوش نمی‌دهیم، درحالی که تمام این‌ها پیش‌داوری است. شاید این شخص در این جلسه، سخن جذاب و جدیدي بگويد. اما با داشتن پیش‌داوری، ما در واقع سخنان او را از دست خواهيم داد. خوب گوش كردن نيمي از حل يك مسئله است. وقتي دقيقا مي‌فهميم مشكل از كجاست مي‌توانيم بهترين راه‌حل را پيدا كنيم. همچنين خوب گوش كردن درك ما را از يكديگر بيشتر مي‌كند و باعث برقراري روابط صميمانه‌تر مي‌شود.

برچسب ها: گوش دادن، تفاوت گوش دادن و شنیدن، پیش داوری، شنیدن، شنیدن پویا، عوامل توجه و شنوایی، عدم تمرکز و شنوایی، مشغله ذهنی و شنوایی تعداد بازديد: 736 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز