نرگس میر فتاح
همه افراد تلاش میكنند زندگیشان را حفظ كنند و روزگارشان سرشار از آرامش و شادی و سلامت باشد و با مشکلات، بیماریها، غمها و سختیها به نحوی مواجه شوند که احساس موفقیت كنند و این از همان کودکی که با صدای گریه به اطرافیان گرسنگی، تشنگی و بیماری و... خود را میفهمانیم و به مرور تحصیل میکنیم، شغل پیدا میکنیم، حرفه میآموزیم برای کسب درآمد و تامین معاش زندگی نیازهایمان را تامین میکنیم و میخواهیم در زندگی پیشرفت کنیم، آغاز میشود.
اما برای تامین نیازهای روحیه و روانمان چه کردهایم؟ با مشکلات چگونه کنار میآییم و چگونه آنها را حل میکنیم؟ اصلا حل میکنیم یا میگذاریم مشکلات همان طور باقی بماند و به شکل یک بیماری جلوه کند؛ مثل سردردهای عصبی، کمردرد، افسردگی، وسواس و... وقتی نیازهایمان تامین نمیشود و یا به هدفمان نمیرسیم، واكنشی نشان میدهیم؟
دستهای از افراد تلاش میکنند و دنبال راه حل هستند (مسأله مدار و هیجان مدار): گروهی به دنبال کشف علت و پیدا کردن راهحل میگردند و به نوعی به تلاش دست میزنند. گروهی زیر بار فشار روانی و عامل ناکام کننده از بین میروند. بعضی افراد هم مشکلات را جزء سرنوشت خود میدانند و معتقدند قضا و قدر بوده؛ بنابراین تحمل میكنند.
گروهی دچار اضطراب و تنش شده و تعادل خود را از دست میدهند. واقعیت این است كه مشکلات در زندگی همه وجود دارد. بعد از یک آسمان آبی و روشن و نورانی یک آسمان سیاه و تاریک را پیش رو داریم و بعد از یک هوای بارانی، یک هوای آفتابی. سیاه و سفید، بدی و خوبی، شادی و غم، عشق و نفرت! كنار هم هستند.
گاهی کودکی به دنیا میآید و گاهی عزیزی از دست میرود. اینها طبیعت زندگی است. اما چه کسی موفق است؟ کسی که از شادی احساس غرور نکند و از غم هم درمانده نشود. هر اتفاق و حادثهای فلسفهای دارد. ممکن است از دل حادثه ای ناراحت کننده نعمتی بزرگ و خوشایند بیرون آید.
هیجانات خود را کنترل کنید
سعی كنید از اتفاقات خوب خیلی بالا و پایین نپرید و از اتفاقات بد بیش از حد رنجور نشوید. برای خلاص شدن از شر روحیه بد باید چه كرد؟ درد دل با دوست، تفریح کردن، کار کردن، مطالعه و کمک گرفتن از کتاب یا فریاد زدن، دعواکردن، عصبی شدن و ...؟ مثلاً با خواهرمان بحثمان شده و نتوانستهایم به او چیزی بگوییم. وقتی به خانه میآییم، سر کودکمان فریاد میزنیم (مکانیزم دفاعی جابهجایی).
وقتی مشکلی پپش میآید و افسردگی بر ما غلبه میکند. چه با خود میگوییم؟ چه فایدهای دارد از رختخواب بیرون بیایم! هر از گاهی نگاهی به ساعتمان میکنیم و همینطور زمان میگذرد و به هیچ کاری نرسیدهایم و هنوز در رختخوابیم و یا در جمعی نشستهایم، اما هیچ حرفی برای گفتن نداریم! البته اینكه انتظار داشته باشیم همیشه شاد ویا همیشه منطقی باشیم؛ كمی غیر واقعی و كمال گرایانه است؛ اما مسائل، تجربههایی است که به ما فرصت رشد میدهد...
برای خواندن بخش دوم- زندگی را مدیریت كن- اینجا کلیک کنید.