گفتگو: رضا حسینمردی
تحریریه زندگی آنلاین : دکتر کیوان الچیان متولد مهر ماه 1341 در شهر تهران است. وی در خانواده ای که پدر کارمند و مادر خانه دار بود به همراه سه برادر و سه خواهر خود رشد و پرورش یافت.
ایشان در بخشی از خاطرات خود میگوید: علاقه فراوانی از دوران کودکی و طی سالهای تحصیل به طبابت داشتم. همین علاقه و همراهی با یک دوست بسیار خوب به نام "کامبیز ملک شامران" که بعد ها در جنگ تحمیلی به شهادت رسید آن دوران را برایم هدفمند ساخت. من و دوستم با هم درس میخواندیم و او همیشه مشوق من بود؛ دوران نوجوانی با هم یک کتابخانه کوچک در محله خودمان درست کردیم و به بچه محل ها کتاب امانت میدادیم؛ روحش شاد، کامبیز ملک شامران مسیر درست را انتخاب کرده بود و در بیست سالگی شهید شد.
کشور ما در دنیا جزء کشورهای بلاخیز است و از حدود پنجاه بلای طبیعی در دنیا حدود چهل مورد آن در ایران رخ می دهد؛ سیل، زلزله، رانش، آتش سوزی، صاعقه، طوفان... . اگر یک بلای طبیعی در تهران رخ دهد آیا نیروهای امداد رسان میتوانند کاری کنند؟ با وجود کوچه و خیابانهای باریک و پر ترافیک آیا امکان نجات و کمک به مصدومان وجود خواهد داشت؟
با این دیدگاه باید همه پزشکان، همه پرستاران، همه اعضا کادر درمانی و در کل همه آحاد جامعه پیرامون مقابله با بلایای طبیعی آموزش لازم دیده باشند. ما تاکید داریم همه کارکنان ادارات و سازمان ها، شهرداری ها، مدارس و آموزش پرورش... باید اصول احیا و کمک های اولیه به مصدومان را بخوبی بدانند تا در مواقع لزوم بکار گیرند. در شرایطی که بلای طبیعی به بار آمد با در نظر گرفتن تمام مشکلات بر سر امداد رسانی باید همه بدانیم در چنین شرایطی چگونه عمل کنیم و خودمان یا نزدیکانمان را مورد احیا و یا امداد رسانی قرار دهیم تا از مرگ رهایی پیدا کنیم. این موضوع هم یکی از مباحث کنگره های جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران است. از سوی دیگر اگر بتوانیم عوارض و پیامدهای جانبی یک سکته مغزی یاقلبی را با احیا بموقع و اعزام به بیمارستان در زمان طلایی یعنی کمتر از سه ساعت، کاهش دهیم اقدام بسیار مهمی انجام دادیم.
در مورد سکته های مغزی باید زمان طلایی را از دست ندهیم. وقتی میبینیم صورت فرد دچار تغییر حالت شده است، بازوی خود را نتوانست تکان بدهد، صحبت کردن او مختل شده است، زمان را درک کنیم و زیر مدت سه ساعت به بخش اورژانس نزیکترین بیمارستان برسانیم ، بدین ترتیب بی شک عوارض ناشی از سکته مغزی را به حداقل رساندیم. در خصوص اورژانس های اعصاب داخلی و عوارض آن در همایش طب داخلی و کنگره امسال برای همکاران نیز پیرامون یافته های جدید صحبت خواهیم کرد.
موضوع دیگری که با فصل تابستان و ایام گرم سال مرتبط است، بحث بیماری های عفونی دستگاه گوارش و اسهال های خونی است. موضوع گرمازدگی، مصرف آب آلوده و مباحث مرتبط با آسیبهای کلیوی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
بیشتربخوانید:
سلامت مردم در برزخ چالش های معیشتی (قسمت اول)
دهه آینده و رخدادهای مهم پیش روی را چگونه ارزیابی میکنید؟
جامعه در سالهای آینده به سمت پیری میرود پس باید موضوع طب سالمندی را بیشتر مورد توجه قرار دهیم. باید به سمت پیشگیری از بیماری ها در سالمندان، آموزش و ورزش سالمندان، توانمندی سالمندان حرکت کنیم. خانه های سالمندان با هزینه های بالا مگر تا چه حد تکافوی نیاز مردم را خواهد داد.
اتفاق نگران کننده دوم کاهش سطح بهداشت به دلیل مسائل ومشکلات اقتصادی و افزایش سطح تورم و گرانی ها است. مردم از بهداشت و سلامت خود کم میگذارند تا بتوانند غذا وتغذیه خود را تامین کنند. خیلی از بیماری ها با وجود مشکلات اقتصادی دیر به پزشک و مرکز درمانی میرسد و درمان آن دشوارتر خواهد بود.
نکته الزامی دیگر جایگاه بیمه مردم و تحت پوشش قرار دادن مردم و همچنین افزایش تعهدات بیمه ای برای آینده است.
شیوع بسیاری از بیماری های منتقله از روابط جنسی مانند ایدز، زگیل تناسلی، کرونا... نشان دهنده تغییر و تحول در سیستم ایمنی مردم است. برخی بیماری های عفونی که تصور میشد سالها پیش از بین رفته است ولی به دلیل ضعف سیستم ایمنی مردم بازپدید می شود؛ از جمله آن بیماری آبله است.
نقش پیشگیری بسیار بسیار حائز اهمیت است. در تقویت خانه های بهداشت باید همت بیشتری داشت و بهتر است هر محله یک خانه بهداشت داشته باشد. باید پیشگیری کرد تا هزینه ها کم شود. هزینه های درمان سرسام آور است. کشورمان تحریم است و به عنوان مثال هزینه تعمیر و بازسازی یک دستگاه ام آر آی یا سی تی اسکن صدها میلیون تومان است. باید با پیشگیری های اولیه و ثانویه و ثالثیه اقدام کرد. مقاومت های درمانی آنتی بیوتیکی در دنیا نیز در حال افزایش است. طی ده سال اخیر چند داروی جدید آنتی بیوتیک در دنیا تولید شده است؟فکر نمیکنم به تعداد انگشتهای یک دست باشد!
بیماری ها مقاوم به آنتی بیوتیکهای موجود می شوند و ما هنوز نتوانسته ایم داروهای آنتی بیوتیکی قوی تر و پاسخگو بسازیم.
بیشتربخوانید:
خبر ترسناک درباره وضعیت دارو در سال جدید
شهرداری ها یا سایر ارگان ها به نظر شما چقدر میتوانند کمک رسان باشند؟
قبل از اینکه به سراغ شهرداری ها برویم باید آموزش ها را از مدارس و مهدکودک ها شروع کنیم. باید آموزش بدهیم چگونه میتوان از عفونت جلوگیری کرد. در هر سن به زبان خود باید آموزش بدهیم. وقتی دنیا به سمت فضای مجازی منتهی میشود وهزاران موضوع در فضای مجازی مطرح میشود بجز آنچه ما نیاز داریم پس باید برنامه ریزی بهتری کرد و مدارس در این مسیر مقدم هستند. البته شهرداری ها هم میتوانند در این مسیر کمک رسان باشند و نقش ایفا کنند. اگر هر سازمان و ارگان، ساز خود را بزند پراکندگی و هرج و مرج ایجاد می شود. باید یک نظام جامع آموزشی مانند یک تنه درخت درست کنیم و هر سازمان مانند شاخ و برگ این درخت باید بداند چه وظیفه ای دارد.
به عنوان مثال اگر روی پیاده روی خیابان ها با چشمان بسته راه برویم بیشتر از چند قدم نمیتوانیم ادامه بدهیم و به زمین میخوریم!!! متاسفانه معابر برای سالمندان و معلولان آنطور که باید طراحی و ساخته نشده است. در خارج از کشور سالمندی که با صندلی چرخدار تردد دارد همه معابر را به آسانی عبور میکند و بدون مشکل امور شخصی و اجتماعی خود حتی دستشویی رفتن را به سادگی انجام میدهد. یکی از وظایف شهرداری ها در شهر ها مساعد کردن شرایط تردد و عبور و مرور مردم است. کدام نقطه شهر آنطور که باید چنین وظیفه ای رعایت شده است؟ آیا پارک ها و فضای سبز مناسب است یا برای ورزش و تندرستی افراد بالای شصت سال فضای مناسب داریم؟ برای سنین چهل تا شصت سال چه چیزی داریم؟
در خیابان ولیعصر تهران که تردد دارید یا خیابان شریعتی، حرکت موش ها را به سادگی میبینید. در کوچه و خیابان افرادی را میبینیم که تا کمر به داخل سطل زباله خم شده اند و در حال جمع آوری زباله های قابل بازیافت هستند. این زباله های بازیافتی توسط چه کسی خریداری میشود؟ اینقدر مسائل اقتصادی قالب شده که همه برنامه ها بهم ریخته است. باید پرسید برنامه حمل و تفکیک زباله ها چگونه است؟ چند مرکز تفکیک زباله در هر شهر وجود دارد که بتواند از این طلای سیاه برای خدمت به مردم کسب درآمد کند؟ شهرداری ها قبل از اینکه به نصب بیلبورد و تبلیغات شهری برسد باید به همین موارد و آموزش ها توجه کند. کدامیک از اتوبوس ها یا سرویس بهداشتی برای استفاده سالمندان مناسب طراحی شده یا اینکه جایگاه دوچرخه در یک اتوبوس کجاست. در دنیا برای ترویج دوچرخه سواری در برخی مسیرها، اتوبوس های آن مسیر امکان سوار کردن دوچرخه سواران همراه با دوچرخه آنان را دارد. جلوی اتوبوس آنان محل نگهداری تعدادی دوچرخه است.اگر بخواهیم فرهنگ دوچرخه سواری در شهری مثل تهران را برقرار کنیم باید شرایط فراهم شود. شهرداری در جهت ایجاد شرایط و فضای مناسب برای برقرار فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و سلامت محور میتواند نقش بسزایی را ایجاد کند.
در کشوری که صحبت از آلودگی هوا و صرفه جویی در مصرف سوخت میکنیم، وارد کردن میلیون ها دستگاه موتورسیکلت بنزین سوز به چه معناست! چه کسانی پشت این ماجر هستند؟! دنیا به سمت استفاده از نسل های دوم و سوم سوخت نوین پیش میرود یعنی بجای بنزین از سوخت های جدید مثل هیدروژن استفاده می شود. وسیله نقلیه شارژی امروزه کاربردهای گسترده پیدا کرده است. تصمیم گیری با چه ارگانی است؟ استفاده از آن چه نظارتی دارد؟ آیا سازمان استاندارد و سازمان بازرسی نظارت دارد؟ چرا اینقدر موتور سیکلت وارد کشور میشود؟ روزی نیست که من در اورژانس بیمارستان با مصدومان متعدد موتورسیکلت روبرو نشوم! یا راننده کلاه ایمنی ندارد، یا ترک نشین یا خانواده بدون کلاه ایمنی هستند.
بیشتربخوانید:
بهترین دارو برای تقویت پوست و مو
فصل گرما و شیوع بیماریهای گوارشی است؛ چه توصیه ای دارید؟
فصل گرماست و بسیاری از عفونت های روده ای شایع است. برخی از افراد میوه را نشسته مصرف میکنند یا خوب نمی شویند! بعضی میوه ها در هنگام رشد روی درخت، آلوده به لارو مگس می شوند مثلا گیلاس یا آلبالو به این ترتیب است. من توصیه میکنم افراد این میوه ها را قبل از خوردن بازکنند تا اگر احتمالا لارو مگس وجود داشت از خوردن آن اجتناب کنند. میوه توت و توت فرنگی را برخی عادت دارند نشسته میخورند؛ بسیاری از عفونتهای روده ای ، اسهال اسهال خونی در مراکز درمانی این روزها بیشتر دیده می شود. توصیه میکنم مردم بهداشت لازم را در این زمینه داشته باشند و ضمن شستشو و ضد عفونی سبزیجات و میوه ها، بهداشت دست خود را نیز رعایت کنند.
مصرف مواد غذایی پروبیوتیک که باکتریهای مفید دارند توصیه می شود. باکتری های پروبیوتیک میتوانند در برقراری پوشش طبیعی میکروب های دستگاه گوارش کمک رسان باشند. این روند به ممانعت از گسترش عفونتهای میکروبی در دستگاه گوارش کمک کند. البته توصیه میشود که افراد با پزشک خود در ارتباط باشند تا اینکه خوددرمانی کنند یا بجای دارو چیز دیگری مصرف کنند.
نظام ارجاع و پزشک خانواده، نسخه الکترونیک از دیدگاه شما در کشور چگونه است؟
نسخه الکترونیک خیلی خوب است ولی وقت زیادی از پزشک میگیرد. اما کشور میتواند مدیریت مصرف دارو و چگونگی برنامه ریزی های کلان را مشخص کند یا اینکه نحوه تجویز دارو و استفاده از آن را به نحوی علمی مدیریت کند. در واقع نسخ الکترونیک به شرکت های بیمه گر کمک میکند تا ببینند پزشکان چه داروهایی نسخه میکنند و کشور باید به چه سمتی پیش برود. پزشکان با نوشتن نسخ الکترونیک علاوه بر دسترسی به دارونامه پزشکی و فارماکوپه، قادر خواهند بود تا به محصولات دارویی جدید و مجاز برای بیماران دسترسی و آشنایی داشته باشند. نوع آزمایشات و توصیه برای اقدامات پاراکلینیکی نیز بدین ترتیب مشخص خواهد شد. اگر چه تجمع بیماران به دلیل طول کشیدن نسخه نویسی زیاد خواهد شد و خستگی برای پزشک ایجاد خواهد کرد ولی باید برنامه ریزی بهتری برای تجویز دارو از طریق نسخ الکترونیک داشت. البته محدودیتهایی برای پزشکان ایجاد کردند که دولت و مردم را با مشکلات بعدی و هزینه کردن های مجدد مواجه میکند که یکی از آنها محدودیت در تجویز نوع دارو توسط یک متخصص است چرا که هر پزشک مجاز به تجویز هر دارویی برای بیمار خود نیست و گاهی مجبور میشود فقط برای نسخه کردن یک دارو، بیمار را به همکار فوق تخصص خود ارجاع دهد که مستلزم صرف وقت و هزینه های بعدی برای بیماران است. این محدودیت در تجویز برخی از آزمایشات و اقدامات پاراکلینیکی نیز وجود دارد.
در مورد نظام ارجاع حلقه مفقوده اینجاست که کشور باید بتواند در نظام پرداخت خود یک وحدت رویه عادلانه داشته باشد. وقتی پزشک با بیمه درمانی قرار داد داشته باشد خیلی خوب است ولی به شرط اینکه بیمه به موقع به تعهدات مالی خود عمل کند همچنین تعرفه تعیین شده منطقی و به حق باشد، مورد دیگر اینکه شرکت بیمه بتواند پزشکان را صحیح ارزیابی کند. گاهی سازمان های بیمه گر به دلیل تجویز های مکرر یک دارو یا یک خدمت، پزشک طرف قرار داد خود را از یکسری حقوق متعارف محروم میکنند به همین دلیل پزشک مجبور می شود بیمار را در شرایطی خاص محدود کند. نمونه این مساله در خارج از کشور است که پزشک خانواده بخاطر جلوگیری از برخی محدودیت ها و یا قطع ارتباط مالی و همکاری خود، بیماران را دیرتر به همکاران سایر تخصص ها ویا مراکز تصویر برداری ارجاع می دهند تا هزینه ای روی دوش سازمان بیمه گر طرف قرار داد یا نظام درمانی آن کشور نگذارند که بدین ترتیب فرصت طلایی درمان از دست می رود یا اینکه به مزمن شدن بیماری یا تشدید بیماری و عوارض آن خواهد انجامید. درحالی که سازمان های بیمه گر باید افراد شاخص و کارآمد را انتخاب کنند و تعرفه های به حق و منطقی به آنان بدهند تا با فراغت ذهن و بدون نگرانی از کسری درآمد، صحیح اقدام تشخیصی و درمانی انجام دهند. اگر توزیع بیماران میان متخصصان یا پزشکان فوق تخصص صحیح و منطقی انجام شود دیگر نگرانی بابت کسب درآمد و نبود عدالت در پرداخت مطرح نخواهد داشت؛ این توزیع صحیح بیماران بوسیله نظام ارجاع و پزشک خانواده به پزشک فرصت بیشتری برای مطالعه ، کار کردن و تشخیص صحیح می دهد. متاسفانه به دلیل روند نادرست در این زمینه، بسیاری از پزشکان حاضر به عقد قرار داد با بیمه ها نیستند چون شرکت های بیمه گر، تعهدات بیمه ای خود را به موقع پرداخت نمی کنند. شرکتهای بیمه گر تکمیلی نیز به پزشکان در نظام ارجاع فشار دیگری وارد میکنند مبنی بر اینکه باید حتما نسخه برای تک تک درخواستهای پزشکی ، دارویی، پاراکلینیکی به شکل کاغذی با مهر پزشک نوشته شده باشد تا به عنوان اسناد پزشکی در پرونده بیمار قرار گیرد. همین شرایط هزینه های جدیدی از بابت سند و مدرک پزشکی بر جامعه وارد میکند در حالی که بیمه های تکمیلی نیز باید وارد سامانه نظام ارجاع و پزشک خانواده بشوند و خدمت درخواست شده را رویت و تایید کنند. این یعنی چندین برابر شدن کارها و هزینه اضافی برای کاغذی شدن نسخ!!! گاهی برای یک بیمار چندین برگ نسخه باید نوشته شود. شرکت های بیمه گر چرا به دنبال انبار کردن اسناد ومدارک پزشکی به شکل کاغذی هستند؟ باید سیستم ها به روز شود.
بیشتربخوانید:
راجع به مصرف دارو در زمان کمردرد چه می دانید؟
جایگاه پزشکی در کشور به چه سمتی پیش میرود؟
جایگاه پزشکی بطور روز افزونی در حال تزلزل است. آمار کسانی که بخواهند در عرصه پزشکی تحصیل کنند کاهش پیدا کرده و از سوی دیگر آمار مردان برای ادامه تحصیل در رشته های پزشکی کاهش یافته است! آمار پزشکانی که بخواهند در زمینه تخصص ادامه تحصیل بدهند به شدت کاهش پیدا کرده و اصلا در برخی رشته ها متقاضی وجود ندارد چون مسیر تحصیل و دشواری ها زیاد اما درآمد ها و رفاه کم است. رزیدنت یعنی پزشک مقیم در بیمارستان پس باید امکانات رفاهی مناسب برای وی در نزدیکترین مکان به مرکز درمانی محل خدمت در اختیار ایشان باشد ولی متاسفانه با اندکی حقوق از او توقع داریم منزلی اجاره کند هزینه های خرید کتب درسی، ایاب و ذهاب را بدهد، برای خانواده خود هزینه کند، پوشاک و خورد خوراک را بپردازد و بطور شبانه روزی نیز در بیمارستان کار و تلاش کند. از همه مهم تر اینکه مسئولیت مدنی نیز دارد و باید درقبال فعالیتها و تصمیمات خود مسئول و پاسخگوی صد درصد باشد. با ده تا پانزده میلیون تومان حقوق رزیدنتی این امکان وجود دارد که در شهری مثل تهران اقامت داشت و بطور کامل نیز خدمت ارائه کرد؟ یعنی پزشک درس بخواند و در طول شبانه روز در بیمارستان خدمتگزار بیماران باشد؟ بدین ترتیب رغبتی وجود نخواهد داشت. خواه ناخواه میل برای رفتن به تخصص های مختلف برای ادامه تحصیل کم میشود؛ برخی از این رشته های مظلوم و کم متقاضی تخصص داخلی، بیهوشی، طب اورژانس، اطفال و... است. این عزیزان بعد از دیپلم باید دوازده سال درس بخوانند و دو برابر مدت تحصیل نیز باید طرح خدمت در شهرستان دور افتاده بگذرانند. در چنین شرایطی فرد از خود میپرسد، من با این حجم کار، زحمت و مسئولیت از زندگی چه میفهمم؟ مردم این صحنه های سخت زندگی پزشکی را هیچ وقت نمیبینند و از نزدیک احساس نمی کنند.
در مراکز درمانی دانشگاهی یا دولتی، تعرفه ای که شرکت های بیمه گر درمانی به یک پزشک متخصص می دهند گریه آور و اسف بار است. یک متخصص بابت ویزیت نه هزار تومان دریافت میکند یا بابت یک ویزیت به یک پزشک عمومی سه هزار تومان حق الزحمه میپردازند. این پزشک چند بیمار باید ویزیت کند تا مخارج زندگی خود را تامین کند؟ این یعنی انگار هیچ پولی دریافته نکرده است. تعرفه برخی از اعمال جراحی که در بیمارستان انجام میشود از حق الزحمه یک کارگر ساده خیلی کمتر است. ولی وقتی سایر هزینه های بیمارستان با این رقم دستمزد پزشک جمع می شود، مبلغ قابل توجهی خواهد شد که بیمار را از بابت هزینه درمان ناتوان میکند. بیمار میگوید: "رفتم دکتر و این همه پول هزینه درمان من شده است"!!! در مراکز درمانی از این مبلغ مقدار ناچیزی به پزشک میرسد و بقیه هزینه های هتلینگ و مسائل جانبی بیمارستان و درمان است ولی همه هزینه های گران به پای پزشک نوشته می شود. یک پزشک که در دانشگاه فعالیت آموزشی ارائه میکند باید بگونه ای از نظر درآمدی در دانشگاه تامین بشود که نیازی به دائر کردن مطب شخصی و یا کار در بیمارستان خصوصی نداشته باشد. این عضو هیات علمی باید فرصت برای مطالعه، نوشتم مقاله ، تالیف کتاب، فرصت برای حضور در کنار دانشجویان و دستیاران تخصص و یا تولید علم داشته باشد. بسیاری از همکاران ما در چنین شرایطی در حال آسیب دیدن هستند و زندگی آنان دستخوش مشکلات جدی و روزمرگی شده است.
اگر شما روزگاری بجای وزیر بهداشت بودید چه میکردید؟
اگر من وزیر بهداشت بودم در سه سطح پیشگیری فعالیت میکردم. برنامه ریزی برای ترویج واکسیناسیون جامع از بدو تولد تا هر سنی که لازم باشد. تلاش برای ارتقا سلامت دهان و دندان با طرح هایی مانند فلوراید تراپی، تبلیغ برای مبارزه با سیگار و دخانیات، تلاش برای در اختیار قرار گرفتن آب سالم و هوای سالم و محیط زیست سالم همچنین نظارت بر مکان های مرتبط در برنامه های پیشگیری سطح اول من بود. تلاش من برای برقراری شرایط روحی سالم می بود. تلاش برای تقویت صنعت جهت تولید روغن های سالم و فاقد پالم، تلاش برای بهداشت محیط زیست.
در مرحله سطح دوم پیشگیری با غربالگری بیماری های فشار خون، دیابت، افزایش چربی خون در جامعه سعی میکردم با بیمار یابی به موقع مانع از ابتلا هموطنان به این بیماری های غیر واگیر بشوم.
با ایجاد پایگاه های پیشگیری سطح شوم تلاش میکردم تا موجب کاهش عوارض بیماری ها بشوم. با تاسیس خانه های دیابت جهت آموزش لازم برای پیشگیری از عوارض دیابت بر ارگان های مختلف بدن اقدام میکردم و از سوی دیگر به تاسیس رستوران های سلامت و غذاهای بیماران از جمله افراد دیابتی کمک میکردم.
معاینات ویژه بیماران دیابتی و بیماران قلبی را برای پیشگیری از رخدادهای بد راه اندازی میکردم و برای کاهش عوارض بیماری ها اقدام میکردم.
اگر در مراحل سه سطح پیشگیری موفق بودم با مبلغ حاصل از صرفه جویی هزینه های درمان و دارو در کشور که هزاران میلیارد تومان بودجه و سرمایه است میتوانستم برای مردم کشورم کارهای بزرگی انجام دهم.
آخر سخن، آرزوی شما چیست؟
برای همه مردم کشورم و برای همه همکارانم آرزوی سلامت و موفقیت روز افزون دارم. با آرزوی بهترین ها برای هموطنان و توفیق همتی بلند برای مسئولان جهت انجام کارهای بزرگ و ارزشمند.