دکتر مرتضی منادی : جامعهشناس، عضو هیئتعلمی دانشگاه الزهرا
تحریریه زندگی آنلاین : چند دههای است که بیماری روانی فراموشی (دمانس) و آلزایمر یا زوال عقل یا فراموشی مطلق در حال رشد و پیشرفت در تمام جوامع ازجمله در ایران میباشد. البته فراموشی در مواردی است که فرد اسم شخص یا مکان و یا حتی خاطرهای را به یاد نمیآورد که در صورت بیتوجهی میتواند به بیماری آلزایمر ختم شود. ضمناً، دمانس نامی کلی بوده که به بیماریهای مغزی اولیه با علائم پیشرونده شناختی- رفتاری اطلاق میشود و آلزایمر یکی از انواع دمانس است. به هر جهت، آلزایمر در حال پیشروی است، برای مثال، "در فرانسه در سال 2013، 165000 مورد شناسایی شده که پیشبینی میشود در سال 2020 به 1 میلیون نفر خواهد رسید. این ارقام در حال حاضر تقریباً در 5% افراد بیشتر از 65 سال و بین 20% تا 30% افراد بیشتر از 80 سال سن و 50% بالاتر از 90 سال را در برگرفته است. با توجه به افزایش سن افراد در فرانسه، نگرانی از افزایش تعداد بیماران مبتلابه فراموشی و آلزایمر نیز وجود دارد . در ایران نیز مشاهدات و آمارها حاکی از افزایش بیرویۀ بیماری فراموشی و آلزایمر هستیم، بطوریکه بعضی از متخصصین از سونامی آلزایمر نام میبرند. البته طبق آخرین آمارهای رسمی به قول ریاست محترم انجمن مشاوره و روانشناسی ایران، حدود 25 میلیون ایرانی از اختلالات روانی مختلف (از وسواس و اضطراب تا دوقطبیها و اسکیزوفرنی) رنج میبرند که برای جامعه پیامدهای ناگواری را به دنبال خواهد داشت و احتمال اینکه تعدادی از آنها به آلزایمر ختم بشوند، زیاد است. در حال حاضر بر اساس آخرین اخبار انجمن آلزایمر ایران، حدود 750000 افراد مبتلابه بیماری آلزایمر هستند که به دلیل پیر شدن آیندۀ جامعه، امکان افزایش شدید این تعداد بسیار زیاد است.
بیشتربخوانید:
علائم زوال عقل
علل شکلگیری آلزایمر
آلزایمر نیز عللی در تولیدش نقش دارد. در یک نگاه کلان، تعدادی بر اساس تحلیلهای پزشکی بر این باورند که "تغییراتی فیزیکی و یا ضایعات مغزی (زخمهایی) یا فاسد شدن سلولهایی در مغز انسان باعث به وجود آمدن بیماری آلزایمر هستند. ازاینرو، درصدد یافتن داروهایی جهت تضعیف این ضعفها و مانع رشد آلزایمر در افراد هستند. شناخت تغییرات مغزی یا بعد از فوت افراد مبتلابه آلزایمر یا به کمک اسکنهای مغزی (MRI) در زمان حیات بیمار صورت گرفته است و بر اساس آنها داروهایی ساخته و تجویز میشود. در حال حاضر "ثابت شده است که داروهای پزشکی فاقد اثر چشمگیر بوده ازاینرو، در حال حاضر (2019) سازمان بیمۀ اجتماعی فرانسه از پرداخت هزینۀ آن خودداری میکند. از سوی دیگر، "افرادی که ضایعات مغزی داشتهاند، دچار بیماری آلزایمر نشده، یا افرادی که مشکلات روانی ازجمله فراموشی و آلزایمر داشتهاند در مغز آنها نشانههای جراحت و زخم مشاهده نشده است. بنابراین، ضایعات مغزی اعتبار چندانی در تولید آلزایمر ندارند. همچنین، "تعدادی از متخصصان عامل اصلی بیماری آلزایمر را به دلیل افزایش سن یا پیری زیاد میدانند. اما این پرسش مطرح میشود، آیا همۀ افراد با سن بالا مبتلابه آلزایمر هستند و یا خواهند شد؟ دِسل معتقد است که "تعداد زیادی از افراد با سنهای بالای 80 یا حتی 90 سال هیچگونه نشانی از فراموشی و آلزایمر نداشته و کاملاً سرحال و پویا در حال زندگی هستند. برعکس، افرادی حتی کم سن تر از 50 سال نیز دچار بیماری آلزایمر شدهاند." در نتیجه، این عامل نیز از استدلال و منطق چندان قوی برخوردار نیست. تعدادی دیگر، بر این باور هستند که "تصادف فیزیکی (ضربه به مغز) یا شوکهای روانی در اثر از دست دادن عزیزان یا از دست رفتن ثروت یا ورشکستگی و غیره در شکلگیری آلزایمر در افراد میشود. اما افراد زیادی علیرغم داشتن شوکهای روانی عاطفی، مبتلابه آلزایمر نشدهاند. البته فشارهای روانی به دلایل مختلف نیز که بعضیها مطرح میکنند، در همین دسته قرار دارند. برای مثال عصبانیتهای دائمی بهمرورزمان افراد را از حالتهای عادی و واقعیت دور میکند و فرد را آماده جهت گرفتار شدن به بیماری آلزایمر میکند. ضمناً روبینشتین بر این باور است، "افرادی که بیشازاندازه از مرگ هراس داشته باشند و به آن به شکل وسواسی فکر کنند، میتوانند خود را در معرض گرفتار شدن به بیماری آلزایمر قرار بدهند. این حالت فوبی یا ترس نیز بیشتر منشأ روانی دارد تا فیزیکی. درحالیکه، اود بِلی یارد بر این باور است که آلزایمر "پیامد شرایط اجتماعی پیرامون بیمار است. و لذا، این بیماری امری اجتماعی است که مداوای آن نیاز به همکاری بین بیمار و خانواده و پزشک است.
پژوهشگر نیز بر اساس مطالعات پژوهشهای موجود و مشاهدات و شنیدههای خود، عوامل اجتماعی خیلی وسیعتر از اندیشۀ اود بِلی یارد را در شکلگیری و افزایش بیماری فراموشی و آلزایمر میداند و بر این باور است که آلزایمر بیشتر از اینکه امری فردی باشد، محصول اجتماعی است.
بیشتربخوانید:
مشکلات حافظه و زوال عقل
رازهایی که باید بدانید تا آلزایمر نگیرید!
تازه های تغذیه و آلزایمر
نشانههای آلزایمر:
در مورد نشانههای ناگفته پیداست که این علائم آرام آرام به تعبیر برجه و لوکمان (1986) در زندگی روزمرۀ افراد خودنمایی کرده و با کمی دقت توسط اطرافیان قابل رؤیت میباشند. چهار عامل شناختی، نشانههای کلیدی فهم آغاز یا شکلگیری آلزایمر هستند. «نخست، ضعف در زبان شامل لکنت یا کلمات ناقص، دوم، کاهش شناخت حواس پنجگانه: بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی، و بویایی، و سوم، رفتارهای حسی حرکتی ناکامل یا ناقص و یا سخت و نهایتاً چهارم، نقص در کارکردهای اجرایی مانند برنامهریزی، نقشه کشیدن و تصمیمگیری.» ضمناً، از دست دادن و کاهش لذتها و علایق گذشته، عدم رضایت از زندگی، کاهش انگیزه، در مواردی هذیان، توهم، افسردگی، اضطراب و بیقراری و دلشوره، تکرار یک رفتار یا بیان یک عبارت بهصورت مکرر، جا گذاشتن وسیلهای یا چیزی در مکانی، فراموشی مکرر انجام کاری، همچنین، در وضعیت تشدید شده ناتوانی در قضاوت و استدلال و ضعف در تشخیص موقعیت زمان و مکان است که نشانههای اولیۀ بیماری آلزایمر هستند که باید آنها را جدی گرفت.
مراحل شکلگیری آلزایمر:
انسانها دارای حافظههای متعددی یا سطوح حافظه هستند. این حافظهها یا سطوح حافظه عبارتند از "آگاهی یا ناخودآگاهی، اختیاری یا خود به خودی، حسی عاطفی یا فکری شناختی. زمانی که فرد با اطلاعاتی برخورد میکند، "در گام نخست، رمزگذاری یا کد گزاری کردن (Encodage)، تصویری از آن را در مغز خود برده و آن را به شکل یک خاطره در مغز میبرد، و در گام دوم، انبار کردن (Stockage)، آن را به شکل یک پرونده انبار یا ثبت میکند و در گام سوم، به خاطر آوردن (Récuprtation)، در مواقع ضروری و نیاز و یا ذکر خاطرهای از آن استفاده میکند." همچنین هر فردی دارای چندین مرحلۀ حافظه (Mémoire) است. حافظۀ کوتاهمدت (Court Mémoire) که در افراد مبتلابه آلزایمر اولین بخشی است که مورد اصابت و آسیب قرار میگیرد. "این حافظه در مدت کوتاهی اطلاعاتی را کسب و جذب میکند." برای مثال فرد فراموش میکند که آیا داروی خود را خورده است یا خیر؟ حافظۀ بلندمدت (Long Mémoire)، "در این بخش خاطرات و اطلاعات از زمان حاضر تا خیلی دور را در خود نگه میدارد." در حافظۀ بلندمدت دو نوع حافظۀ روشن یا واضح (Explicite) و مات یا مبهم (Implicite) وجود دارد. "حافظۀ روشن اطلاعاتی است که توسط فرد بهمجرد نیاز به شکل آگاهانه به روی صفحۀ ذهن میآید و در زبان جاری میشود." درحالیکه، "حافظۀ مات یا مبهم اطلاعاتی مبهم و نه کاملاً روشن و آشکار در ذهن فرد وجود دارد که فقط در حد اشاره مطرح میشود." حافظۀ روشن خود دارای دو بخش فرعی یا زندگینامهای (épisodique) و معنیشناسی (sémantique) است. "حافظۀ کوتاهمدت روشن فرعی شامل خاطرات اتفاق افتاده برای فرد است که حالت زندگینامهای دارد. درحالیکه، خاطرات معنیشناسی شامل اطلاعاتی عمومی، مفاهیم، زمانها و فضاها است. مثلاً اگر صندلی را شناختیم همیشه با برخورد با صندلی به یاد مفهوم آن افتاده و برعکس اگر مفهوم صندلی را بشنویم، بلافاصله در ذهن شیء صندلی را در ذهن خود تجسم میکنیم." بیمار مبتلابه آلزایمر در حالت اولیه نزدیکترین اطلاعات و خاطرات یعنی حافظۀ کوتاهمدت را از دست میدهد. که مهمترین نشان آغاز بیماری آلزایمر است.
بیشتربخوانید:
غذاهای مدیترانهای برای حافظه بهتر
راهحلهای کاهش آلزایمر
پزشکان و بیشترِ روانپزشکان عارضۀ مغزی را عامل به وجود آمدن آلزایمر میدانند. روانشناسان و روانکاوان، یا شکست و تنهایی که محصولش افسردگی است، یا اختلال در حافظه به دلیل عدم استفاده یا استفادۀ کم از حافظه و نداشتن فعالیت ذهنی یا وجود اضطراب و استرسهای دائمی را عوامل تولید آلزایمر میدانند. امروزه رواندرمانی کمکم در حال پیشروی با موفقیتهایی در این زمینه میباشد. نگاه جامعهشناسی بر این باور است که آلزایمر محصول اجتماعی است. به تعبیر بوردیو، "همه چیز اجتماعی است." پس آلزایمر نیز بیماری اجتماعی است، یعنی اکتسابی است. از اینرو، بر این باور هستیم که کاهش تفکر و فکر کردن در جامعه، علت اصلی و کلیدی شکلگیری و افزایش آلزایمر در دوران معاصر است و تا به مقولۀ تفکر به شکل جدی نپردازیم، امکان مهار و کنترل این بیماری مرگ خاموش را نمیتوانیم داشته باشیم. پیشقراول تفکر، عوامل اولیه و سادهای مانند کاهش ارتباطات، افزایش فضاهای مجازی و غیره هستند که در دنیای امروز باعث افزایش آلزایمر هستند. البته، هنر درمانی، موسیقی درمانی، فعالیتهای ورزشی و یوگا و حل کردن جدول نیز پیشنهاد میشود که در جای خود مفید هستند.
افزایش ارتباطات
رفتوآمدها باعث وجود گفتگو و نقل خاطرات، درد دلها، راهنمایی کردنها، شنیدن حرفهای دیگران، حتی نقل فعالیتهای روزانه مانند کارکردن، پختن و شستن برای بانوان، همه کمک میکند تا در مدت ارتباط، ذهنها فعال باشند و فرسودگی ذهن و اندیشه صورت نگیرد. اتفاقاً یکی از دلایل مهمی که در گذشته در تمام جوامع با میزان کمتر آلزایمر برخورد داشتیم، وجود همین رفتوآمدهای خانوادگی، دوستانه و همسایگی بوده است که گفتگو یا انبارگردانی ذهن در این ارتباطات صورت میگرفته است.
کاهش فضاهای مجازی
بدون شک فضاهای مجازی از سویی، به شکل مستقیم بر روی استفاده کنندگان که هم اطلاعات کوتاه و سریع را میگیرند و هم به دلیل زیادی اطلاعات و هم هیجانی بودن و هم کوتاه بودن مطالب، امکان ماندگاری آنها در ذهن آنها بسیار کم و پایین است که بدون شک این افراد در آیندۀ نه چندان دور بیشترین افراد در معرض گرفتار شدن به آلزایمر هستند. از سوی دیگر، ما در جمعهای خانوادگی شاهد مشغول بودن نسل جوان که به شکل فیزیکی در جمع حضور دارند، باعث میشود تا گفتگویی بین آنها و بزرگترها صورت نگیرد. بزرگترهایی که در گذشته به ذکر خاطرات و داستانهایی مشغول بودند که هم مانع فرسودگی ذهن و تنهایی و نهایتاً افسردگی و در آخر سر آلزایمر آنها میشد و هم برای جوانتر، درسهایی برای خطر نکردن هر نوع فعالیتی محسوب میشد. ازاینرو، بهتر است هر چه کمتر با فضاهای مجازی در ارتباط باشیم.
افزایش شادی:
متأسفانه از سویی، تجمیع مشکلات مطرح شده در سطح جامعه، از سوی دیگر، کمبود یا نبود فعالیتها و مراسمهای شادی و بیشترشدن مراسم و مناسک مذهبی عزاداری باعث شده است تا جامعۀ ما غمگین و افسرده باشند. در نتیجه، افراد جامعه در تلاش باشند تا هر چه بیشتر به بهانههای مختلف مراسم شادی را ساده یا باشکوه برگزار کنند. "روبینشتین بر این باور است، "کسی که بیشتر و زودتر میخندد دیرتر میمیرد. کسی که زودتر میمیرد، دیرتر میخندد." شاعر فارسیگوی فردوسی هم با شعر زیبایش همین نکته را بیان میکند: چو شادی بکاهد، بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان. آلیس نیز معتقد است، "هر کس باید راه و رسم شاد کردن خودش را بیابد، بهشرط آنکه با باورهای نامعقول و رفتارهای ناکارآمدش، خودش را ناراحت نکند.
افزایش فکر کردن:
مهمترین و اصلیترین عنصر تقویت حافظه و فعال بودن ذهن، فکر کردن است که دشمن اصلی بیماری افسردگی و آلزایمر است. البته ما سه نوع فکر کردن داریم. نخست، فکر کردنی که در مقابل مشکلات بجای حل آن، غصه میخوریم و غمگین و افسرده میشویم. این حرکت باعث فرسایش مغز و ذهن میشود که ما را به سمت فراموشی و آلزایمر سوق میدهد. مشاهدات، شنیدهها و مطالعات اینجانب حاکی از این است، افرادی که بیشتر از همه بجای فکر کردن غصه میخورند، بیشتر در معرض گرفتاری اختلالات روانی عصبی هستند که دیر یا زود به روانپزشک مراجعه و متأسفانه دارودرمانی را بجای حل مشکل از طریق رواندرمانی آغاز میکنند، این افراد امکان گرفتار شدن در دام بیماری آلزایمر را دارند. دوم، فکر کردن بهعنوان حل مسئله در مقابل مشکلات بجای غصه خوردن، مثلاً چگونه برای بهتر شدن وضعیت اجتماعی برنامهریزی کنیم؟ اینگونه افراد همیشه ذهنی فعال و شادابی دارند. و نهایتاً سوم، فکر کردن بهعنوان آموختن در گذر از الف، خواندن شعر، رمان، تاریخ، مذهب و نوشتههای علمی، ب، رفتن به سینما، تئاتر و شرکت در سخنرانیها و جلسات ادبی، سیاسی، فرهنگی، علمی. متأسفانه در جامعۀ ما فکر کردن نوع اول بسیار رایج است و دومی و سومی بسیار کمیاب. تیراژ اندک کتابها و روزنامهها و مجلات ما حاکی از این نقطه ضعف شدید جامعۀ فعلی ما است.
نتیجهگیری:
افرادی که کمتر فکر میکنند، یا بد فکر میکنند، بیشتر دچار فرسودگی ذهن و ضعف حافظه میشوند. ازاینرو، بهجرئت میتوان مدعی شد که ضعف حافظه در گرو کمکاری جایگاه آن یعنی ذهن است. کمکاری حافظه، یعنی کمکاری مغز، یعنی فکر نکردن. به عبارتی، موتور حرکت فکر کردن یا عامل اصلی فکر کردن فعالیت مغز و بعد از آن افزایش حافظه را به دنبال میآورد. یا برعکس، عدم برخورد با موضوعات و چیزها و افراد تفکر برانگیز عامل کلیدی ضعف حافظه است. روابط اجتماعی و مطالعه عنصر کلیدی و خوراک اصلی مغز و فکر کردن است. هر چقدر این خوراک غنیتر باشد، یعنی موضوعات تفکر برانگیز تر باشد، سطح و کیفیت مطالعه بالاتر باشد، مغز فعالتر و شادابتر خواهد بود و ضعف حافظه و سپس آلزایمر به تأخیر میافتد و فرصت فعالیت و خودنمایی را نخواهد داشت. مطالعه البته فقط خواندن محض ملاک نیست بلکه، فعالیتهای جانبی هم دارد. در یک پژوهش کیفی با مطالعه و بررسی عمیق در مورد زندگی 20 نفر (10 مرد و 10 زن) بین 80 تا 103 سال پیرامون خود که برای هر یک پروندهای جداگانه فراهم کردیم. تعداد 9 نفر آنها در قید حیات هستند که کمترین سن آنها 80 سال و بالاترینشان 88 سال سن دارند. در تحلیل پروندۀ آنها متوجه شدیم که علیرغم اینکه فقط یک نفر تحصیلات دانشگاهی داشت و بقیه فاقد تحصیلات دانشگاهی بودند، ولی یا به مکتب رفته یا در سطح دبستان و یا نهایتاً دیپلم دبیرستان داشتند، هیچکدام به بیماری آلزایمر مبتلا نشدند. برای تعدادی روابط اجتماعی خوب (با خانواده، فرزندان، دوستان و همسایگان) و برای تعدادی دیگر مطالعه (شعر، تاریخ یا قرآن) و برای تعدادی داشتن مشغولیات (کارِ خانه یا بیرون از خانه، هنری ساده مانند بافندگی، کشاورزی ساده در سطح باغچۀ کوچک و غیره) و برای تعدادی هر سه عامل، مانع از تخریب و فرسودگی مغز و کاهش حافظه شده بود. ضمناً با کنکاش در زندگی خصوصی آنها، هیچکدام از این افراد اهل غصه خوردن نبوده و نیستند، بلکه در مقابل مشکلات در تلاش و درصدد حل آنها حتی به کمک دیگری بوده و هستند.ازاینرو، با توجه به سبک زندگی این 20 نفر و این اصل مهم که «پیشگیری بهتر از درمان است»، بهعنوان یک راهحل عملی و امکانپذیر، برای تقویت و فعال شدن ذهن، اگر کلیۀ افراد بخصوص افراد بالای سن 50 سال، جدای از پیگیری برنامههای علمی و کارشناسی و میزگردهای تلویزیون و یا شرکت در جلسات علمی فرهنگی ادبی و سخنرانی، خودسازی و تقویت فکر را آغاز کنند، در این میان سادهترین، ارزانترین، در دست رسترین و مفیدترین راه یعنی به کمک کتاب، نخست، روزی حداقل نیم ساعت را در هر زمینهای که دوست دارند (شعر، رمان، تاریخ، کتب دینی و نهایتاً علمی)، مطالعه کنند. دوم، با حاشیهنویسی و یادداشت برداشتن بر صفحات متن مورد مطالعه و حتی اظهارنظر کردن در مورد مطالب آن در حاشیه یا در کاغذی جداگانه، سوم، خلاصهای از آن مطلب را برای خود و دیگران نقل کردن، و چهارم بحث و گفتگو در جمعهای دوستانه و اظهارنظر پیرامون آن به درجات مختلف مثل بحث پیرامون شخصیتهای رمان، فضاهای رمان و رفتارهای شخصیتهای رمان و مقایسۀ میزان این مطالب با واقعیتهای جامعه، باعث فعال شدن ذهن، حافظه و دور شدن آلزایمر از انسان میباشد.