هوشنگ گودرزی
نگاهی بهوضعیت اهدای عضو در ایران
هر موقع سخن از اهدای عضو میشود، چهره مضطرب، غمناک و اشکآلودش را در آن روزهای سخت و نفسگیر بهخاطر میآورم.
او پدری بود که ذره ذره وجودش به تنها پسر 17 سالهاش گره خورده بود اما پسرش در همان عنفوان جوانی، در اثر سانحه تصادف به کما رفته بود و پزشکان با قطع امید، پیشنهاد اهدای عضو داشتند.
مادر خانواده نیز در اثر فشار و شوک از دست دادن فرزندش، در سردرگمی عجیبی بهسر میبرد و وضعیت کاملاً نابهسامان آن خانواده یک درام غمانگیز بود که میشد از آن روزها، یک فیلم بغضآور ناب ساخت؛ در نهایت پدر و مادر رضایت دادند که اعضای احسان 17 سالهشان، اهدا شود.
حالا صاحب فرزند دیگری نیز شدهاند اما هنوز به گفته مادرش بوی احسان را از کسانی میگیرد که به آنها اعضای احسان اهدا شده است.
خانواده دیگری را هم میشناسم که فرزندشان بر اثر سکته مغزی در کما بود و این خانواده رضایت به اهدای اعضا ندادند و همچنان در اندوه از دست دادن دختر جوانشان هستند.
اهدای عضو از سوی خود یا ولیّ فرد که دچار مرگ مغزی شده، یک تصمیم شخصی است اما در این رابطه مفاهیمی مانند اخلاق، نوعدوستی، ایثار و حتی مسائل مالی نیز مطرح میشود.
کدام اعضا قابل اهدا است؟
سوالاتی که عموماً در رابطه با اهدای عضو مطرح میشود این است که اساساً اهدای عضو چیست؟ چه زمانی اهدای عضو صورت میگیرد؟
کدامیک از اعضای بدن قابل اهدا شدن هستند؟ آثار و تبعات اهدای عضو چیست؟ فرآیند اهدای عضو چگونه است؟
و سؤالات زیاد دیگری که هرکدام از آنها، چالشهای زیادی بههمراه دارد و تاکنون مباحث زیادی را پدید آورده است.
اهدای عضو به این معنی است که یک فرد یا ولیّ دم او اجازه میدهد تا بافتها یا اعضای سالم او به شخص دیگری برای پیوند اهدا شود که این پیوند میتواند زمانی که فرد زنده است یا پس از مرگ او صورت گیرد.
پیوندهای متداول عبارتند از: کلیهها، قلب، کبد، پانکراس، روده، ریهها، استخوان، مغز استخوان، پوست و قرنیه چشم.
برخی از ارگانها و بافتها را میتوان زمانی که شخص اهداکننده زنده است به شخص دیگری پیوند زد مانند یکی از کلیهها یا بخشی از کبد.
اما در بیشتر موارد اهدای عضو زمانی صورت میگیرد که فرد اهداکننده دچار مرگ مغزی شده باشد که در این صورت نیاز به رضایت ولیّ دم است.
اهدای عضو برای نخستین بار بر روی «رونالد لیهریک» انجام شد که کلیه برادر دو قلویش را در سال ۱۹۵۴ به او پیوند زدند.
امیدها به افزایش اهدای عضو
در ایران نیز بارها و بارها دیدهایم که افراد اقدام به اهدای اعضای بدن خود یا اعضای خانواده خود که دچار مرگ مغزی شدهاند، کردهاند.
در این رابطه بنا بهدلیل اینکه اهدای عضو یک امر اخلاقی و خداپسندانه محسوب میشود، تبلیغاتی صورت گرفته و حتی فیلمها و مستندهایی نیز ساخته میشود.
عموماً اهدای عضو، بهصورت خبر نیز در رسانهها منعکس میشود اما نکته مهم در رابطه با اهدای عضو در ایران این است که هنوز با حداکثر توان اهدای عضو فاصله زیادی در کشور وجود دارد.
در این زمینه، کتایون نجفیزاده، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایران در دیماه سال گذشته گفته بود: «پایان سال 96 شاخص اهدای عضو (در یک میلیون نفر جمعیت) در ایران به ۱۱.۸ رسید؛ درحالیکه با توجه به آمار بالای مرگ مغزی در کشور، این توان را داریم که آن را تا چهار برابر افزایش دهیم.
برای همین ضروری است برای مردم فرهنگسازی کنیم که افراد مرگ مغزی درواقع مردههایی هستند که تنها قلبشان برای مدتی کوتاه تپش دارد.»
نجفیزاده با بیان اینکه افراد مرگ مغزی یک درصد از افراد فوتشده جامعه را تشکیل میدهند، معتقد است اینها افرادی هستند که خداوند توفیق داده تا مرگی قهرمانانه داشته باشند و باعث نجات جان انسانهای دیگر شوند.»
تنشی آرامشبخش
فروردینماه سال جاری بود که اعضای بدن یک جوان ۲۰ ساله مرگ مغزی که از گردشگران نوروزی این استان هرمزگان بوده، به سه بیمار نیازمند زندگی دوباره بخشید.
این بیمار جوان از اهالی استان آذربایجانشرقی و تنها فرزند خانواده بود که به دلیل مسمومیت دارویی دچار مرگ مغزی میشود.
این بیمار پنج روز در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس بستری بوده و با رضایت خانواده بیمار، کلیهها و کبد این جوان مرگ مغزی، به سه بیمار در لیست انتظار پیوند شد.
تصمیم اهدای عضو، یک تصمیم بسیار حساس و مهم برای فرد اهداکننده و یا خانواده وی است و چالشهای احساسی بسیاری در این مسیر وجود دارد که میتوان با فرهنگسازی و تبیین اهمیت این تصمیم، بخش قابل توجهی از این چالشها را مدیریت کرد.
طی گفتوگوهای میدانی خبرنگار ماهنامه دنیای زنان با خانوادههایی که بیماران این خانوادهها، اهدای عضو کردهاند، میتوان رضایت خاطر را در چنین خانوادههایی لمس کرد.
در یکی از موارد گفتوگو با مادر یک بیماری که دچار مرگ مغزی شده بود و در نهایت مادر رضایت داده بود که برخی از اعضای دختر به بیماران حائز شرایط اهدا شود، مادر بیمار میگفت که احساس سبکی زیادی دارم و حس میکنم اگر دخترم میتوانست خودش هم رضایت میداد.
ولی افتاد مشکلها
اردیبهشتماه سال جاری مهدی شادنوش، رئیس مرکز مدیریت پیوند وزارت بهداشت طی گفتوگویی با ایرنا درباره روند اهدا و پیوند عضو در کشور گفته بود: «شاخص PMP در ایران (تعداد اهدای عضو در یک میلیون نفر جمعیت) که نسبت به 80 میلیون جمعیت باید 40 باشد، در دو سال گذشته یعنی 96 و 97 بهطور میانگین در کل کشور 11.5 بوده که با عدد 40 فاصله خیلی زیادی دارد.
عمدهترین مشکل در این زمینه، آماده نبودن زیرساختهای لازم بود که به سرعت در حال رشد است.
البته در زمینه اطلاعرسانی و فرهنگسازی هم، رسانهها فعالیتهای گستردهای انجام دادندهاند که جای تقدیر دارد. نکته قابل تأمل اینکه در سال 96 و 97 روند اهدای عضو در کشور ثابت بود.
در پایان سال 96 و آغاز 97 مشکلات ساختاری وجود داشت که تقریباً چند ماه اول سال با این مشکلات مواجه شدیم و زمان را از دست دادیم، اما از تیر ماه 97 این مشکلات جبران شد.
در دو سال گذشته تعداد اهدای عضو در کشور ثابت ماند، اما در دو ماه ابتدایی سال 98 با توجه به آماده شدن زیرساختها و جبران کمبودها و نواقص، روند رو بهرشد اهدای عضو در کشور آغاز شده است و این روند همچنان ادامه دارد.»
تحریمها نبض اهدای عضو را کُند کرد
نکته تاسفبرانگیز در زمینه اهدای عضو و مسائل درمانی این است که تحریمها آثار منفی بر روی اهدای عضو نیز گذاشتهاند.
در راین رابطه رئیس مرکز مدیریت پیوند وزارت بهداشت بیان کرده بود: «با وجود فشارها و مشکلاتی که بهخاطر تحریمها برای ما ایجاد شده و برخی از مواد و امکانات مورد نیاز پیوند عضو را تحت تأثیر قرار داده، اما با تمهیداتی که در نظر گرفته شده، روند افزایش اهدای عضو در کشور ایجاد شده و امیدواریم با توجه به فرهنگسازی انجامشده در این زمینه، موفقیت بیشتری درباره اهدای عضو کسب کنیم.
در حال حاضر استقبال مردم از اهدای عضو بالاتر رفته و امیدواریم سال خوبی را از نظر کاهش لیست انتظار برای عضو در پیش داشته باشیم.
در دو سال گذشته از نظر زیرساختها مشکلاتی در زمینه نیروی انسانی ایجاد شده بود و حتی بهخاطر عدم پرداختها، مراکز شناسایی و فراهمآوری عضو دچار مشکلاتی شدند که در حدود ماههای خرداد و تیر 97 تلاش کردیم این کمبودها را جبران کنیم، اما تا زمانی که تیمها دوباره آماده شدند، حدود پنج ماه ابتدایی سال 97 روند خوبی را در زمینه اهدای عضو شاهد نبودیم.
بهمرور روند بهتر شد و توانستیم از لحاظ تعداد اهدا حداقل به سال 96 برسیم.»
زبان آمار و ارقام
در حالت کلی نگاهی به آمارهای موجود در رابطه با اهدای عضو در ایران میتوان به نتایج جالب توجهی رسید که البته باز هم میتوان گفت این نتایج چندان رضایتبخش نیست و قابلیت افزایش ظرفیت چندبرابری در زمینه اهدای عضو، دور از ذهن نیست.
آمارها نشان میدهد که در ایران تعداد افرادی که دچار مرگ مغزی میشوند حدود 8 هزار مورد است که از این میزان، حدود 3 هزار مورد مرگ مغزی قابل اهدای عضو هستند که تقریباً 2 هزار مورد فرصت اهدای عضو پیدا نمیکنند و فقط هزار نفر فرصت اهدای عضو دارند.
نکته قابل تأمل در این رابطه این است که بیشتر موارد مرگ مغزی در ایران در بازه سنی 20 تا 40 سال رخ میدهد.
در سال 1397 آمار اهدای عضو در کشور 923 مورد بوده است و بهطور کلی در ایران روزانه 7 تا 10 نفر بهدلیل نرسیدن عضو پیوندی جان خود را از دست میدهند؛ یعنی هر دو یا سه ساعت، یک نفر!
با این آمار و ارقام رتبه جهانی ایران در زمینه اهدای عضو 39 است که شاخص اهدای عضو در یکمیلیون جمعیت را به 11.8 رسانده است.
لازم بهذکر است که کشور اسپانیا با آمار رضایت 91 درصد برای اهدای عضو رتبه اول جهان را دارد.
فرآیند اهدای عضو
یکی از مسائل مهم در این زمینه، فرآیند اهدای عضو است.
مرحله اول، شناسایی است که روشهای شناسایی نیز شامل رابطین پیوند، تماس مستمر که توسط هماهنگکننده بهصورت تماس تلفنی با تمام بیمارستانهای تحت پوشش هر روز انجام میگیرد و سرکشی متناوب است.
در مرحله دوم ویزیت اولیه صورت میگیرد و بعد از آن کار به یک مرحله حساس و تنشآلود کشیده میشود که شامل اخذ رضایت انتقال از خانواده است و در صورت رضایت خانواده به اهدای عضو، فرم رضایت انتقال توسط همراهان بیمار، امضا شده و بیمار توسط خانواده خود از بیمارستان مبدأ ترخیص و به بیمارستان دکتر مسیح دانشوری منتقل میشود.
مراحل بعدی نیز شامل مرحله یافتن گیرنده، مرحله انتقال، مرحله نگهداری، مرحله تائید مرگ مغزی، مرحله اخذ رضایت برداشت عضو، مرحله هماهنگی، مرحله برداشت عضو، مرحله انتقال متوفی، مرحله تقدیر و شرکت در مراسم خاکسپاری و مرحله نگارش گزارش هاروست است.
پس از انجام هر هاروست گزارش چگونگی انجام آن با کلیه جزئیات توسط مسئول اهدای عضو نوشته میشود.
در زمینه اهدای بافتهای بدن در صورت بروز سانحه، افراد میتوانند با مراجعه به وبسایت رسمی اهدای عضو، کارت مخصوص این فرآیند را دریافت کنند تا احیاناً در صورت بروز حادثهای، چنین کار نوعدوستانهای را انجام دهند.
همیشه پای یک دلال در میان است
اما اتفاق دیگری نیز در رابطه با اهدای عضو رخ میدهد؛ فروش اعضای بدن که داغترین آن، فروش کلیه است.
اگر از کوچه، پس کوچههای میدان ولیعصر تهران یا در نزدیکی برخی از مراکز درمانی در کلانشهرها، عبور کرده باشید، بیتردید نگاهتان به دیوارنوشتهها و آگهیهای زنجیرهای این خیابان افتاده است.
«فروش فوری کلیه»، «کلیه کاملاً سالم»، «فروش کلیه ورزشکار»، و هزاران آگهی دیگر.
شاید این موضوع برای بسیاری در نگاه اول، تنها یک خرید و فروش ساده به نظر برسد اما در پس این اتیکتها و دیوارنوشتهها، دنیای دیگری است.
دنیایی رو به امید برای بیماران، دنیایی پُردرد برای نیازمندان مالی و البته پُرسود برای دلالان فروش اعضای بدن!
متاسفانه مدتها است که گروهی از افراد جامعه، برای کاهش فشارهای مالی ناچار به فروش اعضای بدن خود شدهاند.
از فروش پلاسمای 30 هزار تومانی گرفته تا کبد 320 میلیونی!
البته این موضوع مشکلات فراوانی را برای بیماران این حوزه، رقم زده است چرا که نرخ فروش اعضا بهنوعی توافقی بوده و بسیاری بنا به مبلغی که نیاز و یا اصطلاحاً بدهی دارند؛ بر اعضای بدن خود قیمت میگذارند و از اینرو، با قیمتهای نجومی کلیه و کبد روبهرویم، معضلی که گره مشکلات بیماران را محکمتر و عمیقتر کرده است.