خواندنی های پزشكی
تایید دارویی جدید برای آرامسازی درد
اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا در تاریخ 13 آگوست 2009 اعلام کرد داروی «امبدا» (Embeda) (ترکیبی از مورفین سولفات و نالتروکسان هیدروکلراید)، به صورت کپسولهای پیوسته ـ رهش و برای استفاده خوراکی مورد تایید این اداره قرار دارد. «امبدا» یک اپیویید آنالژزیک با اثر طولانی است که برای مدیریت دردهای متوسط تا شدید و زمانی که بیمار برای مدت طولانی به مصرف مرتب و روزانه آنالژزیکهای اپیوییدی نیاز دارد، استفاده میشود. «امبدا» اولین اپیویید با اثر طولانی است که توسط FDA تایید شده و به گونهای است که تمایل و یوفوریای وابسته به دارو را در بیماران کم میکند. هر کپسول «امبدا» حاوی پلتهای مورفین پیوسته ـ رهش است که هسته داخلی آن، حاوی نالتروکسان (آنتاگونیست گیرنده اپیوییدی) میباشد.
زمانی که دارو مستقیما بلعیده شود، مورفین درد را آرام میکند، در حالی که نالتروکسان هیدروکلراید بدون جدا شدن و بدون داشتن عوارض بالینی از بدن دفع میشود، اما اگر این کپسول خرد شده یا جویده شود، نالتروکسان آزاد شده و همراه با مورفین جذب میشود و اثرات آنالژزیکی و فردی مورفین را خنثی مینماید. در مطالعات بالینی انجام گرفته، بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو یا هیپ که درد متوسط تا شدید دارند با مصرف این دارو، به طور معنیداری بهبودی چشمگیری را در علایم خود حس میکنند.
شایعترین عوارض جانبی گزارش شده با مصرف این دارو عبارت است از یبوست، تهوع و خوابآلودگی. «امبدا» روزی یک تا دو بار در روز تجویز میشود و چون پیوستهـ رهش است نباید جویده شود، خرد شود یا حل گردد، زیرا احتمال آزاد شدن سریع و جذب دوز کشندهای از مورفین وجود دارد. علاوه بر این، «امبدا» به عنوان دارویی که هر زمان بیمار بخواهد مصرف کند، نیست و اندیکاسیونی برای استفاده در آرامسازی دردهای پس از جراحی ندارد.
کودکان واکسینهتر میشوند
در تاریخ 20 آگوست 2009، اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا اعلام کرد واکسن «هیبریکس» (Hiberix) را برای پیشگیری از عفونت ناشی از باکتری هموفیلوس آنفلوآنزای تیپB، ساخت کارخانه معتبر GlaxoSmithKline مورد تایید خود قرار داده است. عفونت با Hib میتواند به مننژیت منجر شود؛ بیماریای که شدید و گاهی کشنده است. این واکسن به عنوان یک دوز بوستر برای کودکان 15 ماه تا چهار سال تجویز میشود. امروزه Hiberix در نزدیک به 100 کشور استفاده میشود. عوارض جانبی شایعی که با تزریق این واکسن در کودکان دیده میشود، شامل درد و قرمزی در محل تزریق، تب، بیحوصلگی، از دست دادن اشتها و بیقراری است. از موارد منع مصرف این واکسن میتوان واکنشهای آلرژیک شدید (مانند آنافیلاکسی) پس از تجویز دوز قبلی از هرگونه واکسن Hib یا واکسنهای حاوی توکسویید تتانوس یا هر جزیی از Hiberix را نام برد. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا توصیه میکند کودکان دوره کامل واکسیناسیون Hib را دریافت دارند. این دوره شامل یک دوز بوستر در سال دوم زندگی، علاوه بر تکمیل دوره اولیه ایمیونیزاسیون در طول کودکی است.
اسپاسمهای نوزادان و تشنجهای اپی لپتیک درمان میشوند
محلول خوراکی «سابریل»» (Sabril) با نام تجارتی «ویگاباترین» (Vigabatrin) به منظور درمان اسپاسمهای نوزادان در کودکان میان سنین یک ماه تا دو سال توسط اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا مورد تایید قرار گرفت. «سابریل» اولین دارو در ایالات متحده آمریکا است که برای درمان این اختلال (که به صورت انواع شدید تشنج خود را نشان میدهد و اغلب در سال اول زندگی و بیشتر بین چهار تا هشت ماهگی بروز میکند)، مورد موافقت FDA قرار گرفته است. اختلال مذکور میتواند ناتوانکننده باشد، زیرا حملات تشنج که اغلب هم کنترل آنها مشکل است، به صورت روزانه اتفاق میافتند. لازم به ذکر است قرص «سابریل»، قبلا برای استفاده در بزرگسالان مبتلا به تشنجهای پارشیال پیچیده، همراه با دیگر داروها تایید شده بود. «سابریل» به صورت یک دارو Orphan طراحی شده است. نکته مهم در رابطه با این دارو، آسیبی است که به حس بینایی بیماران وارد میشود، به طوریکه بستههای حاوی این داروها، حاوی هشدارهایی است که توضیح میدهند ممکن است مصرف «سابریل» به از دست رفتن پیشرونده دید محیطی همراه با کاهش بالقوه حدت دید منجر شود. امکان دارد خطر آسیب بینایی با افزایش دوز دارو و مدت مصرف افزایش یابد، اما حتی کمترین دوزهای «سابریل» نیز ممکن است آسیب بینایی به همراه داشته باشند، از این رو معاینه مرتب بینایی برای بیمارانی که «سابریل» مصرف میکنند، لازم است. از آنجا که این آسیب میتواند دایمی بشود، تجویز «سابریل» تنها به صورت محدود تجویز میشود و بهطور گسترده در دسترس قرار ندارد.
تراکریل برای بیماران با علایم خفیف هم تجویز میشود
اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا اعلام کرد «تراکریل» (Tracleer) با نام تجارتی «بوسنتان» (Bosentan) برای درمان بیماران مبتلا به پرفشاری شریان خون ریوی (PAH) که به صورت خفیفی علامتدار شدهاند، مورد تایید این اداره نظارتی قرار دارد. با این تایید، اگر بیماری فرد بر پایه تقسیمبندی تشخیصی سازمان جهانی بهداشت در مورد پرفشاری شریان خون ریوی، در کلاس دو عملکردی طبقهبندی شده باشد، به عنوان «علامتدار خفیف» در نظر گرفته میشود. «تراکریل» یک آنتاگونیست دوگانه گیرنده اندوتلین است که به صورت خوراکی تجویز میشود و قبلا برای موارد شدیدتر این بیماری (کلاس عملکردی 3 و4) تجویز میشد. بر پایه گزارشهای مربوط به این دارو که در نشریه معتبر لنست هم به چاپ رسیده ، «تراکریل» طبیعت بیرحمانه و پیشرونده این بیماری را حتی در مراحل اولیه آن کند میکند. پیامد اولیه درمان با تراکریل، ایجاد تغییرات در مقاومت عروقی ریوی (PVR) و ظرفیت ورزش کردن فرد است. از سویی، پیشرفت بیماری با پیامد ثانویه تخمین زده میشود که شامل زمان لازم برای بدتر شدن علایم بالینی مطابق با تقسیمبندی WHO میباشد. کاهش چشمگیری که در PVR دیده میشود (6/22 درصد) و کاهش 77 درصدی خطر بدتر شدن علایم بالینی پس از 24 هفته درمان با این دارو، آن را به عنوان درمانی مهم معرفی میکند. به دلیل خطرات بالقوهای که برای صدمات کبدی وجود دارد (شامل موارد اندکی از نارسایی کبدی و سیروز کبدی بدون دلیل مشخص) بیمارانی که تحت درمان با این دارو هستند، باید بهطور مرتب از نظر عملکردی کبدی بررسی شوند. همچنین باید به بیماران در مورد صدمات جنینی در دوران بارداری نیز هشدار داد. لازم به ذکر است که تجویز همزمان این دارو با سیکلوسپورین A و گلیبوراید، منع مصرف دارد.
ارتباط چاقی با ابتلا به آسم
نتایج یک مطالعه طولی بزرگ که بر روی زنان انجام شده و به تازگی در نشریه معتبر «توراکس» نیز به چاپ رسیده، نشان میدهد بیماری آسم که در بزرگسالی شروع شود، به اندازههای بدن، خصوصا چاقی در ناحیه شکم بستگی دارد. به عبارتی، در سالهای اخیر، چاقی به عنوان عامل خطر برای آسم بزرگسالان، خصوصا زنان شناخته شده است. به عقیده محققان این پژوهش، داشتن حتی اضافه وزن متوسط، خطر ابتلا به آسم را در طول زمان افزایش میدهد. علاوه بر این، دور کمر بزرگ، حتی در زنانی که وزن بدن و شاخص توده بدنی طبیعی داشته باشند، آنها را در معرض افزایش خطر آسم قرار میدهد. در ابتدای شروع این مطالعه (در سال 1997) که 88 هزار و 304 نفر تحت بررسی قرار گرفته شدند، شاخصهای آنتروپومورفیک آنها اندازهگیری شده، سپس در سال 2000، وضعیت ابتلا به آسم در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت.شیوع کلی چاقی در زمان شروع مطالعه، 13 درصد بود و شیوع کلی آسم در زمان حال، 6/7 درصد برآورد شد.
شیوع آسم در زمان شروع مطالعه و در زنانی که چاقی کلاس I داشتند، 9/10 درصد، در زنانی که مبتلا به چاقی کلاس II بودند، 4/13 درصد و در زنانی که بسیار چاق بودند، 3/18 درصد محاسبه شد، لذا زنان با اضافه وزن در مقایسه با افرادی که وزن نرمال داشتند، به نسبت شانس 4/1 برابر مبتلا به آسم میشدند.
این نسبت شانس، بهطور ثابتی با افزایش وزن زیاد میشود، چنانچه در گروه با چاقی کلاس III نسبت شانس ابتلا به آسم، به 3/3 میرسد. همچنین در این مطالعه مشخص شد علاوه بر BMI، افزایش وزن از 18 سالگی، نسبت دور کمر به قد و اندازه دور کمر، ارتباط قوی با پیشرفت آسم دارند. حتی در زنان با وزن طبیعی که دور کمر آنها بیش از 88 سانتیمتر باشد، خطر بیشتری برای ابتلا به آسم دارند. لازم به ذکر است اندازه دور کمر 88 سانتیمتر، cutoff تعیین شده توسط موسسه ملی بهداشت و درمان آمریکا برای خطر افزایش یافته ابتلا به دیابت، پرفشاری خون و بیماریهای قلبی – عروقی است.
راهکارهای درمانی جدید
سازمان جهانی بهداشت برای مبتلایان به آنفلوآنزای خوکی
سازمان جهانی بهداشت در 21 آگوست 2009 که راهکارهای مربوط به درمان بیماری آنفلوآنزای خوکی را به روز کرده، توصیه میکند همه پزشکان باید از «اوسلتامیویر» (Oseltamivir) برای درمان بیماران مبتلا به اشکال شدید یا پیشرونده عفونت با ویروس آنفلوآنزای خوکی استفاده کنند. اگر این دارو در دسترس نباشد یا ویروس به آن مقاومت نشان دهد، میتوان از «زانامیویر» (Zanamivir) استفاده کرد. این دستور درمانی جدید برای درمان همه بیماران، شامل خانمهای باردار، کودکان کوچکتر از 5 سال و نوزادان اندیکاسیون دارد. لازم به یارآوری است اگر بیماران در معرض خطر (شامل نوزادان و کودکان کوچکتر از 5 سال، افراد بالای 65 سال، پرستاران خانگی، زنان باردار و افرادی که بیماریهای مزمن ناتوان کننده یا سیستم ایمنی سرکوبشده دارند) علایم بالینی بدون عارضه و خفیف تا متوسط داشته باشند، باید با یکی از این داروهای نام برده شده درمان شوند، در صورتیکه دیگر گروهها که جزو افراد در معرض خطر نیستند و علایم خفیف تا متوسط بیماری را نشان میدهند، نیازی به تجویز داروهای ضد ویروسی ندارند، اما اگر خطر عوارض ناشی از عفونت بالا باشد، ممکن است دارو به صورت کموپروفیلاکسی برای افراد در معرض ویروس قرار گرفته (افراد در معرض خطر و کارکنان خدمات بهداشتی) تجویز شود. در صورتیکه خطر عوارض کم باشد، برای این افراد کموپروفیلاکسی توصیه نمیشود.
هوش مصنوعی در خدمت تشخیص سرطانهای متاستاتیك سینه
تشخیص متاستازهای سرطان سینه همیشه ساده نیست. متخصصان برای بررسی غدد لنفاوی كه سلولهای سرطانی هنگام متاستاز اول به آنجا راه مییابند از سونوگرافی استفاده میكنند ولی در مراحل اولیه حتی اگر سرطان متاستاز هم داده باشد غدد لنفاوی عادی به نظر میرسند. این كه سرطان سینه متاستاز داده است یا نه بسیار مهم است چرا كه بر استراتژی درمان تاثیر مستقیم دارد. برای تشخیص موثرتر سرطانهای متاستایك سینه محققان دانشگاه شیكاگو یك برنامه كامپیوتری طراحی كردهاند كه با استفاده از هوش مصنوعی تصاویر حاصل از اولتراسوند را بررسی كرده به پزشكان كمك میكند متاستاتیك بودن تومورها را بهتر تشخیص دهند. در این مطالعه تصاویر حاصل از سونوگرافیهای تومورهای سینه 50 زن كه همگی دارای غدد لنفاوی نرمال بودند بررسی شد. این زنان همگی تحت عمل جراحی قرار گرفتند تا تومورهای آنها و غدد لنفاوی آنها برداشته شود. بیوپسی از بافت غدد لنفاوی نشان داد كه 20 نفر از این زنان تومورهای متاستاتیك داشتند و30 نفر دارای تومورهایی بودند كه به عضوهای اطراف متاستاز نداده بود. پژوهشگران آزمایش كردند كه آیا این برنامه میتواند بر مبنای تصاویر اولتراسوند حاصل از این تومورها متاستاتیك بودن آنها را تشخیص دهد یا خیر؟ مشخص شد كه برنامه میتواند تومورهای متاستاتیك را از غیر متاستاتیكها تشخیص دهد. این پژوهش تحت مقالهای با عنوان «تحلیل كمی تصویربرداریهای سونوگرافیك در بیماران سرطان سینه با غدد لنفاوی نرمال» درمیتینگ انجمن فیزیكدانان پزشكی در كالیفرنیا ارائه شد.
امیدی تازه برای بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس
در تاریخ 17 آگوست 2009، نوارتیس اعلام کرد اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا داروی «اکستاویا» (Extavia) را برای درمان موارد عودکننده بیماری مالتیپل اسکلروزیس (MS) و به منظور کاهش تواتر حملات تشدید علایم بالینی این بیماری مورد تایید خود قرار داده است. همچنین تجویز این دارو برای بیمارانی که دچار اولین اپیزود بالینی MS شدهاند و شواهدی از مشخصههای بیماری را در MRI نشان میدهند، اندیکاسیون دارد. اکستاویا که یک نسخه تجاری جدید از اینترفرون ـ بتا 1b است، همان محصول دارویی به نام «بتاسرون» (Betaseron) میباشد. بر پایه مطالعات انجام گرفته در این زمینه، درمان با اینترفرون بتا – b1، میزان عود سالیانه MS را تا 34 درصد کاهش میدهد. به عبارت دیگر، بیمارانی که تحت درمان با این دارو قرار میگیرند، دو برابر بیشتر از افرادی که با پلاسبو تحت درمان بودهاند، به مدت بیش از دو سال بدون عود علایم باقی میمانند. علاوه بر این، درمان با این دارو ممکن است پیشرفت بیماری را نیز کند نماید. اکستاویا از پاییز 2009 در دسترس بیماران قرار خواهد گرفت.