نرگس میرفتاح
آرامش نیرویی است که تمامی انسانها در زندگی به دنبالش هستند و هر كس به طریقی آن را به دست میآورد؛ بعضیها با کارکردن، بعضی با مهمانی رفتن، برخی با ورزش، درد دل کردن، مهمان دعوت کردن و... ما در اینجا به راهكاری اشاره میکنیم که با آن میتوانید هم به آرامش روانی برسید و هم تخلیه هیجانی بشوید و هر حسی که دارید (حس خوب ، حس بد، خشم، عشق، تنفر، مبارزه، انتقام، شادی و هزاران حس دیگر) را بروز دهید و بیرون بریزید و سبک شوید و آرامش و صبوری را بیاموزید وآن خلق یک اثر هنری است.
برای توضیح این مطلب کمی به گذشته برویم؛ به زمان مادران و مادربزرگهایمان. آنها در زندگیشان به غیر از اینکه یک بانوی بینظیر برای خانه خود و همسر و فرزندانشان بودند، به آرامش روان خود نیز میپرداختند. میپرسید چگونه؟
هنر درمانی
هنردرمانی میتواند به منظور درمان بیماریهای روانی متعددی مورد استفاده قرار بگیرد؛ از جمله: اختلال دوقطبی و اختلال استرس پس ضربهای (این نوع استرس پس از یک تصادف شدید بهوجود میآید). این روش علاوه بر اینکه میتواند به بهبود سلامت روانی و احساسی افراد کمک کند، قادر است آگاهی و هوشیاری و تواناییهای شناختی را نیز تا حد بسیار زیادی افزایش دهد و از میزان استرس کاسته و اثر ضربههای احساسی وارده از تجربههای تلخ عاطفی گذشته را از بین ببرد.
با توجه به قابلیتی که هنر به فرد میدهد، انسان میتواند احساسات خود را با زبان بی زبانی ابراز کند. ما باید یاد بگیریم چگونه میان هنر و زندگی روزمره خود ارتباط برقرار كرده و احساسات خود را ابراز کنیم تا آرامش یابیم. هر یک از ما گاهی نیاز داریم تنها و در سکوت با خودمان خلوت کنیم و کار انفرادی انجام دهیم.
برای تخلیه خود همیشه نیاز نیست به کسی پناه ببریم و حتما با کسی مشکلمان را در میان بگذاریم؛ کافی است با خودمان باشیم و چیزی را خلق کنیم. از همین امروز شروع کنید، زمستان هنوز به پایان نرسیده است.
خلق آثار هنری
آنها آثار هنری بسیاری خلق میکردند؛ هنرهای زیبایی مثل قالیبافی، خیاطی، سوزندوزی، گلدوزی، و بافتنی و... زمستان که میشد، خرید کاموا و میل بافتنی در خانههای آنان مرسوم بود و برای آقای خانه و یا فرزندانشان شال و کلاه میبافتند. نکتهای که در خلق اثر هنری جلوه میکند، این است که وقتی یک مادر دانههای بافتنی و یا ریشههای فرش را میبافت، دانه دانه صبوری را میآموخت.
به جای اینکه در فکر و خیال خود مسائلی را ببافد و ببرد و بدوزد، آن فرش ویا آن لباس و یا آن شال و کلاه را میبافت و خود را از فکر و خیالهای آزاردهنده دور میکرد! او در بیرون از فکر خود کاری را انجام میداد و آن اثر هنری نشانگر صبرو سکوت و عشق و آرامشاش بود و حوصله زیبایی که به خرج میداد تا آن اثر را خلق کند، در بافت و نقش و نگار آن تابلو فرش و یا در دانههای آن شال و کلاه عشق حس میشد.
در زندگیهای امروزی بعضی از خانهها پر از جلوههای زیبای مصنوعی است؛ مثل مجسمهها و تزئینات، گلهای مصنوعی و ... اما خلق یک هنر در این است که گلی را در خانه خود پرورش داده با عشق آب دهیم که رشد کند و دست پرورده ما و هنر ما شود. هنر در روح و جان ما جریان پیدا میکند و هر کسی توانایی خلق یک اثرهنری را دارد و میتواند این کار را انجام دهد. زمانی که دور هم جمع میشویم و به صحبتهایی میپردازیم که شاید نه برای حال و نه برای آیندهی ما موثر باشد.
كودكان و هنر
اغلب کودکان زمانی که در خانه به آنها مداد شمعی یا گواش داده میشود، احساس خوبی پیدا میکنند؛ چرا که احساس میکنند اجازه دارند احساساتشان را از طریق کار هنری ابراز کنند.کودکان بیشتر گرایش دارند وقایع ناخوشایند را از طریق هنر ابراز دارند. آنها زمانیکه نمیتوانند و یا نمیخواهند چیزی را بر زبان بیاورند، خیلی راحت آن را در قالب تصویر بر روی کاغذ میآورند.
حتی آسیبهای روانی که ریشه در اعماق روح فرد دارند و در ناخودآگاه او جای گرفتهاند، خیلی راحت از طریق هنر از درون فرد بیرون کشیده میشوند. زمانیکه این احساسات منفی از درون فرد بیرون بیایند، بهبودی حاصل و روح فرد پالوده خواهد شد.
آموزش هنر به دیگران
می توانیم هنری را که داریم به یکدیگر آموزش دهیم و همه با هم به خلق اثر هنری بپردازیم. تمامی فعالیتهایی که یک زن و یا یک مرد میتواند انجام دهد، خلق یک اثر هنری است؛ آشپزی، باغبانی، نقاشی، موسیقی، تعمیر وسایل برقی خانه، تمیز کردن منزل که کار هر کسی نیست و واقعا به یک عشق جوشان نیازمند است.
این حس هنری در کودکان نیز کاملا هویداست؛ حتی کودکانی که هنوز به طور کامل صحبت نمیکنند و دایره واژگانی محدودی دارند. بچههای کوچک معمولا از حس هنری بالایی برخوردارند و به طور ذاتی خلاق هستند. آنها میتوانند احساسات و عواطفشان را به راحتی و با نقاشی و ترسیم خطوط ابراز کنند. (بیایید ما بزرگسالان گاهی مانند کودکان عمل کنیم).