حاضریم گوشه خیابان هم ساز بزنیم!
ما هیچ وقت فکر نکردیم که یک خواننده پاپ استار حرفهای هستیم که نیاز به فلان هتل داریم، ما حاضریم هرجا برویم و حتی گوشه خیابان هم برای مردم ساز بزنیم.
ویژگی کلیدی گروه «پالت» سازبندی آن است؛ استفاده از سازهایی چون کنترباس، کلارینت، آکاردئون، گیتار و ویولنسل که آهنگهای این گروه را خاص کرده است.
بیشتر از اشعارکلاسیک استفاده میکنند و آهنگهای قدیمی را طوری بازخوانی میکنند که دهه هفتاد و هشتادیها هم حالشان با آنها خوب میشود.
اما شاید حال خود «پالت» به خاطر رفتن دو عضو قدیمی و اصلیاش یعنی روزبه اسفندارمز و داریوش آذر، این روزهاخوب نباشد؛ به همین بهانه به سراغ امید نعمتی رفتیم و از حال و هوای این روزهای «پالت» و اتفاقات افتاده با او صحبت کردیم.
آقای نعمتی از آخرین فعالیتهایتان برایمان بگویید.
همان طور که در جریان هستید ما در «پالت» بهنوعی یک پوستاندازی انجام دادیم و در واقع یکسری اتفاقات جدید بین اعضای گروه افتاد؛ چند نفر به گروه اضافه شدند که همگی جوان هستند و درواقع کلی انرژی جوان وارد گروه شد که من فکر میکنم درآینده میتواند کمک زیادی به ما کند.
من همیشه معتقدم که گروههای موسیقی و اصولاً موزیسینها ممکن است از موزیک روز عقب بمانند و پس از چند سال دیگر به پیرمردهایی تبدیل شوند که میگویند این جوانها چه موسیقیهای بدی میسازند و من خیلی دلم میخواهد که این اتفاق نیفتد؛ درنتیجه، ما این انرژیهای جوان که ۱۹ یا 20ساله هستند را وارد گروه کردیم تا از موزیک روز عقب نمانیم و حتی برای نسلهای بعدی هم چیزی در دست داشته باشیم.
در این مدت خیلی درگیر بودیم تا تنظیمات و آهنگسازیها را بنا بر اتفاقات جدیدی که افتاده، برای آلبوم بعدی «پالت» بهنوعی تغییر دهیم.
در حال حاضر مشغول ضبط و تولید این آلبوم هستیم که تا چندماه آینده به دست مخاطبان برسد.
منظورتان از تنظیم و آهنگسازی جدید چیست؛ یعنی قرار است تغییری در سبک آهنگها ایجاد شود؟
بله، چون قبلتر ما چند دوست بودیم که دور هم مینشستیم و یک آهنگ را با یکدیگر میساختیم.
درحال حاضر فقط ما سه نفر عضو اصلی «پالت» آهنگها را میسازیم و تنظیم میکنیم؛ در این بین نوازندهها هم ایدههای خودشان را مطرح میکنند، اما تنظیم اولیه کار بین ما سه نفر صورت میگیرد.
در هر صورت، من فکر میکنم این شیوه آهنگسازی جدید، تجربه جدید و جالبی هم برای خود ما است.
این اواخرما با همین فضای جدید کنسرتی را اجرا کردیم که بهشخصه برای من هیجانانگیز و امیدوارکننده بود؛ من فکر میکنم در آینده خبرهای خوبی برای مخاطبانمان داشته باشیم.
به تغییرات گروه اشاره کردید.
روزبه اسفندارمز و داریوش آذر با رفتنشان، خلأ بزرگی را در «پالت» به وجود آوردند؛ جدا شدن این دو مهره اصلی از «پالت» قطعاً تاثیرات زیادی برگروه داشته است.
درست است؛ رفتن این دو، مخصوصاً روزبه اسفندارمز بسیار تاثیرگذار بوده است.
بیشتر بار فکری و هم بار اجرایی گروه بر دوش روزبه بوده است.
همیشه در مشورتها، بیشتر تصمیمها با روزبه گرفته میشد.
من معتقدم این جدایی میتوانست تأثیر خیلی بدی بر روند کاری گروه بگذارد چون درواقع هیچ کدام از ما غیر از روزبه، زمان کاری منظمی نداشتیم و بیشتر در بخش هنری فعالیت میکردیم و روزبه بخش اجرایی بود؛ اما با اتفاقی که افتاد ما تصمیم گرفتیم با بیشتر کار کردن، خلأ روزبه را پر کنیم.
فکر میکنم تا حد زیادی موفق بودهایم.
از طرفی رفتن روزبه (کسی که ملودیهای اصلی آهنگها را میزد)، این فرصت را برای ما ایجاد کرد که بتوانیم سازبندی جدیدی را وارد گروه کنیم.
من همیشه کار کردن با روزبه را دوست داشتم و هنوز هم دارم؛ او دوست من است و از اینکه دیگر با او کار نمیکنم ناراحت هستم.
به هرحال ما سعی کردیم تا از این خلأیی که ایجاد شده استفاده و «پالت» را به مرحله جدیدی وارد کنیم که البته روزبه هم کلی به ما انرژی داد.
فکر نمیکنید با این اتفاق ممکن است از اوج کارتان گرفته شود؛ یعنی «پالت» گروهی بود که از ابتدا با استقبال مخاطبان روبهرو بوده و همچنان هم این روند ادامه دارد؛ اما درحال حاضر دو نفر از اعضای اصلی جدا شدهاند که قطعاً در روند کاری گروه خیلی تاثیرگذار خواهد بود. چه برنامهای دارید که همچنان در اوج بمانید و در دام افول و از هم پاشیدن نیفتید؟
کنسرت آخری که ما داشتیم، یکی از بهترین کنسرتهای ما بود، چون هم خودمان انرژی دوباره گرفته بودیم و هم موزیک بهلحاظ پختگی، وارد یک فضای جدید و حرفهایتری شده بود؛ از آن طرف چیزهای نویی را میدیدیم که بچههای جدید ارائه دادند.
من چند وقت پیش یک مستند دیدم درباره یک گروه در کوبا که خیلی از اعضای آن پیر شده و یا مرده بودند و خانمی که خواننده آن گروه بود میگفت ما سه بار نوازنده ساکسیفونمان عوض شده است و الان یک جوانی آمده که فارغالتحصیل از فلان دانشگاه جهان است و من متوجه شدم که واقعیت همین است؛ افراد یک جاهایی اهدافشان خیلی شخصی میشود، یعنی ممکن است ازدواج یا مهاجرت کنند و همه این موارد باعث میشود که از گروه جدا شوند.
چیزی که خیلی میتواند ناراحتکننده باشد این است که «پالت» مثل سایر گروهها از هم پاشیده شود.
من فکر میکنم که ما باید با همین انرژی «پالت» را حفظ کنیم و چیزهای جدیدی به آن اضافه کنیم که حتی بچههای دهه ۸۰ و ۹۰ هم درآینده بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
آیا جایگزینی برای روزبه اسفندارمز در نظر گرفتهاید؟
سه خانم که نوازنده سازهای بادی ترومپت، ترومبون و ساکسیفون هستند، به علاوه داریوش بیژنی نوازنده، مطرح ساز کلارینت، افرادی هستند که جایگزین روزبه شدهاند.
موسیقی که «پالت» کار میکند، یک موسیقی تلفیقی (سنتی و پاپ) است.
شاید بتوان گفت این تلفیق تا حدودی گوش جوانترها را هم به موسیقی سنتیمان نزدیکتر کرده است. اما تعدادی از اهالی موسیقی بهویژه موسیقی سنتیمان، به این نوع موسیقی (تلفیقی) و کلاً موسیقیای که امروز منتشر میشود انتقادهایی دارند؛ آنها معتقدند که به موسیقی اصیل ما لطمه میزند و این اصلاً خوب نیست.
نظرتان راجع به این انتقادات چیست؟ آیا شما هم با این انتقادات روبهرو شدید؟
بله، ما از روز اولی که کارمان را شروع کردیم با این انتقادات روبهرو شدیم، اما بعدها کمرنگ شد.
حرف من این است که یک نوع بیسوادی در بین موزیسینهای ما وجود دارد.
اما به نظر من این حرف که موسیقی تلفیقی ما به موسیقی سنتی یا پاپ لطمه میزند حرف درستی نیست.
بله، موزیسینهای زیادی در این مملکت بیسوادند، چون حدود ۱۵ سال، تمام موسیقیها تعطیل بوده و فقط موسیقی سنتی وجود داشت و این ارزش دادن باعث شد که موسیقی سنتیمان یک فضای دیکتاتورمأبانهای پیدا کند.
خود من بهنحوی دانشآموخته مکتب موسیقی سنتی هستم و میدانم که فضای دیکتاتوری عجیبی در این موسیقی وجود دارد.
اگر کمی از بالا نگاه کنیم متوجه میشویم که موسیقی سنتی ما مثل موسیقی سنتی سایر کشورها، یک گوشه کوچکی از موسیقی دنیا است و تعصب داشتن روی آن، کار آدمهای عاقل نیست.
به هرحال من فکر میکنم از آن طرف هم نادیده میگیرند؛ بهعنوان مثال آهنگ «الهه ناز» هم یک جور موسیقی تلفیقی است و قبلتر هم ما موسیقی تلفیقی داشتیم.
من فکر میکنم موسیقی ما هم بعضی مواقع با جهان تلفیق شده؛ مثلاً نمونه ساز سنتور در اروپای شرقی هم هست و یک سازی مثل عود اصلاً معلوم نیست مال کدام کشور است.
تلفیق فرهنگی همه جا اتفاق افتاده و این چیزی نیست که کسی بخواهد جلوی آن را بگیرد.
من متأسف میشوم که یکسری افراد که موزیسین هستند یعنی باید متفکر باشند، فکر میکنند باید دور کشور را یک حصار کشید و هیچ موسیقی وارد آن نشود و ما هم نتوانیم موسیقی صادر کنیم.
به هر حال این یک ضعف و فقر فرهنگی است.
ما یک موسیقی پاپ غنی وخوانندههای قوی در سطح بینالملل داشتیم.منظورم موسیقی دهه ۵۰ است. به نظر شما چرا الان، ما نمیتوانیم یک سبک پاپ ایرانی در موسیقی برای خودمان در جهان ارائه دهیم و به قول معروف یک اسم و رسمی برای خودمان داشته باشیم؟
من فکر میکنم بهدلیل مسائل دیگری بوده که این اتفاق نیفتاده است.
قطعاً این کار را میتوانیم انجام دهیم ولی نیازمند یک برنامهریزی جدی از طرف دولت است نه موزیسینها، اما باید دید که آیا یک دولت میخواهد که این کار را انجام دهد یا نه.
ما شاهد هستیم که اصولاً گروههای ایرانی به سختی میتوانند در کشورهای دنیا کنسرت برگزار کنند و حتی نمیتوانند یک برچسب بینالمللی داشته باشند، از نظر اقتصادی هم مثلاً یک برند بینالمللی اگر بخواهد به یک موزیسین ایرانی پول بدهد تا با آن کار کند و در فستیوالهای بینالمللی شرکت داده شود حتی آن برند نمیداند که آن پول را چهطور به آن موزیسین پرداخت کند.
به هر حال اوضاع فرهنگی و اقتصادی آنقدر خراب است که هیچ انتظاری نمیرود که یک موزیسین در حد بینالمللی بتواند کنسرت بگذارد یا آلبومش را منتشر کند.
تقریباً میتوان گفت امکانش وجود ندارد. کسی هم اگر در این سالها توانسته این کار را انجام دهد، خودش بهتنهایی و با سختیهای زیاد توانسته این کار را پیش ببرد.
کنسرتهای بینالمللی ما هم بدون هیچ حمایتی از طرف نهادهای مربوطه و فقط از طریق دوستان ما در کشورهای دیگر، در دانشگاهها برگزار شده است.
بحث کنسرت شد. تور کنسرتهای داخلی و خارجیتان به چه صورت است؟
در مورد تور کنسرتهای داخل کشور، چون خیلی وقت است فقط در تهران کنسرت برگزار کردیم و شهرستانهای مختلف نرفتیم، به همین خاطر قصد داریم در شهرستانها اجرا داشته باشیم.
امیدوارم بعد از محرم و صفر در شهرهای مختلف بتوانیم کنسرت برگزار کنیم.
ما حاضریم جاهایی که سختتر است کنسرت بگذاریم چون ما هیچ وقت فکر نکردیم که یک خواننده پاپ استار حرفهای هستیم که نیاز به فلان هتل داریم، ما حاضریم هرجا برویم و حتی گوشه خیابان هم برای مردم ساز بزنیم.
برنامهای برای جشنواره فجر در نظر دارید؟
اصلاً تا به حال به آن فکر نکرده بودم. اما خیلی هنوز تا جشنواره مانده و ما فعلاً هیچ برنامهای برای آن نداریم.
سخن آخر
فکر میکنم در این اوضاع اقتصادی، بهترین کار این است که فقط آدم کار کند و ما هم همین کار را انجام میدهیم.
امیدوارم نتایج کارهایی که در این مدت داریم انجام میدهیم را چندماه دیگر که آلبوم منتشر میشود ببینیم.