تحریریه زندگی آنلاین- مترجم: كامبیز قلیخانی
کتابها میتوانند از بیعدالتی عكس بگیرند
ملاله یوسفزَی برای تلاشهایش در زمینه حق تحصیل کودکان، جایزۀ صلح نوبل سال ۲۰۱۴ را همراه با کایلاش ساتیارتی دریافت کرد.
او جوانترین برنده این جایزه و پس از عبدالسلام (برندۀ جایزۀ نوبل فیزیک) دومین پاکستانی برندة آن است.
در حال حاضر مشغول مطالعه چه کتابهایی هستی؟
"موشها و آدمها" اثر جان اشتاین بک را خواندهام که نمایانگر وضعیت امریکا در دهه 1930 است.
من مجذوب این شده بودم که ببینم با زنان در آن دوران چگونه رفتار میشد و زندگی برای کارگران فقیر چگونه بود.
کتابها میتوانند از بی عدالتیها عكس بگیرند به طوری که این تصویر مدتها با تو بماند و باعث شود که بخواهی در موردشان کاری کنی. به همین دلیل است که کتابها قدرتمندند.
آخرین کتاب واقعا فوقالعادهای که خواندی؟
"کیمیاگر" از پائولو کوئیلو. دوستش داشتم چون خیلی مفید و الهام بخش بود.
این کتاب داستان پسری را تعریف میکند که سفری را برای پیدا کردن گنج آغاز میکند اما در طول مسیر، از هر بخشی از سفر خود و از هر شخصی که ملاقات میکند چیزهایی میآموزد.
سرانجام او گنج را در یک مکان جالب پیدا میکند. قصه او به شما میآموزد که باید به خودتان باور داشته باشید و به سفرتان ادامه دهید.
نویسندگان معاصر مورد علاقه شما؟
دبورا الیس، نویسنده "سفر پروانه" و خالد حسینی، نویسنده "بادبادک باز".
هر دو اینها قصه شخصیتهای کم سن و سالی را تعریف میکنند که در موقعیتهای دشواری قرار میگیرند و مجبورند تصمیمهای سختی بگیرند و قوی باشند.
این دو، مناطق جنگ زده را با دقت و به خوبی به تصویر میکشند.
من نویسندگانی که میتوانند دنیاهایی را به من نشان دهند که از آنها چیزی نمیدانستم را دوست دارم.
اما نویسندگان مورد علاقه من آنهایی هستند که شخصیتها و یا دنیاهایی را خلق میکنند که برای من واقعی و آشنا باشند.
و نویسندگان مورد علاقه شما در تمام زمانها؟
پائولو کوئیلو.
آیا کتابی هست که بخواهی همه دخترها و دانش آموزان مطالعه اش کنند؟
همه دخترها باید کتاب "نانآور" از دبورا الیس را بخوانند. من فکر میکنم این خیلی مهم است که دختران در هر جایی که زندگی میکنند، بدانند که در برخی جوامع چه رفتاری با زنان میشود.
همه دانش آموزان هم باید "بادبادک باز" خالد حسینی را بخوانند. این کتاب به شما نشان میدهد که نباید مردم را از ظاهرشان قضاوت کنید و وفاداری و دوستی را به تصویر میکشد.
در دوران درمان پس از حمله طالبان به شما، چه کتابهایی مطالعه میکردید؟
"جادوگر شهر اوز" اولین کتابی بود که در بیمارستان خواندم. من سردرد داشتم و نمیتوانستم برای مدت طولانی چیزی بخوانم یا روی چیزی تمرکز کنم.
کتاب دوست داشتنی ای بود که از آقای گوردون براون هدیه گرفته بودم. او به من بیست و پنج جلد کتاب داده بود که این یکی را از بقیه بیشتر دوست داشتم.
*کتابی هست که ما از دیدنش در قفسه کتابهای شما تعجب کنیم؟
"تاریخچه زمان" از استفانهاوکینگ. در دورانی که زندگی در دره سوات خیلی سخت شده بود این کتاب را خواندم.
من حواس خودم را از وحشت و تروریسم با فکر کردن به این که جهان چگونه به وجود آمده و آیا امکان سفر در زمان وجود دارد، پرت میکردم.
*آخرین کتابی که شما را عصبانی کرد؟
کتاب خودم! مراحل انتشارش واقعا دشوار بود. به ویژه اینکه میخواستیم همه چیز را در یک بازه زمانی کوتاه سر جای درست خود قرار دهیم.
روزهای کاری خیلی طولانیای داشتیم اما در نهایت ارزشش را داشت.