علیرضا احمدی خرم- فعال فرهنگی-هنری
تحریریه زندگی آنلاین : هنر ازجمله مفاهیمی است که درگذر زمان تعاریف و تعبیرات زیادی بر آن شده است اما اگر در میان این مفاهیم و تعاریف یک وجه مشترک بیابیم آن زیبایی است. هنر در ذات خود زیباست و زیبایی فصل مشترک تمام هنرهاست.
هنر بااحساس عجین است و ذوق و قریحه در هنر و هنرمند جلوهگر است. ازاینرو میتوان با نگاهی فراتر از واژگان بشر ساز به هنر نگریست. از دریچه این نگاه عالم و آفرینش خداوند خود هنرمندترین هنرمندان است.
در هنر نوعی رستگاری نهفته است و این رستگاری با زبانهای گوناگون طرح میشود. هنرمند جلوههایی از درون و طبیعت بکر خویش را در ظرف هنر میریزد و همین است که مخاطب را شیفته آن میکند. گویی هنرمند پرده از زنگار روح خویش کنار میزند و جانمایه انسانی و اخلاقی خویش را مینمایاند و به مصداق شعر مولانا:
بیشتربخوانید:
شاعر و شعر و شعور
هرکه را کو دور ماند از اصل خویشباز جوید روزگار وصل خویش
هنر علاوه بر لطافت بخشی روح و جان هنرمند او را از آلام و رنجهایی که نامرادیهای روزگار بر او سرازیر شده است، جدا میکند. هنرمند متعهد و مسئول به دنبال شکلدهی جامعهای آرمانی و اخلاقی است. نیکیها، ارزشهای معنوی و اخلاقی آنچه انسان باید باشد و نه آنچه هست، همه و همه دغدغه هنرمند واقعی است.
در زبان فارسی و در میان آثار ادبی ما رویکرد نزدیکی میان ادبیات و هنر برقرار است و در بسیاری از متون نظم و نثر به اهمیت هنر اشارهشده است. سعدی درجایی هنر را برتر از گوهر میداند، حافظ هنر را ساحتی بیپیرایه، زلال و روشن میداند و آن را از غرضورزی و پلشتیها دور میشمرد.
زبان هنر روان، بیپیرایه، بکر و بی زنگار است لذا شاید از بهترین ابزارها برای انتقال آموزههای فردی و اجتماعی است. امروزه با توجه به رویکردهای متعدد در حوزههای فرهنگی و ... باید در کنار شیوههای مرسوم زبان هنر را نیز پاس داشت و او را مجالی برای حضور مؤثر در پیشبرد اهداف والای فرهنگی جامعه و بسط آموزههای اجتماعی دانست.
این مسئله بهویژه در میان کودکان و نوجوانان که اولین برخوردهای خود را با جهان پیرامون تجربه میکنند اهمیتی بیشتر و درخورتر دارد. انس و الفت کودکان باهنر عرصه بروز استعدادها، مجالی برای توانمندسازی فردی، تلطیف روحی و تقویت و رشد اعتمادبهنفس در آنان است.
بسیاری از آلام روحی باهنر تسکین مییابد. گاه همنشینی با یک گل و یا ساعتی پرسه در طبیعت که آینه تمام نمای هنر خداوند است آدمی را فرسنگها از دردهای درون خویش دور میکند.
همواره در کنار دیدگاهی که هنر را برای خود هنر میپسندد دیدگاهی دیگر مطرح است که هنر باید به کمال آدمی بیندیشد. درک زندگی که خود معانی و تعاریفی ژرف دارد درگذر زمان گاه در آثار هنری متجلی شده است. در دورانی هنر فقط به جنبههای مادی و گاه زبانی برای اتصال آدمی به جهان ماوراء و بنیانهای معرفتی و کمالگرا روی نشان داده است اما هنر باید ابزاری برای کمال ما باشد نهفقط وسیله لذت گذرای ما.
بازتاب آنچه زندگی است باید در هنر متعالی نمایان شود و اینزمانی میسر میشود که هنرمند خود به جنبههای اخلاقی، انسانی پایبند و در جستوجوی کمال باشد.