Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403 - 13:14

18
تیر
هوشنگ ابتهاج در بیمارستان بستری شد + حال جسمانی

هوشنگ ابتهاج در بیمارستان بستری شد + حال جسمانی

یلدا ابتهاج فرزند امیر‌هوشنگ ابتهاج (سایه) از بستری‌شدن غزل‌سرای نام‌دار معاصر در بیمارستانی در آلمان (احتمالا در شهر محل اقامت: کلن) خبر داده است

به گزارش ایسنا : امیرهوشنگ ابتهاج (هــ.ا.سایه) به دلیل نارسایی کلیوی در بیمارستانی در آلمان بستری شد.


یلدا ابتهاج ـ فرزند این شاعر ـ با تایید این خبر به ایسنا توضیح داد:


«به دنبال با خبر شدن دوستان و دوستداران سایه از بستری شدن ایشان و پرسش‌های مکرر دوستان، بر آن شدم تا توضیحی برای رفع هرگونه نگرانی به اطلاع همگان برسانم:

پدرم را روز سه شنبه به علت نارساییِ کلیه به بیمارستانی در شهر کلن منتقل کردیم که با هماهنگی پزشکان آلمانی و ایرانی تحت درمان قرار دارند. در حال حاضر جای هیچ گونه نگرانی نیست و امیدواریم به زودی با بهبودی حالشان به خانه بازگردند.»

آثار امیرهوشنگ ابتهاج (سایه)

امیرهوشنگ ابتهاج، متخلص به «سایه» متولد ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت است. این شاعر نخستین اثرش به نام «نخستین نغمه‌ها» را در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد. از دیگر آثار او می‌توان به «سراب»، «سیاه مشق»، «شبگیر»، «زمین»، «چند برگ از یلدا»، «تا صبح شب یلدا»، «یادگار خون سرو» و... اشاره کرد. یکی از معروف‌ترین سروده‌های او، «ارغوان» توسط علیرضا قربانی خوانده شده است .

 غزلی در پاسخ به حافظ!

به بهانۀ بستری شدن این شاعر، یکی از زیباترین اشعار را آورده ایم.  غزلی که یک بیت آن به تعبیر رشید کاکاوند پاسخی است به حافظ! بله، حافظ!

  شعر حافظ این است:

عاشق، که شد که یار به حالش نظر نکرد؟
ای خواجه درد نیست، وگرنه طبیب هست!

 سایه اما در این شعر می‌گوید:

عاشق، منم که یار به حالم نظر نکرد
ای خواجه، درد هست ولیکن طبیب نیست!

جالب این که در شعر حافظ مراد از «خواجه» هر که باشد خودش نیست اما در شعر سایه، خواجه، حافظ است. شعر زیبای سایه را با این امید که سایه‌اش مستدام باشد، در زیر می‌آورم. الحق و الانصاف بسیار زیباست!


  زین گونه‌ام که در غمِ غُربت، شکیب نیست
  گر سر کنم شکایتِ هجران، غریب نیست


 جانم بگیر و صحبتِ جانانه‌ام ببخش
  کز جان، شکیب هست و زِ جانان، شکیب نیست

  گم‌گشتۀ دیارِ محبت، کجا رَوَد؟
 نامِ حبیب هست و نشانِ حبیب نیست

  عاشق، منم که یار، به حالم نظر نکرد
  ای خواجه! درد هست ولیکن طبیب نیست

  در کارِ عشقِ او که جهانیش مدعی است
  این شُکر چون کنیم که ما را رقیب نیست؟

  جانا نصابِ حُسنِ تو حدّ کمال یافت
  وین بخت، بین که از تو هنوزم نصیب نیست

  گلبانگِ سایه گوش کن ای سرو خوش‌خُرام
  کاین سوزِ دل به نالۀ هر عندلیب نیست

 

برچسب ها: بیمارستان، شاعر، هوشنگ ابتهاج تعداد بازديد: 126 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز