به گزارش روزیاتو، عسل بدیعی، بازیگر مشهور سینما و تلویزیون، در سال ۹۲ دچار مرگ مغزی شد. پس از این اتفاق با موافقت خانوادهی بدیعی ۷ عضو بدن وی به بیماران نیازمند اهدا شد.
رضا داوود نژاد در خصوص این اتفاق گفت: «عسل بدیعی، به خاطر قصور پزشکی فوت کرد، ولی کلی شایعه ساختند دربارهی دلایل مرگش. همهی شایعاتی که درباره مرگ عسل بدیعی ساختند دروغ بود. این مسأله از نظر حقوقی هم اثبات شد.»
داوودنژاد دربارهی اهدای اعضای بدن عسل بدیعی و تأثیر پذیری اش از فیلم «بودن یا نبودن» بیان داشت: «عسل بدیعی انسانی وارسته بود که قبل از خودش، سعی میکرد دیگران را ببیند و برای همین، اینکه خواستار پیوند اعضایش شود چندان عجیب نبود، ولی باید از حال خوش خانوادهی عسل بعد از اهدای اعضایش بگویم که از نظر روحی آنها را بسیار آرامش داد.»
فیلم «بودن یا نبودن» ساختهی کیانوش عیاری، تولید سال ۷۷، اولین تجربهی حرفهای عسل بدیعی در زمینهی بازیگری بود. بدیعی در این فیلم نقش دختری به نام آنیک را ایفا میکرد که نیاز مبرمی به پیوند قلب داشت.
داوود نژاد همچنین دربارهی احتمال ساخت فیلم زندگی عسل بدیعی توسط پدرش علیرضا داوودنژاد توضیح داد: «زندگی عسل بدیعی بسیار دراماتیک است، ولی به نظرم باید صبر کرد تا مدت زمان بیشتری از فوت او و تأثیرات اهدای اعضایش بگذرد تا بشود بهتر دربارهی ساخت فیلمی مرتبط با ایشان به نتیجه رسید.»
عسل بدیعی متولد سال ۵۶ در تهران و دانشآموختهی رشتهی علوم تغذیه از دانشگاه آزاد اسلامی بود.
بدیعی ۱۱ فروردین سال ۹۲ به حالت کما رفت و پس از انتقال به بیمارستان لقمان در روز ۱۲ فروردین دچار مرگ مغزی شد. در گزارشات اولیهی خبرگزاریها علت مرگ وی مواردی همچون مسمومیت شدید دارویی، ایست قلبی و مشکلات تنفسی ذکر شده بود. رضا داوودنژاد همسر خواهر عسل بدیعی، در واکنش به این اخبار، مسمومیت دارویی را شایعه خواند و مشکل قلبی ناشی از دشواری تنفسی و در نهایت مرگ مغزی را سبب مرگ وی اعلام کرد. در نهایت در روز ۱۳ فروردین پزشک وی علت مرگ مغزی را پارگی عروق مغزی و به دنبال آن خونریزی مغزی و ایست تنفسی عنوان کرد.
فریبرز عرب نیا، بازیگر مشهور همسر سابق وی بود. این زوج صاحب پسری به نام جانیار بودند که در حال حاضر به همراه پدر خود در کانادا زندگی میکند.
فریبرز عرب نیا به دنبال درگذشت همسر سابق خود در یادداشتی اظهار کرد: «به این وسیله از تمام کسانی که به هر شکل و با هر وسیله و عنوان با من و پسرم در سوگ فوت نابهنگام مادرش، همراهی و همدردی نمودند تشکر صمیمانه و قدردانی مینمایم.
همچنین همه کسانی را که از غریبه و آشنا، این ضایعه را عرصهای برای تاخت و تاز کینهها و عقدههای حقیرانهشان دانستند، به مقام حق متعال میسپارم، باشد که با آنان شایسته خودشان و پلشتیهای وجودشان رفتار نماید. انشاء الله…»