منبع: از کتاب تغذیه در سال دوم زندگی ؛ از انتشارات انجمن علمی ترویج تغذیه با شیر مادر ایران
تحریریه زندگی آنلاین : عبور از یک سالگی به دو سالگی و به عبارتی از مجموع تغذیه با «شیر مادر + غذای کمکی» به «غذای خانواده + شیر مادر» مرحله مهمی از زندگی کودک است. در این دوره همچنان باید بخشی از غذاهای اواخر یک سالگی ادامه یابد و غذاهای سفره خانواده به تدریج وارد برنامه غذایی او شود، به طوری که با بزرگ شدن کودک و گذشت زمان، سهم او از مواد غذایی سفره خانواده بیشتر و غذاهای مخصوص قبل از یک سالگی کمتر باشد تا کودک بتواند بعد از چند ماه تقریبا همه مواد مورد نیاز خود را از سفره خانواده تامین نماید. شیرخوار 12 تا 23 ماهه، درصدی از نیاز خود به پروتئین، آهن و ویتامین A را با دریافت روزانه 550 میلیلیتر شیر مادر تامین میکند.
از بین ریزمغذیها شیرخوار به آهن، نیاز بیشتری دارد، بنابراین غذای او باید از موادی تهیه شود که شامل آهن باشد. توصیه میشود در صورت امکان مواد غذایی با منبع حیوانی مانند گوشت، مرغ یا ماهی مورد استفاده قرار گیرند.
مصرف حبوبات (نخود، لوبیا و عدس) و مغزها (گردو، پسته، بادام و ...) گرچه حاوی مقادیر مناسبی از آهن هستند و اگر با مواد غذایی حاوی ویتامین C مصرف شوند، آهن موجود در آنها بهتر جذب میشود، ولی نمیتوانند به طور کامل جانشین مواد غذایی با منبع حیوانی باشند.
بیشتربخوانید:
خواص طلایی تغذیه کودک با شیر مادر
یک برنامه غذایی مناسب باید کلیه مواد مغذی، نشاستهای، پروتئینی و چربی را به نسبتهای متعادل در اختیار کودک قرار دهد تا انرژی مورد نیاز او را که در این سن 100 کیلوکالری به ازای هر کیلوگرم وزن بدن است تامین نماید. ضمنا حاوی مقادیر کافی از ویتامینها و املاح باشد تا نیاز کودک به ریزمغذیها نیز برآورده شود.
معمولا 50 درصد انرژی مورد نیاز از مواد قندی، 30 درصد از مواد چربی و حدود 20 درصد از مواد پروتئینی به دست میآید. بدیهی است بر حسب عادات مختلف غذایی و افزایش وزن کودک، نسبتهای فوق بین 5 تا 10 درصد قابل تغییر هستند. غذای کودکان یک تا دو ساله باید کمحجم، ولی مقوی و مناسب و شامل همه گروههای غذایی باشد. مقدار غذای کودک در صورتی که اضافه وزن نداشته باشد، میتواند بر حسب اشتهای او افزایش یابد، بنابراین کودک در سال دوم زندگی علاوه بر انرژی که از شیر مادر دریافت میکند، باید حدود 550 کیلوکالری دیگر را هم از غذای خانواده تامین نماید، یعنی 3 تا 4 وعده غذای اصلی و 1 تا 2 میانوعده. مقدار غذایی که در هر وعده میخورد سه چهارم لیوان (فنجان) تا یک لیوان (در این مقاله هر جا که نام لیوان یا فنجان برده میشود، منظور لیوان یا فنجان با حجم 250 میلیلیتر (سیسی) میباشد) است.
بیشتربخوانید:
بایدها و نبایدهای مصرف همزمان شیرخشک و شیرمادر
لازم به ذکر است که انرژی دانسیته هر وعده غذا باید حدود 8/0 تا 1 کیلوکالری در هر گرم غذا باشد. اگر انرژی دانسیته هر وعده غذا حدود 6/0 کیلوکالری در هر گرم غذا باشد، باید یا انرژی دانسیته غذا را افزایش داد، یعنی از مواد غذایی با ارزش غذایی بالا استفاده نمود و یا در هر وعده، مقدار بیشتری غذا در اختیار کودک قرار داد، مثلا در هر وعده به جای سه چهارم لیوان یک لیوان پر، به او غذا داده شود. نباید انتظار داشته باشیم کودکان مانند بزرگترها غذا بخورند، چون معده آنان هنوز کوچک است و ظرفیت کمی دارد (200 میلیلیتر). این امر ایجاب میکند وعدههای غذایی آنان 5 تا 6 بار در شبانهروز باشد. سه وعده اصلی که باید مقوی و پر انرژی بوده و دو میانوعده که مناسب و مکمل وعدههای اصلی است. همان طور که قبلا هم اشاره شد، کودک در سال دوم زندگی بخشی از انرژی و مواد مغذی مورد نیاز خود را از شیر مادر دریافت میکند و مادران باید از اهمیت و ارزش تغذیه کودک با شیر مادر در سال دوم زندگی آگاهی کامل داشته باشند. مغز فعال و پویای کودک آماده دریافت همه پیامهای محیط زندگی و اطرافیان است، لذا عادات خوب غذایی هم باید از سنین پایین به کودک آموزش داده شود. آموزش عملی و عینی به مراتب اثربخشتر از بیان است. همه افراد بزرگتر خانواده باید بدانند رفتارهای غذایی آنان میتواند برای افراد کوچکتر خانواده الگو باشد. پس سر سفره و هنگام صرف غذا باید مواظب باشیم و حداقل به منظور آموزش فرزندانمان، خودمان هم به هنگام غذا خوردن مراقب رفتار و گفتارمان بوده و به عادتهای خوب غذایی عمل کنیم، مثلا بر سر سفره و هنگام غذا خوردن نگوییم که «من این غذا را دوست ندارم» و یا «چقدر بدمزه و بد شکل است». گفتار خوب و حسن رفتار و کردار در خانواده موجب ثبات شخصیت رفتارهای منطقی و صحیح در کودک میشود. محیطهای متشنج و عصبی خانواده آثار زیان بخشی بر روح و روان کودک میگذارند که بدون شک در عادات و رفتار تغذیهای آنان نیز اثر منفی خواهد گذاشت. در این میان سلامت روانی مادر نقش عمدهای دارد. اضطراب، افسردگی و یا رفتارهای وسواسی او میتواند باعث کماشتهایی یا بیاشتهایی و بدغذایی کودک شود و بسیاری از مشکلات رفتاری، خلقی و تغذیهای کودکان را ایجاد نماید. والدین اکثر کودکانی که خوب غذا نمیخورند و بهانهگیری میکنند، نمیدانند که کودک آنان در طول زندگی خود در حال تغییرات عادات غذایی است. این والدین معمولا یا با فشار، کودک خود را وادار به خوردن میکنند و یا با شوخی، ادا، حقه و ... غذا را داخل دهان او میگذارند. این اعمال سبب میشوند کودک نسبت به غذا خوردن مقاومت کند و در سالهای بعد هم دچار مشکلات بیشتر شود. کودکان، با عادات بد غذایی متولد نمیشوند. ما آنان را بد غذا، بار میآوریم.
بیشتربخوانید:
تغذیه نوزادان با این غذا بهره هوشی کودک را افزایش میدهد
آَشنایی با رفتارهای غذایی این کودکان
کودکان در این سن استقلال خود را نشان میدهند و میخواهند بیشتر کارهایشان از جمله غذا خوردن را خودشان انجام
دهند. آنان دوست دارند ریخت و پاش کنند.
در بشقابشان جستجو کرده و از انگشتان خود برای برداشتن غذا استفاده نمایند که این رفتار بخشی از مرحله تکاملی آنان است.
آنان غذای گرم را نسبت به غذای سرد یا داغ ترجیح میدهند.
معمولا با غذا بازی میکنند و صحنههای غیر قابل انتظاری ایجاد میکنند، ولی خودشان از این کار لذت میبرند.
اغلب نمیتوانند بیش از 5 تا 10 دقیقه پشت سر هم برای غذا خوردن وقت صرف کنند و اگر بتوانند سفره را ترک میکنند و بعد دو مرتبه برمیگردند.
آداب غذا خوردن را مراعات نمیکنند. در حین غذا خوردن و بعد از سیر شدن، غذا را به اطراف پخش میکنند.
گاهی غذا را در دهان نگه میدارند و آن را نمیبلعند، ولی ممکن است برای خورن همان غذا بعد از مدتی علاقه نشان دهند.
بیشتر به خواستهها و تمایلات خود توجه دارند و کمتر به نظر دیگران اهمیت میدهند.
از پدر، مادر، خواهر و برادرشان تقلید میکنند.
بعضی غذاها را نمیخورند و احتمال بروز عادت نامساعد غذایی از همین جا سرچشمه میگیرد.
بسیاری اوقات تمایل بیشتر نشان دادن به خوردن بعضی از غذاها و یا علاقه نشان دادن به غذاهایی که مناسب سنشان نیست و یا بازی کردن با غذا به دلیل بازیگوشی و حس استقلالطلبی آنان است، نه اینکه واقعا به آن غذای خاص علاقه داشته و یا نسبت به بعضی غذاهای دیگر بیعلاقه باشند، بنابراین پدر و مادر باید با آرامش کامل و بردباری و متانت با کودک مدارا کنند تا با مشکلات کمتری هنگام غذا خوردن او روبرو شوند.
بیشتربخوانید:
دلیل بد غذایی کودکان چیست؟