Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
یکشنبه 18 شهریور 1403 - 04:10

28
اردیبهشت
چه راحت!

چه راحت!

برف می‌بارید. روی سر جوجه کلاغه پُر از برف شد. جوجه کلاغه با خوش‌حالی به ننه کلاغه گفت: «ننه کلاغه، ننه کلاغه، من پیر شدم.»

تحریریه زندگی آنلاین :

 

نویسنده: فریبرز لرستانی «آشنا»

تصویرساز: مرضیه صادقی

 

برف می‌بارید. روی سر جوجه کلاغه پُر از برف شد. جوجه کلاغه با خوش‌حالی به ننه کلاغه گفت: «ننه کلاغه، ننه کلاغه، من پیر شدم.»

ننه کلاغه جوجه‌اش را نگاه کرد. لبخند زد و گفت: «خوش به حالت، چه راحت پیر شدی!»

کمی بعد جوجه کلاغه سرش را تکان داد. برف‌ها از روی سرش ریختند. جوجه کلاغه با خوش‌حالی گفت: «ننه کلاغه، ننه کلاغه، دوباره جوجه شدم!»

ننه کلاغه آهی کشید و گفت: «خوش به حالت، چه راحت جوان شدی!»

بیشتربخوانید:

بچه کانگورو

 

تعداد بازديد: 88 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز