محمدرضا دژکام : روان شناس، روان درمانگر و مشاور ازدواج و خانواده
تحریریه زندگی آنلاین : با توجه به دگرگونی بسیار در اندازههای بدنی نوزادان در هنگام تولد و میزان رشد آنها، استفاده از میانگین یا نُرم فقط یک تصویر کلی از رشد به دست میدهد. به طور متوسط، وزن یک نوزاد طبیعی که پس از یک دوره کامل حاملگی به دنیا آمده است، در لحظه تولد، حدود سه تا سه و نیم کیلوگرم و قد او به طور متوسط 48 – 50 سانتیمتر است. بدیهی است که اندازه، قد و وزن در نوزادان مختلف فرق میکند؛ نوزادانی که از مادران سالمتر و با تغذیه بهتر به دنیا میآیند، از نظر قد و وزن نیز طبیعیترند.
به طور کلی، رشد جسمانی و رسیدگی اندامهای بدنی به عواملی ارثی و محیطی بستگی دارد. کودکی که غذای کافی دریافت نکند، رشد طبیعی نخواهد داشت و معمولا ضعیفتر و کوچکتر از کودکی است که تغذیه کافی دارد. نرمش و حرکات ساده ورزشی و تمرین نیز تا اندازهای در رشد جسمانی کودک موثر است. در مورد عوامل ارثی تغییر چندانی نمیتوان ایجاد کرد؛ ولی تغذیه و بهداشت مادر در زمان بارداری و شیردهی، در قد و وزن و سایر تواناییهای کودک تاثیر بسزایی دارد. طبق شواهد تحقیقی، سوءتغذیه مادر در هنگام بارداری و کیفیت و کمیت تغذیه در ابتدای کودکی، تاثیرات بسیاری بر رشد هوشی کودک دارد. شاید یکی از دلایل این تاثیر این است که مغز از نیمه ماه دوم شروع به رشد میکند و سلولهای عصبی از میلین پوشیده میشود. تحقیقات نشان داده که سوءتغذیه جنین باعث کاهش قابل ملاحظه سلولهای مغزی شده، از رشد طبیعی سلولهای ایجاد شده نیز جلوگیری میکند. در هنگام تولد سلولهای مغزی مربوط به حواس و تعادل از میلین پوشیده شدهاند. بعد از تولد نیز این جریان با نظمی خاص ادامه پیدا میکند و تا پایان سال دوم زندگی به سرعت پیشرفت میکند. در ماههای اول زندگی اختصاصا سلولهای کورتکس به سرعت از میلین پوشیده میشوند تا به مرور زمینه را برای فعالیتهای پیچیدهتر مغزی فراهم کنند؛ این جریان در حدود ده سالگی کامل میشود.
بیشتربخوانید:
7ماده خوراکی که باعث افزایش قد میشوند
تغییرات در رشد جسمانی
الف) وزن
نوزاد طبیعی برای سازگار شدن با محیط، در ده روز اول تا سیصد گرم وزن خود را از دست میدهد. اگر مقدار انرژی را که نوزاد در رویارویی با محرکهای مختلف از دست میدهد در نظر بگیریم، از دست دادن وزن تعجبآور خواهد بود. کمبود وزن از هفته دوم جبران میشود و از زمانی که کودک بتواند به خوبی شیر بخورد و آن را هضم کند، بر وزن اضافه میشود به طور متوسط هر هفته بین 150 تا 200 گرم به وزن کودک اضافه میشود تا اینکه در شش ماهگی وزنش به دو برابر وزن هنگام تولد میرسد. از این به بعد تا حدود یک سال، وزن کودک تقریبا به سه برابر وزن وی در هنگام تولد میرسد. اگر وزن کودک به طور منظم اضافه نشود، یعنی در بعضی هفتهها افزایشی داشته باشد، در هفتههای بعد این کمبود را جبران خواهد کرد و سرانجام در پایان دو سالگی وزن او به حدود 4 برابر وزن هنگام تولد – حدود 12کیلوگرم – خواهد رسید. سرعت رشد وزن در دو سال اول زندگی و همچنین در دوران بلوغ به حداکثر خود میرسد.
ب) قد
تغییرات قد، نیز مانند وزن، در یک سال اول زندگی قابل توجه است و در حدود بیش از 20 سانتیمتر، یعنی تقریبا بیش از یک سوم قد در هنگام تولد، به اندازه قد اضافه میشود؛ به طوری که قد کودک یک ساله حدود 70 تا 76 سانتیمتر است و در پایان دو سالگی به 80 تا 85 سانتیمتر میرسد.
رشد سر در دو سال اول زندگی در مقایسه با قد و وزن کودک کندتر است و از این طریق، تناسب آن با بدن به دست میآید و شباهت و تناسب قد، وزن و سر به اندازههای دوره بزرگسالی نزدیک میشود. اندازههای بدنی دختران و پسران، در دو سال اول، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند؛ وزن پسران همیشه کمی بیشتر از دختران است و این تفاوت را تا دوران بلوغ حفظ میکنند؛ ولی از آن به بعد دختران سریعتر رشد میکنند. ترکیب بدنی دختران و پسران حتی در دو سال اول با هم متفاوت است. دختران در مقایسه با پسران چربی بیشتری دارند، ولی عضلات و آب موجود در بدن پسران بیشتر است.
پ) رشد دندانها
نخستین دندان کودک حدود شش تا هشت ماهگی بیرون میآید و بقیه پس از آن و به تدریج رشد میکنند. ابتدا دندان پیشین در فک تحتانی ظاهر میشود و سپس در فک فوقانی چهار دندان پیش میروید، آنگاه، نوبت به دندانهای نیش میرسد. اولین دندان آسیا، بین یک تا یک و نیم تا دو سالگی میروید؛ به طوری که کودکان در پایان سال دوم جمعا بیست دندان در میآورند و بعضی دیرتر.
ممکن است کودکی در سه ماهگی دندان در بیاورد و کودک دیگری تا یک سالگی دندان نداشته باشد. دیر یا زود روییدن دندانها هیچ ارتباطی با کم هوشی یا باهوشی کودک ندارد. طبیعی است که هر گونه اختلال در تغذیه کودک به خصوص کمبود شیر، موجب ناهنجاریهایی در تشکیل رشد و مینا و نسوج دندان میشود و رشد آن را با اشکال رو به رو میکند.
با دادن شیر کافی به کودک و با اضافه کردن مواد ضروری به غذای او، زمینه برای رشد مناسب دندانها فراهم میشود. مواردی چون کلسیم و ویتامین D برای رشد دندانهای کودک ضروری است و مادر نباید در دوران شیردهی از خوردن آنها غافل باشد.
معمولا برای اطمینان از این که آهن و ویتامینهای A و D کودک تامین میشود، این مواد را به رژیم غذایی کودک اضافه میکنند.
بیشتربخوانید:
بهترین و بدترین خوراکیها برای کودکان بیش فعال
ت) رشد طبیعی (رسش)
قبل از بحث از هر گونه تغییر اساسی که در دو سال اول زندگی روی میدهد، لازم است که با مفهوم رشد طبیعی و نظریاتی که در این مورد وجود دارد آشنا شویم. رشد طبیعی به رشد ساختمانهای حسی و حیاتی گفته میشود که برای همه کودکان پیش میآید و تقریبا از آموزش و تمرین جدا است. بعضی روانشناسان، رشد طبیعی را مبنای تغییرات رفتاری کودک قرار میدهند. در این دیدگاه در صورتی که محیط بتواند مراقب و حمایت عمومی برای کودک را فراهم کند، موجبات رشد و ادامه آن به وسیله کودک فراهم میشود و در مقابل، گروهی از روانشناسان انسان را محصول حوادثی میدانند که در محیط او اتفاق میافتد و به تجارب محیطی کودک تاکید بسیار دارند. گزل و همکاران او از نظریه اول و واتسون و اسکینر از نظریه دوم حمایت میکنند.
میتوان گفت که رشد طبیعی، زمینه لازم را برای بروز واکنشهای روانشناختی فراهم میکند؛ ولی شرایط تحریک کننده محیطی، برای پیشرفت ادامه آن لازم است. برای مثال، تکلم در سنین یک تا سه سالگی، اتفاق میافتد، مغز کودک سه ماهه آن اندازه رشد نکرده که او بتواند تکلم کند، ولی یک کودک دو ساله نیز در صورتی که محیط مناسب برای ارتباط برقرار کردن با دیگران را نداشته باشد، سخن نخواهد گفت.
ث) رشد مهارتهای حرکتی
نشستن، خزیدن، ایستادن و راه رفتن رشد طبیعی را به خوبی نشان میدهد. این تواناییها که در دو سال اول زندگی رشد میکنند، حاصل رشد بافتهای عصبی و عضلانی و شرایط کمک کننده محیطی است که با سیری منظم به طرف رسیدگی کامل حرکت میکند.
با توجه به این که کودکان از نظر وراثت متفاوتند، رشد و نمو آنان نیز آهنگ خاص خود را دارد؛ ولی قواعد کلی و عمومی حاکم بر آنها یکی است. رشد و نمو در امتداد یک محور جسمی صورت میگیرد. به این ترتیب که رشد و نمو از سر به طرف پا و از تنه به سوی اعضای جانبی حرکت میکند.
نظم و ترتیب مهارتهای حسی و حرکتی به رشد اعصاب مرکزی بستگی دارد؛ به این معنا کنترل اعمال حسی و حرکتی مربوط به مراکز خاصی از مغز میشود و تا آن مراکز مغزی رشد لازم را به دست نیاورند، حرکات مربوط به آنها ظاهر نمیشود.
وجود نظم و ترتیب در این مهارتها و ارتباط آن با رشد مغز باید ما را به این نتیجه برساند که این پدیدهها به نحوی خودکار به وجود میآیند؛ بلکه برای ادامه رشد طبیعی، باید شرایط محیطی نیز مناسب باشد، به همین دلیل تا اندامهای کودک رشد لازم را پیدا نکرده و ساختمانهای عصبی و عضلانی او به درجهای از رشد نرسیده است که بتوان در برابر محرکهای محیطی واکنش نشان دهد، او را مجبور به نشستن یا راه رفتن میکنیم، به بیانی دیگر سطح رشد طبیعی هر کودک حدود مشخصی را برای اثر احتمال شرایط محیطی فراهم میکند.
ح) نشستن
حدود سه ماه طول میکشد تا عضلات قوی شده، کودک بتواند سرخود را از راست نگه دارد. همچنین در مدت سه ماه اول زندگی، رشتههای عصبی زیادی از میلین پوشیده میشود که قادر به هدایت بهتر تحریکات عصبی هستند. قشر مغز و مناطق مربوط به حرکات سر، تنه، دست و پا رشد میکند، ولی کنترل پاها، دستها و تنه به زمان بیشتری نیاز دارد. کودک به طور متوسط میتواند در پنج ماهگی با کمک دیگران به مدت یک دقیقه بنشیند، البته هیچ گاه نباید کودک را مجبور به نشستن کرد، مگر وقتی که ستون فقرات او طاقت نگهداری بدن را داشته باشد. کمک کردن به کودک اشکالی ندارد، مشروط بر آن که قصد جلو انداختن رشد او در میان نباشد. کودک در حدود هفت تا هشت ماهگی میتواند بدون کمک دیگران و در نه ماهگی به تنهایی ده دقیقه یا حتی بیشتر بنشیند.
بیشتربخوانید:
کدام غذاها برای افزایش قد کودکان مفید هستند؟
چ) خزیدن
گر چه در مورد سنی که کودکان به مراحل مختلف خزیدن میرسند، تفاوتهای فردی بسیاری وجود دارد، ولی معمولا کودکان مراتب یکسانی را طی میکنند. کودک در بین ماههای سوم و ششم زندگی با حرکات متقاطع، سینهخیز میرود. این حرکات با فعالیت پل مغز و مغز میانی متکی است. او در بین ماههای ششم و نهم زندگی سینه را بلند میکند و چهار دست و پا راه میرود این حرکات بر فعالیت مغز میانی و نیمکرههای مغز و مخچه متکی است. در بین ماههای نهم و پانزدهم کودک به تدریج میایستد و راه رفتن آغاز میشود.
ح) ایستادن و راه رفتن
راه رفتن آثار بسیار چشمگیری بر رشد کوک دارد و تحول عمیقی در زندگی او به وجود میآورد. به کمک راه رفتن محیطهای جدیدی کشف میشود و با افراد و اشیای مختلف تماس حاصل میشود. راه رفتن برای کودک استقلال میآورد و توانایی فعالیت زیادی را به او میدهد.
توانایی راه رفتن به طور مستقل، به تدریج بعد از پیشرفتهای مقدماتی خزیدن، ایستادن و مانند اینها شکل میگیرد. اولین بار در هشت تا نه ماهگی میتواند با گرفتن صندلی، میز و امثال اینها بایستد. در این مرحله شخصا قادر به نشستن از حالت ایستاده نیست؛ بنابراین بهتر است قبل از اینکه از ایستادن خسته و خشمگین شود به او کمک کنیم تا بنشیند. کودک پس از کمی استراحت دوباره سعی در ایستادن میکند و این کار را در روز بارها انجام میدهد. کودک پس از مدتی کوتاه، به تدریج نشستن از حالت ایستاده را فرا میگیرد. کمکم با گرفتن دستها به دیوار و اثاث اتاق و سپس با گرفتن یک دست، اقدام به راه رفتن میکند و پس از مدتی که تعادل خود را به دست آورد، بدون کمک دیگران راه میرود. کودک یک ساله معمولا تا چند قدم راه میرود، ولی برای کسب مهارت در راه رفتن فرصت لازم است. در هجده ماهگی، کودک میتواند از پله بالا و پایین برود و اسباب بازیها را روی زمین بکشد، البته توانایی بالا رفتن از پله، ماهها قبل به دست آمده است، ولی پایین آمدن از پله در حدود هجده ماهگی امکانپذیر میشود. در دو سالگی توانایی دویدن حاصل میشود و در مهارتهای حرکتی، پیشرفتهای چشمگیری حاصل میشود.
خ) هماهنگی اعمال حسی و حرکتی و چنگ زدن
از جالبترین و مهمترین تغییراتی که در این دوره از رشد کودک اتفاق میافتد، چنگ زدن و گرفتن اشیا است. تمایل به چنگ زدن از حدود شش ماهگی به بعد دیده میشود، ولی از همان ماههای اول اگر چیزی در محیط، توجه کودک را به خود جلب کند، طوری به آن نگاه میکند که گویی عمل گرفتن از این طریق امکانپذیر میشود. چنگ زدن ابتدا به صورت پنجه کشیدن به اشیایی است که در مقابل کودک قرار میگیرد. ولی کودک بعدا شست و انگشت اشاره را به کار میبرد و از حدود یک سالگی به بعد، استفاده از کف دست و سایر انگشتان را نیز یاد میگیرد. از نظر هماهنگیهای حرکتی، رشد کودک را میتوان چنین خلاصه کرد:
1- حرکات عمومی و غیر مشخص اعضای بدن. ابتدا حرکات نوزاد سازمان نیافته و ناهماهنگ است و به نظر میرسد که بدون هیچ گونه هدفی انجام میشود.
2- حرکات مشخص و متمایز ولی ناهماهنگ اعضا. کودک به تدریج بر حرکات خود مسلط میشود و از طریق حواس و واکنشهای حرکتی با محیط سازگاری پیدا میکند.
3- حرکات هماهنگ اعضا. با رسیدگی بیشتر یاختههای قشر مغز (کرتکس) ارتباط کودک با محیط منظم میشود و او هنگام بیداری فعالیت و آگاهی بیشتری از خود نشان میدهد.
میتوان گفت که این طرح کلی رشد از طرف پدیدهها و حرکات کلی و عمومی به جانب پدیدهها و حرکات جزئی و اختصاصی در بعضی دیگر از ابعاد رشد نیز صادق است.
ویژگیهای ذهنی کودک در این دوره
از دید پیاژه، نقطه فعالیتهای فکری از نخستین مرحله رشد کودک با اعمال حسی و حرکتی مشخص میشود، یعنی تاثیر متقابل کودک با محیط، علت اولیه اعمال ذهنی به شمار میرود.
کودک از طریق فعالیتهای حسی و حرکتی محیط را شناسایی میکند؛ ولی هنوز قادر به تصور و فکر نیست. در این مرحله هوش کاملا عملی است، و همین اعمال، اساس فعالیتهای ذهنی بعد را تشکیل میدهد. در این مرحله، کودک از طریق ابزارهای حسی و حرکتی به طرحهایی از عمل دست مییابد که برای ساختهای ذهنی آینده، نقش بسیار عمده دارد و در واقع زیر ساخت آن را تشکیل میدهد. پس از پایان سال اول، رفتار کودک اختصاصیتر میشود و کودک از این به بعد کمتر به دستکاری اشیا میپردازد و بیشتر به مشاهده و اشاره کردن تمایل دارد، یعنی کودک، در رویارویی با موقعیتهای جدید به جای استفاده از طرحهای ذهنی که براساس موقعیتهای کم و بیش یکسان حاصل شدهاند، به راههای جدیدی دست مییابد و برای رسیدن به هدف معین از وسیله معین استفاده میکند.