رکسانا خوشابی - کارشناس ارشد مشاوره
تحریریه زندگی آنلاین : نه تنها کودکان و نوجوانان، بلکه حتی بزرگسالان هم در انتخاب دوست و رفیق دچار مشکل هستند. در طول سالهایی که مشاور هستم با بزرگسالان زیادی مواجه شدهام که با یک یا چند مرتبه بدی دیدن از دوستان – آنها را از زندگی و مراودههای خود خارج کردهاند. برچسبهایی که به این دوستها زده میشود اینها است: به من خیانت کرد، وقتی به او نیاز داشتم به نیازم بیاعتنایی کرد، دوستان دیگرش را در اولویت قرار میداد، از اطلاعاتی که از من داشت سوءاستفاده کرد و همین طور الی آخر.
اینک سوال این جا است که اگر ما به عنوان بزرگسال – به عنوان مادر یا پدر – نتوانیم دوست مناسبی برای خود انتخاب کنیم – چگونه میتوانیم فرزندانمان را در این کار یاری دهیم؟!
نشانه دوستی واقعی
هر یک از ما برای ايجاد ارتباط دوستی دلایلی داریم، ولی در حقيقت و شاید بدون آنکه خودمان بدانیم، بسياری از دوستیهای ما، یک آشنایی یا یک ارتباط ابزاری هستند. دوستیهای واقعی، نشانههای مشخصی دارند که از طریق آنها قابل شناساییاند. هسته اصلی يک دوستي، رابطهای بدون وجود تسلط يکی بر ديگری وغیر عمودی است. در واقع دو دوست واقعی با هم برابرند و مانند رئیس و زیر دست و حتی مانند دو عاشق و دلداده عمل نمیکنند. دوست میتواند واقعيتهايی را با صراحت به ما بگويد که اگر آن را، حتی از زبان شريک زندگی خود بشنویم ممکن است به راحتی او را نبخشیم، مثل این جمله: «متوجهی چقدر چاق شدهای!» يا «لباس جدیدت چقدر بد دوخت و زشت است». علاوه بر وجود چنین صراحتهای غیرمغرضانه و بلکه خوشنیتانه، امتیازات دیگری هم به دوستی اضافه میشود. دوستی بر پایه رابطهای آزاد بنا شده است، حتی بسیار آزادانهتر از یک ارتباط عشقی، چرا که وفاداری دوستانه، متعهد به انجام وظايف اجباری نيست.
بیشتربخوانید:
تکنیک های مؤثر جهت شناخت کامل همسردر دوران نامزدی
شبهدوستیها!
به نظر میآيد که ارتباطی با اين تعاريف (رابطهای آزادانه و برابر)، میتواند جوابگوی بسیاری از نیازهای انسانی ما باشد، اما متاسفانه تجربه نشان میدهد که همچنان تعداد دوستیهای پايدار و رضایتبخش بسیار کم است. در دنيای امروزی عوامل تهدید کننده برای این نوع ارتباط دوستانه، افزایش پیدا کرده است و مراقبت از چنین دوستیهایی کاری مشکل است، عوامل خطرزایی مثل نقل مکان و دوری دوستان از هم (که در کودکان و نوجوانان، آزاردهندهتر است) و یا تهدیدهای درونیتری مانند سختگیریها و حساسیتهای روزافزون مردم، که متاسفانه آن را به فرزندانمان هم منتقل میکنیم. در حالی که کودکان معمولا آسانگیر و بخشندهترند. به علاوه، وقتی نیاز و احتياج بالا میرود، ميزان توقعات هم بالا مي رود و دوستی واقعی که همه در طلبش هستند، به رابطهای ایدهآل و پر از توقعات تبدیل میشود که ادامه آن نیازمند تحمل فشار بیشتری است. در اغلب موارد این بار، بسیار سنگین است و نتیجه آن، که اکثر ما آن را تجربه کردهایم، سرخوردگی است. ما به هر نوع ارتباطي، از يک آشنايی ساده و گذرا، تا ارتباطهای عميق؛ از نوعی که فيلسوفها آنها را توصيف کردهاند، نام «دوستی» میدهيم، اما در واقع بيشترین رابطهها «شبهدوستی» هستند تا «دوستی واقعی»، زیرا داشتن یک رابطه دوستی خوب مسئله سادهای نیست.
تعادل در شراکت و همپایی
به کودکان و نوجوانانتان یاد دهید که اولين نشانه يک دوستی واقعي، شراکت و همپايی متقابل است. اين ویژگیها به نظر ساده میآیند، ولی اولين نقطهای است که بسياري از دوستيها در آن شکست میخورند.
منظور از متقابل، يعنی در تلاش برای یکدیگر و رفتن به سوی همدیگر و شریک شدن در همه چیز، تعادل وجود داشته باشد. واضح است کسی که هميشه منتظر مینشيند و راهی به سوی ديگری پيدا و باز نمیکند، دوست خوبی نيست. بر عکس، در بين دوستهای خوب، وجود تعادل در به طرف ديگری رفتن و او را پذیرفتن کاملا بديهی است. شراکت هم، این نیست که تنها در مشکلات يا حالات خاص سهيم باشيم، بلکه معنای آن سهیم شدن در کل زندگی روانی و حسی و سرنوشت يک شخص است. حضور مشترک در یک برنامه تفریحی، یک گردش یا یک بازی، نوعی همپایی است، ولی الزاما يک دوستی نيست.
شراکت با صراحت و اعتماد ممکن میشود
باید به فرزندانمان یاد دهیم که شراکت، در نهايت يعنی درک يکديگر در تعامل و تبادل شخصی. برای اينکه چنين تبادلی بتواند صورت بگیرد، به صراحت و راحت بودن احتياج هست، یعنی دومين مشخصه بارز يک دوست، صراحت، يعنی داشتن جرأت است، زیرا برای اینکه دو نفر بتوانند با يکديگر صريح و راحت باشند، بايد بتوانند به يکديگر اطمينان کنند، به خصوص وقتی که رازی را با يکديگر در ميان میگذارند. کسی که جرأت میکند خود را براي ديگری بگشاید و شخصيت خود را آنگونه كه هست نشان بدهد، قابليت برقراری رابطه دوستی را دارد. کسی که تنها خبرهای آخرين موفقيتهای خود را میدهد، اما درباره شکستها و ضعفهای خود، به خاطر ترس از خراب شدن وجههاش سکوت میکند، در واقع یا دوستی را نفهمیده یا توان آن را ندارد. بسته بودن، از ایجاد شراکت جلوگیری میکند، همینطور صحبت با کنایه. جایی که در آن تنها با شوخی و کنایه صحبت میشود، افراد با نقاب با یکدیگر رو به رو میشوند. تنها زمانی که صراحت وجود دارد (که البته نباید با نزدیکی بدون حد و مرز اشتباه شود)، امکان درک متقابل فراهم میشود. وقتی ما مسائل شخصی خود را با یکدیگر مبادله میکنیم، میتوانیم دیگری را تجربه کنیم آن وقت است که دوستی به ما قدرت میبخشد و این اطمینان را میدهد که دوستداشتنی هستیم. این سه ویژگی یعنی شراکت، صراحت و اعتماد بقیه مشخصههای یک دوستی را به دنبال خود میآورند. مشخصههایی نظیر نبودن حس حسادت و رقابت، دانستن اینکه میشود روی دیگری حساب کرد، رفتار قابل پیشبینی، حس مسئولیت و ... .
بیشتربخوانید:
پیری ام را دوست دارم
دوستی چه چیزهایی نیست؟
نکته دیگری که باید برای فرزندانمان توضیح دهیم این است که دوستی چه چیزهایی نیست؟ در واقع باید به آنها یاد بدهیم که نه از دوستانشان چنین سوءاستفادههایی کنند و نه اجازه دهند که از خود آنها به اسم دوستی سوءاستفاده شود.
رابطه ابزاری
در یک ارتباط دوستی، هدف نه فقط بر طرف کردن احتیاجات، بلکه «وجود» طرف مقابل است. کسی که تنها در راه بازگشت از سفرهای کاری، شبی را در خانه دیگری مهمان میشود (که احتمالا از خرج سفر خود کم کند)، از روی دوستی به دیدار نیامده است، بلکه شاید از روی حسابگری این کار را کرده. اگر این بر طرف کردن احتیاج، دو جانبه باشد، البته رابطهای «ابزاری» برقرار شده است، اما چنین رابطهای نیز تنها به شرایط موجود وابسته است و نمیتواند پایدار بماند. دوستی که فقط برای گرفتن جزوه و کتاب به فرزند شما مراجعه میکند یک آشنا است و شاید کمک کردن به او اشکالی هم نداشته باشد، اما فرزندتان نباید او را با دوست واقعی اشتباه بگیرد.
رابطه همصحبتی
همصحبتی نیز اغلب با دوستی اشتباه گرفته میشود، هر چند همصحبتی در بین دوستان واقعی هم از اهمیت بالایی برخوردار است و موضوع ارتباطات دوستی همیشه بر سر مسائل عمیق و کلی زندگی نیست. صحبت کردن شاد و لذتبخش، در دوستی واقعی هم برآورده میشود، اما در بسیاری از موارد و به خصوص در مورد انسانهای تنها، وقتی با دیگری گپی میزنند، خیلی زود از این ارتباط یک رابطه دوستی را نتیجه میگیرند، در حالی که این طور نیست. ممکن است فرزندان شما یا حتی خود شما، در پارک با کسی صحبت یا بازی کنید، اما نباید او را با دوست اشتباه بگیرید. بسیاری از ضربهها در روابط نوجوانان از اینجا میآید که یک آشنایی ساده و بدون شناخت عمیق را دوستی تلقی میکنند. این وظیفه ما است که تفاوت آشنایی و دوستی را به فرزندانمان یاد بدهیم.
رابطه دیداری
بعضی دیگر گمان میکنند چون شخصی را زیاد میبینند، با او رابطه دوستی دارند، اما واقعیت این است که کمیت دیدار طرفین نسبت به کیفیت آن نقش مهمی بازی نمیکند. آنچه گروهی را که مرتب یکدیگر را در یک مکان عمومی ملاقات میکنند، کنار هم نگه میدارد، نیاز شخصی هر کدام از آنها برای گپ زدن، گذراندن وقت و تنوع است و نه الزاما علایق و خواستهها و خصوصیات مشترک بین آنها، آنگونه که بین دوستان وجود دارد.
محکهای دوستی
هدف رابطه
اینکه دوستی چیست و یک دوستی خوب چه رابطهای است، سؤالی است که در بین اشخاص متفاوت، جوابهای مبهم و متفاوتی دارد. رابطههایی وجود دارند که سالها ادامه پیدا کردهاند و در آنها یکی از طرفین بر این باور بوده است که دیگری بهترین دوست اوست، در حالی که او برای دیگری اهمیتی جانبی داشته است. شدت و قدرت یک دوستی بسته به این است که هدف آن رابطه تا چه حد وجود شخص مقابل است، البته منظور ایفای نقش یک قهرمان در دوستی نیست، زیرا بر طرف کردن احتیاجات یکدیگر و دوست داشتن وجود طرف مقابل، در یک ارتباط دوستی با هم وجود دارند و این کاملا طبیعی است. معنی دوستی، بخشش دائمی و یکطرفه هم نیست، بلکه بخشش و گرفتن، با هم توأم هستند، اما مشکل اینجا است که بعد از بررسی یک ارتباط این نتیجه گرفته شود که بر آوردن نیازهای روزمره در آن، نقش خیلی اصلیتری داشته است تا اینکه هدف آن ارتباط، وجود خود دیگری بوده باشد، مثل ارتباطی که در آن به جز زمان اسبابکشی یا نگهداری از فرزندان دیگری، هیچ انگیزهای برای دیدار وجود ندارد.
میزان تعادل در رابطه
شدت یک دوستی، به تعادل نیز بستگی دارد. باید دقت کنیم که آیا توجه داشتن به همدیگر، در حال تعادل قرار دارد؟ آیا آن دیگری به همان اندازه که من به او و زندگیش توجه نشان میدهم و مایل به شرکت در آن هستم، به زندگی و کارها و درس من علاقه و توجه دارد؟ معمولا جواب این سؤال را با یک نگاه دقیق در یک گفتگو میتوان به دست آورد. چه کسی از روی توجه از دیگری درباره اوضاع و احوالش سؤال میکند؟ کسی که دائم از دیگری سؤال میکند، ولی هیچ وقت از خودش سؤالی نمیشود، حق دارد که با نگاهی تردیدآمیز به ارتباط دوستانه خود بنگرد و این چیزی است که باید به فرزندانمان یاد بدهیم.
محک دوری
کیفیت یک رابطه دوستی گاهی با دوری مشخص میشود. خیلی از مسائل زندگی، در دوری چهره واقعی خود را نشان میدهند و این در مورد دوستی نیز صادق است. کسی که از نظر مکانی از دیگری دور میشود، میتواند با توجه به آنچه از دوستیشان باقی مانده است بهتر به پاسخ این سؤال برسد که اصولا در ارتباط آنها، چه چیزهایی وجود داشته است.
حالا که برقراری ارتباط نسبت به گذشته سختتر شده است، قدرتها و ضعفهای ارتباط، خود را بهتر نمایش میدهند.
بعضی، دوستان واقعی خود را تازه میشناسند و بسیاری هم این واقعیت تلخ را تجربه میکنند که قابل جایگزینی بودهاند. با رفتن آنها، شخص دیگری که چندان هم از سنخ و جنس آنها نیست، جایشان را به راحتی گرفته است.
اختلافات در دوستی
معمولا پیش آمدن اختلاف، به یک ارتباط دوستی خوب بر میگردد و در حقیقت جزئی از دوستی است، اما آنچه براي یک ارتباط دوستی خطرساز است، این است که در ذهن دو طرف به دلایل مختلف حس ناگواری نسبت به دیگری به وجود بیاید و کمکم رشد کند، بدون اینکه در مورد آن حرف زده شده و موضوع حل شده باشد. چنین روندی باعث میشود که در طول زمان، طرفین کمکم از برخورد با یکدیگر دوری کنند و ارتباطشان در لیست اولویتهای هم، پایین و پایینتر بیاید. ارتباطهای تلفنی کمتر و کمتر میشود، دیدارها نیز همینطور، مگر اینکه به دلیلی گذارشان به یکدیگر بیفتد. تجربه نشان داده است که در کمتر ارتباطی درباره این زخمها و یا از بین رفتن احساس خوب دو طرف به یکدیگر، با صداقت صحبت میشود. در عوض دو طرف سعی میکنند تا آنجا که ممکن است اینگونه مسائل را ناگفته و پنهان نگاه دارند و اگر موقعیتی برای حرف زدن دربارهشان دست دهد، به دروغهای مصلحتی دست میزنند. در این مرحله، دلایل عینی به قاتلهای دوستی تبدیل میشوند: «در این مدت خیلی سرم شلوغ بود» یا «من تمام ساعات هفتهام پر است و به کار دیگری نمیرسم». در اکثر موارد، این کمبود زمان نیست که به ادامه رابطه دوستی مهلت نمیدهد، بلکه چسب احساسهای دوستانه است که ضعیف شده. شخص برای رابطههای دوستی خوب و واقعی به هر ترتیب وقت میگذارد و چیزی وجود ندارد که (در صورت ضرورت) نتواند آن را به خاطر دوستی به تعویق اندازد. بسیاری از دوستیها به این شکل تدریجی خاتمه مییابند و تمام شدن دوستی بعد از صحبت و توافق طرفین خیلی کمیابتر است. در حالی که دوستان میتوانند مودبانه، ولی جدی و با جرات، از آزردگیهایشان سخن بگویند و شرایط را توصیف کرده و از احساس و خواسته شان با هم حرف بزنند و آزردگیها را رفع کنند. ارتباطهای انسانی ارضاکننده و تکمیلکننده، جزء با ارزشترین چیزهايي هستند که در زندگی فردی ما وجود دارند. کیفیت زندگی و خوشبختی ما به عمق و کیفیت ارتباطمان با شریک زندگی، خانواده، فرزندان و دوستانمان وابسته است. یک دوست خوب، به طور اتوماتیک یک دوست خوب باقی نمیماند، بلکه برای ادامه یک رابطه دوستی در طول زندگی، احتیاج به خواست و اراده شخصی است. کسی که در این راه تلاش کند و موفق شود و همینطور یک ارتباط دوستی در خطر را نجات دهد، به عنوان جایزه، زندگی به رویش لبخند میزند. با نگاهی به نوشته دكتر مارتين هِشت