Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 04:13

8
مهر
نقش ارتباط عاطفی مؤثر در درمان کمبود وزن کودکان

نقش ارتباط عاطفی مؤثر در درمان کمبود وزن کودکان

در دوران نوزادی و کودکی، کودکان نسبت به هر زمان دیگری در زندگی با سرعت بیشتری وزن اضافه کرده و رشد می‌کنند. اختلال در وزن‌گیری کودک می‌تواند برای والدین بسیار سخت و ناگوار باشد. وزن‌گیری ضعیف یک بیماری نیست

به قلم :شایلین عبدلی رضایی ، کارشناس تغذیه

زیر نظر: دکتر گلبن سهراب ؛ عضو هیات علمی گروه تغذیه بالینی و رژیم درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

 

تحریریه زندگی آنلاین : در دوران نوزادی و کودکی، کودکان نسبت به هر زمان دیگری در زندگی با سرعت بیشتری وزن اضافه کرده و رشد می‌کنند. اختلال در وزن‌گیری کودک می‌تواند برای والدین بسیار سخت و ناگوار باشد. وزن‌گیری ضعیف یک بیماری نیست، بلکه یک علامت است و دلایل احتمالی زیادی دارد و می‌تواند در نتیجه یک مشکل پزشکی، مشکل رشدی یا رفتاری، کمبود غذای کافی، یک چالش اجتماعی در خانه یا اغلب ترکیبی از این مشکلات رخ دهد. تشخیص و درمان کودکانی که به طور طبیعی وزن اضافه نمی‌کنند، بسیار مهم است، زیرا ممکن است نشانه‌ای از سوء‌تغذیه یا یک مشکل پزشکی زمینه‌ای باشد که نیاز به درمان دارد. سوء‌تغذیه می‌تواند عوارضی مانند ضعف سیستم ایمنی، رشد خطی کمتر از حد انتظار، قد کوتاه‌تر از حد انتظار یا مشکلات یادگیری داشته باشد. این عوارض در کودکانی که برای مدت طولانی دچار سوءتغذیه هستند، بیشتر دیده می‌شود. تشخیص نیازهای جسمی کودکان خیلی راحت‌تر از نیازهای عاطفی آن‌ها است. وقتی یک کودک گرسنه باشد، خیلی راحت این موضوع را با والدین خود در میان می‌گذارد. ماجرا وقتی پیچیده می‌شود که پای نیازهای عاطفی در میان باشد. معمولاً کودکان به‌خصوص قبل از رسیدن به سن مدرسه، نیازهای عاطفی خود را مستقیماً با والدین مطرح نمی‌کنند. در این شرایط وظیفه والدین برای شناسایی و پاسخ‌گویی مناسب به نیازهای روانی و عاطفی فرزندان بسیار مهم است.

در دوران نوزادی ارتباط عاطفی همان چیزی است که والدین را در اواسط شب به سمت اتاق کودک می‌فرستد. برقراری رابطه عاطفی با نوزاد از نیازهای ضروری برای تکوین طبیعی او به شمار می‌رود. فرآیند برقراری رابطه با کودک جدید برای بیشتر مادران امری کاملاً طبیعی است. به محض تنها شدن، مادر تمایل به در آغوش گرفتن نوزاد، آهسته تکان دادن او و به دنبال برقراری ارتباط چشمی با او است و گاهی هم برای او آواز می‌خواند. تنها چند ساعت بعد از تولد، مادران از حس عمیق عاطفی و وابستگی ایجاد شده بین خودشان و نوزاد صحبت می‌کنند. نوزاد نیز در این زمان شروع به ایجاد رابطه عاطفی می‌کند. گریه کردن، سر و صدا کردن، لبخند زدن، به دنبال سینه مادر گشتن و جستجو برای برقراری ارتباط چشمی کنش‌هایی است که والدین باید به آن‌ها پاسخ دهند. این مراحل برای رشد نوزاد به منظور وارد شدن او به روابط سالم با اطرافیان در تمام طول زندگی، و بیان صحیح احساسات او کاملاً ضروری است.

اما در صورتی که اتفاقاتی مانع این شود که مادر و کودک کنار هم باشند و به دلایلی از جمله نارس بودن یا بیمار بودن کودک و نیاز او به مراقبت‌های خاص، از هم جدا شوند و یا گاهی در این موارد مادر دچار احساس افسردگی بعد از زایمان می‌شود و حسی به برقراری ارتباط با نوزاد خود ندارد. به علاوه 20 درصد از والدین در ساعات اول تولد نوزاد حس عاطفی واقعی به او ندارند. هفته‌ها تا ماه‌ها طول می‌کشد تا این حس و دلبستگی ایجاد شود که عدم آمادگی روحی و روانی والدین یکی از مهم‌ترین دلایل آن است. خوشبختانه در مورد انسان‌ها این وابستگی به طور کامل به لحظات ابتدایی زندگی وابسته نیست و فرصت‌های زیادی برای برقراری ارتباط طی یک سال اول زندگی وجود دارد.

چند روز ابتدایی زندگی نوزاد، بهترین زمان برای ایجاد رابطه عاطفی با او می‌باشد. به همین دلیل بعد از تولد در بیمارستان، زمان کافی برای ایجاد این رابطه به مادر و کودک داده می‌شود. حتی در مورد نوزادانی که بیمار هستند و تحت مراقبت‌های خاص قرار دارند، در بیمارستان تمهیداتی در نظر گرفته می‌شود که والدین نوزاد را در آغوش بگیرند و با او وقت بگذرانند.

نوزادان و اطفال نوپا بسیار درمانده هستند و برای احساس امنیت و آرامش به فامیل و والدین خود وابسته می‌باشند. آن‌ها نیاز به پرورش عاطفی، از طریق تعاملات محبت‌آمیز و اطمینان‌بخش، و کمک به مقابله به روشی مداوم و پایدار دارند. این گونه است که نوزادان و اطفال نوپا رشد و نمو می‌کنند. از موارد دیگری که می‌تواند تأثیر جدی بر نوزادان و اطفال نوپا بگذارد، صدمه است. بسیاری از مردم به اشتباه معتقدند که نوزادان رویدادهای آسیب‌زا را متوجه نمی‌شوند یا به خاطر نمی‌آورند. در واقع، هر چیزی که بر اطفال بزرگ‌تر و بزرگسالان یک خانواده تأثیر می‌گذارد، می‌تواند بر نوزاد نیز تأثیر بگذارد، اما آنها ممکن است نتوانند همانند اطفال بزرگ‌تر واکنش خود را مستقیماً نشان دهند. سوانح آسیب‌زا و تهدید‌کننده زندگی ممکن است شامل حوادثی مانند حادثه ترافیکی، آتش‌سوزی در جنگل‌ها، مریضی ناگهانی، مرگ ناشی از آسیب در فامیل، جنایت، سوء‌استفاده یا خشونت در جامعه باشد.

صدمه می‌تواند به طور جدی جنبه‌های مهم رشد طفل را که قبل از سه سالگی رخ می‌دهد مختل کند. این‌ها ممکن است شامل رابطه و پیوند با والدین، و همچنین رشد اساسی در زمینه‌های زبان، تحرک، مهارت‌های فیزیکی و اجتماعی و مدیریت احساسات باشد. ارائه حمایت برای کمک به خانواده برای بازسازی خانه بی‌خطر، امن و پرورشی به بهبودی نوزاد یا کودک نوپا کمک می‌کند.

بیشتربخوانید:

تاثیر قصه گویی در تربیت کودک

 دوستی را به فرزندان مان آموزش دهیم! (قسمت اول)

 

 

 

از عوامل مؤثر در ایجاد آسیب در کودکان می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

 جدایی از والدین یا سرپرست اصلی خود: به عنوان مثال، غیبت به دلیل آسیب یا سایر عوامل مرتبط با صدمه. این می‌تواند تأثیر دو برابر داشته باشد، ناراحتی ناشی از جدایی به ذات خودش و احساس ناامنی کردن از اینکه حالا باید بدون ایمنی، درک و پرورش سرپرست، خویش را مدیریت کند، هر دو می‌توانند سرعت بهبودی را کاهش داده و تأثیر صدمه را افزایش دهند.

 آنچه در خانه اتفاق می‌افتد: نوزادان و اطفال نوپا تحت تأثیر مشاجره، پریشانی یا یک روال بسیار پیچیده قرار می‌گیرند که در آن مطمئن نیستند در مرحله بعدی چه اتفاقی می‌افتد.

 اختلال در ایجاد پیوند یا رابطه نزدیک با والدین یا عدم درک والدین: گاهی اوقات صدمه روحی می‌تواند مانع ایجاد این پیوند شده و شکل‌گیری این پیوند را دشوارتر کند.

اگر هر یک از این موارد اتفاق می‌افتد، مهم است که در مورد تأثیر آن بر طفل فکر کنید. اگر فامیل یا سرپرست اولیه تحت تأثیر قرار گیرد، احتمالاً نوزاد نیز تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

هنگامی که نوزادان یا اطفال نوپا در معرض حوادث تهدید‌کننده زندگی یا آسیب‌زا قرار می‌گیرند، درست مانند هر شخص دیگری بسیار می‌ترسند.

 

بعضی از واکنش‌های رایج شامل موارد زیر می‌باشند:

 سطوح بالای غیرعادی پریشانی زمانی که از والدین یا سرپرست اصلی خود جدا می‌شوند.

 نوعی هوشیاری بی‌حرکت، طفل ممکن است نگاه «شوک» داشته باشد.

 به نظر بی‌حس می‌آیند و احساسات خود را نشان نمی‌دهند یا کمی «جدا شده» از آنچه در اطراف‌شان می‌گذرد به نظر می‌رسند.

 از دست دادن بازی کردن و لبخند سرگرم کننده و رفتار «صدای طفل درآوردن».

 از دست دادن مهارت‌های خوردن

 اجتناب از تماس چشمی

 ناآرام‌تر بودن و تسکین‌شان بسیار دشوارتر می‌شود.

 در مهارت‌های فیزیکی خود مانند نشستن، خزیدن یا راه رفتن عقب می‌مانند و نامرتب‌تر به نظر می‌رسند.

 بیشتربخوانید:

آیا رشد حرکتی و ذهنی کودک من طبیعی است؟ - بخش دوم

 

 

 

 

راه‌های برقراری ارتباط عاطفی با کودک

نوازش و در آغوش گرفتن کودک

ارتباط بدن با بدن یا به عبارتی لامسه‌ای می‌تواند مزایای زیادی برای سلامتی کودک داشته باشد. همان‌طور که با تحریک نوک سینه توسط نوزاد، هورمونی به نام «اکسی‌توسین» ترشح می‌شود که به «هورمون عشق» معروف است و منجر به جاری شدن شیر به سمت نوک سینه خواهد شد. در واقع اثر «اکسی‌توسین» بر مغز مشابه اثر «مورفین» است و منجر به کاهش درد، احساس خوشایند و عاطفی شدید می‌شود. علاوه بر «اکسی توسین»، «دوپامین» هورمون اصلی شادی‌آور در مغز است و نقش مهمی در رابطه عاطفی شما دارد، در واقع اثر دوپامین مانند مواد مخدر است.

مادرانی که به نوزادشان شیر نمی‌دهند از این حس و داروی عشق محروم خواهند بود، زیرا هنگام شیر خوردن نوزاد می‌توانند با خیره شدن به چشمان او و نوازش کردنش، حس خوب حاصل از هورمون‌ها را هم در خود و هم نوزاد ایجاد کنند. 90 درصد مادران بعد از گذراندن زمان ده دقیقه با نوزادشان، قادر به شناسایی و تشخیص او بوده‌اند. وقتی مادران یک ساعت را با کودک‌شان بگذرانند، بوی نوزادشان را از سایر نوزادان تشخیص می‌دهند. همچنین نوزادانی که بی‌تابی می‌کردند در برابر بوی شیر مادر خودشان نسبت به سایر بوها آرام‌تر می‌شدند.

بوسیدن به دلیل اینکه باعث ارتباط مستقیم بینی با سوراخ‌های بینی فرد دیگر می‌شود، تأثیر بسیاری بر ارتباط عاطفی می‌گذارد. همچنین زمانی که مادر به عکس نوزاد خود نگاه می‌کند، مرکز ترشح هورمون در مغزش فعال می‌شود.

 

آرام کردن کودک

ژن‌ها ممکن است بر تکوین فیزیکی و احساسی اثر بگذارند، اما بیشتر محیط است که تأثیر می‌گذارد. نوزادان به گرسنگی، تغییرات دما، نور و درد حساس هستند. به منظور رفع حساسیت باید آن‌ها را در آغوش گرفت و آرام کرد. هنگام استرس، سیستم ایمنی ضعیف شده و احتمال بیماری بیشتر می‌شود. سلول‌های ایمنی در مورد تجربیات خود خاطره دارند و آسیب‌ها را به خاطر می‌سپارند.

 

تغذیه‌ کودک

در صورتی که به دلیل شرایط خاص (داشتن چندین فرزند، افسردگی پس از زایمان و غیره) نتوانستید با یک نگاه عاشقانه کودک‌تان را دوست داشته باشید یا حتی تا یک ماه بعد از تولد این اتفاق نیفتاد، نگران نشوید، زیرا امری طبیعی است. رابطه عاطفی به محکمی چسب نیست و می‌تواند طی زمان‌های مختلفی در خانواده‌های مختلف ایجاد شود. در صورتی که در ساعات اول نتوانستید نوزاد را در آغوش بگیرید یا به او شیر دهید، به این معنی نیست که همه چیز تمام شده است، بلکه شما می‌توانید به مرور زمان با رفتارهای بهتر با کودک، بهترین برخورد و بازخورد را ایجاد کنید.

به عنوان پدر و مادر می‌توان هر کاری که برای کمک به فرزندان مخصوصاً هنگامی که استرس دارند، انجام داد. اگر نگران وزن کودک‌تان هستید، می‌توانید از مراقبین سلامت، پزشک خانواده یا متخصص کودکان راهنمایی بگیرید. آن‌ها می‌توانند شما را در زمینه چگونگی حمایت از کودک‌تان و نیز خدماتی که کودک شما ممکن است به آنها نیاز داشته باشد و یا از آنها بهره‌مند شود، راهنمایی کنند. پزشک همچنین ممکن است در مورد خانواده کودک، از جمله افرادی که در خانه کودک زندگی می‌کنند، بپرسد که آیا تغییرات یا استرس‌های اخیر (به عنوان مثال طلاق، بیماری، مرگ، خواهر و برادر جدید) وجود داشته است، یا اگر کسی در خانه دارای مشکل پزشکی یا روانپزشکی، بیماری، از جمله سابقه اختلال تغذیه باشد. همچنین در مورد تأمین غذا یا ناامنی سؤال کند (به عنوان مثال، اگر روزهایی بوده است که یکی از اعضای خانواده گرسنه بوده است، زیرا پول کافی برای غذا وجود ندارد). اگرچه پاسخ به این سؤالات دشوار است، اما مهم است که صادق باشیم. وزن‌گیری نوزاد (Baby gain weight) یکی از عوامل مهم در شناسایی وضعیت سلامتی نوزاد می‌باشد. نوزادان فارغ از نوع زایمان، نژاد، ملیت و محل تولدشان جهت رشد و تکامل خود، نیاز به فاکتور دقیقی جهت ارزیابی رشد و تکامل خود دارند و وزن‌گیری نوزادان از جمله این عوامل تعیین‌کننده است که نیاز به دقت و توجه دارد.

 

در کودکان بزرگ‌تر نیز می‌توان توصیه‌های زیر را به کار برد:

 از مقصر جلوه دادن کودک پرهیز کنید. تلاش برای درک بهتر به شما کمک می‌کند تا بتوانید به طور عملی از کودک‌تان حمایت کنید.

 بدون قضاوت صحبت با کودک را شروع کنید. اینکه کودک شما بداند که شما همیشه در کنار او هستید تا نگرانی‌ها و دغدغه‌های او را بدون قضاوت بشنوید و از او حمایت کنید، اهمیت ویژه‌ای دارد.

 از زبان کنایه‌آمیز یا گفتن عبارت‌های منفی درباره بدن افراد، حتی بدن خود پرهیز کنید. این کار می‌تواند به عزت نفس کودک آسیب بزند و باعث ایجاد احساس ناخوشایند در کودک برای صحبت با شما شود.

 کودک را تشویق کنید تا راحت صحبت کند و افکار و احساسات خود را درباره تصویر بدنش، هر زمان که صحبت پیش می‌آید با شما در میان بگذارد. اگر کودک شما درباره تصویر بدن خود تعبیر منفی داشته باشد، سعی کنید دلیل آن را بیابید.

 به دقت به او گوش دهید و نگرانی‌هایش را پیش پا افتاده یا مردود تلقی نکنید. اگر متوجه شدید که کودک یا فرد بزرگسال دیگری به کودک شما به صورت مجازی یا حضوری آزار می‌رساند، هر چه زودتر به طور مستقیم با شرایط مقابله و در جهت رفع آن اقدام کنید.

 عزت نفس کودک و خصوصیات او در حوزه‌های دیگری که به وزن او ارتباط ندارد را تحسین و تشویق کنید. برای مثال: «من به این که به سختی برای امتحان درس خواندید افتخار می‌کنم» یا «من عاشق این هستم که با مهربانی با برادر کوچکت رفتار می‌کنی».

 مکالمه سالم داشته باشید. در دنیای در حال تغییر دیجیتال امروز، باید از خطراتی که سلامت روان و آسایش کودک شما را در زمینه‌های مرتبط به اعتماد به نفس و تصویر بدن‌شان تهدید می‌کند، آگاه باشید.

پست‌های شبکه‌های اجتماعی برای کلیشه‌سازی وزن یا تشویق برای اختلالات غذا خوردن و یا بازاریابی مداوم و هدفمند غذاهای ناسالم از این موارد هستند.

 باید انگیزه کافی برای ایجاد فضای امن برای مکالمات سالم داشته باشید؛ به طوری که می‌توانید زمانی را برای گفتگو درباره سلامت روان با کودک‌تان پیشنهاد بدهید و درباره اینکه چطور رفتارهای آنلاین می‌تواند بر سلامت و تصویر خودشان تأثیر بگذارد، صحبت کنید.

 

می‌توانید برای شروع صحبت با کودک درباره وزن به موارد زیر توجه کنید:

 از کودکتان سؤالات باز (مانند چه احساسی می‌کنی؟ یا همه چیز در مدرسه چطور پیش می‌رود؟) بپرسید و او را تشویق کنید تا احساسات خود را بگوید.

 از فرزند خود‌تان برای اعتماد به شما و در میان گذاشتن احساساتش تشکر کنید تا در این زمینه حس امنیت به وجود آید.

 برای او شرح بدهید که غذا خوردن سالم و حفظ وزن سالم می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. همچنین منافع سلامت بهتر را تأیید و تاکید کنید.

 مثبت و حمایتگر باشید.

 بر رفتارهای سالم تمرکز کنید، رفتارهای غذا خوردن سالم و فعالیت بدنی یک شبه عادت نمی‌شود، بلکه در طی زمان شکل می‌گیرد. ایجاد تغییرات مداوم نیازمند تلاش و پشتکار شما و کودک شما می‌باشد. بعید است که تغییرات بزرگ و ناگهانی بتواند در رژیم غذایی و شیوه زندگی کودک موفقیت‌آمیز باشد. این در حالی است که حتی موارد یاد شده می‌تواند برای سلامت کودک زیانبار باشد. تغییرات زمانی موفقیت‌آمیز هستند که کوچک و افزایشی بوده و همه خانواده درگیر آن باشند.

 سعی کنید برای کودک‌تان بهترین الگویی که می‌توانید باشید. غذاهای مغذی و کامل مانند میوه‌ها و سبزی‌های تازه را انتخاب، فعالیت بدنی را تشویق و خواب کافی را ترویج کنید. از صحبت منفی درباره وزن خود یا اطرافیان پرهیز کنید.

 صرف‌نظر از وزن خود، می‌توانید با نشان دادن عادات سالم به کودک‌تان کمک کنید. گروهای غذایی مختلف را شناسایی نمایید، سعی کنید یاد بگیرید بدن به چه مواد مغذی به عنوان قسمتی از غذا خوردن سالم نیاز دارد و درباره اینکه چرا بعضی از غذاهای خاص انتخاب بهتری هستند، گفتگو کنید.

 از زمان غذا خوردن با هم لذت ببرید. تا می‌توانید غذاها را با خانواده تهیه و میل کنید، چرا که زمان خوبی برای صحبت و تمرین تهیه غذاهای سالم است. به کودک سهم غذایی به «اندازه کودک» بدهید و صبر کنید تا اگر هنوز گرسنه است، خودش غذای بیشتری درخواست کند. تنظیم زمان وعده غذای اصلی و میان‌وعده‌ها می‌تواند به شما کمک کند تا به کودک خود آموزش دهید که زمان‌های معینی برای غذا خوردن وجود دارد و نباید در طی روز ریزه‌خواری کرد.

 از حرکت کردن لذت ببرید. بازی خارج از منزل و فعال بودن با هم و خانوادگی را ترویج دهید. کودکان از 3 سالگی و بالاتر باید حداقل یک ساعت در روز فعال باشند. بهتر است این یک ساعت به زمان‌های کوتاه 20 - 15 دقیقه‌ای تقسیم شود.

 فقط روی وزن تمرکز نکنید، بلکه توجه بیشتری به مزایای رفتارهای غذاخوردن سالم و فعال بودن کل خانواده داشته باشید. این موارد کارهای ضروری برای حمایت رشد و تکامل کودک‌تان در مسیر بزرگسالی و بهبود ایمنی و سلامت عاطفی هستند. در حقیقت با تغییرات مناسب در سطح خانواده، از مشکلات دیگر مانند رژیم‌های غذایی نامناسب و اختلالات غذا خوردن در آینده جلوگیری می‌شود.

 محیط غذا خوردن هم مهم است. تغییرات در ناحیه‌ای که کودک غذا می‌خورد، ممکن است به کودک کمک کند تا بیشتر غذا بخورد. همه اعضای خانواده کودک باید از اهمیت این تغییرات آگاه باشند.

 حواس‌پرتی در زمان صرف غذا مانند تلویزیون، تماس‌های تلفنی و موسیقی بلند باید به حداقل برسد.

 

روال زمان غذا خوردن را ثابت کنید. مهم نیست چه کسی به کودک غذا می‌دهد.

 زمان غذا باید آرام و اجتماعی باشد. غذا خوردن با سایر اعضای خانواده و گفتگوی دلپذیر (بی‌ارتباط با میزان غذا خوردن کودک) تشویق می‌شود. غذا خوردن با دیگران به کودک این امکان را می‌دهد که مشاهده کند که دیگران چگونه غذا را انتخاب می‌کنند و عادات غذایی سالم را تشویق کنند.

 اگر کودک از غذای جدید امتناع کرد، ناامید نشوید. ممکن است لازم باشد غذاهای جدید چندین بار (حتی تا 10 یا بیشتر) قبل از پذیرفته شدن ارائه شوند.

 زمان غذا باید عاری از جنگ بر سر خوردن باشد. مراقبان باید کودک را تشویق به خوردن کنند، اما نه مجبور کنند. غذا را نباید به عنوان تنبیه دریغ کرد. علاوه بر این، غذا نباید به عنوان پاداش ارائه شود.

 وقتی کودک خوب غذا می‌خورد، باید تحسین شود، اما وقتی خوب غذا نمی‌خورد، نباید تنبیه شود.

 در تلاش برای افزایش ‌وزن کودک‌تان، هر کاری که انجام می‌دهید فقط به او هله‌هوله ندهید. عادت‌های غذایی در اوایل زندگی ریشه می‌گیرند و وقتی تثبیت شدند، تغییر آنها ممکن است دشوار باشد.

 زمان غذا خوردن را خوشایند و بدون شتاب برگزار کنید. هر زمان که می‌توانید بنشینید و از غذا و وقت گذراندن با هم لذت ببرید. کودک خود را در برنامه‌ریزی وعده‌های غذایی، خرید میوه از بازار تره‌بار، برداشتن نان در نانوایی و آماده کردن غذا درگیر کنید تا علاقه‌ او به غذا و غذا خوردن را بیشتر کنید. همچنین اجازه ندهید کودک چنان غرق کاری شود که وعده‌های غذایی را جا بیندازد، چون اگر می‌خواهید وزن اضافه کند، باید به طور منظم و مکرر غذا بخورد.

به خاطر داشته باشید:

بهترین روش برای حمایت از خوشبختی و سلامت کودک شما این است که از آنها در همه شرایط و به طور غیر مشروط حمایت کنید.

 

 

برچسب ها: دکتر گلبن سهراب تعداد بازديد: 111 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز