Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 - 22:19

19
شهریور
نگاهی به نقش بانوان در ایجاد صلح پایدار

نگاهی به نقش بانوان در ایجاد صلح پایدار

با حضور فعال و همه‌جانبه زنان، می‌توان قدری از خشونت‌ها کاست؛ چراکه زنان در جهان می‌توانند نقشی پررنگ در زمینه ایجاد صلح داشته باشند کما اینکه همواره شاهد چنین وقایعی در تاریخ هستیم.

نویسنده: یوسف فرهنگی لکی

 

زنانی که برای صلح می‌جنگند

نگرش عمومی ریشه دوانده در اکثر جوامع یک اصل نانوشته دارد و آن اصل بیان می‌کند که زنان نسبت به مردان صلح‌دوست تر هستند.

اینکه واقعاً این گزاره تا چه اندازه می‌تواند درست باشد، نیازمند پژوهش‌های روانی خاصی است تا تفاوت‌های زنان و مردان در زمینه صلح‌دوستی آشکار شود.

اما طبیعی است که با حضور فعال و همه‌جانبه زنان، می‌توان قدری از خشونت‌ها کاست؛ چراکه زنان در جهان می‌توانند نقشی پررنگ در زمینه ایجاد صلح داشته باشند کما اینکه همواره شاهد چنین وقایعی در تاریخ هستیم.

صلح، موضوعی زنانه‌تر باشد یا نباشد، نقش زنان در ایجاد و پایداری صلح، انکارناپذیر است.

برای همین در اوضاع نابسامان جهان کنونی وخصوصا در آشفته‌بازار خاورمیانه می‌توان روی زنان، به‌عنوان سفیران واقعی صلح، حساب ویژه‌ای باز کرد.

اگرچه امروزه در ایران اسلامی، به‌واسطه صلح و امنیت موجود، نتوان نقش صلح‌جویانه زنان را بازنمایی کرد اما کم نیستند زنانی که همسران و فرزندان و بستگانشان را در دفاع مقدس ازدست‌داده‌اند و اینک این زنان می‌توانند بانیان گفت‌وگو برمدار صلح باشند چراکه این زنان از جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، آسیب‌های زیادی را دیده‌اند و برخی از آن‌ها بعد از گذشت 19 سال از پایان جنگ هنوز چشم‌به‌راه عزیزان خویشند...

زنان قربانیان جنگند!

اگرچه علی‌الظاهر در اکثر نبردهای خونین به‌ندرت شاهد حضور زنان هستیم، اما یکی از قربانیان بزرگ جنگ‌ها زنان هستند که از چند جهت در معرض آسیب جدی هستند.

در جنگ‌های امروزی، اغلب جنگ‌های داخلی که در کشورهای درحال‌توسعه در جریان است، بیش از 90 درصد قربانیان غیرنظامیانی هستند که بسیاری از آنان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند.

زنان و دختران به‌مانند مردان در جنگ‌ها، کشته، زخمی، معلول و شکنجه می‌شوند و درصد بسیاری از آنان بی‌خانمان! بر اساس گزارش جدید سازمان ملل، تعداد افرادی که تا پایان سال 2017 مجبور شده‌اند محل زندگی خودشان را ترک کنند، نزدیک 69 میلیون نفر بوده است.

بر اساس آمارهای ارائه‌شده، دوسوم پناه‌جویان جهان از پنج کشور سوریه، افغانستان، سودان جنوبی، میانمار و سومالی هستند.

البته در این میان ترکیه برای چهارمین سال متوالی با سه و نیم میلیون پناهنده، پناهنده‌پذیرترین کشور جهان است.

با افزایش میزان پناه‌جویان جهان، زنانی که در اثر جنگ، خصوصاً جنگ‌های داخلی خانه و کاشانه خود را ازدست‌داده‌اند، افزایش چشمگیری یافته است و البته این زنان در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی و به‌ویژه سوءاستفاده جنسی قرار دارند که آثار چنین آسیب‌هایی نه‌تنها در کوتاه‌مدت، بلکه در نسل‌های بعدی نیز قابل‌ردیابی است.

خراشی بزرگ بر صورت جمعیت!

آثار بلندمدت جنگ‌های مسلحانه ممکن است روی زنان و دختران، به دلیل آسیب‌پذیری اجتماعی آن‌ها تشدید شود.

قطعاً آسیب واردشده به زنان و دختران بسیار قابل‌توجه است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد فروپاشی نظم اجتماعی، به‌ویژه در جنگ‌های قومیتی در کشورهای فروپاشیده، در قیاس با مردان، اثرات به‌مراتب بیشتری برزنان دارد.

زنان و دختران اغلب به‌عنوان حاملان فرهنگ شناخته می‌شوند. بنابراین در جنگ‌ها این زنان هستند که مورد آزار و اذیت‌های خاص و خشونت‌های جنسی از قبیل تجاوز، ازدواج اجباری و قاچاق انسان قرار می‌گیرند.

مثلاً در سال 2014 به دنبال درگیری‌ها در عراق حدود 26 میلیون زن عراقی آواره شد‌ه‌اند و قطعاً طی این چند سالی که از آغاز ناآرامی‌های عراق می‌گذرد، وضعیت این زنان وخیم‌تر شده است.

معاون نماینده ویژه سازمان ملل و هماهنگ‌کننده امور انسانی در عراق در سال 2014 در اظهاراتی گفته بود: «وقوع درگیری‌ها در عراق، تغییراتی را در بنیان خانواده‌های عراقی ایجاد کرده چراکه حدود شش میلیون زن عراقی بیوه شده‌اند و به‌تنهایی سرپرستی خانواده‌های خود را بر عهده‌دارند.» طبیعی است که وجود شش میلیون زن بیوه، ریخت جمعیتی کشور عراق را برهم خواهد زد و قطعاً تبعات زیان‌بار این زنان بیوه در بلندمدت در قامت انواع آسیب‌های اجتماعی خودشان را نشان خواهند داد.

گامی برای زدودن جنگ

زنان و دختران صرفاً قربانی جنگ‌های مسلحانه نیستند. آن‌ها عوامل فعال هم هستند که با خشونت مقابله و آن را ارزیابی می‌کنند و گروه‌هایی را به‌منظور واکنش به آن سازمان‌دهی می‌کنند.

زنان و دختران می‌توانند مرتکب خشونت شوند یا پشتیبان خشونت ارتکاب یافته توسط دیگران باشند.

این می‌تواند به معنی مسلح شدن در مبارزات آزادی‌خواهی، مقاومت در برابر اشغال یا مشارکت در مبارزات برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی یا اقتصادی باشند.

زنان و دختران در بسیاری از موارد در روندهای صلح پیش و پس از جنگ‌ها و در حین آن فعال هستند. زنان بسیاری باهدف بازسازی بافت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع خود، به حرکت‌های مردمی برقراری صلح می‌پیوندند.

در سال‌های دهه 90 درحالی‌که جنگ در منطقه بالکان در جریان بود، گروه زنان سیاه‌پوش یک کمپین ضد جنگ را در آن منطقه، به راه انداختند.

جنگ داخلی لیبریا که 14 سال به طول انجامید موجب تشکیل جنبش صلح زنان شد که به توانمند ساختن زنان انجامید.

با این‌همه فرآیندهای رسمی صلح، اغلب بدون مشارکت مؤثر زنان صورت می‌گیرند و حتی زنانی را که فعالانه در بازسازی اقتصاد و جامعه مدنی نقش ایفا می‌کنند به حاشیه می‌رانند و این نادیده انگاری نقش زنان، تبعات ثانویه‌ای در کُندی فرآیند توسعه دارد.

مادران صلح‌دوست

در تاریخ معاصر همواره نگرش‌های فلسفی مختلفی برای صلح‌دوستی زنان مطرح‌شده است که «مادر باوری» یکی از این نگرش‌ها به شمار می‌رود.

مادر باوری، نگرش عمده گروه‌های سنتی زنان مدافع صلح است که معتقدند چون زنان وظایف اخلاقی و مادرانه پرستاری و پرورش کودک را بر عهده‌دارند، بنابراین طبیعی است که آن‌ها مدافع صلح باشند.

نگرش مادر باوری نه‌تنها خواستار پایان جنگ، بلکه مخالف تولید ابزارآلات جنگی نیز است. زیرا جنگ و توسعه نظام ارتش‌سالاری، همواره گرسنگی، آوارگی، پناهندگی و مرگ‌ومیر کودکان و جوانان را به همراه دارد.

جنبش «اعتصاب زنان برای صلح» که توسط زنان خانه‌دار در دهه 1960 در ایالات‌متحده آمریکا به وجود آمد، دارای نگرشی مادر باوری بود.

اولین و مهم‌ترین حرکت این جنبش، اعلام یک روز اعتصاب سراسری زنان در اول نوامبر 1951 بود که در آن اعتصاب زنان موفق شدند «وحشت زنان» را از عواقب جنگ اتمی که در جریان آزمایش‌های هسته‌ای آمریکا صورت می‌گرفت، به نمایش بگذارند.

این جنبش که یکی از بزرگ‌ترین اعتصابات زنان در قرن بیستم محسوب می‌شد، حدوداً 50 هزار زن خانه‌دار را از درون آشپزخانه‌ها خارج ساخت تا مخالفت خود را علیه جنگ اعلام کنند.

این روز که بانام «یک روز برای صلح» نیز معروف است، رفته‌رفته به‌عنوان سمبل هویت زنانه درآمد.

از تاچر تا صلح زنانه!

به‌رغم اعتقاد و ادعای برخی که زنان حاملان صلح هستند، زنانی هم در تاریخ سراغ داریم که جنگ‌افروزی آن‌ها بیشتر به چشم می‌آید. مثلاً مارگارت تاچر یا همان بانوی آهنین که از سال 1979 تا 1990 نخست‌وزیر بریتانیا بود، مثال نقض این ادعا است. چراکه او در سال 1982 جنگ فالکلند را رهبری کرد و از این منظر بود که به او لقب بانوی آهنین را دادند.

با این‌حال و حتی باوجود زنان جنگ‌افروز بسیار دیگر در تاریخ، بازهم می‌توان به نقش صلح‌جویانه زنان در جهان اتکا کرد.

زنان و دختران، اگرچه همواره یکی از اصلی‌ترین قربانیان جنگ به شمار می‌روند اما همین زنان و دختران با حضور مؤثر در رده‌های سیاسی تصمیم‌گیری می‌توانند فرآیند جهانی صلح را تسریع ببخشند و یا از وقوع جنگ‌های خونین، ممانعت کنند؛ از سوی دیگر، این مسئله نیز باید موردتوجه قرار گیرد که جنگ باعث تشدید نا عدالتی می‌شود و زنان نیز همواره بیشتر در معرض نا عدالتی قرارگرفته‌اند.

طبیعی است که رسانه‌ها نیز در فرآیند برقراری صلح در مناطقی که درگیر جنگ هستند، با برجسته ساختن و بازنمایی وضعیت وخیم زنان آواره و کودکان بی‌پناه، می‌توانند عواطف و احساسات جهانیان را به سمتی سوق دهند که ذهنیت ضد جنگ در همگان نهادینه شود.

 

برچسب ها: صلح، صلح دوستی، نقش بانوان در ایجاد صلح پایدار، زنان و صلح، زنان قربانی جنگ، زدودن جنگ، مادران صلح دوست، اعتصاب زنان برای صلح، صلح دوستی زنان تعداد بازديد: 544 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز