عوامل تاثیرگذار و زمینهساز بیاشتهایی در كودكان
۱- در پایان ششمین ماه زندگی نوزادان یعنی نیمه دوم سال اول زندگی، باید به صورت سیستماتیك و برنامهریزی شده تغییراتی در نوع و قوام غذای روزانه كودكان به عمل آورده شود یعنی نه تنها به طور تدریجی به تنوع بخشیدن به مواد غذائی دریافتی كودك اقدام شود بلكه قوام آنها نیز از حالت مایعات صرف به سوی غذاهای سفتتر تغییر یابد.
در آغاز با دادن فرنی رقیق یا حریره بادام به صورت تدریجی اولین قدم در تغییر یكنواختی و قوام غذاها برداشته میشود. حال اگر در سال دوم زندگی نیز به جای تغذیه بچه با غذاهای مناسب این سن و سال فقط حریرهبادام و فرنی و سوپ داده شود به طور حتم مورد استقبال و علاقه كودك قرار نخواهد گرفت.
۲- گاهی عدهای از شما عزیزان تصور میفرمایید، هر چه بچه شیر بیشتری بخورد، برای رشد و نمو او مفیدتر خواهد بود. گرچه شیر مادر یا فرمولا در سال دوم نیز از ارزش بالایی برخوردار میباشد ولی در سال دوم زندگی وعدههای اصلی روزانه باید به طور مرتب از غذاهای مناسب این سن و سال تامین شود ولی در میان وعدهها و شبها بچه را باید از شیر مادر بهرهمند نمود.
توجه كنید كه دادن شیر مادر به تنهایی به جای غذاهای مغذی قادر به تامین نیاز رشدی بچه نخواهد بود تا چه رسد به پر كردن معده كوچك كودك با انواع جوشاندهها یا شیرخشك یا شیر گاو كه علاوه بر زمینهسازی كمخونی ناشی از كمبود آهن،عامل بیاشتهایی كودك و چه بسا مبتلا گردیدن او به عفونتهای گوارشی خواهد گشت.
۳- گاهی رفتارهای مهرآمیز مادر یا وابستگان، در قالب دادن هدیه و یا خورانیدن شكلات، شیرینی، بستنی و انواع نوشیدنیهای مختلف در میانوعده نمود پیدا میكند كه باعث سوق دادن ذائقه كودك به سمت مصرف چنین تنقلاتی میشود. اشتهای او را نیز جهت میل كردن مواد غذائی مفید و مغذی،كمتر نموده و عاملی جهت سر باز زدن كودك از خوردن غذاهای اصلی و اساسی میشود و زمینه گرایش او را به مواد شیرین و پرچرب فراهم میسازد.
۴- گاهی بچهها از خوردن غذای خاصی خودداری نموده و یا علاقه و رغبتی به آن ماده غذائی كه ممكن است خیلی هم ارزشمند باشد، نشان نمیدهند؛ وادار نمودن اجباری كودك با هر ترفندی به تناول چنین غذائی موجب خواهد شد كه در سنین بعدی نیز از خوردن چنین غذائی خودداری نماید.
بهتر است بدون هیچگونه عكسالعملی از دادن آن خودداری كنند ولی در آینده با مخلوط نمودن آن با سایر غذاهای مورد علاقه كودك، او را بهتدریج به قبول چنین غذائی راغب نمائید؛ عدم پافشاری و اجبار كودك به بیشتر خوردن یا تمام كردن به موقع غذا موجب خواهد شد كه او به نیازهای واقعی خود به غذا پاسخ گوید.
۵- گاهی بچهها به علت دیر خوابیدن شبانه، خستگی و یا خوابآلودگی، اشتهایی به خوردن وعدههای غذائی از خود نشان نمیدهند؛ بهتر است به جای اصرار و پافشاری، چند دقیقهای قبل از دادن غذا، بچه را به غذا خوردن فرا خوانده و با شستن دست و روی او و برطرف كردن هیجان و خستگیاش، اقدام به غذا دادن كنید.
۶- در قبال وقتگذرانی كودك هنگام غذا خوردن كه در حد معقول، طبیعی تلقی میگردد، نباید بچه را وادار به خوردن سریع نمود چرا كه با ایجاد واكنش منفی، او را به وقتگذرانی بیشتر هدایت خواهید كرد. كودكان در سنین ۹ ماهگی تا پایان ۵/۲ سالگی با غذا بازی میكنند و میخواهند كه با انگشتان خود غذا را لمس نمایند.
در این سنین دادن مواد غذائی انگشتی مثل كتلت و شامی و كوكوی سیبزمینی یا برشهای كوچك از ساندویچهای تهیه شده در منزل تحت نظارت مادر هیچ اشكالی نخواهد داشت. ضمنا شكایت دائمی شما از نحوه غذا خوردن و عدم رغبت بچه به غذاهای داده شده، كودك را متوجه خواهد كرد كه قادر میباشد از این حربه استفاده كرده و خواستههای خود را به پدر و مادر تحمیل نماید.
۷- آغاز حس استقلالطلبی در سنین دوم و سوم زندگی موجب بروز واكنشهای منفی میشود. مثلا كودك در قبال اصرار بیحد و وادار نمودن اجباری به خوردن ماده غذائی خاص یا انجام عمل معین و مشخص، از خود عناد و سرپیچی نشان خواهد داد. برعكس منع كردن شما از خوردن مادهای و یا انجام كار و عمل معینی او را حریصتر به خوردن آن غذا یا انجام عمل منع شده مینماید.
برای خواندن بخش اول- تغذیه كودك، اسیر اشتباهات بزرگ- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش سوم- تغذیه كودك، اسیر اشتباهات بزرگ- اینجا کلیک کنید.