تحریریه زندگی آنلاین : چشمانش دیگر فروغ گذشته را ندارد. تنش بیجان و لبش بیرنگ است. دیگر از نشاط زندگی در او خبری نیست. گیسوی بلندش به تاراج رفته و رد محوی از کمند زیبا و سیاه مژگان و ابروهایش باقیمانده است اما هنوز قلبش برای کودک سهسالهاش میتپد. هر بار دیدن او آرزوی اوست. شاید دیگر دیداری میسر نباشد. شاید دیگر فرصتی برای در دست گرفتن دستان کوچک و گرم او نداشته باشد. شاید هم معجزه عشق مادر و فرزندی این بار کارساز شود و رخت دامادی کودکش را به چشم ببیند. شاید... سرطان سینه؛ نامآشنای این روزهای بسیاری از مردم بهویژه در جوامع بزرگ و شهری است. بیماری که پیر و جوان نمیشناسد و اگر دیر تشخیص داده شود، فرجام تلخی را رقم میزند و میتواند کام بسیاری از خانوادهها را تلخ کند. بیماری که بیسروصدا میآید و آرامآرام با پیشرویاش بهیکباره خبر آمدنش را مانند ناقوسی بزرگ، با سروصدای فراوان خبر میدهد. بیماری که شاید در کمین بسیاری از خانمها باشد اما هنوز از وجود آن غافل باشند. بیماری که میتوان با در نظر گرفتن نشانههای ابتدایی و بررسیهای مداوم با آن خداحافظی کرد و سلامی دوباره به زندگی داد. شناخت نشانهها و راهکارهای پیشگیرانه این بیماری، بهانهای شد تا گفتوگویی با دكتر لعبت گرانپايه، متخصص جراح عمومی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام دهیم.
بیشتربخوانید:
7 راه برای تشخیص سرطان
دكتر لعبت گرانپايه در سال 1343 در شهرستان محلات متولد شد. او تحصيلات ابتدايی تا متوسطه را در این شهر سپری کرده و در سال 1361 موفق به اخذ مدرك ديپلم شده است. او تحصيلات عالی خود را سال 1361 در رشته پزشكی در دانشكده پزشكی دانشگاه تهران آغاز كرد و در سال 1368 فارغالتحصيل رشته پزشکی عمومی شد و بلافاصله دوره رزیدنتیاش را آغاز کرد و سال 1374 موفق به اخذ درجه تخصصی در رشته جراحی عمومی از دانشكده پزشكی دانشگاه علوم پزشكی تهران شد و برای گذراندن دوره طرحش به محلات رفت و پس از پایان این دوره به تهران بازگشت و از سال 1376 بهعنوان عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و در بیمارستان سینا مشغول به فعالیت شد.
اهمیت آموزش و آگاهیرسانی بانوان در مورد شایعترین و مرگآورترین بیماری زنان به نام سرطان سینه باعث شد او باهمیاری دوستانش کانون سبا (سلامت بانوان ایران) را سال 1386 به ثبت وزارت کشور برساند و بیش از 65 کارگاه آموزشی اسکرینینگ سرطان سینه در تهران و سایر استانهای کشور در دانشگاه و نهادها و حوزه واموزش و پرورش و... برگزار کند.
همچنین او سال 1390 طی دعوتی از سوی نظام پزشکی به گروه مدد (مجمع داوطلبان درمانگر) پیوست؛ افراد این گروه در تخصصهای مختلف داوطلبانه و بدون دریافت هیچ هزینهای به مناطق محروم اعزام و اقدام به ویزیت و جراحی رایگان میکنند. او تاکنون 28 مرتبه به مناطق محروم سفرکرده است. مسئولیت گروه مدد و فعالیت او در انجمن سبا و خدمات او به معلولان بهزیستی موجب شد تا جایزه دوره اول جشنواره بینالمللی گوهرشاد را از آن خود کند؛ جایزه این جشنواره باهدف شناسایی زنان فرهیخته و نکوکار سراسر جهان در امور فرهنگی، پزشکی، وقف، عمران، پزشکی، علمی، آموزشی، پژوهشی و مدیریتی به یاد گوهـــرشاد؛ یکی از خــادمان حـــضرت ثامنالحجج (ع) به هشت بانوی نیکوکار ایرانی و خارجی اهدا میشود.
بیشتربخوانید:
چه عواملی در بروز سرطان سینه موثر است ؟
چطور موفق به کسب جایزه جهانی گوهرشاد شدید؟
نخستین دوره جشنواره جایزه جهانی گوهرشاد بهمنظور تجلیل از مقام شامخ بانو گوهرشاد- یکی از خادمان امامرضا(ع)- بهعنوان نماد و الگوی زنان فرهیخته و نیکوکار مسلمان جهان در امور مختلف فرهنگی، پزشکی، وقف، عمران، پزشکی، علمی، آموزشی، پژوهشی و مدیریتی و... به نیت حضرت ثامنالحجج (ع) به 4 نفر از بانوان نکوکار ایرانی و
4 نفر از بانوان سایر کشورهای مسلمان در حوزههای مختلف اهدا شد. در این دوره، این جایزه به خدیجه نیزاری (خیر مدرسهساز)، فاطمهسادات نواب صفوی (مجاهد انقلابی ایران، لبنان و فلسطین)، سیمیندخت وحیدی (شاعر انقلاب) و همچنین من بهعنوان بانوی فعال در حوزه پزشکی تعلق گرفت. داوران این جشنواره بینالمللی به علت اینکه من مسئول گروه مدد بودم و چندین سال در مناطق محروم حضور پیداکردهام و تا به امروز حدود 28 سفر به این مناطق داشتهام و 54 هزار ویزیت رایگان و یک هزار و500 جراحی باهمراهی گروه پزشکی مدد در رشتههای مختلف ازجمله زنان، ارتوپدی، اورولوژی و گوش و حلق و بینی انجام دادهام و در انجمن سبا (مرکز سلامت بانوان ایران) بیش از ۷۰ کارگاهاموزشی ویزیت رایگان با موضوع پیشگیری از سرطان سینه برگزار کردهام و همچنین به علت فعالیتهایی و خدماتی که من از طریق گروه مدد برای بچههای بهزیستی و معلولان این مجموعه انجام دادهام، این جایزه را به من اختصاص دادند.
چرا از بین تمام رشتههای پزشکی، جراحی عمومی را انتخاب کردید؟
من از کودکی علاقه زیادی به رشته جراحی داشتم. پس از ورود به دبیرستان و انتخاب رشته پزشکی در دانشگاه این علاقه دوچندان شد. در دوران تحصیل با زنان بیمار زیادی برخوردم که دچار مشکل سینه یا دستگاه گوارش مخصوصاً هموروئید، مقعد و... بودند اما در مراحل خیلی پیشرفته و بد به علت مراجعه نکردن به نزد متخصص مرد، با وضع خیلی بد پیش متخصصان میرفتند. اهمیت ورود زنان به این حوزه باعث شد تا من تصمیم بگیرم، هرچند رشته جراحی بسیار دشوار است و زندگی معمولی جراح را تحت شعاع خود قرار میدهد اما به دلیل نیاز جامعه به این رشته ورود پیدا کنم. آن زمان که من قصد ورود به رشته جراحی را داشتم، شاید کمتر از ده نفر خانم به این حوزه ورود پیداکرده بودند. حتی چند نفر از آنها هم در قید حیات نبودند. از سوی دیگر یک واکنش خیلی منفی هم نسبت به این قضیه در جامعه وجود داشت. اصلاً کسی قبول نداشت که یک خانم جراح باشد. تلاش من و دیگر دوستان همدورهام به اساتید و سایر همکاران ثابت کرد که خانمها نیز میتوانند جراح باشند و برای انجام عمل جراحی هیچ فرقی در جنسیت وجود ندارد. اکنون این مسئله بهگونهای در ایران بین استادان، همکاران و بیماران عادی شده که گاهی تعداد رزیدنتهای زنان بیشتر از مردان است. اغلب زنان بیمار نیز ترجیح میدهند به نزد پزشک متخصص زن مراجعه کنند.
قطعاً جنس مشکلهای زنان جراح نسبت به مردان این تخصص متفاوت است و علاوه بر وظیفه مهمشان در جامعه، باید نقش مادری و همسری را هم به نحو خوبی اجرا کنند. شما در دوران کاریتان با این مشکلها چطور مقابله کردید؟
کار سنگین پزشکی باعث میشود، پزشکان وقت و زمان زیادی را از دست بدهند. اغلب این افراد مجبورند دیرتر از سایر افراد جامعه ازدواج کنند یا صاحب تکفرزند باشند. در دوران رزیدنتی با توجه به پانزده ساعت کشیک شبانه در سال اول و پسازآن انجام کارهای سنگین و طاقتفرسا و کشیکهای زیاد در سالهای بعد و نداشتن حمایت از سوی خانواده در تهران، امکان ازدواج برایم مقدور نبود به همین دلیل مجبور شدم زمانی که شرایط بهتری برایم فراهم شد، ازدواج کنم. همسرم با توجه به اینکه رشته متفاوتی (لیسانس روانشناسی بالینی و فوقلیسانس مطالعات فرهنگی) داشت اما سختی رشته مرا خوب درک کرد و با من در این زمینه همکاری زیادی داشت.
گاهی من مجبور بودم شبها به بیمارستان بروم. همسرم خودش مرا به بیمارستان میرساند و تا زمان پایان یافتن عمل جراحی منتظر میماند و دوباره باهم به خانه برمیگشتیم. این همیاری و همکاری همسرم باعث شد تا من در بیستوهشت سفر گروه مدد حضور یابم و خانه و بچهام را رها کنم. اگر هم تا الآن موفقیتی نصیب من شده همه را مدیون همسرم، مادرم و گذشت خانوادهام میدانم. من فکر میکنم جدا از همکاری اعضای خانواده، اگر شرایط بهتری برای پزشکان جوان در دوران طرحشان فراهم بشود و کارانههای بهتری به آنها پرداخت شود و حق مطب دریافت کنند، بتوانند شرایط بهتری برای ازدواج داشته باشند.
من معتقدم ازدواج زودهنگام این افراد باعث تربیت نسل فرهیخته در جامعه میشود. متأسفانه در شرایطی که ما داریم، این محرومیتها اجازه تشکیل خانواده به آنها را نمیدهد. دیر تشکیل خانواده دادن آنها هم باعث میشود تا نتایج درخشانی که مورد انتظار است، تحقق پیدا نکند.
بیشتر بخوانید:
جلوگیری از سرطان سینه با این مواد غذایی
همه چیز درباره غربالگری سرطان سینه
در حال حاضر اعتماد مردم نسبت به جراحان خانم چگونه است؟ آیا آنها زیر چاقوی یک خانم جراح قرار میگیرند؟
اکنون در طبابت و پزشکی اصلاً بحث جنسیت مطرح نیست. مهم بحث اعتماد بیمار به پزشک معالج خودش است. من در حال حاضر بسیاری بیمار آقا دارم. اغلب این افراد بعد از درمان همسرانشان به نزد من مراجعه کردهاند. آنها این اعتماد را پیداکردهاند و به این تصور رسیدهاند که من میتوانم در حیطه تخصصیام کار آنها را انجام دهم به همین دلیل من معتقدم انجام کار جراحی اصلاً به جنسیت ربطی ندارد. البته کرامت و تکریم اربابرجوع حکم میکند که بیمار پزشک معالج خودش را انتخاب کند. این بیمار است که تعیین میکند پزشک معالجش مرد یا زن باشد. پزشک هم صد در صد به این تصمیم و انتخاب احترام میگذارد. خوشبختانه هماکنون در کشور ما دسترسی به پزشک معالج خانم در همه رشتههای پزشکی راحت است. مثلاً در استرالیا گاهی اوقات یک خانم بیمار برای مراجعه به یک پزشک متخصص زنان باید تا شش ماه در صف انتظار باشد اما در ایران زنان در بسیاری از رشتههای پزشکی ورود پیداکردهاند و بیماران راحت میتوانند متخصص معالج خودشان را انتخاب و به نزد او مراجعه کنند.
شما بیشتر چه نوع جراحی انجام میدهید؟
بیش از 90 درصد جراحیهای من مربوط به سرطان سینه است اما در بیمارستان سینا به دلیل اینکه گرایشم جراحی عمومی است موظفم کارآموزشی رزیدنتهایم را هم انجام بدهم، هر نوع عمل در حیطه جراحی عمومی مانند تیروئید دستگاه گوارش، انواع فتقها، پستان، لاپاراسکوپی، کیسه صفرا و ... بیماران را هم انجام میدهم.
با توجه به اینکه بیشتر فعالیت شما جراحی سرطان سینه است. لطفاً برای خوانندگان این مجله توضیح دهید که چرا شناخت این سرطان از اهمیت زیادی برخوردار است؟
سرطان پستان، شایعترین نوع سرطان در بین خانمها است که اغلب منجر به مرگ آنها میشود. این نوع سرطان از شیوع زیادی بین خانمها برخوردار است. معمولاً از 7-8 نفر خانم، یک نفر مبتلابه سرطان سینه میشود. متأسفانه به دلیل جوان بودن جامعه ایران و یک سری فاکتورهای دیگر، میزان شیوع این بیماری در کشور ما
5 - 10 سال پایینتر از سایر کشورهاست بنابراین معمولاً خانمهای جوان و فعال با بچههای کوچک، درخطر ابتلا به این سرطان قرار میگیرند ازاینرو آموزشهای پیشگیرانه میتواند به این خانمها کمک کند تا اگر مبتلابه این بیماری شدند، در مراحل اولیه تشخیص داده شود.
تشخیص اولیه باعث میشود فرد بهجای معلولیت و برداشتن کامل سینه و تحمیل هزینههای سنگین و بالای شیمیدرمانی و رادیوتراپی به زندگی عادی و سالم خود برگردد و بیماریاش را کنترل کند. گاهی بیمار در مراحل پیشرفته حتی با صرف هزینههای درمانی زیاد به نتیجه مناسب نمیرسد، بنابراین تشخیص این بیماری در مراحل اولیه به لحاظ اقتصادی و مالی و کسب نتایج خوب از کنترل روند بیماری، بسیار اهمیت دارد. در مراحل صفر و یک اصلاً نیازی به برداشتن سینه نیست و با درمانهای تکمیلی که انجام میشود فرد میتواند کاملاً به زندگی عادی خودش برگردد. در حال حاضر سیستم فرهنگی کشور ما بهگونهای است که مادر بهعنوان ستون خانوادهها در نظر گرفته میشود. چنانچه این ستون معلول بشود یا از دست برود، آن خانواده از هم متلاشی میشود، بنابراین اگر ما بتوانیم این بیماری را در مراحل اولیه تشخیص بدهیم، بهطورقطع کانون خانواده حفظ میشود، و دیگر معضلهای اجتماعی و فشار اقتصادی داروهای سنگین شیمی درمان و بیمادری بچههای یک خانواده را نخواهیم داشت و فرد بیمار نیز ازلحاظ روحی و روانی فشاری عصبی را تحمیل نخواهد کرد زیرا سینهاش را از دست نداده و مانند یک فرد عادی میتواند رفتار کند.
بیشترین سن شیوع در ایران چقدر است و آیا با افزایش سن، میزان شیوع این بیماری کاهش مییابد؟
اغلب در کشورهای غربی، اوج شیوع این بیماری دهه چهار و پنج است اما در ایران چون سن شیوع 5 - 10 سال جوانتر است، اغلب افراد در دهه سه و چهار به این بیماری مبتلا میشوند.
با افزایش سن میزان شیوع آن نیز افزایش پیدا میکند. مثلاً یک خانم هشتادساله 35 برابر بیشتر از یک خانم زیر سی سال درخطر سرطان پستان قرار دارد بنابراین ضرورت دارد خانمها از سن 25 سال به بعد تحت مراقبت باشند و نسبت به علائم هشداردهنده آن هوشیار باشند. افرادی هم مبتلابه این بیماری هستند، پس از شناسایی مراحل اولیه باید مدام تحت نظر جراح قرار داشته باشند و این مراقبت را تا آخر عمرشان ادامه دهند، زیرا آنها بهطور مرتب میتوانند درخطر ابتلا به این بیماری باشند.
میزان شیوع این سرطان معمولاً در بین مجردها بیشتر است یا متأهلان؟
تفاوت چندانی وجود ندارد. گاهی حتی این نوع سرطان نیز در بین خانمهای مجرد زیر 30 سال، بدون سابقه فامیلی مشاهدهشده است.
میزان ارثی بودن این نوع سرطان چقدر است؟
میزان ارثی بودن سرطان پستان در حدود 15 درصد است. معمولاً 80 - 85 درصد مبتلایان به این سرطان نیز اولین فرد مبتلا در خانوادهشان هستند به همین دلیل ارثی بودن یکی از فاکتورهای هشداردهندهای است که افراد باید آن را در نظر داشته باشند تا این بیماری بهموقع تشخیص داده و درمان خوبی هم برایشان انجام شود.
مهمترین نشانههای سرطان سینه کدماند؟
سرطان سینه در وهله اول بدون علامت است زیرا تودههای سرطانی در ابتدا دردناک نیستند و فرد اگر توجهی به آن نداشته باشد و معاینههای ماهانه نکند و سروقت به پزشکش مراجعه نکند، ممکن است در حمام تصادفی دستش آن توده را لمس کند. این تودهها معمولاً بیشتر از 2-3 سانتیمتر و سفتوسخت هستند و به بافتهای اطرافشان چسبندگی پیدا میکنند و باعث کشیدگی پوست به سمت داخل میشوند. مثلاً اگر این تودهها زیر نوک سینه باشند، آن قسمت به سمت داخل میرود. همچنین گاهی میتواند همراه با ترشحهای خونی یا آب شفاف از نوک سینه باشد. ممکن است با پیشرفت بیماری پوست آن منطقه قرمز شود یا حالت پوست پرتقالی پیدا کند و غدد لنفاوی زیر بغل بزرگ و دستها متورم شود. در مراحل پیشرفتهتر سرطان بهجاهای دیگر بدن نیز سرایت کرده و با علائمی مانند دردهای استخوانی همراه خواهد بود. همچنین ممکن است این توده سرطانی به مغز سرایت کند و همراه با نشانههای مغزی باشد. در مرحله کاملاً پیشرفته، خود تومور نیز زخمی شده و به سطح پوست سر باز میکند. در این مرحله گاهی بیماران با خونریزی و عفونت به ما مراجعه میکنند. ما دوست نداریم که هیچ بیماری در این مرحله به ما مراجعه کند. ما دوست داریم بیماران در مراحلی که خودشان تصور میکنند سالم هستند و هیچ مشکلی ندارند، به نزد ما مراجعه کنند. ما میتوانیم در مراحل اولیه با بررسیهایمان تودههای زیر یک سانتیمتری را پیدا کنیم. ضایعات زیر نیم سانتیمتر و حتی رسوبات کلسیمی میکروسکوپی زنانی که تحت نظر هستند و مدام غربالگری میشوند و سروقت به جراح مراجعه میکنند و سونوگرافی و ماموگرافی انجام میدهند، خیلی زود شناسایی میشوند. فقط کافی است که ضایعه همان ناحیه را برداشت موضعی کنیم تا بیمار کاملاً بهبود پیدا کند. منتها وقتی زمان میگذرد و توده تشکیل میشود و رگ خونی پیدا میکند و قدرت تهاجمی بهجاهای دیگر مییابد، کار سختتر خواهد شد و برای درمان نیاز به شیمیدرمانی و رادیوتراپی و انواع و اقسام درمانها پیدا میشود. در این مرحله درمانها شاید نتیجه بدهد.
هماکنون مهمترین عوامل خطر این بیماری کدماند و گسترش زندگی شهری و پیشرفت جوامع صنعتی چقدر میتواند در ایجاد این نوع سرطان دخیل باشد؟
سرطان پستان یکی از سرطانهای جوامع پیشرفته و صنعتی بهحساب میآید. طبق تحقیقات انجامشده، این نوع سرطان معمولاً در بین خانمهای تحصیلکرده شهری که دارای شغلهای پراسترس هستند بیشتر دیده میشود. البته این نوع سرطان نیز در خانمهای روستایی هم مشاهده میشود اما به دلیل اینکه رابطه مستقیمی با استرس، بیخوابی، رژیم غذایی نامناسب، استفاده زیاد از غذاهای حاوی اسید چرب اشباع، چاقی، منطقه جغرافیایی، ازدواج نکردن، ازدواج دیرهنگام، شیردهی نداشتن در دوران حاملگی، زایمان و شیردهی در سن بالای سیسالگی، پایین بودن سن شروع سیکل، یائسگی بعد از ۵۵ سالگی و نازایی دارد، بیشتر در جوامع شهری دیده میشود. مشروبات الکلی، سیگار، برخورد با اشعه و کار کردن در کارخانههای شیمیایی، آرایشی و بهداشتی نیز از دیگر فاکتورهای خطر سرطان سینه محسوب میشود که میتواند شانس ابتلا به این سرطان را در بین جوامع شهری افزایش دهد بنابراین ضرورت دارد زنان جوامع سالانه تحت معاینهای دقیق و ماموگرافی قرار بگیرند و نسبت به این مسئله پیگیر باشند. متأسفانه ما خانم مریم میرزاخانی را هم به همین شکل از دست دادیم. واقعیت این است که اگر زنان ما اسکیرینگ بشوند و زودتر پیگیریهایشان را شروع کنند ما دیگر چنین نوابغی را راحت از دست نخواهیم داد. ابتدا مردم شهر تهران و پسازآن مردمان سایر شهرهای بزرگ و مراکز استانها درخطر ریسک این بیماری قرار دارند.
مصرف ویتامین D، C و E و همچنین شیردهی کامل و کافی در پیشگیری از ابتلا به این بیماری مؤثر است. همچنین تغذیه صحیح و محدودیت در مصرف فست فودها و چربیهای اشباع نیز از دیگر فاکتورهای حفاظتی محسوب میشوند.
آیا مردان هم مبتلابه سرطان سینه میشوند؟
بله، مردان هم به سرطان سینه مبتلا میشوند. متأسفانه این نوع سرطان در آنها مهلکتر هم است. هماکنون طبق آمارها، این بیماری در مردان کشورهای غربی یک درصد و در مردان ایرانی یک تا چهار درصد است. بخشی از این موضوع به مسائل جغرافیایی، ژنتیکی و همچنین مصرف داروهای بدنسازی جهت بزرگ شدن حجم پستان در مردان در سالنهای بدنسازی است. بزرگ شدن حجم پستان در مردان احتمال ابتلا به سرطان پستان را در آنها افزایش میدهد. ازآنجاکه بافت پستان مردان کمحجم است، بیماری زودتر به مراحل بالاتر میرسد و ازآنجاکه مردان معمولاً این تودهها را جدی نمیگیرند، بیماری زمانی کشف میشود که گاه عضلات قفسه سینه را نیز درگیر کرده است.
چرا معمولاً سرطان سینه در ایران دیر تشخیص داده میشود؟
تشخیص این سرطان بهدقت و توجه افراد بستگی دارد. گاهی اوقات بیمار توده را حس میکند اما به دلیل باورهای غلط فرهنگی و ذهنی مانند اینکه اگر از تودهای نمونهگیری شود یا سوزن به آن ناحیه تزریق شود یا فرد مورد جراحی قرار بگیرد، آن توده ریشه پیدا میکند و به سایر قسمتها انتشار مییابد، مراجعهشان به نزد پزشک را مدام به تأخیر میاندازند. درحالیکه اگر یک تودهای در سینه نمونهبرداری شود، تغییر ماهیت نمیدهد. اگر توده خوشخیم باشد ما زودتر میتوانیم این بیماری را تشخیص دهیم و از بدن بیمار خارج کنیم و بیمار بهبود یابد اما اگر خدایناکرده توده سرطانی باشد و بیماری با نمونهبرداری تشخیص داده شود، باید زودتر درمانهایش را شروع کند تا نتیجه رضایت بخشی حاصل شود.
مردم برای تشخیص زودهنگام این سرطان باید نزد کدام متخصص مراجعه کنند؟
خیلی اوقات بیمار اشتباهی بهجای مراجعه به نزد متخصص جراحی به متخصص زنان و مامایی مراجعه میکند. تشخیص سرطان پستان در حیطه کاری جراحی عمومی است. ماما و متخصص زنان به حوزه بیماریهای رحم و تخمدان احاطه دارد و اطلاعاتشان درباره پستان کامل نیست. گاهی فرد با مراجعه به نزد متخصص زنان با راهنمایی اشتباه او مدت زیادی را از دست میدهد به همین دلیل در مراحل پیشرفته به جراح عمومی مراجعه میکند.