Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 02:22

3
اسفند
نقش کلیدی زنان در دوران دفاع مقدس

نقش کلیدی زنان در دوران دفاع مقدس

چهره‏شان عجیب بود. روسری‏های سرمه‏ای و کرم‌رنگ پوشیده بودند و لباس بلندی بر تن داشتند. سرمه چشمانشان گرد و غبار و اشک، سرخی لب‏هایشان از خشکیِ تشنگی، و گونه‌هایشان آفتاب‌زده و سوخته بود.

به قلم : سید جواد سجادی

 

تحریریه زندگی آنلاین : چهره‏شان عجیب بود. روسری‏های سرمه‏ای و کرم‌رنگ پوشیده بودند و لباس بلندی بر تن داشتند. سرمه چشمانشان گرد و غبار و اشک، سرخی لب‏هایشان از خشکیِ تشنگی، و گونه‌هایشان آفتاب‌زده و سوخته بود. عطرشان بوی باروت می‌داد و گردنبندی از پوکه به گردن داشتند.

با تحمّلی شگفت‌آور سلاح در دست می‌گرفتند، یا کوله‏ای از تدارکات و مهمات و... را با آن سنگینی بر دوش می‌انداختند. زیورشان اسلحه‌شان بود، یا دوربین عکاسی‌شان، یا ضبط‌صوت و جعبه مهمات و جعبه کمک‏های اولیه... و اکنون نیز قلمشان زیبنده‏ترین زینت آن‏هاست. ابهتشان چشم مردان را می‏گرفت و سوزن در دستشان، تیری بود بر قلب دشمن.

نُقل عروسی‏شان گلوله بود؛ شاهد عقدشان شهدا؛ ضامن عقدشان امام (ره)؛ شرط ازدواجشان همراهی در سیر و سلوک و مدّت ازدواجشان شاید تا چند لحظه دیگر... . و زنان جنگ، چنین بودند.

 بیشتربخوانید:

مهم ترین اولویت من روایت مقاومت و اعتمادبه‌نفس زنان در جنگ است

 

 

 

 

زن هم می‏تواند مسئله جهاد را به عهده بگیرد

 بیایید به سرزمین عشق و عرفان سفر کنیم؛ سرزمینی که تجلی‌گاه شکوه ایثار است؛ سرزمینی که همه‌یکرنگی و اتحاد است. اینجا سرزمین عشق و ایثار و فداکاری است. ای قلم‌ها! بدون وضو در این حـریـم مـقـدس وارد نـشوید. ای هـمسـفران! لازمه‌ی ورود به این سـرزمیـن، داشـتـن دل‌هایی پاک و بی‌آلایش است. حرمت و قداست این سرزمین بسیار زیاد است. این سرزمین متعلق به شیرزنان عارفی است که در هشت سال دفاع مقدس، حماسه‌ها آفریدند. آن‌ها با توکل به خداوند و با تأسی به حدیث متواتر و شریف الثقلین به دو امانت گران‌بهای الهی چنگ زدند و آن را الگوی و سرمشق خود ساختند. بیایید به این سرزمین روحانی سفر کنیم، تا بسیاری از حقایق را دریابیم؛ سرزمینی که همه نور خداست و عظمت خدا را به‌وضوح می‌توان در آن مشاهده کرد؛ سرزمینی که معنای واقعی عبادت، عشق، شوق نیایش، نماز، محبت، مشارکت، خلوص، انفاق، گذشت، ایثار جان، خداشناسی و هزاران خصلت زیبای دیگر را در حد کمال در خود جای داده است؛ سرزمینی که از هر گوشه و کنار آن می‌توان هزاران نکته‌ی اخلاقی و اجتماعی آموخت؛ سرزمینی که ساکنان آن همه به ریسمان الهی چنگ می‌زنند و به انگیزه‌ی تعبد نسبت به‌فرمان الهی و به قصد وصول به مقام فناء الی الله حرکت کردند. اینان سبقت گیرندگان جهاد و شهادت‌اند و شهادت را نزدیک‌ترین راه تقرب به ذات احدیت می‌دانند. در سرزمینی که سراسر وحدت و عشق است، همه به دنبال یک هدف می‌گردند و آن رضای خداست و در این صحنه، همه در تلاش‌اند تا گوی سبقت را از دیگران بربایند.

بزرگ‌ترین مدافع زن در صدر اسلام، فاطمه (علیه‌السلام) است. ایشان به همراه گروهی از زنان در جنگ احد شرکت کردند. حضرت زهرا (علیه‌السلام) و چهارده زن دیگر، عهده‌دار حمل آذوقه و آشامیدنی، مراقبت از مجروحان و آب‌رسانی به تشنگان بودند. در همین جنگ ایشان از رسول خدا (صلی‌الله) و علی (علیه‏السلام) پرستاری و مراقبت نمودند. آری، سخن از شیر زنانی است که از همان روزهای نخست که رژیم بعث عراق به میهن اسلامی‌مان هجوم آورد، همدوش مردان فریاد «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمان خویش را لبیک گفته و وارد صحنه‌های نبرد شدند. زنان متعهد و مؤمن کشورمان همانند دریایی خروشان به سوی مقصد نهایی (رضای خداوند) حرکت کردند.

سرّ اینکه اباذر در مبارزه شهره‌ی آفاق است، برای آن است که مبارزات قولی و عملی او در کتاب‏ها به ثبت رسید و در سخنرانی‏ها طرح گردید. سرداران جنگ تحمیلی نیز چنین بودند. از همت و چمران و باکری‏ها و بابایی‏ها و.... سخن‏ها گفته شد. امّا زنانی هم بودند که چه در صدر اسلام و چه پس‌ازآن، اباذر گونه، هم در صحنه جنگ حضور داشتند و هم برای روحیه دادن به نیروهای اعزامی و رزمی از آیات و احادیث رسول خدا) صلی‌الله) استمداد می‏نمودند و دعوت و رهبری آن‌ها بر محور قرآن کریم بود.

اگر کارهایی که زنان، در جنگ‏ها و صحنه‏های سیاسیِ اسلام کردند، ده‏ها بار گفته می‏شد، به صورت فیلم تبلیغی درمی‏آمد و کتاب‏ها در این زمینه نوشته می‏شد، آنگاه مشخص می‏گشت که زن‏ها در پیشبرد دین چه در صدر اسلام و چه پس‌ازآن همچون اباذر و مالک اشتر بودند.

زن هم می‏تواند مسئله جهاد را به عهده بگیرد، چراکه جهاد، تنها در سنگر بودن و تیراندازی کردن نیست. کمک‏های تدارکاتی پشت جبهه و متن جبهه، امور مربوط به نقشه‌برداری، دیده بانی و ... بخش‏های مهمی از جهاد به شمار می‏رود، که زنان می‏توانند آن‌ها را به عهده بگیرند. زن از فیض جهاد محروم نیست. اگر کشوری در حال جنگ و دفاع است، و از طرف بیگانگان تهدید می‏شود، زن نیز باید دفاع کند و لازمه دفاع آموزش دیدن است.

در هیچ‌یک از این مسائل، زن را محروم نکرده‏اند، بلکه در اکثر دشواری‏ها و امانت‏داری‏ها، در بسیاری مصائب و مشکلات، زن همتای مرد است. مشارکت بانوان در دفاع مقدس، از اهمیت به سزایی برخوردار است، زیرا از جهت کمیت، حدود نیمی از آحاد جامعه را زنان تشکیل می‏دهند و مشارکت زن، یعنی هماهنگی نیمی از نیروهای جامعه در راستای یک هدف. در اینجا ما به یاری خداوند متعال تلاش داریم تا گوشه‌ای از فعالیت‌های زنان را در هشت سال دفاع مقدس به عرصه ظهور بگذاریم.

بیشتر بخوانید:

خاطرات خواندنی وزیر بهداری دوران دفاع مقدس ( قسمت اول )

 

 

 

 

نقش زنان در صدر اسلام

نقش زنان در صدر اسلام در دفاع، امری انکارناپذیر و مالامال از ایثاری آگاهانه، تقدیمی عاشقانه و روحی مخلصانه است.

بزرگ‌ترین مدافع زن در صدر اسلام، فاطمه (علیه‌السلام) است. ایشان به همراه گروهی از زنان در جنگ احد شرکت کردند. حضرت زهرا (علیه‌السلام) و چهارده زن دیگر، عهده‌دار حمل آذوقه و آشامیدنی، مراقبت از مجروحان و آب‌رسانی به تشنگان بودند. در همین جنگ ایشان از رسول خدا (صلی‌الله) و علی (علیه‏السلام) پرستاری و مراقبت نمودند.

زنان دیگری نیز در صدر اسلام برای دفاع از عقیده، ایمان، و دین و کیان خود نقشی به سزا داشته‏اند. اولین شهید زن در اسلام، سمیه است؛ مادر عمار یاسر. صفیه دختر عبدالمطلب و عمّه بزرگوار پیامبر در جنگ احد سر یک یهودی را با شمشیر از تن جدا کرد، آسیه در مداوای مجروحین و انتقال شهدا سهم به سزایی داشت و یک نیروی رزمی بود. ام عمّاره در جنگ حنین یکی از دشمنان را با ضربات شمشیر از پای درآورد.

پیامبر اکرم همواره در جنگ‏ها تعدادی از زنان را به همراه داشت، که وظیفه آب‌رسانی به بیماران و مداوای آن‌ها را بر عهده داشتند.

نسیبه بنت کعب ازجمله زنانی بود که در بیعت عقبة ثانیه با پیامبر بیعت نموده بود. او در بحران‌های مختلفی که برای حکومت اسلامی پیش آمد حمایت حقیقی خویش را از پیامبر (ص) به اثبات رساند. در جنگ احد مسؤولیت آب‌رسانی به مجاهدین را به عهده داشت. در این جنگ وقتی دشمن از گذرگاهی که عده‌ای به طمع جمع‌آوری غنائم از آن غافل شده بودند هجوم آورد، مردان سست‌پیمان فرار را بر جهاد ترجیح دادند و تنها حدود 10 نفر باقی ماندند تا از پیامبر دفاع کنند. یکی از این ده نفر نسیبه بنت کعب بود او مشک را به زمین انداخته. با سلاحی که فراریان ترسو بر زمین نهاده بودند به دفاع از جان پیامبر می‌پردازد در این دفاع قهرمانانه جراحات بسیاری توسط دشمن به او وارد می‌آید که تا آخر عمر خدا را بر آن نشانه‌ای افتخار حک‌شده بر بدنش شکر می‌گفت. از خود نسیبه نقل‌شده که وقتی جان پیامبر (ص) را در معرض خطر دیدم با شمشیر از حملات دشمن جلوگیری می‌کردم و گاهی هم تیراندازی می‌نمودم، ناگاه متوجه حمله یکی از مشرکین به پیامبر (ص) شدم، همراه با مصعب او را از حرکت به سوی رسول خدا (ص) بازداشتیم، ولی او ضربتی بر من زد که تا یک سال اثر آن بر شانه‌ام باقی ماند. پیامبر (ص) که متوجه زخم شدید شانه من شده فوراً یکی از پسرانم را صدا زده، فرمود: زخم مادرت را ببند. وقتی پسرم زخم مرا بست دوباره برخاستم و به دفاع از پیامبر مشغول شدم در همین هنگام متوجه زخمی شدن یکی از پسرانم شدم فوراً با پارچه‌هایی که برای بستن زخم مجروحین آورده بودم زخم او را بستم و به او گفتم: برخیز و از پیامبر (ص) دفاع کن.

مطلب قابل تأمل در این داستان، نحوه برخورد پیامبر با دفاع قهرمانانه این زن از ایشان است که نه‌تنها در تاریخ هیچ‌گونه منع یا نهی‌ای از پیامبر (ص) درباره این کار نسیبه نمی‌بینیم، بلکه می‌بینیم که بعد از اتمام جنگ وقتی حضرت به مدینه بازگشت شخصی را به خانه نسیبه فرستاد تا از وضعیت جسمانی او به ایشان گزارش بدهد و از خبر سلامت او خوشحال گردید. نسیبه از پیامبر خواست تا دعا کند خدا او را در بهشت ملازم آن حضرت قرار بدهد. پیامبر در حق او دعا فرمود و گفت: خدایا این‌ها را در بهشت رفیق من قرار بده.

در برخی از روایات آمده است ازجمله کسانی که به شرافت همراهی حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه نائل می‌آید و اخلاص خویش را دوباره در تاریخ اثبات می‌کند نسیبه است که به رجعت به دنیا در زمره یاران حضرت قرار خواهد گرفت و به مداوای مجروحین می‌پردازد.

در جریان خندق، هنگامی‌که مسلمین در کنار خندق‌هایی اطراف مدینه در حال دفاع از شهر بودند، در داخل مدینه،‌ زنان و فرزندان مشغول دعا برای آنان و حامی معنوی ایشان بودند، امّا ناگهان تعدادی از زنان متوجه حضور مردی یهودی شدند که به قصد خیانت و جاسوسی به داخل شهر رخنه کرده بود. صفیّه بنت عبدالمطلب از حسان بن ثابت، مرد شاعر مسلمانی که همراه زنان در شهر مانده بود تقاضا کرد که دشمن خائن را به قتل برساند ولی حسان جرأت نکرد این کار را بکند. صفیّه هم بی‌هیچ هراسی او را به قتل رسانید و این کار او سبب شد تا یهودیان ازآنجا متفرق شوند و دشمن داخلی نتواند کاری از پیش ببرد.

از شجاعت‌ها و دلیری‌های زنان در صدر اسلام داستان‌های بسیاری وجود دارد که ما در اینجا فقط به ذکر تعدادی از آن‌ها پرداختیم.

 بیشتربخوانید:

خاطرات خواندنی وزیر بهداری دوران دفاع مقدس ( قسمت دوم )

 

 

 

سهم زنان در جنگ هشت‌ساله ایران و عراق

بحث مهم زنان در جنگ ایران در سه مقوله اصلی می‏گنجد:

1- فعالیت زنان در پشت جبهه

2- حضور زنان در میدان نبرد و خط مقدم

3- نقش زنان در حفظ آثار و ارزش‏های دفاع مقدس پس از پایان جنگ

فعالیت زنان در پشت جبهه

 

الف: تقویت روحیه‌ی رزمندگان

مساعدت زنان در پشت جبهه، طیف گسترده‏ای از فعالیت‏ها را در برمی‌گیرد. ازجمله:

تقویت روحیه رزمندگان برای حضوری هر چه پرشورتر در جبهه‏ها و تشویق مداوم آنان، یکی از مهم‌ترین و بارزترین فعالیت‏های زنان در ایام جنگ تحمیلی بود. حضور چشمگیر خواهران و همسران و مادران رزمندگان در هنگام بدرقه آنان، دلیلی است بر این مدعا.

این ترغیب و تشویق تا جایی ادامه داشت که حتی گاهی این زنان نمونه، خود، پیشانی‌بندهای این مسافران را محکم کرده، کوله‌بار سفرشان را می‏بستند و آنان را مهیای اعزام به جبهه می‏نمودند، و گاه برای احیای این هدف متعالی، از احساسات، گذشته و آمال و آرزوهای جوانی‏شان را برای دفاع از آرمان‏های اسلام و رسیدن به پیروزی لگدمال می‏کردند.

گواه این مطلب آن‌که هیچ مادری حاضر نمی‏شود جگرگوشه‌اش را که با خون دل و اشک دیده پرورش داده است، به سوی دشمن راهی کند، لیک این مادران غیور، خود زمینه‌ساز حضور فرزندانشان در جبهه‏ها بودند.

گواه دیگر آن‌که هر زنی، طالب آن است که مرد زندگی‌اش در کنار او باشد، تا هرگز احساس ترس و وحشت و دلهره بر او غلبه ننماید، اما در آن سال‏های آتش و خون، زنانی بودند که حتی چند ماه یک‌بار نیز قادر به دیدن همسرانشان نبودند و تنها دل‌خوشی‌شان نامه‏هایی بود که هر از چند گاهی به دستشان می‏رسید.

حال آن‌که گاه دیر رسیدن یا نرسیدن آن نامه‏ها نیز، شور و غوغای دیگری در دل‌هایشان بر پا می‏کرد و هزاران فکر و تصور به ذهنشان خطور می‏نمود. گاه گذشت چندین ماه از تولد فرزندانشان، بهانه‏ای بود برای یک ملاقات کوتاه و مختصر... اما این زنان صبور و هدفمند، حتی در شهر غربت و در آوارگــی‏ها و جابه‌جایی‌های مـتوالی، لـب به شکوه نگشوده و مشتاقانه به اسـتقبال تمامی این سختی‏ها می‌رفتند.

حتی گاهی خود به همسرانشان اصرار می‏نمودند که کمتر به خانه بیایند و معتقد بودند، حضور آنان در جبهه‏ها ضروری‏تر و مفیدتر است؛ چراکه حضور در جبهه، تکلیفی الهی و مهر تأییدی بر فرمان ولایت بود. گاه دل‌تنگی‌های فرزندانشان را می‏شنیدند و دلداری‌شان می‏دادند، حال آن‌که در پشت پرده اشک‏آلود چشمانشان غربت و دل‌تنگی عمیقی نهفته بود که تنها به امید رسیدن به هدف، آن را مخفی می‏نمودند. این کار نه کاری ساده بلکه هنری بزرگ، پیچیده و دشوار است. این کار نه باری سبک، بلکه خارج از محاسبه است که توانی برتر از توان عادی می‏طلبد و زنان نمایش‏دهندگان این هنر برتر بودند.

در این وادی به‌طور قطع باید گفت هر یک رزمنده که در جبهه‏های دفاع مقدس حضور دارد بیانگر حضور دو زن به‌ظاهر غایب در صحنه است. از یک‌طرف زنی که به عنوان مادر هویت او را شکل داده و از طرف دیگر، زنی به عنوان همسر که او را حمایت کرده و برای او آرامش خاطر آورده. به‌گونه‌ای که اگر عشق و حمایت آن دو زن نبود، حضور مردان هم امکان‌پذیر نبود.

«بسیاری از زنان، همسران خود را حتی به قیمت از دست دادن همه‌ی لذات معمولی زندگی، راهی میدان مبارزه می‌کردند و از فکرشان، راهشان و آرمان‌هایشان دفاع می‌کردند» چه بسیار خانواده‌هایی پس از شنیدن خبر شهادت فرزندانشان، خدا را شکر کرده که چنین موهبتی را به آن‌ها عطا فرموده و با حفظ روحیه‌ی خود به دلجویی از دیگران می‌پرداختند و به کوری چشم دشمنان، حتی روی جنازه‌ی فرزندانشان عطر و گلاب می‌پاشیدند. زنان در طول دفاع مقدس ثابت کردند که یکی از عوامل تقویت‌کننده‌ی روحیه‌ی رزمندگان و پشتیبانی فرهنگی آن‌ها از جبهه‌ها بودند.

 

ب ـ کمک‏های نقدی و غیر نقدی

در دوران هشت سال دفاع مقدس، اگرچه بخش عظیمی از درآمد کشور در جهت تجهیز جبهه‌ها و رفع نیازهای تدارکاتی هزینه می‌گردید اما به لحاظ وسعت میدان جنگ از شمالی‌ترین نقطه مرزهای غربی تا جنوبی‌ترین نقطه آن، به علاوه تمامی پهنه آب‌های نیلگون خلیج‌فارس، طولانی بودن مدت درگیری، محاصره اقتصادی و وضعیت نامطلوب اقتصاد داخلی، دولت نمی‌توانست آن چنان‌که شایسته است تمام هزینه‌های پشتیبانی جبهه را تحمل نماید. بنابراین مداخله نیروهای مردمی در امر پشتیبانی جنگ بسیار ضروری و حیاتی بود.

آن روزها حال و هوای خاصی در مملکت اسلامی ما حاکم بود. در میان این تکاپو، نه‌تنها مادران تلاش می‌کردند، بلکه دانش آموزان نیز در سنگر مدرسه علاوه بر درس خواندن به تهیه و تأمین وسایل موردنیاز رزمندگان مشغول بودند.

در سال 66، شرایط خاصی در جبهه‏ها به وجود آمده بود. در دبیرستان دخترانه‏ای که من مدیر آن بودم، جهاد مالی اعلام شد. روز اول چند تن از فرزندان شهدا، انگشترهایی که پدرانشان برایشان خریده بودند، داوطلبانه به صندوق ریختند. دانش‌آموزی داشتیم که برادر شهیدش برای ازدواج خود یک انگشتر برای نامزدش خریده بود. او نیز آن را به جبهه اهدا کرد.

چه بسیار مدرسه‌هایی که به خاطر همین فعالیتشان مورد بمباران هوایی قرار گرفتند! نمونه‌ای از آن‌ها دبیرستان دخترانه‌ی زینبیه ی شهرستان میانه بود، که به خاک و خون کشیده شد و ده‌ها دختر جوان به فیض شهادت و درجه‌ی جانبازی نائل شدند.

زنان ما با تمام مشکلات و دشواری‌ها مبارزه کردند تا اسلام و مسلمانان پیروز شوند. زنان ما همواره در طول دفاع مقدس در صحنه حضور داشتند. زنان آیینه تمام‌نمای ایثار و فداکاری و اسطوره‌های شهادت و شهامت بودند. دختران جوان و فداکار این کشور که در مکتب اسوه و مقتدای خودشان حضرت زهرا پرورش‌یافته بودند علاوه بر اینکه در بحران‌های مهم خود را در معرض آسیب و خطر قراردادند و به یاری انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و رزمندگان سلحشور شتافتند با ایثار و فداکاری وصف‌ناپذیری حاضر شدند با جانبازان و رزمندگان ازدواج کنند درحالی‌که می‌دانستند با قبول این علقه، مشقات و سختی‌های فراوانی را باید تحمل کنند ولی با اشتیاق فراوان به ازدواج با ایثارگران تن دادند.

 مرحومه فهیمه باباییان‏پور، همسر شهید غلامرضا صادق زاده، در نامه‏ای به همسرش، می‏نویسد: «دستم را از زیر چادر بیرون آوردم و یک‌بار دیگر برای آخرین بار به آن نگاه کردم. از دستم بیرونش آوردم و گفتم: می‏خواهم برای جبهه بدهم. برادری که در دکه ایستاده بود، گفت: چیه؟ طلاست؟ و بی‌اختیار نوار آهنگران را پشت بلندگوی دکه گذاشت.

صدای آهنگران در میدان پیچید. اما من به خاطر می‏آوردم لحظات خوشی را که برای خریدنش صرف کرده بودیم. از این مغازه به آن مغازه. مغازه‏دار وقتی آن را آورد، گفت: عقیق این انگشتر یمنی است. تو خوشحال شدی و به عنوان تنها خرید ازدواجمان آن را خریدی. می‏خواستم به آن برادر بگویم: آری طلا است. تنها خرید ازدواجمان است. می‏خواستم بگویم که خیلی دوستش دارم. می‏خواستم بگویم که چند روزی در دستم کردم که خاطره‏اش در ذهنم بماند... برادر نوشت: انگشتر طلا با نگین دریافت گردید... . از دکه کمک به جبهه بیرون آمدم و پیش خود گفتم: یا زهرا (علیه‌السلام) قبول کن!

خواهرم! تو چگونه به دنیا می‌نگریستی که هیچ‌چیز دنیا برایت ارزشی نداشت؟ تو حتی سرپناه خودت را فروختی و پول آن را برای تهیه‌ی آمبولانس رزمندگان پرداختی و تمام دارایی‌ات را برای جبهه اهدا نمودی. تو نه‌تنها دارایی‌ات، بلکه وجودت را نیز وقف این کارکرده بودی.

 

ج ـ آشپزی و تهیه مواد غذایی

عملیات کربلای چهار و پنج بود که تعداد مجروحین زیاد بود و آن‌ها را به نقاهتگاهی که به همین منظور در استادیوم آزادی تهران تدارک دیده بودند، آوردند. ساعت 12 شب، به بسیج خواهران محل اطلاع دادند که دویست کیلو هویج را باید آماده و آبگیری کنید. ما بلافاصله با خواهران تماس گرفتیم. آن‌ها به مسجد آمدند و در مدت 2 ساعت، تمامی 200 کیلو هویج را آب گرفتند و در شیشه آماده کردند. وقتی برادرها برای تحویل آن‌ها به مسجد آمدند، از سرعت عمل ما شگفت‌زده شدند...»

 

د ـ خیاطی و تهیه لباس گرم

در نخستین روزهای جنگ، زنان ایرانی، خانه و کاشانه‌ی خود را رها کرده و به صورت داوطلبانه به صحنه‌های نبرد رفته و به صورت‌های مختلفی شروع به فعالیت کردند. «روزی به دوختن گونی برای سنگرها و پاسداری از شهرها پرداختند و روزی به تهیه‌ی آذوقه و لباس و ملحفه برای زخمی‌ها و بیمارستان‌ها و حضور فعال در مساجد جامع شهرها و زمانی به بافتن لباس گرم برای مجاهدین فی سبیل الله که عاشقانه به ضیافت الله شتافتند، مشغول شدند. یکی از خواهرانی که در ستاد پشتیبانی مکتب الزهرا (علیه‌السلام) فعالیت کرده است، چنین می‏گوید: «آن روزها شنیدیم که بعضی کارخانه‏ها لباس‏هایی را که برای برادران سپاهی و ارتشی می‏دوزند، دستی 45 تومان از دولت پول می‏گیرند. ما با مراجعه به واحد امور صنفی تقاضا کردیم که دو هزار دست لباس را می‏دوزیم و مجاناً در اختیار دولت می‏گذاریم.» حتی در مواقع بمباران هوایی دشمن، شبانه‌روز پشت چرخ خیاطی می‏نشستیم و فقط کار می‏کردیم. مادر شهیدی که در فاجعه هفتم تیر پسرش شهید شده بود، اشک می‏ریخت و شبانه‌روز در ستاد، لباس می‏دوخت...»

 

ه ـ اهدای خون

دکتر میلانی، مدیرعامل وقت سازمان انتقال خون ایران، خاطره‏ای از عملیات کربلای 5 نقل می‏کند: «... ساعت حدود 3 نیمه‌شب بود. برای سرکشی به سالن انتقال خون رفتم. دیدم گروهی از خواهران برای اهدای خون از دولت‌آباد تهران به سازمان آمده‏اند... آن هم در آن ساعات شب!»

 

و ـ ازدواج با رزمندگان و جانبازان

زنان ما با تمام مشکلات و دشواری‌ها مبارزه کردند تا اسلام و مسلمانان پیروز شوند. زنان ما همواره در طول دفاع مقدس در صحنه حضور داشتند. زنان آیینه تمام‌نمای ایثار و فداکاری و اسطوره‌های شهادت و شهامت بودند. دختران جوان و فداکار این کشور که در مکتب اسوه و مقتدای خودشان حضرت زهرا پرورش‌یافته بودند علاوه بر اینکه در بحران‌های مهم خود را در معرض آسیب و خطر قراردادند و به یاری انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و رزمندگان سلحشور شتافتند با ایثار و فداکاری وصف‌ناپذیری حاضر شدند با جانبازان و رزمندگان ازدواج کنند درحالی‌که می‌دانستند با قبول این علقه، مشقات و سختی‌های فراوانی را باید تحمل کنند ولی با اشتیاق فراوان به ازدواج با ایثارگران تن دادند. آنان با این عمل ایثارگرانِ هم روحیه رزمندگان اسلام را تقویت کردند و هم برگ‌های زرینی بر تاریخ انسانیت این مرز و بوم افزودند. خانم دکتر کیهانی، پزشک بزرگواری است که در بیمارستان سرپل ذهاب در خدمت مجروحان است او برای روحیه بخشیدن به بچه‌های جبهه حتی حاضر نشد در شهر خودش (تهران) ازدواج کند، بلکه پس از جاری کردن صیغه عقد در تهران، مراسم ازدواجش را در همان منطقه جنگی برپا ساخت و سفره عقدشان از تجهیزات جنگی غنیمتی تزئین شده بود.

معصومه صالح خانی، همسر جانباز صفوی (نابینا از دو چشم و محروم دوپا)، می‏گوید «اوایل جنگ بود. فکر می‏کردم من که زن هستم، تکلیف من چیست؟ احساس کردم که باید با یک جانباز ازدواج کنم...»

 

ز ـ سخنرانی و نامه‏های پرشور در تشییع رزمندگان

سخنرانی پرشور مادر بزرگوار شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین، در تشییع پیکرشان، چنان شوری در همگان ایجاد کرد که هزاران هزار جوان برومند با تهییج مادرانشان، داوطلبانه به جبهه اعزام شدند... . و یا سخنرانی فهیمه باباییان پور، همسر شهید غلامرضا صادق زاده که: «ای همسر شهیدم! راهت ادامه دارد...». فهیمه پس‌ازآنکه بر جسد پاره‌پاره همسرش حضور یافت، به جای آن‌که فغان و زاری پیشه کند و سیاه بپوشد، لباس سپید عروسی‌اش را بر تن کرد و گل روز عروسی‏اش را در دست گرفت و پیشاپیش همگان در تشییع پیکر همسرش فریاد برآورد: «ای همسر شهیدم! شهادتت مبارک!» و در هنگام تدفین او، در میان انبوه جمعیت، با صدای رسا گفت: «الهی! رضاً برضائک، تسلیماً لأمرک». و در مراسم ختم او تأکید کرد که «این ختم نیست که آغاز است، آغاز راهی که همسرم آن را پیمود...» از آن پس فهیمه یک سال لباس سپید پوشید؛ چراکه خود را عزادار نمی‏دانست، همان‌گونه که در تدفین او گفته بود: «اگر غلامرضا به مرگ طبیعی مرده بود، سیاه می‏پوشیدم؛ چراکه عزیزی از دست رفته بود. اما اکنون لباس سپید عروسی‏ام را بر تن کرده‏ام؛ چراکه می‏دانم او هست، ناظر است، شاهد است، من حتی از او خداحافظی هم نمی‏کنم...». کلامش چنان شورانگیز بود که بانویی از فهیمه 19 ساله خواسته بود تا اگر پسرش شهید شد، فهیمه در مراسم ختمش سخنرانی کند.

 

ذ ـ تبلیغات برای ایجاد روحیه حماسی در رزمندگان

هنر، همچنان که پیرمراد رزمندگان گفته بود: دمیدن روح تعهد در انسان‏هاست... و این‌چنین بود که شاعران و هنرمندان زن در این میان نقش‌آفرینی کردند. اشعار حماسی و شورانگیز مرحومه سپیده کاشانی، خانم سیمین دخت وحیدی و طاهره صفارزاده، همچون شعر خنساء در زمان پیامبر، حماسه ساز بزرگ‌مردان بود. تهیه و نصب پلاکاردها و تراکت‏های تبلیغاتی و شعارها و... نیز شیوه‏ای دیگر بود.

«بچه‏ها چند قوطی رنگ که در خانه داشتند، آورده بودند. نقاش ابتدا طرح‏ها را با مداد روی تخته‏ها پیاده کرد. قلم‌مو نداشتیم. نگاهی به هم انداختیم. آستینم را بالا زدم و انگشتم را در قوطی رنگ فروبردم و شروع کردم به رنگ زدن. بقیه هم به من نگاه کردند و با خنده مرا همراهی کردند... صدای اذان صبح که بلند شد، کار طراحی ما نیز به پایان رسیده بود...» چنین است که رهبر معظم انقلاب می‏فرمایند: «ما در جنگ و انقلاب مشاهده کردیم که نقش خانم‏ها اگر از مردها بیشتر نبود، کمتر هم نبود. اگر زنان حماسه جنگ را نمی‏سرودند و جنگ را در میان خانه‏ها یک ارزش تلقی نمی‏کردند، مردها اراده و انگیزه رفتن به میدان جنگ را پیدا نمی‏کردند. ده‏ها عامل دست به دست هم می‏دهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه کند. یکی از مهم‌ترین این عامل‏ها، روحیه همسران و زنان است...»

 

 

برچسب ها: زنان، جنگ، دفاع مقدس، آزادسازی خرمشهر، جامعه، جنگ ایران و عراق تعداد بازديد: 181 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز