سیدحسن موسوی چلک - رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
تحریریه زندگی آنلاین : انتشار غیرکارشناسی و احساسی پدیده خشونت براساس تئوری یادگیری اجتماعی میتواند خودش حامل و عامل خشونتهای جدید به شکلهای دیگر شود. در تحلیلهای کلانی که از موضوعات شبیه خشونت میبینیم، چند الزام را باید مدنظر داشته باشیم؛ اولین الزام این است که خشونت (چه خشونت خانگی و چه خشونت اجتماعی) یک نشانه است. خشونت عمدتاً معلول شرایط است، به همین دلیل الزام دوم مطرح میشود.
زمانی که قرار است درباره پدیدهای مثل خشونت صحبت کنیم نمیتوانیم خشونت را جزیره کنیم. خشونت و حوزه اجتماعی به معنای عام به واسطه تأثیر و تاثری که نهادهای اجتماعی (حوزه اقتصاد، سیاست، دین، آموزش، خانواده و رسانه) روی همدیگر دارند، اینها روی هم تأثیر میگذارند. نمیتوان گفت خشونتی که امروز در جامعه داریم با سرمایه اجتماعی ارتباط ندارد.
بیشتربخوانید:
فرزندکشی مذبوحانه!
سلامت روانی و اجتماعی
آمارهای رسمی وزارت بهداشت که سال ۹۴ براساس برآورد سال ۹۲ ارائه شد، نشان داد که حال حوزه سلامت روان خوب نبود؛ بین ۲۳ تا ۲۵ درصد مردم حداقل یک نوع اختلال روان داشتند. جامعهای که حوزه سلامت روان خوبی ندارد و سرمایه اجتماعی در آن پایین است، بیتفاوتی اجتماعی مشهودتر میشود، مهارتهای اجتماعی و ارتباطی نهادینه نمیشود و وقتی نهادهای اجتماعی کارکردهای خود را نداشته باشند باید منتظر عوارض بود. خشونت بخشی از این موضوع است. وقتی حال اقتصاد خوب نیست، نااطمینانی نسبت به آینده وجود دارد.
نسبت به بیتفاوتی بیتفاوت نباشیم
از طرفی دیگر یک واقعیت را بپذیریم که در حوزه سیاستگذاری برای سواد سلامت روانی و اجتماعی جایگاهی را تعریف نکردیم. وقتی در سبد خانوار مردم و در نظام بودجهریزی جایگاهی برای این حوزه تعریف نکردیم، مردم هم برای این حوزه در سبد خانوار خود (حتی آنهایی که تمکن مالی دارند)، توجهی نکردهاند. در تعریف جدیدی که یونسکو از سواد دارد آمده است که هرآنچه که داریم باید به ما کمک کند در شرایطی که زندگی ما دچار چالش میشود، بتوانیم از آن دانش و مهارتها استفاده کنیم تا شرایط را تغییر دهیم.
زمانی که جوامع را در طول حیاتشان بررسی میکنیم میبینیم همیشه بحرانها به شکلهای مختلف طبیعی و غیر طبیعی وجود داشتهاند. مهم این است که چقدر آمادگی برای مواجهه با بحران وجود داشته است و ضرورت دارد که مهارتها و ظرفیتهای مردم برای مواجهه با بحرانها به قدری بالا برود که بحرانها نتواند ثبات و قوام آنها را تحت شعاع قرار دهد.
بیشتربخوانید:
علت اصلی خشونت فیزیکی مردان علیه زنان چیست؟
تغییرات فرهنگی و با اشاره به قتل رومینا، مونا و....
بالاخره خشونت را فقط فیزیکی و دعوا نبینیم. سرقت هم نوعی از خشونت اجتماعی است. انتشار غیرکارشناسی و احساسی پدیده خشونت براساس تئوری یادگیری اجتماعی میتواند خودش حامل و عامل خشونتهای جدید به شکلهای دیگر شود. باورهای فرهنگی در مقاطعی ممکن است کارکردهایی داشته باشد، به همین دلیل در حوزه فرهنگی وقتی از سرمایه فرهنگی و تبادل فرهنگی و تغییرات فرهنگی صحبت میکنیم نشان میدهد یکسری باورها و آیینها و یکسری سنتها الزاماً همیشه آن کارکردها را ندارد و در موضوع قتل خانوادگی، مسائل ناموسی نقش مهمی معمولاً ممکن است، داشته باشند. در رابطه با قتل غزل اتفاقی که افتاد قاتل (سجاد) که طبق گفتهها و نوشتهها با کمک برادر غزل این کار را انجام میدهند عمدتاً به واسطه تحقیرهایی بود که در فضای عمومی صورت گرفته بود و برای اثبات غیرت و احیای شرفشان، به واسطه فشارهای اجتماعی که روی خانواده بود این اتفاق رخ میدهد. این نه اولین اتفاق است و نه آخرین اتفاق.
آمار خشونت در ایران
تحلیل وضعیت خشونت در ایران براساس آمارهای رسمی نشان میدهد که دو دهه است که خشونت وجه مشخصه رفتار مردم شده است، کمتر روزی است که بیرون بیایم و به شکلهای مختلف خشونت را نبینیم.
همین که نباید وارد واگن متروی زنان شویم و وارد میشویم نوعی خشونت است. همین جاست که احساس امنیت نمیشود. به نوعی احساس عدم امنیت افراد را آزار میدهد. خشونت در بخشهای مختلف جامعه ظهور و بروز دارد، آنجایی که یک فرد ناشایست را منصوب میکنیم به نوعی خشونت را به آن جامعه شایسته، بار میکنیم. خشونت را فقط قتل قلمداد نکنیم. مشکلاتی که به عنوان شهروند برایمان ایجاد میشود، الزاماً من مقصر نیستم.
با توجه به رفتن غزل به ترکیه باید بگویم، خطایی انجام شد و ما برای هر نوع خطا هم در قانون مجازات داریم و هم در عرفمان به نوعی تنبیه میکنیم. حتی عدم آشنایی با چگونگی مواجهه با این نوع تعارضات و اختلافها میتواند حامل و عامل خشونتهای جدید باشد. معتقدم اگر پدر غزل همان شبی که او را از ترکیه آورده بود، این بچه را از طریق کلانتری تحویل اورژانس اجتماعی یا کلانتری میداد شاید این حادثه رخ نمیداد، وقتی این اطلاعات را نداریم خودمان غیرعامدانه بستر را برای این نوع خشونتها ایجاد میکنیم.
بیشتربخوانید:
خشونت زنان علیه مردان واقعیتی خاموش
پدر میدانست که سجاد منتظر اوست، چرا او را تنها فرستاد؟
هرکسی یک خطایی کرد، یک خطا که پایان زندگی او نیست. برای هر خطا مجازاتهایی تعریف شده است. اجازه دهیم در مسیر قانونی مجازاتها مشخص و اجرا شود. در این قتل آخر سجاد برای این که نشان دهد با غیرت است سربریده را در کوچه پس کوچههای محله خود که این مدت سرکوفت زیاد شنیده بود چرخاند تا نشان دهد که "غیرت دارد".
حال سؤال اساسی این است که وقتی در استانی یا منطقهای چنین شرایطی از نظر فرهنگی حاکم است نباید حوزههای فرهنگی اجتماعی برای این موضوع فکری کنند؟ آموزش دهند و این موضوع در اولویت برنامههای فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد؟ آموزش و پرورش، رسانهها و کلیه نهادهای فرهنگی باید در این زمینه تلاشهای مستمر و هدفمند و اثربخش انجام دهند.
اهمیت شناخت منابع اجتماعی
اگر پلیس فرودگاه منابع اجتماعی را میشناخت و حتی قانون حمایت از اطفال و نوجوان (برای زیر ۱۸ سال) را میشناخت و همینطور پدر آن را میشناخت آیا در آن شرایط بهتر نبود به جای خانه پدر، به کلانتری یا اورژانس اجتماعی ارجاع میداد. متاسفانه خیلی از کسانی که کار میکنند و تقریباً اکثر مردم منابع اجتماعی را نمیشناسند تا در مواقع ضروری از آنها استفاده کنند یا علاقه و اعتقادی به استفاده از متخصصین بـــــرای حل مشکلات ندارند.
وقتی دچار بیماری جسمی میشوند به سراغ پزشک میروند، به همین ترتیب وقتی مشکلات اجتماعی و روانی پیدا میکنند باید سراغ مددکاران اجتماعی و روانشناسان بروند یا اگر در فرودگاه مددکار اجتماعی مستقر بود آیا اولین اقدام فرستادن به منزل بود؟. اگر در دادگاه مددکار اجتماعی مستقر میبود که طبق قانون آیین دادرسی کیفری و آیین نامه تشکیل پرونده شخصیت که شهریور ۹۸ توسط رییس وقت قوه قضائیه ابلاغ شد، آیا رومینا به خانواده تحویل داده میشد؟ طبیعتاً پاسخ خیر است. طبق این آییننامه همه مراکز قضایی باید اداره مددکاری اجتماعی داشته باشند؛ این خیلی خوب اجرا نشد و نتیجه هم همین رفتارها میشود.
قبول کنیم که برای حوزه سلامت روانی و اجتماعی آنگونه که لازم است نه در حوزه سیاستگذاری نه در زندگی مردم اهمیت قائل نیستیم.
ضمن این که سیاستگذاری رسانهای هم در زمینه انعکاس اخبار این چنینی نداریم. مردم هم در بسیاری از مواقع غیرعامدانه با پخش و بازنشر این فیلمها زمینه را برای ترویج خشونت و جریحهدار کردن افکار عمومی فراهم میکنند.
ضرورت آموزش قوانین و منابع اجتماعی برای تمام مسئولین مرتبط و مردم
دراین میان مردم هم باید مراقبت اجتماعی تقویت شود یا با افزایش مراقبت اجتماعی زمینه برای اعمال خشونت کمتر شود. "همیشه مرگ برای همسایه نیست".
ممکن است همین نوع اتفاقات برای هر کدام از ما رخ دهد. نکته دیگر این که مردم، زنان، دختران، کودکان و... اگر خشونتی بر آنان اعمال شد با سکوت خود فضا را برای تکرار خشونت نسبت به خودشان یا دیگران فراهم میکنند.
بیشتربخوانید:
انواع خشونت علیه زنان
وظیفه و سهم انجمنها در این باره چیست؟
انجمنها براساس اساسنامههایشان وظایفی را برعهده دارند. وظایف انجمنها را در حوزه عام خشونت، در چند حوزه میبینم؛ گرچه بستگی به نوع انجمن این وظایف میتواند متفاوت باشد. طبیعتاً بخشی مربوط به نقشی است که انجمنها در حوزه سیاستگذاری دارند. ایفای این نقش مستلزم اهمیت دادن به نقش پژوهشی انجمنهاست؛ ما انجمنهایی داریم که عمده کار آنها مداخله و علاوه بر کار مداخله کار پژوهشی هم انجام میدهند. کار سوم مداخله است. بخشی از انجمنها نقش مطالبهگری دارند که بسته به ذات آن فعالیت و اختیاراتی که براساس اساسنامه دارند، متفاوت است. برخی از انجمنها خدمت مستقیم ارائه میدهند. ما انجمنهایی داریم که در حوزه خشونت از زنان نگهداری میکنند. انجمنهایی هستند که خط تلفنی دارند و مداخله به صورت تلفنی انجام میدهند. همچنین برخی انجمنها کار مشاورهای انجام میدهند. انجمنهایی هم هستند که کار آنها اطلاعرسانی در حوزه قوانین و مقررات مربوط به حوزههای خشونت به معنای عام یا آموزش، تربیت متخصص یا آگاهسازی عمومی است. ممکن است یک انجمن اکثر وظایف مذکور را داشته باشد و یک انجمن دیگر روی یک موضوع متمرکز شود و طبیعتاً دغدغهها و مطالبهگریها و تحلیلهای بدون سوء گیری داشته باشند. خوشبختانه در ایران تنوع انجمنها را داریم، در مجموع انجمنها در همه این حوزهها فعالیتهای خود را انجام میدهند. شدت و ضعف دارند و فراگیری و جامعیت و پایداری آنها میتواند متفاوت باشد، اما در همه فضاها فعال هستند. ضمن اینکه اختیارات قانونی هم به استناد ماده ۶۶ قانون آیین دادرسی کیفری انجمنهای تخصصی میتوانند در چنین مواقعی طرح مطالبهگری کنند. گرچه تا اجرایی شدن آن زمان میبرد، اما انجمنها این اختیار قانونی را دارند.
بیشتربخوانید:
حقوق برابر مطالبه زنان افغانستانی