اعظم حاجی یوسفی؛ مؤسس و مدیرعامل موسسه کودکان نیکوکار موعود ایرانیان
جامعه ایران به واسطه سالها تسلط فرهنگ مردسالارانه مصادیق متعددی از خشونت علیه زنان دارد، اما پشت این مفهوم چیزی که کمتر مورد توجه قرار گرفته خشونت علیه مردان است.
در کشور ما تاکنون فعالیتهایی در جهت مقابله با خشونتهای اجتماعی صورت گرفته، اما معمولاً بیشتر تحقیقات اجتماعی درباره خشونت خانگی، به خشونت علیه زنان معطوف میگردد که البته تحقیقاتی به تازگی در مورد خشونت علیه مردان در حال شکل گیری است.
نتایج تحقیقاتی در دانشگاه علوم اجتماعی مازندران نشان میدهد خشونت علیه مردان مصادیق خاص خود را دارد.
وقتی صحبت از خشونت میشود، معمولا توجه افراد به برخوردهای فیزیکی جلب میشود و از آنجا که غالباً زنها زورشان به مردها نمیرسد، نمیتوان تصور کرد که مردان مورد آزار و خشونت قرار بگیرند.
اما مهمترین نتیجه در این تحقیق این بود که بیشترین خشونت مربوط به خشونتهای روانی و بعد از آن به ترتیب اقتصادی، اجتماعی و در نهایت خشونت فیزیکی زنان علیه مردان است.
جالب است بدانید مردان نسبت زیادی از جمعیت قربانیان خشونت را تشکیل میدهند در حالی که ممکن است این موضوع غیرقابل باور باشد و شاید یکی از دلایل آن برمیگردد به خود مردان که به خاطر مسائل فردی یا اجتماعی این موضوع را علنی نمیکنند و اینقدر این خشونتها در سکوت مردان میماند که صدایش به گوش جامعه نمیرسد.
هیکلهای درشت و ظاهر مردان نباید ما را وادار به قضاوت در مورد آنها نماید، گاهی به قدری از درون شکسته و زخمی هستند که با تلنگری فرو میپاشند.
اما از آنجا که ذهنی کمال گرا دارند، هیچگاه نمیخواهند قربانی باشند و در جایگاه انسانی مظلوم دیده شوند و در نهایت مقصر اصلی شکست در روابط زناشویی، مردان معرفی میشوند.
اینجاست که متوجه میشویم خشونت علیه مردان بسیار نرم صورت گرفته و همچنان رو به افزایش است.
و شاید وقت آن باشد که به فرزندان پسر از کودکی بیاموزیم سکوت نکردن برابر با ضعیف بودن آنها نیست و از اشتباهات رایج در تربیت آنها بپرهیزیم مثل گفتن جملات «مرد باید غرور داشته باشه» غافل از اینکه این غرور بیجا در آینده باعث خواهد شد در غار تنهایی فرو رفته و خیلی از مشکلاتی را که مستحقش نیست و باعث آزارش میشود را بیان نکرده و در حل و رفع آنها توانا نباشد و بدین ترتیب جوانیاش به فنا رود.
این گونه باورهای غلط در جامعه ما باعث شده که همه فکر کنند مردان قربانی خشونت نمیشوند حتی گاهی خود مردها هم این موضوع را باور ندارند و تحقیر، توهین و آزارهای عاطفی را خشونت علیه خود نمیدانند و چون این گونه خشونتها اعلام نمیشود در آمارها گم می شود و کمتر در جامعه مطرح میشود. به نظر میآید هر چه خشونت در جوامع علیه زنان بیشتر شود در مقابل خشونت علیه مردان نیز افزایش مییابد.
البته این ظلمی است که در وهله اول مردان خود در حق خود میکنند که توانایی مبارزه با ترس از مسخره و قضاوت شدن توسط اطرافیان را ندارند و در وهله بعد مسائل فرهنگی و اجتماعی مسبب است.
انواع خشونت علیه مردان
همانطور که قبلاً توضیح داده شد وقتی صحبت از خشونت پیش میآید، اذهان عمومی معطوف به آسیبهای فیزیکی میشود در حالی که خشونت دامنهای وسیع دارد و در مواردی به صورت روانی و روحی اعمال میشود و با روشهایی مثل؛ توهین، تهدید، دشنام، محرومیتهای گوناگون، قهر، تهمت، غیبت، برچسب زدن، مسخره کردن و موارد متعدد دیگر همراه است که معمولاً برای به دست آوردن قدرت و کنترل یک عضو در خانواده اعمال میگردد.
* خشونتهای کلامی: طعنه، توهین، ناسزا، بددهنی، فشارهای روحی و روانی ناشی از مطالبات غیرمعقول زنان از مردان، محرومیت مرد از همراهی اجتماعی و مقایسه آنها با دیگران (به ویژه در خانوادههای تازه به دوران رسیده)
* جسمانی: استفاده از نیروی جسمی که میتواند باعث درد و زخم شود.
* احساسی: رفتاری که باعث آزار و اذیت روانی گردد.
* مالی: محروم کردن همسر از منابع مالی و اختیار و کنترل تمامی امورات مالی توسط زنان و یا رفتار و اعمالی که به شخص اجازه نمیدهد تا استقلال اقتصادی داشته باشد.
* محرومیت: محروم کردن مردان از دیدن دوستان و اقوام و...
* جنسی: محرومیت از وظایف همسر و محدودیتهایی در روابط زناشویی
* حقوقی: محروم کردن مرد از مطالبات پدر و همسری و به طور کل حقوقی که در خانواده تعریف شده و مواردی دیگر که موجب تخریب روحیه و روان، کاهش اعتماد به نفس، افسردگی، گوشه گیری و از بین رفتن آرامش و افزایش اضطراب و استرس در مردان شده و در نتیجه گاهی آنقدر باعث تخریب روان آنها میشود که در نهایت مردان در مقابل این گونه رفتارها مجبور به رفتارهایی چون؛ گوشه گیری، ترک منزل، همسرگزینی مجدد، اعتیاد و... میکند و در نهایت زندگی مشترک منجر به طلاق میشود.
در گذشته حقوقدانان و قانون گذاران فقط به خشونتهای فیزیکی توجه میکردند اما این روزها قانون گذاران خشونتهای روانی و فیزیکی را بدون توجه به جنسیت بزه میبینند و در بین بزه دیدگان تفکیک جنسیتی وجود ندارد اما در مورد خشونت خانگی علیه مردان هنوز قوانین ناقص است.
اگر اقدامات لازم صورت نگیرد و به جامعه آگاهی داده نشود قطعاً میل مردان جوان به ازدواج کاهش یافته و جامعه درگیر مشکلات ناشی از آن و مشکلات متعدد دیگر خواهد شد.
برابری جنسیتی
برابری جنسیتی به معنای آزادی و احترام بیشتر برای همه افراد میباشد و هر کس با هر جنسیت حق دارد زندگی امن و همراه با احترام داشته و به احساس خوبی از زندگی مشترک دست یابد.
علاوه بر زنان باید مردان گرفتار در خشونتهای زنانه نیز از حقوقی مساوی بهره مند شوند و نباید با تصورات گذشته و ظلمی که در حق زنان شده، قوانین یک سویه اجرا و در نتیجه باعث افزایش خشونت علیه مردان شود.
اگر به زندانها سری بزنیم خواهیم دید که مردان شرافتمند بسیاری به دلیل ناآگاهی و ناکافی بودن قوانین طلاق، مجبورند بهترین سالهای عمر خود را پشت میلههای زندان بگذرانند.
* ناآگاهی مردان از اینکه نمیدانستند در اسلام لزوماً مهریه عندالمطالبه نیست و شرطی برای میزان و یا پرداخت آن وجود ندارد مردان میتوانند کلمه عندالاستطاعه را در عقدنامه ذکر نمایند.
* تصور غلط مردان در جامعه این است که مهریه بالای ۱۱۰ سکه قابل پرداخت نیست در حالی که چنین چیزی واقعیت ندارد.
* مردان باید بدانند کلمه دوشیزه قبل اسم همسرانشان که در شناسنامه آنها ذکر میشود با غیر دوشیزه در قانون تفاوت بسیار در پرداخت مهریه دارد.
* بعضی از مردان فکر میکنند در صورتی که زوجه خیانت کند، مهریه حذف میشود در حالی که حتی زنای محسنه و خیانت علنی زوجه هم مهریه او را حذف نمیکند. لذا مردان میتوانند در این رابطه ضمن عقد شرط بگذارند.
* عدهای از مردان گرفتار در زندان به دلیل اینکه همسرشان فوت شده و مهریه او به خانوادهاش ارث رسیده گرفتار زندان هستند و حتی امکان ازدواج مجدد را هم ندارند. در حالی که میتوان این شرط را هم ضمن عقد ایراد کرد
* در عقدنامههای ایرانی مانند کشورهای غربی شرطی وجود دارد که نصف اموال مرد بعد از طلاق به زن تعلق میگیرد و این جدای از مهریه است.
یعنی مردان ایرانی در صورت طلاق، علاوه بر نصف اموال مجبورند مهریه هم پرداخت نمایند (البته به علاوه نفقه و حقوقهای دیگر مالی). ولی در کشورهای اروپایی و غربی زن هم در صورت طلاق باید نصف داراییاش را به مرد ببخشد.
* حق حبس یکی دیگر از دلایل گرفتار شدن مردها است، یعنی دختر باکره بعد از عقد و قبل از گرفتن کامل مهریه میتواند از مرد تمکین نکند و قانون میتواند مرد را موظف به پرداخت کند و بسیار دیده شده پسر بیچاره قبل از اینکه دستش به دختری که با او ازدواج کرده بیفتد، مبلغ هنگفتی مهریه بدهکار و به همین دلیل راهی زندان میشود و مسائل متعدد دیگر که به ناآگاهی مردان و ضعف قوانین برمیگردد.
پیشنهادات
* ایجاد برنامههای جدی مشورتی و آموزشی به خانوادهها به ویژه زوجهای جوان چرا که تا زمانی که سطح آگاهی و دانش مردم بالا نرود و مسائل مربوط به خانواده و حقوق متقابل آموزش داده نشود، نمیتوان کمکی به کاهش خشونت در خانواده ها کرد.
* تلاش مسئولان مربوطه در جهت آموزش مردم به پذیرش حقوق خود، فارغ از جنسیت.
* اتخاذ تدابیری برای اصلاح قراردادهای هنگام ازدواج و ایجاد تعامل و تعادل در نظام خانواده.
* ایجاد سازمانهایی برای حمایت از حقوق مردان و زنان و آموزشهای لازم به آنها.
* ایجاد تغییر در قوانین با توجه به تغییرات ایجاد شده در ساختار زندگی امروز