Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 09:59

29
اردیبهشت
دوبـاره جـنگ ؛ دوباره خشونت علیه زنان

دوبـاره جـنگ ؛ دوباره خشونت علیه زنان

روز 24 اسفند سال 1400 و در حالی‌که هنوز یک‌ماه از حمله نظامی روسیه به اوکراین نگذشته بود، سیما باهوس، رئیس آژانس زنان سازمان ملل متحد هشدار داد: «زنان و دختران بیشترین تاوان را از بحران و درگیری‌های جهان

پریسا فرهنگی لکی – روزنامه نگار

 

تحریریه زندگی آنلاین : روز 24 اسفند سال 1400 و در حالی‌که هنوز یک‌ماه از حمله نظامی روسیه به اوکراین نگذشته بود، سیما باهوس، رئیس آژانس زنان سازمان ملل متحد هشدار داد: «زنان و دختران بیشترین تاوان را از بحران و درگیری‌های جهان از میانمار گرفته تا افغانستان و هائیتی و اکنون جنگ فاجعه‌بار در اوکراین می‌پردازند.» او در نشست افتتاحیه کمیسیون وضعیت زنان گفت هر روز که از جنگ می‌گذرد آسیب بیشتری بر زندگی، امید، آینده زنان و دختران اوکراینی وارد می‌شود. حقیقت این است که این جنگ بین دو تولیدکننده اصلی نفت و گندم آغاز شده که تهدید امنیت غذایی و دسترسی به خدمات اساسی را در جهان به‌دنبال دارد و این مسئله نیز بیشترین آسیب را بر زنان و دختران وارد خواهد کرد.» هم‌چنین گلادیس آکوستا وارگاس، رئیس کمیته رفع تبعیض علیه زنان نیز در همان نشست گفت: «جنگ در اوکراین بر غیرنظامیان، از جمله تعداد زیادی از زنان و کودکان پناهنده که مجبور شده‌اند عزیزان خود را در خانه بگذارند، تأثیر گذاشته است.» درواقع یکی از بزرگ‌ترین قربانیان بحران اوکراین، مثل همه جنگ‌های دیگر، زنان وکودکان هستند و اغلب در فضای مردانه جنگ، صدای این زنان و کودکان در لایه‌های چندم اخبار ناپدید می‌شوند و در معرض دید قرار نمی‌گیرند.

 بیشتربخوانید:

علت اصلی خشونت فیزیکی مردان علیه زنان چیست؟

 

 

پیرزن اوکراینی و آرزوی صلح

گزارش‌هایی‌که از سوی رسانه‌های مختلف ارائه شده نشان می‌دهد که روزهای جنگی گلوله‌باران در شرق اوکراین ساکنان روستای نووهناتیفکا را به جایی رسانده که شب‌ها را باید از ترس در زیرزمین سر کنند و روزها وقت‌شان را صرف ارزیابی خسارات وارد آمده به منازل‌شان کنند. ساکنان محلی می‌گویند که ۱۶ واحد خانه در نووهناتیفکا به‌دلیل گلوله‌باران آسیب دیده‌اند. برق و گاز خانه‌ها قطع شده و زندگی برای مردم این روستای کوچک بسیار دشوار. در این میان زنان روستا مستأصل شده‌اند و مقابل دوربین خبرگزاری آسوشیتدپرس فریاد می‌زنند که پوتین و زلنسکی باید به این وضعیت خاتمه دهند. اکاتِرینا، ۶۰ ساله است و ساکن نووهناتیفکاست که می‌گوید: «جنگ را متوقف کنید. به زلنسکی و پوتین بگویید که به این وضعیت خاتمه دهند. دیگر نمی‌توانم این‌طور زندگی کنم. همه مردم اینجا همین را به شما می‌گویند. ما از این وضعیت در رنجیم ما مردمان معمولی هستیم آن‌ها می‌توانند با پول‌های میلیونی‌ اینجا را ترک کنند اما ما ناچاریم همین‌جا بمانیم. بچه‌های ما باید در زیرزمین‌ پنهان شوند. دیروز همسایه‌ام را با نوزاد دوماهه به‌بغل دیدم که داشت به سمت زیرزمین می‌دوید.» برای اغلب زنان اوکراینی وضعیت همین است؛ آثار جنگ همواره بر زنان آثار دهشتباری می‌گذارد و آنان را بیشتر متأثر می‌سازد.

 بیشتربخوانید:

خشونت زنان علیه مردان واقعیتی خاموش

 

 

 

یک بازنمایی واقعی از زنان جنگ‌زده

فارغ از اینکه در حمله نظامی روسیه به اوکراین، ابعاد ماجرا چیست و چه‌کسی این وضعیت را به‌بار آورده است، باید تلاش کرد یک بازنمایی واقعی از آثار خشونت‌بار جنگ بر زنان و کودکان بی‌پناهی داشت تا شاید با مداخلات انسان‌دوستانه تسکینی بر آلام افراد آسیب‌دیده از جنگ یافت. طبیعی است که در جنگ اوکراین، مثل همه جنگ‌های جهان، زنان و کودکان نیز از چند جهت در معرض وحشت جنگ قرار می‌گیرند: اول اینکه امکان دارد، خود زنان در معرض افزارهای جنگی قرار بگیرند و کشته شوند. خصوصاً اینکه حمله روسیه به اوکراین، بیشتر در خود شهرها اتفاق می‌افتد و خانواده‌ها هم در معرض جنگ قرار می‌گیرند. دوم بار روانی منفی جنگ حتی برای زنان و کودکانی که در معرض مستقیم جنگ نیستند، آزاردهنده است. سوم ابعاد اقتصادی و تخریب زیرساخت‌ها بر روال عادی زنان و کودکان آثار منفی برجای می‌گذارد. کما اینکه در جنگ اوکراین شاهد بودیم که تعدادی از بیمارستان‌ها و حتی یک زایشگاه مورد اصابت موشک قرار گرفت و چند فرزند و مادر کشته شدند. هم‌چنین حضور مردان در جبهه نبرد، می‌تواند بخشی از زنان را بیوه و تعدادی از مادران را بی‌سرپرست کند که همه این‌ها روی زندگی زنان و کودکان آثار بلندمدتی برجای خواهد گذاشت.

 

آسیب به زنان و کودکان پناهنده

حمله روسیه به اوکراین تاکنون باعث کشته و زخمی شدن هزاران نفر شده است. هنوز آمار دقیقی از قربانیان در دست نیست اما بر اساس برآوردهای سازمان‌های بین‌المللی تاکنون بیش از یک‌میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از اوکراین آواره شده‌اند که اغلب آن‌ها زن و کودک هستند. برخی از زنان و کودکانی که با کمترین امکانات خود را به کشورهای همسایه اوکراین جنگ‌زده رسانده‌اند در وضعیت بغرنجی قرار گرفته‌اند. موارد متعددی از سوء‌استفاده جنسی، بیگاری، دزدیدن مدارک شناسایی و بهره‌کشی از زنان منتشر شده است. در اغلب موارد آن‌ها قربانی کسانی بوده‌اند که خود را در ایستگاه‌های مرزی به‌عنوان حامی و کمک‌کننده معرفی کرده‌اند. کودکان ناپدید می‌شوند و مواردی از قاچاق انسان توسط گروه‌های امدادی و داوطلبان در امتداد مرزهای اوکراین در میان هرج و مرج بحران پناهجویان ناشی از تهاجم روسیه گزارش می‌شود. مؤسسات خیریه و گروه‌های حقوقی که در کشورهای همسایه برای پذیرش پناهندگان کار می‌کنند می‌گویند که با ورود بیش از دو و نیم میلیون نفر به کشورهای همسایه برای فرار از جنگ، موارد قاچاق، گم‌شدن کودکان، سوء‌استفاده جنسی، اخاذی و استثمار را مشاهده کرده‌اند. کودکانی هستند که در ایستگاه قطار تنها مانده‌اند، سرگرداند و در بدترین حالت ممکن است برخی از آن‌ها به کلی ناپدید شوند.

 بیشتربخوانید:

انواع خشونت علیه زنان

 

 

 

 

قربانیان بدون گلوله

اگرچه علی‌الظاهر در اکثر نبردهای خونین به‌ندرت شاهد حضور زنان هستیم، اما یکی از قربانیان بزرگ جنگ‌ها زنان هستند که از چند جهت در معرض آسیب جدی هستند. در جنگ‌های امروزی، اغلب جنگ‌های داخلی که در کشورهای در حال توسعه در جریان است، بیش از 90 درصد قربانیان غیرنظامیانی هستند که بسیاری از آنان را زنان و کودکان تشکیل می‌دهند. زنان و دختران به‌مانند مردان در جنگ‌ها، کشته، زخمی، معلول و شکنجه می‌شوند و درصد بسیاری از آنان بی‌خانمان! بر اساس گزارش جدید سازمان ملل، تعداد افرادی که تا پایان سال 2021 مجبور شده‌اند محل زندگی خودشان را ترک کنند، نزدیک 73 میلیون نفر بوده است. بر اساس آمارهای ارائه‌شده، دوسوم پناهجویان جهان از پنج کشور سوریه، افغانستان، سودان جنوبی، میانمار و سومالی هستند که اخیراً زنان جنگ‌زده اوکراینی نیز به این جمع پیوسته‌اند. با افزایش میزان پناهجویان جهان، زنانی که در اثر جنگ، خصوصاً جنگ‌های داخلی خانه و کاشانه خود را از دست داده‌اند، افزایش چشمگیری یافته است و البته این زنان در معرض انواع آسیب‌های اجتماعی و به‌ویژه سوءاستفاده جنسی قرار دارند که آثار چنین آسیب‌هایی نه‌تنها در کوتاه‌مدت، بلکه در نسل‌های بعدی نیز قابل ردیابی است و حجم وسیعی از آسیب را برای دهه‌ها شاهد خواهیم بود.

 

عدم توازن جمعیتی در سایه جنگ

آثار بلندمدت جنگ‌های مسلحانه ممکن است روی زنان و دختران، به‌دلیل آسیب‌پذیری اجتماعی آن‌ها تشدید شود. قطعاً آسیب واردشده به زنان و دختران بسیار قابل توجه است. پژوهش‌ها نشان می‌دهد فروپاشی نظم اجتماعی، به‌ویژه در جنگ‌های قومیتی در کشورهای فروپاشیده، در قیاس با مردان، اثرات به‌مراتب بیشتری بر زنان دارد. زنان و دختران اغلب به‌عنوان حاملان فرهنگ شناخته می‌شوند. بنابراین در جنگ‌ها این زنان هستند که مورد آزار و اذیت‌های خاص و خشونت‌های جنسی از قبیل تجاوز، ازدواج اجباری و قاچاق انسان قرار می‌گیرند. مثلاً در سال 2014 به‌دنبال درگیری‌ها در عراق حدود 26 میلیون زن عراقی آواره شد‌ه‌اند و قطعاً طی این چند سالی که از آغاز ناآرامی‌های عراق می‌گذرد، وضعیت این زنان وخیم‌تر شده است. معاون نماینده ویژه سازمان ملل و هماهنگ‌کننده امور انسانی در عراق در سال 2014 در اظهاراتی گفته بود: «وقوع درگیری‌ها در عراق، تغییراتی را در بنیان خانواده‌های عراقی ایجاد کرده چرا که حدود شش میلیون زن عراقی بیوه شده‌اند و به‌تنهایی سرپرستی خانواده‌های خود را بر عهده دارند.» طبیعی است که وجود شش میلیون زن بیوه، ریخت جمعیتی کشور عراق را برهم خواهد زد و قطعاً تبعات زیان‌بار این زنان بیوه در بلندمدت در قامت انواع آسیب‌های اجتماعی خودشان را نشان خواهند داد.

 

مبارزه برای روزهای بدون جنگ

زنان و دختران صرفاً قربانی جنگ‌های مسلحانه نیستند. آن‌ها عوامل فعال هم هستند که با خشونت مقابله و آن را ارزیابی می‌کنند و گروه‌هایی را به‌منظور واکنش به آن سازماندهی می‌کنند. زنان و دختران می‌توانند مرتکب خشونت شوند یا پشتیبان خشونت ارتکاب‌یافته توسط دیگران باشند. این می‌تواند به‌معنی مسلح‌شدن در مبارزات آزادی‌خواهی، مقاومت در برابر اشغال یا مشارکت در مبارزات برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی یا اقتصادی باشند. زنان و دختران در بسیاری از موارد در روندهای صلح پیش و پس از جنگ‌ها و در حین آن فعال هستند. زنان بسیاری با هدف بازسازی بافت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع خود، به حرکت‌های مردمی برقراری صلح می‌پیوندند. در سال‌های دهه 90 در حالی که جنگ در منطقه بالکان در جریان بود، گروه زنان سیاه‌پوش یک کمپین ضدجنگ را در آن منطقه، به راه انداختند. جنگ داخلی لیبریا که 14 سال به طول انجامید موجب تشکیل جنبش صلح زنان شد که به توانمند ساختن زنان انجامید. با این همه فرآیندهای رسمی صلح، اغلب بدون مشارکت مؤثر زنان صورت می‌گیرند و حتی زنانی را که فعالانه در بازسازی اقتصاد و جامعه مدنی نقش ایفا می‌کنند به حاشیه می‌رانند و این نادیده‌انگاری نقش زنان، تبعات ثانویه‌ای در کُندی فرآیند توسعه دارد.

 

قلب مادران برای صلح می‌تپد

در تاریخ معاصر همواره نگرش‌های فلسفی مختلفی برای صلح‌دوستی زنان مطرح شده است که «مادرباوری» یکی از این نگرش‌ها به‌شمار می‌رود. مادرباوری، نگرش عمده گروه‌های سنتی زنان مدافع صلح است که معتقدند چون زنان وظایف اخلاقی و مادرانه پرستاری و پرورش کودک را برعهده دارند، بنابراین طبیعی است که آن‌ها مدافع صلح باشند. نگرش مادرباوری نه‌تنها خواستار پایان جنگ، بلکه مخالف تولید ابزارآلات جنگی نیز است. زیرا جنگ و توسعه نظام ارتش‌سالاری، همواره گرسنگی، آوارگی، پناهندگی و مرگ و میر کودکان و جوانان را به‌همراه دارد. جنبش «اعتصاب زنان برای صلح» که توسط زنان خانه‌دار در دهه 1960 در ایالات متحده آمریکا به‌وجود آمد، دارای نگرشی مادرباوری بود. اولین و مهم‌ترین حرکت این جنبش، اعلام یک روز اعتصاب سراسری زنان در اول نوامبر 1951 بود که در آن اعتصاب زنان موفق شدند «وحشت زنان» را از عواقب جنگ اتمی که در جریان آزمایش‌های هسته‌ای آمریکا صورت می‌گرفت، به نمایش بگذارند. این جنبش که یکی از بزرگ‌ترین اعتصابات زنان در قرن بیستم محسوب می‌شد، حدوداً 50 هزار زن خانه‌دار را از درون آشپزخانه‌ها خارج ساخت تا مخالفت خود را علیه جنگ اعلام کنند. این روز که با نام «یک روز برای صلح» نیز معروف است، رفته‌رفته به‌عنوان سمبل هویت زنانه درآمد.

 

از تاچر تا صلح زنانه!

به‌رغم اعتقاد و ادعای برخی که زنان حاملان صلح هستند، زنانی هم در تاریخ سراغ داریم که جنگ‌افروزی آن‌ها بیشتر به‌چشم می‌آید. مثلاً مارگارت تاچر یا همان بانوی آهنین که از سال 1979 تا 1990 نخست‌وزیر بریتانیا بود، مثال نقض این ادعا است. چرا که او در سال 1982 جنگ فالکلند را رهبری کرد و از این منظر بود که به او لقب بانوی آهنین را دادند. با این حال و حتی با وجود زنان جنگ‌افروز بسیار دیگر در تاریخ، باز هم می‌توان به نقش صلح‌جویانه زنان در جهان اتکا کرد. زنان و دختران، اگرچه همواره یکی از اصلی‌ترین قربانیان جنگ به‌شمار می‌روند اما همین زنان و دختران با حضور مؤثر در رده‌های سیاسی تصمیم‌گیری می‌توانند فرآیند جهانی صلح را تسریع ببخشند و یا از وقوع جنگ‌های خونین، ممانعت کنند؛ از سوی دیگر، این مسئله نیز باید مورد توجه قرار گیرد که جنگ باعث تشدید ناعدالتی می‌شود و زنان نیز همواره بیشتر در معرض ناعدالتی قرار گرفته‌اند. طبیعی است که رسانه‌ها نیز در فرآیند برقراری صلح در مناطقی که درگیر جنگ هستند، با برجسته ساختن و بازنمایی وضعیت وخیم زنان آواره و کودکان بی‌پناه، می‌توانند عواطف و احساسات جهانیان را به‌سمتی سوق دهند که ذهنیت ضدجنگ در همگان نهادینه شود.

برچسب ها: خشونت علیه زنان، جنگ، روسیه، صلح، ولادیمیر پوتین، اوکراین تعداد بازديد: 388 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز