به قلم : مریم کاظمی - روزنامه نگار
تحریریه زندگی آنلاین : تردیدی نیست که اعتیاد یکی از آفتهای بسیار مخرب زندگی محسوب میشود و اعتیاد یک فرد، علاوهبر خود فرد معتاد، میتواند زندگی چند نفر دیگر را نیز بهشدت متأثر کند. عوامل متعددی میتواند در روی آوردن فرد به اعتیاد اثرگذار باشد. در واقع ریشه و علت اعتیاد از شخصی به شخص دیگر متفاوت است. بعضی از افراد به دلیل داشتن اختلالات روحی و درونگرایی و بعضی از افراد نیز بهعلت روحیههای ساختارشکن و علاقه به نقض قانون به اعتیاد روی میآورند. برای بعضیها مصرف مواد مخدر در ابتدا تنها یک ماجراجویی ساده است در حالیکه اصلاً فکر نمیکنند که این ماجراجویی زندگیشان را دستخوش ماجرای اعتیاد کند. در اغلب موارد اعتیاد زمانی اتفاق میافتد که فرد در شرایط بحرانی روحی روانی یا در بحران جسمی قرار دارد. اما زمانهایی هم وجود دارد که فرد تحت تأثیر شرایط محیطی مثل خانواده، دوستان و محله و ... دچار اعتیاد میشود. برخی از افراد بهصورت ژنتیکی تمایل به مصرف مواد مخدر دارند. اینگونه افراد معمولاً سابقه خانوادگی بیشتری از اعتیاد را نشان میدهند. بخشی از این مسئله به ریشه زیستی اعتیاد برمیگردد. مجموعهای از تغییرات ژنتیکی منجر به این میشود که برخی افراد نسبت به دیگران از آسیبپذیری بالاتری برای اعتیاد برخوردار باشند.
بیشتربخوانید:
اعتیاد به رابطه جنسی چه علائمی دارد؟
نقش محیط در اعتیاد فرد
در کنار عوامل ژنتیکی باید بهخاطر داشته باشیم حتی محیطی که فرد در آن زندگی میکند نقش تعیینکنندهای در اعتیاد او دارد. تجربه نشان میدهد که فرد تا حد زیادی از محیط زندگی خود و افرادی که بیشتر با آنها در ارتباط است تأثیر میپذیرد. حتی اگر فرد در خانوادهای سالم زندگی کند و هیچکدام از اعضای خانواده معتاد نباشند، محیط اجتماعی باز هم میتواند فرد را درگیر بیماری اعتیاد کند. برای مثال شیوع فقر و بیکاری در اجتماع با افزایش فشار روانی بر افراد معمولاً میزان ابتلا به اعتیاد را افزایش میدهد. انسان یک موجود اجتماعی است و تا حد زیادی از سایر افراد جامعه تأثیر میپذیرد.
نحوه تعامل و تأثیرپذیری فرد از افراد دیگر نقش کلیدی در پیشگیری از اعتیاد دارد. معمولاً افرادی که در خانوادههای معتاد یا محیطهای اجتماعی ناسالم زندگی میکنند احتمال معتادشدنشان بیشتر است. در واقع تأثیر اعتیاد بر کودکان از آنها یک قربانی میسازد. این افراد اگر مهارتهای اجتماعی لازم را کسب نکنند، نمیتوانند خود را از اعتیاد مصون نگه دارند. یکی از مهارتهایی که امروزه بسیار در مورد آن میشنوید قدرت «نه» گفتن است که میتوان با آموزش این مهارت، مانع از بروز اعتیاد و آسیبها و پیامدهای این آفت ویرانگر زندگی باشید.
تجربهای مخاطرهانگیز
زندگی کردن با اعتیاد و افراد معتاد موجب آشفتگی کل خانواده و تهدیدکننده سلامت آن است. در بسیاری از خانوادهها زندگی توام با اعتیاد، زندگی در یک وضعیت اضطراری است، یعنی زندگی در وضعیتی که همواره باید مهیا و آماده امور غیرمترقبه بود. خانوادههای معتادان به روشهای مختلف و متعددی در مقابل اعتیاد واکنش نشان میدهند. این شیوهها و طرز واکنشها، دامنه وسیعی از رویارویی و مداخله سالم گرفته تا سازگاری ناسالم و غیرمنطقی با اعتیاد را دربر میگیرد. متاسفانه، اکثریت خانوادههای معتادان زندگی با اعتیاد را میآموزند و نظام خانواده را به تطبیق و سازگاری با آن وا میدارند. مدارا و سازگاری و وفق دادن یک خانواده با اعتیاد، موجب ناسالم شدن کل خانواده میشود.، اعضای خانواده، مانند شخص وابسته به مواد مخدر از همان مکانیسمهای دفاعی معتادگونه و نامتعارف برای وفقدادن و کنارآمدن با مسائل و مشکلات استفاده میکنند. خانوادههایی که خود را با اعتیاد وفق میدهند، بهعنوان خانواده معتاد توصیف میشوند. این خانوادهها ممکن است، یک یا چند عضو مستعد و در معرض خطر وابستگی به مواد مخدر را پرورش دهند. زیرا شیوههای برخوردی که این خانوادهها در پیش میگیرند، اغلب خرابی و نابهسامانی بیشتری در نظام خانوادگی و استمرار بیماری فرد معتاد نیز فراهم میکنند.
بیشتربخوانید:
اعتیاد پنهان زنـان!
نیاز به آگاهی
فارغ از عوامل و زمینههای بروز بیماری اعتیاد در افراد، خانوادهها و خصوصاً همسران مردان دارای اعتیاد با مشکلهای عدیدهای مواجه هستند. در موارد متعددی همسر فرد معتاد، بهناگاه متوجه میشود که همسرش یک رفتار پنهان دارد و اغلب نمیداند که در لحظه مواجهه با واقعیت چه کار باید بکند؟ البته هر فردی راههای مشخصی را برای خود برمیگزیند و سعی میکند با بروز رفتارهایی به مقابله با بیماری اعتیاد همسر برود اما طبیعی است که داشتن آگاهی میتواند رفتارها را در مواجهه با اعتیاد بهنحوی تنظیم کند که از آسیبهای بیشتر جلوگیری شود. از این رو بهتر است که خانوادهها در خصوص اعتیاد آگاهیهای لازم را کسب کنند.
البته گاهی خود خانوادهها نیز وقتی با بیماری اعتیاد پدر یا همسر مواجه میشوند نمیتوانند باعث ترک این بیماری شوند و بهنوعی با این معضل سازگار میشوند که این امر نیز تبعات گرانی برای همه اعضای خانواده دارد. قطعی است که مسائل عاطفی، مالی، اجتماعی و روانی بخشی از مشکلاتی است که همسر یک فرد معتاد با آن مواجه میشود و باید با آگاهی نسبت به تغییر رفتار فرد معتاد و تشویق وی به ترک مصرف مواد مخدر، راهی را برای بهبود شرایط ایجاد کرد تا خانواده مسیر مطلوبی داشته باشد.
جسم و روان درگیر میشود
برای بررسی مشکلات خانوادههای معتادین، با دکتر علی اسماعیلینژاد، روانشناس بالینی و مشاور خانواده گفتوگویی انجام دادم. در اولین سؤال پرسیدم که خانوادهها و خصوصاً همسر خانواده در صورت وجود اعتیاد در شوهر با چه چالشهایی مواجه میشود؟ وی در پاسخ میگوید: «اگر ما انسان را موجودی، جسمی، روانی و اجتماعی در نظر بگیریم معمولاً همسر فرد معتاد در هر سه جنبه دچار آسیب میشود یعنی اعتیاد پدیدهای است که میتواند به هر سه حوزه فرد حمله کند. از لحاظ اجتماعی پذیرش اجتماعی فرد را دچار آسیب میکند و یا از لحاظ جسمانی یا مادی نیز همسر فرد بیمار بهشدت تحت تأثیر قرار میگیرد و چون فرد معتاد اغلب هم شغل خود را از دست میدهد یا به مشاغل پایین تنزل پیدا میکند و بخشی از درآمد خانواده صرف مصرف مواد مخدر میشود، بنابراین نیازهای جسمانی و مادی خانواده نیز بهخوبی تأمین نمیشود و اغلب تفریح و سرگرمی از خانواده کم میشود. از لحاظ روانی همسر فرد معتاد دچار مشکلات چندوجهی میشود. مثلاً طبیعی است که ارتباط عاطفی بین طرفین با چالش بزرگی مواجه میشود و صمیمت بین همسر و شوهر از بین میرود و وقتی چنین اتفاقی رخ داد معمولاً همسران معتادین شدیداً از احساس تنهایی خود رنج میبرند.»
احساس تنهایی و افسردگی
این روانشناس و مشاور در ادامه میافزاید: «همسران افراد معتاد از تنهایی رنج میبرند چون یکی از نزدیکترین افرادی که میتواند تنهایی فرد را تقلیل دهد، همسر است و وقتی فرد به اعتیاد گرایش پیدا میکند، باعث میشود که همسرش را نتواند بهخوبی درک کند و این احساس تنهایی روی تربیت کودک نیز اثرگذار است و آینده را نیز همسر فرد معتاد، تیره و تاریک میبیند.
این افراد دچار انواع تعارضها میشوند یعنی وقتی همسر فرد معتاد قبول میکند که شوهرش اعتیاد دارد مردد میماند و این تعارض یک فشار روانی مضاعفی را علاوهبر تنهایی به فرد وارد میسازد. اگر زن بخواهد طلاق بگیرد، با یک سلسله مشکلات مواجه خواهد شد و اینکه بماند نیز مسائل ویژه خود را دارد و گاهی نیز زن از سوی خانواده خود پیامهای دوگانهای مبنیبر طلاق یا ادامه زندگی دریافت میکنند که این امر هم تردیدها و فشارها را بسیار زیاد میکند.
در نتیجه، تردید و دودلی، تعارض و احساس تنهایی باعث میشود که این افراد دچار افسردگی شوند و این افراد علائم افسردگی را در جسمانیسازی میبینند و موقع مراجعه به پزشک، اغلب متوجه میشوند که بخشی از دردهای جسمانی آنها، ریشه عصبی دارد؛ چرا که اینها دو منبع فشار روانی بزرگ دارند.»
بیشتربخوانید:
خودباوری، مهمترین رکن موفقیت زنان ( قسمت اول)
حمایت همهجانبه از همسران
دکتر اسماعیلینژاد با اشاره به اینکه باید زنان دارای همسر معتاد را از سه جنبه اجتماعی، روانی و جسمی مورد حمایت قرار داد، میگوید: «از لحاظ اجتماعی باید آگاهسازیهایی صورت بگیرد که زن دارای همسر معتاد، از جامعه طرد نشود و از لحاظ مادی نیز برخی از نهادهای حمایتی از فرد حمایت کنند که البته در این خصوص سازمان بهزیستی حمایتهای ویژهای را از خانوادههای معتادین بهعمل میآورد. همچنین از لحاظ روانی نیز این افراد باید تحت مشاوره و تحت حمایت نهادهایی که مرتبط با بیماری اعتیاد هستند، قرار بگیرند.» از این مشاور خانواده میپرسم زن خانواده وقتی بهیکباره با اعتیاد همسر خود مواجه میشود، چه رفتارهایی در کوتاهمدت و بلندمدت باید انجام بدهد؟
وی پاسخ میدهد: «وقتی یک خانم متوجه میشود که همسرش بیماری اعتیاد دارد، معمولاً با یک ترومای روانی و فشار عصبی مواجه میشود برای کنترل این فشارها بهتر است افراد آگاهی و دانش خود را در خصوص اعتیاد افزایش دهند. یک خانم باید بداند که اعتیاد چیست؟ چه آیتمها و علائمی دارد؟ آینده اعتیاد چیست؟ خواستههای فرد معتاد چگونه باید ارزیابی شود؟ در نهایت اینکه روشهای درمان اعتیاد چیست؟ اگر یک فرد بتواند به این سطح از آگاهی برسد میتواند بخشی از مشکلات را درک کند.»
کمک به ترک اعتیاد
این مشاور خانواده همچنین اعتقاد دارد: «همسر فرد معتاد باید بداند که اعتیاد یک بیماری عودشونده است و درمان آن میتواند گاهی موقتی باشد. در انجمن معتادان گمنام گاهی میبینیم که فرد 20 سال است که اعتیاد خود را ترک کرده اما وقتی در جلسات حاضر میشود خود را معتاد معرفی میکند. یعنی آن فرد احتمال میدهد که احتمالاً بعد از 20 سال اعتیادش عود کند. ولی باید توجه کنیم که خانمها هم میتوانند به ترک اعتیاد همسر خود کمک کنند و این یک واقعیت مسلم است. از جمله کمکهایی که خانمها میتوانند به همسر خود داشته باشند این است که صمیمیت و جذابیتهای خود را بیشتر کنند. قبول دارم که این امر سختی است اما به هرحال باید تدبیری کرد. همسران باید بدانند که اگر همسرشان معتاد شده، از اعتیاد خود خوشحال نیست و گاهی در یک حالت عجیب به اعتیاد روی آورده است.
بنابراین با سرزنش مداوم نمیتوان به ترک اعتیاد کمک کرد و باید در این حالت از فرد معتاد حمایت کرد و دست او را گرفت. یک خانم باید این را نیز بداند که بعد از ترک اعتیاد، امکان دارد که روابط جنسی همسرش دچار اختلالاتی شود که باید با این موضوع نیز بهنحوی کنار آمد.»
چه باید کرد؟
خانواده و اطرافیان و بهطور کلی محیط پیرامون فرد معتاد، میتواند زمینههای استمرار و تقویت اعتیاد را به طرق متعدد فراهم سازد. بههمین دلیل، درگیر کردن خانوادههای معتادان در برنامههای بهبودی، جزو اصلی و انفکاکناپذیر هر گونه برنامههای بهبودی از اعتیاد است. بهعبارت دقیقتر، بهبودی کامل و جامع و پایدار، مستلزم بهبودی شخص معتاد و کل خانواده اوست.
هدف از برنامه بهبودی برای خانواده معتادان این است که، زخمهای فراوانی که از اعتیاد در خانواده ناشی شده است، التیام یابد و شرایط بهبودی فرد معتاد آماده و مهیا و محیط بهبودی نیز مناسب و با ثبات شود. اگر سیستم خانواده به سبب وابستگی به مواد مخدر و دیگر داروهای اعتیادآور تغییر کرده و خانواده دچار آشفتگی شده باشد، بهطور قطع این حالت باعث تقویت و شدت اعتیاد فرد معتاد و رفتارهای معتادگونه در خانواده خواهد شد.
اغلب یک بحران و فشار خانوادگی میتواند، بیمار را به درمان وادار کند. دخالت دادن خانواده در برنامه درمانی، احتمال تعهد و پایبندی بیمار را نسبت به فرآیند درمان و استقرار آن افزایش خواهد داد. فردی که با معتاد زندگی میکند، دغدغه دارد تا به هر شکلی بتواند مانع از ادامه مصرف مواد مخدر یا تشویق و تهدید فرد معتاد به ترک اعتیاد شود.