به قلم : محمود سعید
تحریریه زندگی آنلاین : بارها در ماهنامه دنیای زنان بر لزوم مشارکت زنان در عرصههای مدیریتی، تصمیمگیری و تصمیمسازی تاکید کرده و مطلب نوشتهایم. اما برخلاف انتظارات، رفتهرفته سهم زنان در بدنه مدیریت کشور کاهش یافته و اینبار نیز در ششمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، زنان کمفروغ ظاهر شدند و سهمی اندکی را بهخود اختصاص دادند. اگرچه میتوان در این خصوص بهدلایل سیاسی و اجتماعی فراگیری اشاره کرد، اما در بطن این اتفاقات، میتوان دلایلی را احصا کرد که به مشکلات قبلی باز میگردد. مثل عدم اقبال و اعتماد سیاستگذاران کشور به حضور زنان، عدم خودباوری زنان، رویه مردسالارانه نظام دیوانسالاری کشور، فرهنگ عمومی و مسائلی از این دست باعث شده است تا زنان در ایران نتوانند چننکه بایسته و شایسته است در عرصههای مهم کشور پررنگ و اثرگذار ظاهر شوند. جالب آنکه در انتخابات ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا، میزان زنان شرکتکننده بهنسبت ادوار پیشین نیز کاهش چشمگیری داشت و بهرغم توفیق بخش زیادی از زنان در دورههای قبلی مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا، زنان کمتر وارد گود انتخابات شدند و البته باز باید تاکید داشت که جامعه بانوان انسجام قویتری ندارد تا از نامزدهای زن حمایت کنند تا حقوق زنان نادیده گرفته نشود.
بیشتربخوانید:
کاندیدا شدنم حرکتی نمادین برای اثبات توانمندی زنان بود
غایبان همیشگی
بررسی فهرست منتشر شده شوراهای شهر ۳۱ مرکز استان نشان میدهد زنان سهم بسیار اندکی از کرسیهای مدیریت شهری را بهخود اختصاص دادهاند.
در مجموع از ۴۰۵ کرسی شورای شهر در مراکز استانها، فقط ۳۵ کرسی سهم زنان شده است در حالیکه این آمار در دوره قبل ۴۱ و در دوره چهارم ۶۳ مورد بود. بعد از تهران با چهار عضو شورای شهر زن، بوشهر با سهم ۳۳/۳۳ درصدی زنان از کرسیهای شهر در رتبه اول مشارکت زنان و بعد از آن بهترتیب یزد، زاهدان، قزوین و بیرجند قرار دارند. شورای شهر بوشهر ۹ منتخب دارد که از این تعداد سه نفر زن هستند در حالیکه این عدد در دوره گذشته دو مورد بود و این نشان میدهد بوشهر علاوهبر داشتن بیشترین سهم زنان در کرسیهای شورای شهر، با افزایش اقبال به زنان هم روبهرو بوده است. در یزد و زاهدان هم سه کرسی از ۱۱ کرسی شورای شهر، سهم زنان شده و در قزوین و بیرجند این سهم دو از ۹ کرسی است.
نتایج انتخابات در ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا نشان میدهد که سهم کرسیهای زنان در موارد بسیار نادری رشد داشته است البته چنانچه اشاره شد در این دوره زنان کمتر نامزد انتخابات شده بودند.
زنان ثبتنام نکردند!
حضور کمرنگ زنان اما فقط محدود به کرسیهای شوراهای شهر نیست و به حضور کم این قشر در نامزدی انتخابات هم برمیگردد.
در دوره پنجم شوراهای شهر و روستا بیش از 269 هزار مرد در انتخابات شورای اسلامی ثبتنام کردند که حدود 7/93 درصد کل ثبتنامکنندگان بود، اما زنان فقط 3/6 درصد این آمار را بهخود اختصاص دادند یعنی فقط 18 هزار زن برای حضور در انتخابات شوراهای شهر ثبتنام کردند. در مجموع در دوره پنجم سه هزار نفر از بانوان عضو اصلی و بقیه عضو علیالبدل شوراها بودند. آمار مشارکت و ثبتنام زنان در انتخابات شوراهای شهر و روستا در ششمین دوره انتخابات شوراها هم قابل توجه نبود و در حدود هفت درصد اعلام شد.
بررسیها نشان میدهد در مجموع بیش از ۹۹ درصد صندوقهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا که شمارش آن تأیید شده، بیش از ۵۹۹۰ زن انتخاب شدهاند که بیش از ۵۷۰ نفر آن مربوط به اعضای شوراهای شهر (شهرهای بزرگ و کوچک) و مابقی مربوط به شوراهای روستاست که البته این عدد نسبت به دوره قبل افزایش حدود ۵۰ درصدی را نشان میدهد. این در حالی است که بررسی اعداد حضور زنان در کرسیهای شورای شهر مراکز استان کاهش 15 درصدی را نشان میدهد.
بیشتربخوانید:
چالش های مشارکت اجتماعی زنان
مورد خاص بوکان!
انتخابات اخیر شوراهای شهر و روستا در کنار همه اعداد عجیب و متفاوت از حضور زنان، اتفاقات جالبی هم داشت. در انتخابات شورای شهر این دوره بوکان سه زن توانستند در یک رکوردشکنی وارد شورای این شهر شوند.
از بین هفت نماینده شورای شهر بوکان، ژیلا عبدی رأی اول بود. جایگاه نفر ششم و هفتم هم بهترتیب به دو زن دیگر به نامهای گلاویژ حسنی و پخشان سلیمی رسید. از بین اعضای علیالبدل هم یک زن دیگر توانست به شورای شهر این دوره راه پیدا کند. تلاشهای خبرنگار ماهنامه دنیای زنان برای گفتوگو با این سه عضو شورای اسلامی شهر بوکان به نتیجه نرسید و ایشان اعلام کردند که تا آغاز بهکار شورای اسلامی جدید، با رسانهها گفتوگو نخواهند کرد.
بههر حال کسب 40 درصدی کرسیهای پارلمان شهری بوکان، میتواند نویدبخش و الگوی سایر شهرها باشد که در این زمینه، فرهنگسازیهای بیشتری صورت پذیرد تا زنان بتوانند در نظام تصمیمگیری کشور، حضور و اثر داشته باشند. از سوی دیگر وجود زنان در عرصههای مدیریتی میتواند باعث افزایش حقوق بانوان ایران باشد چرا که زنان میتوانند در هنگام تصمیمگیری و قانونگذاری، شرایط زنان را بیشتر لحاظ کنند. البته انتظار میرود همه زنان منتخب شوراهای اسلامی در این دوره موفق ظاهر شوند.
دلایل و پیامدهای عدم مشارکت زنان
دلایل عمدهای برای عدم حضور و مشارکت زنان در عرصههای مدنی و سیاسی وجود دارد. همچنین این عدم حضور و مشارکت برای کل جامعه و علیالخصوص برای جامعه بانوان مضراتی را نیز بههمراه دارد.
اما در همه دورههای فعالیت شوراهای شهر و روستا، سهم زنان نهتنها از کرسیهای شورای شهر و روستا که از مشارکت در نامزدی این انتخابات هم پایینتر بوده است. عوامل فرهنگی و اجتماعی، مهمترین چالش زنان در ورود به عرصههای مدیریت شهری محسوب میشود. با وجود این، مورد بوکان یا شهرداری زنان در شهرهای کوچک میتواند الگویی برای شکستن این تابو باشد.
ذکر این نکته نیز ضرورت دارد که خوشبختانه زنان تحصیلات کافی در زمینههای مدیریت شهری دارند و غالباً در هر شهر و روستایی زنان تحصیلکرده در رشتههایی نظیر معماری شهری، جغرافیای شهری، مدیریت و ... وجود دارد که میتواند منشأ اثرات مطلوبی در بدنه مدیریت شهری باشد اما نگرشهای عرفی ناروا، باورهای عمومی نادرست و فقدان خودباوری در برخی از زنان باعث شده است که همواره تلاشهای مستمر فعالان جامعه بانوان اثرگذاری کمتری داشته باشد و اساساً قابل قبول نباشد. نمیتوان کتمان کرد که زدوبندهای سیاسی در جامعه ایران نیز بهشدت مردسالارانه است و این راه مناسبی برای حضور بانوان در مدیریت شهری نیست.
بیشتربخوانید:
نقش موثر زنان در بازسازیِ جامعهِ فاجعهدیده
سهم سهدرصدی زنان در مدیریت
در سالهای طولانی بسیاری از جوامع انسانی از عدم حضور زنان در جایگاههای مختلف اجتماعی و عدم ایجاد فضای لازم برای استفاده از ظرفیتهای بالقوه فکری و مدیریتی زنان دچار خسران شدهاند که این موضوع در دهههای اخیر باعث تغییر نگرشهای اساسی برای ایجاد تعادل در منابع انسانی و رفع تبعیض بهجهت مشارکت همه مردم در ساختارها و مناصب مدیریتی شده است.
امروزه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته بهلحاظ اجتماعی، حدود ۴۰ درصد از مناصب تصمیمگیری و مدیریتی در اختیار زنان است در حالیکه در کشورهای در حال توسعه بهدلیل تلقی نادرست از روحیات و توانمندیهای زنان، به این موضوع توجه چندانی نمیشود. بر اساس آمارهای موجود در حال بهطور متوسط کمتر از سه درصد از مناصب مدیریتی در کشورمان در اختیار زنان است که برای تغییر این شرایط به چیزی فراتر از قوانین الزامآور نیاز است و مستلزم تغییر نگرش تمام آحاد جامعه نسبت به این موضوع است.
جالب آنکه در عرصههای مدیریتی، عدم موفقیت زنان، برچسبهای جنسیتی میخورد اما در صورتی که یک مرد در پست مدیریتی موفق عمل نکند، ارتباطی با مسئله جنسیت پیدا نمیکند. در حالیکه میزان عدم موفقیت مردان در مدیریتهای مختلف همواره به چالش کشیده میشود اما موضوع بههیچ عنوان جنسیتی نمیشود.
امکانات آموزشی نابرابر
با توجه به اهمیت زیاد نقش منابع انسانی در فرآیند توسعه پایدار و اینکه زنان و مردان با هم منابع انسانی سازمانها را میسازند، میتوان گفت که زنان در افزایش بهرهوری و توسعه اجتماعی و اقتصادی کشورها نقشی بنیادی دارند. اگر چه در سالهای اخیر زنان بیشتری در بازار کار حضور پیدا کرده و از نظر کمی تعدادشان افزایش پیدا کرده است اما بهلحاظ کیفی و ارتقا به سطوح مدیریتی نابرابریها دیده میشود.
مشارکت زنان در مدیریت شهری، شاخصی مهم در فرآیند توسعه پایدار جامعه محسوب میشود. برای استفاده از زنان در سطوح مدیریت و تصمیمگیری، شرایطی باید فراهم شود تا بتوانند تواناییهای خود را بشناسانند. در درجه اول باید زنان دانش خودشان را افزایش دهند و بر تجربیات خود بیافزایند تا شرایط احراز این مشاغل را پیدا کنند.
مردان بهطورکلی همیشه مدیریت مردان را بر مدیریت زنان ترجیح میدهند. یکی از دلایل، به عدم امکانات آموزشی برابر برای زنان و مردان مربوط میشود. چون معمولاً امکانات آموزشی مساوی با مردان برای زنان فراهم نبوده است، آنها نتوانستهاند تواناییهای یکسان با مردان را احراز کنند. علاوهبر این، بعضی از زنان وقتی در پست مدیریت قرار گرفتهاند عملکرد مناسبی نداشتهاند. البته تعداد این افراد بهقدری کم است که قابل استناد نیست.
بیشتربخوانید:
بررسی نقش زنان در جامعه از نگاه دین
جنسیت و توسعهیافتگی
رشد شتابان شهر و شهرنشینی و گسترش مسائل و مشکلات زندگی شهری باعث شده تا نیاز به حضور فعالانه و تأثیرگذار زنان در عرصههای مدیریت شهری بیش از پیش احساس شود. زنان همانطور که امور خانه را که مصداق کوچکی از امور شهری است، بهراحتی مدیریت میکنند، میتوانند در سطوح مختلف مدیریت شهری نقش و تأثیر چشمگیری داشته باشند. در ایران زنان در سازمانهای اداری مرتبط با مدیریت شهری نقش بسیار ناچیزی دارند. باید توجه داشت که بر اساس اصول اثبات شده علم مدیریت، نگاه سهمخواهانه و جنسیتی به این مقوله جایگاهی ندارد و تنها وابسته به ویژگیهای انسانی و بهدور از جداسازی میان مرد و زن است. اصولی که نتیجه عدم توجه به آنها، سهم اندک بانوان در پستهای مدیریتی است. در تئوریهای رهبری مانند تئوریهای شخصیتی، تئوریهای رفتاری و تئوریهای اقتضایی، بررسی میشود که چه چیزهایی میتواند یک فرد را بهعنوان یک رهبر اثربخش درآورد که این امر فارغ از تفاوتهای میان زنان و مردان مورد بررسی قرار میگیرد. البته یکی از مهمترین شاخصههای توسعهیافتگی در زمینه مدیریت شهری، ایجاد فضا و شرایط لازم برای مشارکت پایدار اقشار و گروههای اجتماعی در راهبری امور شهری از تمام طبقات اجتماعی، گروههای سنی و بهخصوص فارغ از نگاه جنسیتی است.
نیازمند بینش دقیقتر
بررسیهای انجامشده در حوزه برنامهریزی شهری نشان میدهد، بهترین راهکاری که میتوان در برابر چالشهای موجود در شهرها اتخاذ کرد، تقویت سرمایههای انسانی و منابع اجتماعی است. بهعبارتی توجه به راهبردهایی که مبتنیبر محلهمحوری و مشارکت حداکثری شهروندان باشد، میتواند نقشی بهمراتب اساسیتر از تمرکز صرف بر مسائل مبتنیبر کالبد شهرها داشته باشد. در این میان، نقش اساسی زنان در مدیریت خانواده، علاوهبر وظایف و مسئولیتهای شغلی محتمل خارج از فضای خانه و خانواده، باعث بهوجود آمدن بینشی دقیقتر در این قشر از جامعه نسبت به فضاهای عمومی شهری که مورد نیاز همه افراد جامعه است، میشود.
اینگونه است که تجربیات بسیاری از حضور و نقشآفرینی زنان در ساختارهای مدیریتی و تعیین خطمشیهای موفقیتآمیز در حوزه شهری بهخصوص در سطح محلات وجود دارد. یکی دیگر از بسترهای مناسبی که میتواند محلی برای ایفای نقش مدیریتی زنان در حوزه مدیریت و برنامهریزی شهری باشد، شوراهای اسلامی شهرهاست که ظرفیتی وسیع برای نشان دادن قابلیتهای زنان در این عرصه و در نتیجه توسعه کارآمد شهرها دارد. ظرفیتی که بهدلایل مختلفی از جمله عدم اعتماد بهنفس و گاه عدم انگیزه لازم برای حضور در انتخابات در جامعه زنان متخصص و همچنین وجود نارساییهای فرهنگی در عموم جامعه، مورد غفلت واقع شده است.