به قلم : علیاصغر احمدزاده
تحریریه زندگی آنلاین : شاید جنبش «دیگر بس است» و یا هشتگ «منهم» با نام هاروی وایْنْسْتین گره خورده باشد. او یک تهیهکننده فیلم آمریکایی است. هاروی و برادرش، باب واینستین شرکت سرگرمی میراماکس را تأسیس کردند، که این شرکت چندین فیلم مستقل موفق ازجمله فیلمهای رابطه جنسی، دروغ و نوار ویدئویی، بازی گریه، داستان عامهپسند، موجودات آسمانی، لاس زدن با فاجعه و شکسپیر عاشق را تولید کرد. واینستین یک جایزه اسکار به خاطر تولید فیلم شکسپیر عاشق و هفت جایزه تونی برای بازیها و موزیکالهای گوناگون ازجمله «آگوست: اوسیج کانتی» دریافت کرده است. او و برادرش بعداً در سال ۲۰۰۵ واینستین کمپانی را تأسیس کردند. اما هاروی واینستین کاری کرد که آوازه سینماییاش کمرنگ شد. در اکتبر ۲۰۱۷، پیرو اتهامات آزار جنسی علیه واینستین، او از شرکتش و آکادمی علوم و هنرهای سینما اخراج شد. تا ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷، بیش از ۸۰ زن اتهاماتی را علیه واینستین وارد کرده بودند. اتهامات باعث بهوجود آمدن کمپین رسانه اجتماعی «#منهم» و ادعاهای بسیاری در رابطه با سوءاستفاده جنسی مشابه واینستین، علیه مردان قدرتمند در سراسر جهان شد که اثر واینستین نامیده شد. بعد از آن واقعه، این کارزار وارد فاز دیگری شد و زنان زیادی علیه مردان ادعای تجاوز و آزار جنسی کردند.
بیشتربخوانید:
گاهی سکوت علامت خشم است!
چون پرده برافتد...
اثر واینستین یک گرایش جهانی بود که مردم داوطلب شدند تا از سوء رفتار جنسی مردان مشهور پرده بردارند. این عبارت برای توصیف یک موج جهانی از این اتهامات که در اکتبر ۲۰۱۷ در آمریکا در پی گزارش رسانهها در مورد چند اتهام آزار جنسی هاروی واینستین شروع شد، بهکار گرفته شد. اما طبیعتاً این آغاز ماجرا نبود. ماجرا به سال 2005 برمیگردد. تارانا برک، فعال اجتماعی و حقوق شهروندی، در سال ۲۰۰۵ از عبارت «من هم یا Me too» در رسانه اجتماعی Myspace استفاده کرده بود. این حرکت بهعنوان بخشی از یک کمپین مردمی برای ترویج «توانمندسازی زنان از طریق همدلی»، در میان زنان سیاهپوست با تجربه آزار جنسی بهخصوص در مناطق محروم بود. بروک میگوید که در آلاباما، در یک سازمان جوانان کار میکرد. روزی دختری ۱۳ ساله خواست با او خصوصی صحبت کند و از تجربه خشونت جنسیاش را برای بروک تعریف کرد. بروک میگوید: «من آماده نبودم و او را رد کردم و به شخص دیگری ارجاع دادم.» آن دختر دیگر هرگز به سازمان بازنگشت و بروک آرزو میکرد بتواند به او بگوید: «من هم همینطور.» این ماجرا در آن سالها چندان رونق نداشت تا اینکه در سال 2018 جنبش «دیگر بس است» بهراه افتاد.
تمامش کنید!
البته «دیگر بس است» مسیر دیگری را در خصوص آزار جنسی به زنان نشان میداد. این یک جنبش علیه آزار جنسی بود که در واکنش به اثر واینستین و هشتگ «من هم» در سال ۲۰۱۸ آغاز شد. این جنبش بیشتر روی این موضوع تمرکز داشت که به آزارگران جنسی هشدار بدهد و آنها را از آزار دادن جنسی به دیگران و خصوصاً به زنان بازدارد. در خصوص شروع هشتگ «منهم»، که وایرال شد و حالت همهگیری پیدا کرد، تاکنون مطالب زیادی نوشته شده است. این هشتگ یک جنبش و هشتگ اینترنتی بود که رسانههای اجتماعی در اکتبر ۲۰۱۷ گسترش پیدا کرد و بارها به اشتراک گذاشته شد. این هشتگ برای نشان دادن شیوع گسترده تجاوز و آزار جنسی، بهویژه در محیط کار و محکوم کردن آن مورد استفاده قرار گرفت. این هشتگ توسط فعال اجتماعی تارانا بورک مورد استفاده قرار گرفت و پس از اینکه الیسا میلانو از سایر زنان خواست با این هشتگ تجربیات خود را به اشتراک بگذارند، وایرال شد. میلانو قربانیان آزار جنسی را تشویق کرد که درباره تجربیات آزارشان در توییتر بنویسند تا به این طریق مردم از گستردگی و سیستماتیک بودن آزار جنسی آگاه شوند. این هشتگ حدود پانصدهزار بار توسط افراد مختلف، استفاده شد.
بیشتربخوانید:
سکوت قاتل خاموش زندگیمشترک
آزاردیدگان مرد را نادیده نگیرید
اینکه انتظار داشته باشیم فردی که مورد آزار جنسی قرار گرفته است، لزوماً باید مقاومت میکرده، کار ناروایی است. واکنش در لحظه افراد با توجه به شرایطی که در آن قرار دارند متفاوت است.
وحشت، ترس و ناباوری میتواند به ناتوانی در بروز هر نوع واکنش یا مقاومت قربانیان در زمان تجاوز شود. اگر چنین سؤالی را در زمان افشاگری یک قربانی آزار جنسی و تجاوز مطرح کردید، بدون آنکه متوجه باشید در واقع بهجای متجاوز او را سرزنش کردهاید. همچنین مردان قربانی تجاوز کمتر موردحمایت جامعه و اطرافیان هستند. دیدگاه غالب جامعه در مورد تجاوز این است که قربانی این تجاوز و تعرض جنسی تنها زنان هستند.
درحالیکه این موضوع نهتنها به نادیده گرفتهشدن تعداد بیشمار قربانیان مرد تجاوز جنسی منجر میشود بلکه باعث سکوت این قربانیان درباره این تجربه تلخ و راحتی خیال متجاوز نیز است. از سوی دیگر این باور غلط باعث خواهد شد که خانوادهها، هشدارها و آموزشهای لازم را از کودکان پسر خود دریغ کنند.
یکی از این آموزشها این است که خانوادهها به فرزندان دختر و پسر خود بیاموزند که هر نوع اقدام به تعرض جنسی از سوی دیگران را بدون احساس شرم و ترس و بهراحتی با بزرگترها در میان بگذارند.
دردی به درازای عمر
چنانچه پیشتر نیز اشاره شد آسیب ناشی از آزار جنسی و تجاوز ممکن است تا مدتها با قربانیان همراه باشد و نمیتوان زمان مشخصی را برای قربانی مشخص کرد مگر آنکه خود او به حس آرامش موردنیاز خود رسیده باشد. یکی از قربانیان تجاوز میگوید: «به من گفتند این اتفاق که مدتها پیش برای تو افتاده. بله خودم میدانم. اما احساس میکنم که همین حالا برایم پیشآمده. من هنوز هم حق دارم به دنبال حس امنیت و اجرای عدالت برای خودم باشم.» یک قربانی تجاوز جنسی نیز میگوید: «به من گفتند که میتوانست بدتر باشد و یک نفر بوده که تجربهای بدتر از من داشته. هر بار که این را میشنوم حالم بد میشود زیرا این حس را به من القا میکند که آنچه برای من اتفاق افتاده بهاندازه کافی بد نبوده یا آنقدر مهم نبوده که چنین تأثیری روی من بگذارد. نمیدانند که بهخاطر این موضوع من دچار مشکل عمیق اختلال اضطراب پس از حادثه شدم و در اعتماد کردن به آدمها هنوز مشکل دارم.» در واقع اختلال استرس پس از حادثه، میتواند فرد در موقعیتهای مشابه یا در مکانها و زمانهایی که یادآور آن حادثه تلخ بوده، دچار وحشت، تردید و اضطرابهای بسیار دامنهدار نیز کند.
تقصیرزدایی از آزارگر!
آسیب تجاوز تنها به آسیب جسمی خلاصه نمیشود. حتی پس از بین رفتن آثار جسمانی، آسیبهای روحی تا سالها همراه قربانیان باقی میماند. زیر ذرهبین قرار دادن جنبههای شخصی زندگی قربانیان و قضاوت عملکردهای مختلف آنان در زندگی که از نظر شما منفی بوده، از بدترین واکنشها به افشاگری آزاردیدگان جنسی است. اینگونه مقایسه نابرابر اعمال بهنوعی تقصیرزدایی از فردی یا افراد متجاوز و توجیه عملکرد آنان است. در برخی از موارد تجاوز، قربانی فرد متجاوز را میشناسد و او را قابلاعتماد میداند. این فرد ممکن است از اعضای خانواده، دوستان، آشنایان و یا چهره شناختهشدهای باشد. از سوی دیگر در بسیاری از موارد، قربانیان توسط فردی که با استفاده از قدرت فیزیکی یا خوراندن قرص و مواد مخدر مورد تجاوز قرار میگیرند بدون آنکه فرصتی برای دفاع از خود داشته باشند. در این موارد نیز مطرح کردن مسئله اعتماد تنها به سرزنش قربانی میانجامد. عدم رضایت برای رابطه جنسی از اصول شناختن یک رابطه بهعنوان تجاوز است. این عدم رضایت حتی در رابطه افراد متأهل هم مصداق تجاوز است. علاوه بر اینکه فرد مهاجم به «نه» گفتن قربانی اهمیتی نمیدهد و وقیحانه عمل میکند. در بسیاری از موارد، قربانی به دلیل شوک روحی فرصتی برای «نه» گفتن پیدا نمیکند.
سرزنش نکنید
بسیاری در واکنش به افشاگری قربانیان آزار جنسی و تجاوز آنها را سرزنش میکنند که چرا خودشان را در موقعیتی قرار دادند که منتهی به تجاوز شد.
مثلاً ممکن است بگویند که چرا با او تنها ماندی؟ یا چرا به خانه فلانی رفتی؟ معما چو حل گشت آسان شود. در بسیاری از مواقع مجرمان جنسی و افرادی که دست به تجاوز میزنند را از ظاهر و رفتارشان نمیتوان شناخت. این قضاوتی است که شما پس از رویدادی که زندگی قربانی را برای همیشه تغییر داده است به آن رسیدهاید. آنچه در اینگونه موارد بیش از آسیب جسمی نجاتیافتگان خشونت جنسی را آزار میدهد، سوءاستفاده از اعتماد آنها است.
بسیاری از قربانیان آسیب روحی شدیدی از این موضوع میبینند. بنابراین مقصر دانستن و سرزنش آنها بهخاطر اعتمادی که ممکن است هر فرد دیگری در همان موقعیت احساس کند، برداشتن مسئولیت از دوش متجاوز است و باعث آسیب مضاعف روانی میشود. یک قربانی آزار جنسی میگوید: «گفتند که نباید خودت را از اول در موقعیت خطر قرار میدادی. نباید با کسی که به او اعتماد نداری تنها میماندی.
من به او اعتماد داشتم. فکر میکردم او دوست من است. او زمانی به من تجاوز کرد که تازه از بیمارستان مرخص شده بودم.»
تسویهحساب شخصی
جنبش «می تو» و روایت جمعی از یک متهم، به سیستم قضایی برای اثبات جرم کمک کرده است. درعینحال، از نظر برخی، بعضی ادعاهای نادرست برای تسویهحساب شخصی، جنبش عدالتخواهی زنان را با مشکل مواجه کرده است. اما بههرحال نمیتوان منکر وجود آزارهای جنسی علیه زنان و حتی مردان شد.
چراکه با فراگیر شدن جنبش «دیگر بس است» و استفاده از هشتگ «من هم»، برخی از مردان نیز از آزارهای جنسی صورتگرفته علیه خودشان گفتند و این نشان داد که رفتارهای ناهنجار جنسی علاوه بر ایجاد استرس در کوتاهمدت، آثار مخرب بلندمدتی نیز دارد که تا سالها بر روح و روان افراد آثار منفی برجای میگذارد. به نظر میرسد این هشتگ و خیزش عمومی علیه آزار جنسی که طیف بسیار گستردهای را در خصوص اذیتهای شهوانی شامل میشود، رفتهرفته باعث روندی شود که تا حدودی در برابر افراد زیادهخواه و قدرتمند سد نیمبندی ایجاد کند تا شاید برخی از افراد ناهنجار، از ترس آبرو نیز شده، اندکی از حجم رفتارهای ناهنجار جنسی خود بکاهند و کنشهای خود را قاعدهمند سازند اما برخی از حرکتهای ناشیانه در این مورد، میتواند مسیر جنبش را به انحراف بکشاند و این جنبش به محلی برای تسویهحسابهای کاملاً شخصی تبدیل شود.
چه باید گفت؟
شاید نحوه برخورد با قربانیان آزار جنسی یکی از مهمترین بحثهایی است که در این مورد به آن کمتر پرداخته شده است. بهراستیکه باید در برابر قربانیان آزار جنسی چه باید گفت و چه نباید گفت؟ این یکی از بدترین واکنشها در مواجهه با قربانی است که به او بگویید شاید خودت هم خوشت میآمده است. این فرد دچار آسیبهای گوناگون شده است و نباید در مواجهه با یک قربانی تجاوز، چنین سخنی را بر زبان راند. یکی از قربانیان تجاوز جنسی میگوید: «وقتی داشتم برایشان جریان را تعریف میکردم میلرزیدم و لکنت داشتم و تنها چیزی که آنها میتوانستند به من بگویند این بود که احتمالاً خودم خوشم میآمده.». این طرز بیان میتواند فرد را دچار سرخوردگی عاطفی کند و آثار آزار را چندین برابر. بنابراین باید در انتخاب کلمات برای افراد آسیبدیده و آزاردیده نهایت وسواس و دقت را بهکار برد تا فرد بیش از آن اذیت نشود. قربانیان و نجاتیافتگان تجاوز جنسی در هر سن و سال و با هر جنسیتی، تا مدتها دچار ترس شدید و اضطراب شدید هستند. انتظار هرگونه واکنش در راستای گزارش به پلیس یا افشاگریهای بیباکانه از سوی آنها بهنوعی سرزنش و انداختن تقصیر به گردن قربانی آزار محسوب میشود.