گفتگو : زهرا چیذری
تحریریه زندگی آنلاین : وقتی سروکله کرونا در کشور ما هم پیدا شد، شاید فکرش را هم نمیکردیم که این مهمان ناخوانده بیش از یک سال در میان ما ماندگار شود و جا خوش کند. اما کرونا مانده و حالا حالا هم قصد رفتن ندارد.
طولانی شدن بحران کرونا آثار روانی زیادی بر روی خانوادهها داشته است. بهخصوص اینکه حال مدتهاست شرایط خاص جامعه و پروتکلهای بهداشتی موجب کاهش تعاملات و ارتباطات از یکسو و افزایش حضور فیزیکی اعضای خانواده در کنار یکدیگر شده از سوی دیگر شده است و این مدل جدید ارتباطی چالشهای را برای افراد و همچنین در روابط خانوادگی به وجود آورده است. بهخصوص اینکه بحران کرونا همهچیز حتی شیوه درس خواندن و مدرسه رفتن بچهها را هم تحت تأثیر قرار داده و والدین و معلمان را با چالش جدی مواجه کرده است. اما چگونه باید با این بحران مواجه شد تا هم خودمان و هم اعضای خانواده کمتر آسیب بینند؟ در مواجهه با کلاسهای آنلاین فرزندانمان چگونه باید برنامهریزی کنیم؟ در برابر سالمندان و کودکان بهعنوان دو گروه آسیبپذیر از کرونا چگونه باید رفتار کنیم تا آنها در سلامت روحی و روانی و جسمی قرار بگیرند. برای پاسخ به این سؤالات به سراغ دکتر سوزان امامی پور دانشیار دانشگاه متخصص روانشناسی و مشاوره خانواده رفتهایم و با وی به گفتگو نشستهایم.
بیشتربخوانید:
نقش موثر زنان در بازسازیِ جامعهِ فاجعهدیده
بیش از یکسال است که کرونا مهمان ناخوانده دنیای ما شده و مشکلاتی را به وجود آورده است. این ماندگاری کرونا چه تأثیرات روانی بر سلامت روان افراد در خانواده داشته است؟
میزان تأثیر کرونا بر سلامت روان افراد بستگی به این دارد که افراد چگونه برای مواجهه با این بحران برنامهریزی میکنند و چگونه خود را برای این ماجرا را آماده میکنند. هر چیزی روی آدمها تأثیر دارد اما اگر ما برای آن آماده شویم، برنامهریزی لازم را داشته باشیم و بپذیریم که در این موقعیت قرار گرفتهایم و باید با شرایط کنار بیاییم، آسیب کمتری خواهیم دید. این شرایطی است که همه در آن قرار گرفتهاند و باید با شرایط سازگاری پیدا کرد. بهطور نمونه افراد زندانی را در نظر بگیرید؛ افراد مختلف در این شرایط به یک میزان آسیب نمیبینند. این به روحیه، تحمل فرد، سرسختی روانی و افکار مثبتی بستگی دارد که فرد میتواند با خودش داشته باشد.
چگونه باید با این شرایط کنار بیاییم و به خودمان کمک کنیم تا تبعات روانی کرونا بهعنوان بحرانی عمومی که همه با آن درگیر هستیم برایمان کمتر شود؟
افراد باید بدانند این شرایط موقتی است و باید با آن کنار بیاییم. وقتی ما از نظر روانی بپذیریم که در یک موقعیت خاص قرار گرفتهایم، میتوانیم بهتر آن موقعیت جدید و ناگهانی را تحمل کنیم. گاهی اوقات ما در زندگیمان در شرایطی قرار میگیریم که قابل تغییر نیست. گاهی مشکلات در زندگی ما مانند یک کوه هستند و از هر طرف به آن برخورد میکنیم و این موجب میشود تا آسیب ببینیم. اما ما باید یاد بگیریم گاهی وقتها مشکلات را دور بزنیم.
برای مواجهه با مشکلات مختلف و در بحرانهای مختلف همیشه یک راهکار وجود ندارد و بر اساس تفاوتهای فردی، راهحلهای ما برای مواجهه با مشکلات هم متفاوت است. به همین خاطر در بحران کرونا هم افرادی هستند که این چالش را پذیرفتهاند و با آن زندگی میکنند. بدین معنا که در کنار رعایت نکات بهداشتی به کار وزندگیشان ادامه دادند. بهطور نمونه خود من ازآنجاییکه بهشدت درگیر کارم هستم، اصلاً به کرونا فکر نمیکنم. بدین معنا که صبح بلند میشوم، ماسکم را میزنم نکات بهداشتی را رعایت میکنم و دوست دارم کرونا تمام شود؛ اما ذهنم را با آن درگیر نمیکنم.
وقتیکه ما ذهنمان را با یک مشکل درگیر کنیم و دائم به آن فکر کنیم این مشکل برای ما به یک غول بزرگ تبدیل میشود. در حال حاضر برخی از افراد در برابر ویروس کرونا دچار افکار وسواسی شدهاند. بهطور مثال برخی خانمها اصلاً اجازه نمیدهند همسرشان به بیرون از خانه برود. ما نباید به مسائل بهداشتی و سلامت بیتوجه باشیم اما نباید کرونا را در مرکز زندگیمان قرار دهیم.
بیشتربخوانید:
بررسی نقش زنان در جامعه از نگاه دین
به تبعات روانی کرونا برای بعضی از افرادی که نتوانستهاند این بیماری را بپذیرند اشاره داشتید، در میان اعضای خانواده تبعات روانی کرونا کدام گروه را بیشتر درگیر میکند؛ خانمها، آقایان، کودکان و یا میانسالان و سالمندان؟!
هر کسی در خانواده آسیبپذیری بیشتری داشته باشد، طبیعتاً بیشتر آسیب میبیند. البته دراینباره پژوهش خاصی صورت نگرفته اما افرادی که مرتب در خانه هستند و افکار وسواسی دارند، این افراد و برنامهریزی خاصی را ندارند و بیشتر افکار منفی دارند و طبعاً بیشتر درگیر میشوند. بنابراین نمیتوانیم بگوییم چه گروهی بیشتر درگیر میشود. البته از نظر سلامتی، این بیماری بیشتر سالمندان را درگیر میکند اما از نظر روانی هر فردی که آسیبپذیرتر است و مکانیسمهای کنار آمدن با مشکلات ضعیف است نه فقط در رابطه با حل این معضل، بلکه با هم در رابطه با حل سایر معضلات هم آسیبپذیرتر هستند. ولی از آنجایی که زنان مظهر تجلی مهر و عاطفه هستند در بحران کرونا نیز میتوانند نقش محوری را در ایجاد آرامش و ثبات روحی اعضای خانواده ایفا کنند.
خانم دکتر امامی! یکی از موضوعاتی که پس از پیدا شدن همهگیری کرونا مطرح شد، افزایش خشونتهای خانگی بهواسطه قرنطینهها و طولانیتر در کنار هم ماندن اعضای خانواده بود. برخی از کارشناسان هم نظر عکس این را داشتند و معتقد بودند این قرنطینه فرصت تعامل و گفتگوی بین خانواده را شکل داده است. از نظر شما آیا کرونا موجب افزایش خشونتهای خانوادگی شده و یا فضای گفتگو را فراهم کرده است؟
به نظر من بستگی به نوع روابط خانوادگی دارد، کرونا یک رابطه خانوادگی بد را خوب نمیکند بلکه تعارضاتها خانوادهها را تشدید میکند. اینگونه موقعیتهای خاص، موقعیتهای قبلی را تشدید میکند. یعنی اگر در خانوادهای هستیم که تعارضات زناشویی، روابط والد و فرزند و روابط بین فرزندان ضعیف است، مطمئن باشید به دلیل کرونا و حضور بیشتر تعارضات بیشتر خودنمایی میکند. علاوه بر اینکه بهجز کرونا شرایط تنگنای اقتصادی به وجود آمده و درآمدها پایین آمده است و خود این مسئله هم یک منبع تنش دیگری خواهد شد.
بنابراین در خانوادههایی که زمینه ناسازگاریها وجود داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت در این موقعیت، ناسازگاریها تشدید نشده باشد. اما در خانوادههایی که روابط سالم و سازگارانه تری دارند و عشق و محبت بیشتر وجود دارد، این فرصت بیشتری برای توجه به یکدیگر خواهد بود و این کنار هم بودن موجب افزایش همدلی و لذت بردن آنها از این فرصت خواهد شد. بنابراین بستگی دارد که در چه خانواده قرار گرفته باشیم؛ در خانوادههای ناسازگار اوضاع بدتر میشود و در خانوادههای سازگار و طبیعی این شرایط به بهبود روابط خانوادگی هم منجر میشود.
اما بهطورکلی در نظر بگیرید که به خاطر شرایط خاص کرونا خیلی از خانوادهها با مشکل چگونگی پر کردن اوقات فراغت مواجهاند پیش از این خانوادهها میتوانستند به گردش و تفریح و رفتوآمدهای خانوادگی بپردازند اما در حال حاضر به دلیل شرایط خاص، برای پر کردن اوقات فراغت هر یک از اعضای خانواده ممکن است بیشتر به فضای مجازی پناه برده باشد و ارتباطات مجازیاش را با دوستان و افراد خارج از خانواده داشته باشد. بنابراین بودن بیشتر در خانواده به معنای افزایش ارتباط کلامی نیست. بدین معنا که ممکن است ما در خانه باشیم اما ارتباط کلامی کمتری از گذشته داشته باشیم و از هم دورتر شده باشیم؛ چرا که هریک از ما گوشیهایمان دستمان است و ظاهراً در کنار همدیگر قرار داریم.
بنابراین باید یاد بگیریم که چه فضاهایی را ایجاد بکنیم که تعامل بیشتری داشته باشیم. یا ممکن است که اعضای خانواده سریع سفره هم بنشینند اما این نشستن آنها بر سر یک سفره برایشان لذتبخش نباشد و بیشتر با هم کل کل کنند. بنابراین ممکن است ماده ۱۰ دقیقه در کنار هم قرار داشت بگیریم اما در این ۱۰ دقیقه به همدیگر انرژی و امید بدهیم و یا ساعتها با کسی باشیم و موجب شویم تا آرامش همدیگر را در طول روز به هم بریزیم. بنابراین این مسئله کاملاً بستگی به ویژگیهای افراد و خانوادهها و روابط قبلی آنها بستگی دارد. البته یک نگاه خوشبینانه هم در این میان وجود دارد که در شرایط سخت معمولاً افراد به یکدیگر نزدیک میشود و به هم کمک میکنند. اما به نظر نمیرسد کرونا شرایط سختی را ایجاد بکند که موجب همبستگی افراد شود و بیشتر به نظر میرسد این بحران در خانوادههایی که زمینه ناسازگاری را دارند موجب تنش و دوری شود.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به نقش بانوان در مبارزه با کرونا
یکی از مشکلاتی که این روزها خانوادهها و بهخصوص خانوادههایی که فرزند مدرسهای دارند با آن درگیر هستند، آموزش آنلاین و چالشهای تحصیلی فرزندان است. از یکسو خانوادهها و از سوی دیگر معلمان آمادگی لازم برای این نوع از آموزش را نداشتند و این مسئله خانوادهها و بهخصوص مادران را که بیشتر با مسائل تحصیلی بچهها درگیر هستند را دچار چالش کرده است. از نگاه شما هم بهعنوان یک مادر و هم بهعنوان یک استاد دانشگاه چه چالشهایی در این زمینه وجود دارد و چه راهکارهایی را برای مدیریت این وضعیت پیشنهاد میکنید؟
بله همینطور است و من هم بهعنوان یک معلم و استاد دانشگاه آموزش آنلاین را تجربه میکنم و هم فرزندم بهعنوان یک دانشآموز آموزش میبیند و این شرایط را متقابلاً تجربه و درک کردم. آموزش آنلاین مشکلات خاص خودش را دارد؛ از زیرساختهای اینترنتی گرفته تا ناکارآمد بودن دانشآموز و معلم! مسلماً آموزش آنلاین بهتر از آموزش حضوری نیست اما بستگی به این دارد که دانشآموز و معلم از چه راهکارهایی بتوانند استفاده کنند. یک معلم در فضای آموزش مجازی دقیقاً شبیه آموزش حضوری باید سعی کند کلاس را به شکل تعاملی اداره کند. لازم است تا دانشآموز و دانشجو وارد بحث شده و معلم بتواند علاقه آنها را جذب کند. در حال حاضر سه ترم است که ما وارد فضای آموزش آنلاین شدهایم. بنابراین معلمها باید محتوای درسیشان را متناسب با آموزش آنلاین ارائه کنند. وقتی معلم نتواند دانشآموز را در کلاسهای مجازی جذب کند، نمیتوان انتظار داشت والدین هم بهزور فرزندشان را پای این کلاسها بنشانند و حتی ممکن است خانواده هم این فضا را تشدید کرده و با فرزندشان همراهی کنند. از سوی دیگر والدین هم باید در نظر بگیرند که ممکن است بچهها در حال حاضر در خانه باشند اما باید برای این کلاس مجازی احترام قائل شوند و زمان بگذارند. هرچند شرایط فرق میکند اما میتوان تا حدودی شرایط کلاس را شبیهسازی کرد. من به فرزند خودم میگویم اگر شرایطی وجود دارد که میخواهی از کلاس آنلاین خارج شوی، از معلم خود اجازه بگیر.
در حال حاضر این نگرانی وجود دارد که ممکن است بچهها ظاهر آنلاین بوده و سر کلاس حضور داشته باشند اما خیلی وقتها در تخت دراز کشیدهاند و یا مشغول بازی هستند. بنابراین والدین باید به آنها تذکر بدهند که تو در حال حاضر در سر کلاس هستی کلاس درس هستی و باید تمام مقررات حضور در مدرسه را رعایت کنی. جذاب بودن کلاسها محتوای متناسب با آموزش آنلاین و تسلط معلم، از جمله مواردی مهم و تأثیرگذار در کلاسهای آنلاین است.
اما از سوی دیگر خانوادهها هم باید برای نظم و حضور فرزندانشان در کلاسها اهمیت قائل شوند و باید بچهها را قانع کرد که احساس کنند این شرایطی است که در کلاس هستند و درست باید همان روابط و مقرراتی که در مدرسه رعایت میکنند را در کلاسهای مجازی هم رعایت کنند.
به این مفهوم که اگر قرار است از کلاس خارج بشوند اعلام بکنند. از سوی دیگر لازم است تا بچهها درباره مشکلاتشان با والدین، معلمها و مشاور مدرسه صحبت بکنند. بههرحال آموزش آنلاین شرایط جدیدی را ایجاد کرده که شاید خیلی از بچهها درکی از آن ندارند و ندانند هنگام بروز مشکل باید چهکار بکنند. بنابراین لازم است تا والدین به فرزندانشان فرصت بدهند تا درباره مشکلاتشان در کلاسهای آنلاین با آنها صحبت کنند. در چنین شرایطی بهعنوان یک والد و یک بزرگتر میتوانیم به فرزندانمان کمک کنیم تا شرایط برای آنها جذابتر شود.
به نظر میرسد بخشی از مشکلات مدارس آنلاین به فقدان آموزش و آگاهی لازم چه در والدین و چه در معلمها و مسئولان مدارس باز میگردد. به این معنا که در فرصت 3 ماه تعطیلی تابستان، میشد در این زمینه آموزشهایی به معلمان داده شود تا بتوانند بهتر کلاسهای آنلاین را اداره کنند و یا محتواهای آموزشی متناسب با شرایط آنلاین تهیه شود. همچنین جزوات آموزشی در اختیار والدین قرار بگیرد تا بدانند در این شرایط باید چگونه با فرزندشان برخورد کنند و زمینههای آموزش آنلاین را آماده کنند،. اما این اتفاق صورت نگرفت. طبیعتاً ترم اولی که آموزش آنلاین اتفاق افتاد، فرصتی برای تو این آموزشهایی وجود نداشت اما برای نیم سال پیش رو میشد این تدابیر اندیشیده شود. بنابراین جای خالی برنامهریزی نهادهای حاکمیتی و آموزشوپرورش بهعنوان ضلع سوم این مثلث اینجا بهشدت حس میشود. نظر شما در این رابطه چیست؟
دقیقاً همینطور است در این مدت آنقدر که راجع به ماسک زدن و مسائل بهداشتی توضیح داده شد اما در رابطه با بحث آموزش آنلاین و بچهها هیچ توضیحی ارائه نشد. رسانهها اخبار و خود آموزشوپرورش در این زمینه اطلاعات کمتری به بچهها ارائه دادند. درصورتیکه لازم بود در کنار آموزشهای بهداشتی در رابطه با آموزشهای آنلاین هم اطلاعات و آگاهی لازم به معلمها والدین و بچهها داده میشد و این آموزشها از طریق رسانهها میتوانست صورت پذیرد.
سالمندان یکی از گروههای آسیبپذیر کرونا هستند چه میشود که تحت فشارهای روانی این گروه در خانواده کمتر باشد؟
در اینجا دو حالت وجود دارد؛ یکی سالمندانی که به همراه خانواده زندگی میکنند و گروه دوم سالمندانی که زندگی مستقل دارند و جدا از اعضای خانواده هستند. سالمندان نیاز به توجه و حمایت دارند اما در مواردی که سالمندان دور از ما زندگی میکنند، باید تلاش بکنیم تا اگرچه به خاطر شرایط خاص کرونا از حضور فیزیکیمان کاسته شده و مجبوریم برای اینکه ناقل نباشیم کمتر رفتوآمد کنیم، اما میتوان از طریق تلفنی و تصویری با یکدیگر تعامل داشت. درواقع نباید بگذاریم روابطمان کاهش پیدا کند و از طریق تلفن و فضای مجازی باید با یکدیگر ارتباط داشته باشیم و خدماتی را که پدر و مادرم آن نیاز دارند انجام دهیم.
ازآنجاییکه به دلیل شرایط کرونا خاندان مجبورند کمتر خارج از خانه بروند، دچار افسردگی میشود. بنابراین لازم است تا اگر نمیتوانیم حضور فیزیکی داشته باشیم، از طریق حمایتهای عاطفی و حمایتهای مالی در کنارشان باشیم و به پدر و مادر یا سالمندان اطرافمان نشان دهیم، حواسمان به آنها هست. در فرصتهای لازم هم میتوانیم با همدیگر دیدار داشته باشیم. بههرحال ناگزیر هستیم در این شرایط زندگی کنیم.
بیشتربخوانید:
نگاهی به موانع حضور فعال زنان در ورزش
در مواجهه با بچهها چطور باید اضطراب ناشی از کرونا در کودکان را مهار کنیم؟
ما بچهها از والدین الگو میگیرند. اگر والدین مضطرب باشند بچه از آنها الگو میگیرد و اضطراب پیدا میکند. بنابراین در این شرایط اگر ما بتوانیم ترسها و اضطرابهای خودمان را کنترل کنیم، بچهها هم میتوانند بر ترس و اضطرابشان غلبه کند. البته بچهها هم با هم دیگر تفاوت دارند. در یک خانواده با یک تربیت واحد یک فرزند مضطرب و یک فرزند دیگر آرام است. در این موارد پدر و مادر باید هم همانقدر که به فرزند دارای رفتارهای ناسازگارانه توجه میکنند، باید به فرزند دارای رفتارهای سازگار هم توجه داشته باشند. در غیر این صورت موجب میشوند تا رفتارهای ناسازگارانه فرزندشان تشدید شود. یک بچه ممکن است اضطرابش را با پرخاشگری نشان دهد و فرزند دیگر با گوشهگیری! بنابراین والدین باید نسبت به در برخورد با بچهها رفتار متعادل داشته باشند و تنها روی بچه مشکلدار فوکوس و کنند؛ چرا که نه فقط رفتار این بچه با توجه بیشازاندازه والدین اصلاح نمیشود، تشدید هم میشود. ما باید بچهها را بشنویم و با فرزندانمان صحبت کنیم تا ببینیم چه چیزی میتواند ترسش را کاهش دهد. بهطور مثال در موضوع کرونا ما میتوانیم به فرزندمان بگویید خب اگر تو ماسک بزنی یا دستت را بشویی، اضطراب و ترست کمتر میشود و این یک راهکاری میشود که ترس فرزند ما را کاهش میدهد.