Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 05:27

12
آذر
اجازه دادگاه برای ازدواج دختر

اجازه دادگاه برای ازدواج دختر

ازدواج وسیله‌ای برای رشد و کمال، تأمین سلامت جامعه و بقای نسل است و نقش عظیمی در توسعه تمدن بشری دارد. پس برای نهادن خشت اول، شناخت و بصیرت لازم است.

بی‌شک همان طور که در عرف نیز شاهد آن هستیم، احترام به والدین و رضایت خاطر از جانب آنان از سوی فرزندان (چه پسر و چه دختر) امری بسیار پسندیده است. قانون، نکاح دختر باکره (دختری که هنوز ازدواج نکرده است) را منوط به اخذ اذن از جانب پدر یا جد پدری (ولی قهری) دانسته است و در شرایطی که ولی قهری (پدر یا جد پدری) نسب به این امر مخالفت ورزد، دختر می‌تواند مردی که تصمیم به ازدواج با او دارد را به طور کامل به دادگاه معرفی نماید. (سن، شغل، سلامت جسمی، شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده است و ...) و از دادگاه تقاضا نماید اجازه ازدواج او را با مردی که معرفی نموده است، صادر نماید.

دادگاه نیز با توجه به مصلحت دخترو بررسی دلایل مخالفت پدر یا جد پدری چنانچه ممانعت موجه نباشد و مرد نیز دارای شرایط کافی برای ازدواج با دختر باشد به دختر اجازه ازدواج می‌دهد و دختر می‌تواند با مراجعه به دفاتر ثبت ازدواج، عقد نکاح را جاری ساخته و آن را ثبت نماید.

اما چنانچه دلایل پدر یا جد پدری موجه باشد، دادگاه نیز مخالفت خود را با این ازدواج صادر می‌کند.

زیرا آنچه اهمیت دارد مصلحت دختر است. فلذا خود اجازه ازدواج توسط پدر فقط برای رعایت مصالح و منافع عالی و حمایت از دختر است.

طرح بحث

اساساً تعیین سن ازدواج از سوی قانونگذار ۱۳ سالگی برای دختر و ۱۵ سالگی برای پسر در نظر گرفته شده است.

اما ازدواج قبل از فرا رسیدن این زمان نیز به اصرار و اذن ولی قهری به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح امکان پذیر است.

ازدواج وسیله‌ای برای رشد و کمال، تأمین سلامت جامعه و بقای نسل است و نقش عظیمی در توسعه تمدن بشری دارد.

پس برای نهادن خشت اول، شناخت و بصیرت لازم است. ازدواج با سایر مناسبات زندگی متفاوت است. با پذیرش مسئولیت و قبول تعهدات همراه است.

در ازدواج سرنوشت زن و شوهر لاجرم به هم گره می‌خورد و درهم تأثیر می‌گذارد. در تشکیل خانواده نوعی اتحاد و همبستگی مالی و عاطفی مورد نظر است.

رابطه زناشویی یکی از قوی‌ترین رابطه‌های انسانی است و در پی ریزی بنای زندگی مشترک، قصد و رضایت کامل طرفین اصل است.

ازدواج به اجبار و اكراه پذیرفتنی نیست اما واقعیت آن است که امر ازدواج از چنان اهمیتی برخوردار است که تبعات شکست آن بسیار سنگین و طاقت فرسا می‌باشد.

به همین دلیل قانون مدنی در ماده ۱۰۴۳ ازدواج دختر باکره را به اجازه پدر یا جد پدری منوط نموده است.

دخالت دادگاه چه قبل از سن ازدواج و چه بعد از آن به شرحی که ذکر شد از جهت بار اثباتی طی تشریفات را بر عهده دختر می‌گذارد و از مسؤولیت دفترخانه ازدواج می‌کاهد؛ چه آنکه صلاحیت دادگاه در تشخیص این مصلحت شایسته‌تر است.

اما نکته قابل بحث، میزان مداخله دادگاه در این مصلحت اندیشی است. بنابراین دادگاه می‌تواند تا حدی بدون تأثیرپذیری و جانبداری و با در نظر گرفتن شرایط طرفین چون هم کفو بودن (همسان بودن همسری چه از لحاظ مذهبی و یا تمکن مادی و معنوی، عدم وجود فسق و شرارت و از این دست)، به بررسی و تحقیق پرداخته و اذن یا عدم اذن خود را بدین منظور اعلام نماید.

همچنین در صورت غیبت یا عدم دسترسی به ولی قهری نیز دختر می‌تواند با اذن دادگاه نسبت به ثبت ازدواج خود در دفترخانه ازدواج اقدام کند.

بنابراین چنانچه آنها در قید حیات نباشند یا محجور بوده و یا تحت قیمومت باشند دختر در ازدواج استقلال دارد و اجازه شخص یا مرجع دیگری را لازم ندارد. 

تحلیل موضوع

آنچه مسلم به نظر می‌رسد لزوم طی کردن تشریفات یاد شده، از سوی دختر است که اساسأ عدم انجام ترتیبات آن نه تنها ثبت ازدواج را در دفترخانه ازدواج مجاز نمی‌داند بلکه اگر این ازدواج ثبت شود، مسلم تعقیب انتظامی سردفتر را در پی خواهد داشت. و همچنین از نظر ماهیتی نیز می‌تواند با مشکل مواجه شود، مگر اینکه پدر یا جد پدری آن ازدواج را تنفیذ کنند.

ولی در حالتی که ولی قهری آن را تنفیذ ننماید، بحث ابطال یا صحت این ازدواج مطرح می‌شود.

 بنابراین ازدواج دختر بدون اجازه ولی نافذ نیست البته اجازه ولی تنها در صورتی که ولی بدون علت موجه از دادن اجازه خودداری نماید و در صورتی که با وجود خواستگار مناسب و هم كفر با دختر و تمایل دختر به ازدواج، ولی بدون دلیل موجه از دادن اجازه خودداری نماید اجازه او دیگر معتبر نمی‌باشد و دادگاه باید تعیین تكلیف کند.

همچنین اگر ولی دختر غایب باشد و به او دسترسی نباشد در این موارد دادگاه بجای ولی اجازه ازدواج را صادر می‌کند.

آیا مادر نیز اختیار دارد ازدواج را اجازه بدهد یا رد کند؟

اجازه ازدواج دختر باکره فقط با پدر و جد پدری است و هیچ کس دیگری از نقطه نظر قانون نمی‌تواند در امر ازدواج مداخله نماید اما دادن مشورت بلامانع است و دختر نیز بهتر است پس از مشورت با دیگران و بهره مندی از نظرات افراد دلسوز ازدواج نماید. 

موادی از قانون مدنی

ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی: نکاح دختر باکره اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جدر پدری است و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند اجازه او ساقط و در این صورت دختر می‌تواند با معرفی کامل مردی که می‌خواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده پس از اخذ اجازه از دادگاه خانواده شخصاً به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.

ماده ۱۰۴۴ قانون مدنی: در صورتی که پدر یا جد پدری در محل حاضر نباشد و استیذان از آنها غیرممکن بوده و دختر نیز احتیاج به ازدواج داشته باشد؛ وی می‌تواند اقدام به ازدواج نماید.

تبصره: ثبت این ازدواج در دفترخانه منوط به احراز موارد فوق در دادگاه مدنی خاص می‌باشد.

اتاق مشاوره حقوقی

خوانندگان محترم شما می توانید سئوالات خود را به روش های زیر برایمان ارسال و پاسخ های لازم را از کارشناسان همکار نشریه دریافت نمایید.

ارتباط با ما

پیام کوتاه                      18  71  3000

پست الکترونیک              zanan@zendegionline.ir

شماره تماس                 8-66435666

 

منبع: معاونت آموزش قوه فضائیه

 

برچسب ها: ازدواج، اجازه دادگاه برای ازدواج دختر، نکاح دختر باکره، ازدواج دختر باکره، اتاق مشاوره حقوقی، قوانین ازدواج، قانون ازدواج تعداد بازديد: 416 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز