به قلم : محمدرضا دژکام ، روان شناس، روان درمانگر و مشاور خانواده و ازدواج
تحریریه زندگی آنلاین : این روزها متاسفانه با رشد روز افزون اعتیاد در میان جوانان این مرز و بوم کهن، شاید به جرات بتوان گفت که که به نوعی ناپسند و نیز ناشایست بودن این پدیده ی شوم اجتماعی در میان جامعه ی امروزی ما از بین رفته است! در زمان های دور و شاید تا همین چند سال پیش، اگر پسر جوانی اعتیاد به مواد مخدر داشت، در یک چشم به هم زدنی همسر و یا دختر جوان مورد علاقه اش او را به درستی و راحتی رها می کرد و به سراغ آینده ی خودش می رفت.اما متاسفانه امروزه روز در برخی از موارد دیگر خبری از آن تحکماخلاقی و رفتاری خبری نیست که نیست، بلکه برخی از دختران جوان با دانش ،آگاهی و علم به این که پسر جوان یا همان همسر آینده اش معتاد است باز با این حال و احوال پای سفره ی عقد با او می نشیند و هرگز و به هیچ وجه به پیامد های منفی و ناگوار و تلخ و گزنده ی این تصمیم غیر معقول و غیر منطقی خویش نمی اندیشد و فقط و تنها پایش را در یک کفش می کند که یا فلانی یا هیچ کس دیگر ! اینجاست که گاهی اوقات پدر و مادر نیز مجبور به تسلیم درباره ی تصمیم اشتباه و بچه گانه ی دختر جوان خود می شوند و این داستان تازه شروع می شود و وقتی اندکی زمان گذشت آنگاه پس لرزه های نگران کننده ی روحی و روانی و اجتماعی آن تصمیم غلط خودش را نمایان می سازد. قصد پند و اندرز ندارم.چرا که به قول معروف زندگی هر انسانی به دست خودش رقم می خورد و تصمیم گیرندهی نهایی و غایی در نهایت خود اوست. روی سخنم در این موضوع دختران جوان ایران زمین هستند که امیدوارم با حوصله و صبر و شکیبایی و نیز بینش و بصیرت و آگاهی درست و معقول و منطقی بیاندیشند و تابع احساس و هوس نباشند بلکه هوشمندانه و عاقلانه زندگی آینده شان را بنا سازند.لطفا در ادامه همراه من باشید.
بیشتربخوانید:
آیا ازدواج مجدد با همسر سابق عاقلانه است؟
تصور غلط دختران از ترک دادن اعتیاد همسر آینده
گاهی اوقات برخی از دختران جوان با وجود اینکه می دانند پسر جوان مورد علاقه شان به مواد مخدر صنعتی جدید امروزی از جمله " شیشه" اعتیاد دارد باز تمامتلاش و کوشش فراوان خود را به کار می گیرند که بتوانند اعتیاد او را ترک دهند.اگر این گونه باشد باید بگویم که نفس عمل درست است و انسانی ولی آیا آن پسر جوان نیز مایل به موضوع هست و خودش نیز تلاش می کند یا خیر؟ اعتیاد به شیشه ،شوخی بردار نیست که نیست. اما از قدیم گفته اند که:" عشق آدم را کور می کند و به هر چیزی مجبور می کند!" امان و صد امان از درد عشق و عاشقی!
رویکرد دختران جوان چیست و چرا با چنین پسرانی دوست دارند ازدواج کنند!
سال ها پیش کتابی نوشتم درباره ی ازدواج با عنوان :" مشاوره ازدواج " که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. در بخشی از آن کتاب ،به ایده ها و باورهای غلط و اشتباه درباره ی ازدواج اشاره کردم که اکنون فکر می کنم که به درد این بحث هم بخورد. به دختران جوان ایران زمین می گویم که دقت کنید تا با این دیدگاه های غلط ازدواج نکنید. اول این که ازدواج شما با یک پسر معتاد چه دلیلی می تواند داشته باشد؟ من در پاسخ به این پرسش باید بگویم که نگاه شما به این گونه ازدواج به دلیل " ترحم و دلسوزی آن پسر است!" توضیح اینکه گاهی اوقات فردی به مانند شما دختر جوان عزیز و گرامی سرزمین مادری، انگیزه اش برای ازدواج با فردی که اعتیاد به مواد مخدر دارد، نجات دادن پسر مورد علاقه اش از تنهایی،اعتیاد، فشارهای زندگی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و نیز شاید دلایل دیگر باشد. آهای دختر خانم جوانی که وابستگی عاطفی و احساسی شدیدی به این آقا پسر جوان معتاد داری ، می خواهی با این کارت یعنی ازدواج با او مسئولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل و مشکلات مالی و مادی را بپذیری؟! آری؟ اگر این گونه است باید به خدمت شما دوست عزیز و گرامی عرض کنم که بعد از مدتی کوتاه این انگیزه و تلاش های بی وقفه ی شما رو به خاموشی می رود و در نهایت زندگی زناشویی آینده ات را با بحران سهمگینی رو به رو میسازد. دوم این که شما دلیل ازدواج تان با این پسر جوان معتاد می تواند از این موضوع سرچشمه بگیرد که شما به دلیل خو گرفتن و عادت کردن به او در طی زمان طولانی می خواهی به هر شکل ممکن که شده او را به دست بیاوری اما به چه بهایی و به چه قیمتی؟! هان؟ این " عادت محض" شما به او برای شما خطرناک است و مانند یک مار سمی است که باید از آن دوری کنی.
اما متاسفانه پافشاری و اصرار بیش از حد دختران جوان عزیز و گرامی سرزمین مادری برای ازدواج با پسر معتاد با وجود این دلایلی که گفتم باز هم اتفاق می افتد و دیگر نمی توان سخنی بهزبان جاری ساخت جز این که حیف و افسوس که چه ساده و چه به سادگی از کنار واقعیات گذر می کنند این دختران.بگذریم.
بیشتر بخوانید:
طلاق به دلیل ازدواج مجدد امکان پذیر است؟
شرح حال دختری که می دانست پسر جوان مورد علاقه اش اعتیاد به مواد مخدر دارد
" شهرزاد " دختری ۲۸ ساله و کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی و شاغل در شرکت تبلیغاتی. در گفت و گویی که با او داشتم چنین تعریف کرد برای من که:" این برگه که در دستممی بینید مربوط به آزمایش اعتیاد " بردیا" نامزد من است.جواب آزمایش را دیدم و با دکتر نیز صحبت کردم. گفتند او اعتیاد به شیشه دارد.البته از مدت ها پیش نسبت به این موضوع آگاهی کامل داشتم انا چون علاقه ی فراوانی به بردیا دارم ، می خواهم با او ازدواج کنم و او همسر آینده ی من است! منمی توانم او را ترک بدهم اما نگرانیو ترس و وحشت من از این است که خانواده اممتوجه این موضوع بشوند و آنگاه همه چیز به هم بخورد.این گونه تصمیم گرفته و برنامه ریزی کرده امکه درست یک روز قبل از مراسم عقد به محضربرویم و به عاقد بگویم که نتیجه ی آزمایش اعتیاد بردیا را از خانواده امپنهان کند. شهرزاد در ادامه گفت:" نامزدم ۲ سال است که شیشه مصرف می کند و می توانبه راحتی آن را ترک داد! ۲ سال که مدت زمان زیادی نیست که نشود از عهده اش برآمد!
اعتیاد به مواد مخدر یعنی غرق شدن در منجلاب تباهی
حال در ادامه می خواهم از زوایای دیگر به این مقوله بپردازم.یکی از دوستانم که در دفتر خانه ثبت ازدواج و طلاق کار می کند در یکی از نقاط جنوب تهران به من گفت که:" ما در دفتر خانه مانبه هیچ وجه این گونه افراد را به عقد یکدیگر در نمی آوریم. یعنی رئیس دفتر خانه فردی بسیار معتقد و مقید به اصول اخلاقی و انسانی است.او می گفت هر زوجی که به دفتر خانه ی ما رجوع می کنند برای جاری شدن صیغه ی عقد زوج های جوان را به آزمایشگاه معرفی می کند تا تست سلامت و عدم اعتیاد و...بگیرند و به همین منظور است که از ازدواج فرد معتاد جلوگیری می کند و آنان را به عقد یکدیگر در نمی آورد. رئیس دفتر خانه ی ما معتقد است که ما بایستی نجات دهنده ی خانواده تازه تشکیل شده باشیم نه این که با دریافت هزینه های بیشتر چشم روی خوشبختی یکی از زوج ها بسته و آنان را با آگاهی بیشتر روانه ی حلقه ی بدبختی کنیم. دوستم در ادامه ی صحبت هایش گفت که: اگر دختر جوانی با علم به این که می داند پسر جوان مورد علاقه اش اعتیاد به مواد مخدر دارد و می خواهد روی عیب او پوشش بگذارد ،به این معنی است که با چشمباز خود را در آتش نابودی انداخته است! او اضافه کرد که متاسفانه برخی از دختران جوان بر این باور غلط هستند که می توانند پسر مورد علاقه شان را ترک بدهند اما این تفکر و اندیشه یک اشتباه محض است زیرا پس از ازدواج، مرد می داند که همسرش کاملا از اعتیاد او با خبر است و با علم دانستن این موضوع با او ازدواج کرده و تلاشی برای ترک ازدواج نمی کند، بلکه جسورتر و وقیح تر شده و دیگر تن به کار و درآمد زایی و اشتغال نمی دهد و این استارت اولین درگیری ها و در نهایت ختمشدن به دادگاه خانواده برای جاری شدن اتفاق شوم و تلخ " طلاق " است به همین سادگی ها!
پول حلال مشکلات است!
جالب است بدانید که از همین دوستم پرسیدمخوب شما که با این شرایط عقد این گونه دختران و پسران جوان را انجامنمی دهید آیا اناناز تصمیمشان منصرف می شوند؟ وی پاسخ داد که نه! یادت باشد که پول حلال مشکلات است!" پرسیدم چطور؟" او در پاسخ به این پرسش منبا صراحت تمامگفت که:" برخی از دفتر خانه ها هستند که با دریافت هزینه های بیشتر و اضافی، دختر و پسر جوان را به عقد یکدیگر در می آورند و خانواده ها هم از جریان اعتیاد پسر با خبر نمی شوند به قول معروف طوری رفتار می کنند که:" آب، از آب تکان نخورد!" به همین سادگی باور می کنی؟!" اما دفتر خانه ای را می شناسمکه رئیس آنجا به مانند دفتر خانهی ما، برای جاری شدن صیغهی عقد، اجازهی پدر دختر و یا جد پدری دختر جوان را جزو الزامات میداند و این شخص( رئیس دفتر خانه ) معتقد است که اگر دختر جوان اصرار و پافشاری داشته باشد با پسر معتاد ازدواجکند، حتما باید پدر او در جریان تمام قضایا باشد و اگر پدر دختر جوان در قید حیات نباشد، جد پدری او باید مطلع باشند در غیر این صورت بدوناطلاع خانواده دختر از اعتیاد پسر جوان، صیغهی عقد را جاری نخواهد کرد.
توصیه های روان شناس
به دختران جوان ایران زمین توصیه میکنم که اگر به پسری علاقهمند هستید و میدانید که او به مواد مخدر مانند شیشه اعتیاد دارد، از تصمیم به ازدواج با او صرف نظر کنید. ازدواج یک امر مقدس است. بازی نیست. احساس و هوس زندگی نمی سازد. عشق کورکورانه را کنار بگذارید. واقع بینانه با شرایط فرد مورد علاقه تان کنار بیایید. شما با دانستن این که پسر مورد علاقه تان معتاد است و با این نگرش که می توانید او را از این منجلاب نجات دهید ،سخت در اشتباه هستید.شما دختر جوان با علم به این که فرد مورد علاقه تان معتاد است، به راحتی این آسیب اجتماعی را پذیرفته و بخواهید آینده، جوانی و زندگی خود را با فردی گره بزنید که اراده، عقل و غیرتش را با اعتیاد معامله کرده است، به خودتان و عشق تان خیانت کرده اید.زیرا این گونه افراد نه تنها به زندگی خود پای بند نیستند بلکه به راحتی هم از شما چشمپوشی می کنند و در واقع اگر شما به رفتارهای ناهنجار گونه او اعتراض کنید در پاسخ آن پسر جوان و به عبارتی عشق تان به شما این طور پاسخ خواهد داد که: تو میدانستی که من یک معتادم، پس چرا با منازدواج کردی؟ این خود تو بودی که خواستی هیچ کس از اعتیاد به مواد مخدر من خبر دار نشود حتی خانواده ات! پس رهایمکن! این اتفاق تلخ و گزنده اگر شکل بگیرد، به مانند آب سردی است که گویی بر پیکر شما ریخته اند و آنجاست که متوجه می شوید که چقدر اشتباه کرده اید.پس عزیزان جان! اگر همان گونه که شما دلتان برای عشق تان می تپد،اگر او هم شما را واقعا دوست می دارد باید تلاش کند و عزم خود را جزم نماید تا اعتیادش را ترک کند و خودش، ارادهاش و میزان عشق و مهربانی و وفاداریاش به شما را این گونه به اثبات برساند. البته اگر خودش بخواهد وگرنه به زور و اجبار هیج فایده ای نداشته و ندارد و باز روز از نو و روزی از نو خواهد شد. پس از شما خواهش می کنم اندکی تامل و تفکر داشته باشید. تابع احساس خود عمل نکنید.بحث یک عمر زندگی مشترک است. ازدواج بازی نیست که نیست. در پایان به نظرم رسید که کتابی را به شما معرفی کنم." عاقلانه انتخاب کنید و عاشقانه ازدواج کنید!" یکی از نوشتهی محمدرضا دژکام که مطالعهی این کتاب را به همه شما دختران جوان ایران زمین توصیه و دعوت میکنم. روزگارتان سرشار از عشق و مهربانی!