مرضیه محبی - وکیل پایهیک دادگستری
تحریریه زندگی آنلاین : درحالیکه امروزه برخی جوانان درج «شروط ضمن عقد» در سند ازدواج را ضروری دانسته و هنگام عقد ازدواج به توافق بر سر این شروط با همسر آینده خود مصر هستند؛ همچنان برخی افراد و خانوادهها ازدواجی که با شروط متعدد آغاز شود را مقدمهای برای طلاق و جدایی میدانند.
با توجه به قوانین فعلی که حق طلاق، حق خروج از کشور، حق تحصیل و دهها حق دیگر زنان را پس از ازدواج منوط به کسب اجازه از شوهر میکند و سوءاستفادههایی که برخی مردان از این قوانین برای محدود کردن زنان انجام میدهند؛ میتوان گفت ضرورت تنظیم و درج این شروط در سند ازدواج برای زنان بیشتر احساس میشود. درعینحال اما همچنان تصوری در بین برخی مردم وجود دارد که ازدواج آغازشده با تعیین شرط و شروط بهجای توجه به میزان عشق و علاقه مابین زوجین را محکوم به شکست میداند که همین دیدگاه طرح این مساله و بیان آن را برای دختران سخت کرده است.
اگر داشتن حق طلاق را یکی از مهمترین شروط ضمن عقد زنان در نظر بگیریم؛ به تعبیر برخی خانوادهها صحبت درباره شروطی نظیر «وکالت در طلاق» در همان ابتدای ازدواج یمن خوشی ندارد و اگر دختر از همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک به فکر فردا روزی است که طلاق گیرد، نمیتوان به بقای آن زندگی امیدوار بود. این تصورات نسبت به باقی شروط نیز وجود دارد. با چنین تفکری زن انسانی است که مستحق نداشتن حقوق یادشده است و در صورت پذیرفتن این شروط، ریسک جدایی آن زندگی بالا میرود.
بیشتربخوانید:
روش های جلوگیری از طلاق عاطفی
اما آیا درج شروط ضمن عقد در سند ازدواج و دادن حقوقی طبیعی به زنان منجر به افزایش آرامش خاطر زنان و کاهش ترس آنها از ازدواج شده و یا برعکس ریسک طلاق و جدایی را افزایش خواهد داد؟
چرا فرهنگ ما هنوز اصرار دارد که زنان نامرئی، خاموش و بیاختیار بمانند؟
دخترانی که امروزه در پی حقوق عادلانه، حضور در اجتماع و کنش ورزی فعالانه اجتماعیاند، بیگمان توان آن را دارند با بنیانهای فرهنگی مردسالار رسوبکرده در افراد خانواده را با استدلال و خردورزی مجاب کنند. گفتگوهای مقدماتی ازدواج برای تعیین نظم مالی حاکم بر ازدواج، حقوق زن، مراسم، هدایا و گاه چانهزنیهای طولانی بر سر میزان مهریه و سایر حقوق را دربرمی گیرد؛ از سوی دیگر همه این تفاهمها در چارچوب نظم و مقررات حاکم بر خانواده انجام میشود که از ارکان آن حق مرد بر طلاق است. اساساً توافق برای ازدواج از سوی زن و مرد در همین ساختار حقوقی ممکن میشود، چگونه است که اگر هنگام انعقاد پیمان بر سر امور مالی چانه بزنند و بحث وگفتگو کنند، در حرمت این پیوند خللی وارد نمیشود، اما اگر در مورد مقررات حاکم بر این رابطه که ازجمله وکالت زن در طلاق، سخنی به میان آید، اخلاقیات و اصول به خطر میافتد؟ چرا فرهنگ ما هنوز اصرار دارد که زنان نامرئی، خاموش و بیاختیار بمانند؟
این شیوه تفکر ناشی از گفتمان مردسالاری و فرودست انگاری زنان است، که آنان را فاقد عقلانیت و تدبر میداند و سپردن عنان خانواده به آنها را موجب وارد آمدن خدشه به خانواده تلقی میکند، وگرنه چطور حق انحصاری و مطلق مردان بر طلاق، خانواده را تهدید نمیکند ولی اگر همان مرد به همسرش وکالت برای اعمال این حق بدهد، خانواده به خطر میافتد؟ این تفکری است که زن را ناقص عقل میداند و او را از تصمیمگیری و اعمال اراده محروم میکند.
چیستی شروط ضمن
هر یک از زن و مرد میتوانند به نفع خود شرطی را در عقد ازدواج مقرر کنند. شرط ضمن عقد توافقی است که بهتبع عقد دیگری انجام میشود و یا خواستهای فرعی است که ضمن خواسته اصلی یک قرارداد بر سر آن توافق میشود. شروط ضمن عقد ازدواج نیز یک سلسله توافقهای تبعی هستند که لزوم خود را از عقد ازدواج به دست میآورند و بهمنزله اعلام اراده زن و شوهر برای افزودن حقوق و یا تعهداتی به عقد اصلی ست.
این توافق به اراده و خواست طرفین بستگی دارد و هریک از زوجین میتواند انجام امری یا تحقق یک عمل حقوقی را در وضعیت معین شرط کند و هر یک از زن و مرد میتوانند به نفع خود شرطی را مقرر کنند.
شرط ضمن عقد محصور و معین نیست و میتوان برای هر شرطی که خلاف شرع و قانون، خلاف مقتضای عقد ازدواج و غیر عقلایی و نا مقدور نباشد، ضمن هر عقد لازمی، توافق کرد و این شروط ضمن عقد الزامآور و هریک از طرفین متعهد و ملتزم به آن هستند.
بیشتربخوانید:
آیا شما طلاق عاطفی گرفته اید؟
عوامل تهدیدکننده بنیان خانواده
شاید زنان با اطمینان خاطری که از شروط ضمن عقد به دست میآورند بتوانند به درمان خانواده کمک کنند. امروزه باآنکه طلاق حق انحصاری مردان است با امواج فراگیر طلاق مواجهیم، شاید اینکه عنان خانواده را در مقاطعی خاص به زنان بسپاریم، به بقای آن کمک کند. همچنین گفتمان مردسالار با تأکید بر ناتوانی زنان، تا به امروز نتوانسته خانواده را از فروپاشی نجات دهد، شاید زنان با اطمینان خاطری که از شروط ضمن عقد به دست میآورند بتوانند به درمان خانواده کمک کنند.
تنش مداوم بین نظم مبتنی بر سنت و شیوههای سنتی زندگی و تفکر و راه و رسم مدرن زندگی عامل امروزی تهدیدکننده خانواده است. بسیاری از زنان به حقوق انسانی خودآگاه شدهاند، مدعی عدالت جنسیتی و دسترسی به منابع و امکانات و مشارکت اقتصادیاند، اما برخی از آنان بر سر حق بر مهریه بالا و نفقه هم ایستادهاند، از سوی دیگر مردان بدهکار مهریه از بیم مطالبه آن در مراجع قضایی، اموال خود را پنهان میکنند و اینگونه به سعی هر دو طرف، اعتماد در خانواده از بین میرود و این آغاز ترک خوردن این نهاد با همه عوارض جبرانناپذیر آن است. بنابراین باید امروز بپذیریم که مهریه زیاد یا تحمیل تعهدات اضافی بر گردن مرد، یا محروم کردن زن از حقوق انسانیاش جز سست کردن بنیان خانواده و تبدیل آن به میدان نبردی جانفرسا و سخت که همه توان طرفین را به تحلیل میبرد، اثری ندارد.
زن و مرد در همان آغاز ازدواج بهجای ساختن سنگرهای مقاوم برای دفاع از خود در اختلافات خانوادگی، بهتر است تلاش کنند «ماده نزاع» یعنی هرگونه تبعیض نسبت به دیگری را از میان بردارند و پیشبرد این رویکرد در خانواده با نهاد قانونی شروط ضمن عقد ممکن میشود.
خانوادهای مبتنی بر مشارکت فعال، مسئولانه و عادلانه با بهکارگیری شروط ضمن عقد
امروز بسیاری از خانوادهها متأثر از شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم، کرونا، گرانی افسارگسیخته، بیکاری و فقر و یا بحرانهای اخلاقی به میدانهای جنگی فرساینده بدل شدهاند. دادگاههای خانواده و دادسراها و پلیس و شوراهای حل اختلاف با همه توان و امکانات مشغولاند اما اختلافات خانوادگی با سرعت بیشتری تکثیر میشوند و جامعه را بهطورجدی تهدید میکنند.
بررسی ساختارهایی که «آنمی» (فقدان هنجاریابی هنجاری) را در خانواده ایرانی بازتولید میکنند جای خود دارد اما به نظر میرسد عزم زنان و مردان جوان برای ساختن خانوادهای که با مراعات قوانین، پاسخگوی زمان و نیازهایش باشد نیز ثمر خواهد داد و شکلگیری خانوادهای مبتنی بر مشارکت فعال، همدلانه، مسئولانه و عادلانه در وضعیت فعلی، تنها در پرتو بهکارگیری شروط ضمن عقد ممکن میشود.
زنان و مردان جوان، امروزه میتوانند با انتخاب نظام فکری حاکم بر ازدواج خود در چارچوب قوانین موجود، تبعیض جنسیتی را از میان بردارند و اساس خانواده را بر مشارکتی فعال و عادلانه استوار کنند و بدینسان آن را از گزند بیاعتمادی و حفرههای پرناشدنی که اقتصاد نابسامان، مهریه و نفقه در وضعیت فرهنگی فعلی ایجاد میکند، برهانند.
بیشتربخوانید:
چند نکته مهم در بهکارگیری شروط ضمن عقد
شروط ضمن عقد همراه با تعیین مهریه سنگین توازن زندگی مشترک را برهم میزند و کمکی به حل مسائل خانواده نمیکند. امضای شروط ضمن عقد همچون «وکالت در طلاق» یا خروج از کشور یا تحصیل و اشتغال، همراه با تعیین مهریه سنگین، توازن زندگی مشترک را برهم میزند و کمکی به حل مسائل خانواده نمیکند.
اگر زنان از مهریه بهطورکلی میگذرند و شروط ضمن عقد را جایگزین آن میکنند بهتر است شروطی تحت این عناوین هم بگذارند که حق مرد بر طلاق، اختلافات را تشدید نکند؛ مثلاً اینکه اگر مرد بدون توجیه قانونی همسر خود را طلاق دهد یا ازدواج مجدد کند، مبالغی بابت خسارات وارده به زن بپردازد.
همچنین زن و مرد میتوانند شرط کنند که چنانچه بین آنها طلاق اتفاق افتاد، اموال طرفین که در طول زندگی مشترک تحصیل شده «بالمناصفه» (نصف و دونیم کردن) تقسیم شود و در صورت مرگ هر یک، دیگری مالک نیمی از مجموعه اموالی شود که طرفین در زندگی مشترک به دست آوردهاند.