میترسیم از روابط گذشته خود و مسائل آزار دهنده مربوط به آن دوران (احساس خشم، آسیبدیدگی، تردید، درد و ... كه ریشه در روابط گذشته ما دارند، آزارمان میدهند و از تكرار این اتفاقات ناخوشایند میترسیم).
میترسیم از احساس خالی بودن (در روابط ما احترام، صمیمیت، نزدیكی، محبت، هیجان، عاطفه، توجه و عشق هست، ولی ما باز هم میترسیم به یكباره تهی شویم) مهم نیست این احساسات چقدر درست یا نادرست هستند، مساله اصلی رخنه كردن حسادت در تمام روح و جان ما است و اینكه آیا میخواهیم این احساس و ترس و تردید ناشی از آن زندگی ما را نابود كند یا میخواهیم از شر آن خلاص شویم و زندگیمان را نجات دهیم.
تصمیم نهایی
اگر چنانچه احساسات و افكار شما واقعیت داشته باشد و مطمئن شوید كه همسرتان در حال خیانت به شماست، آن وقت باید در پی راهحلهای دیگر باشید، كه یكی از آنها قطع ارتباط است. حسادت بیمورد كه ریشه در تصورات ذهنی دارد، نباید رابطه شما را با همسرتان نابود كند. خیلی زود از این مساله پیشگیری كنید.
نكات مهم
حسادت را به طور كامل تجربه كنید
ما همیشه به خودمان میگوییم كه نباید حسادت كنیم؛ ولی هر چه بیشتر مقاومت كنیم، این احساس نیز بیشتر سماجت میكند. پس باید هوشیارانه گام بردارید. اجازه دهید در این احساس به طور كامل غرق شوید. وقتی كه به طور مستقیم درگیر آن شدید، خواهید دید كه این احساس كمكم تحلیل میرود.
به یك مكان آرام و دنج بروید، چشمهای خود را ببندید و حسادت را حس كنید. بعد ببینید كه این احساس از كجا شروع میشود و چگونه روی جسمتان اثر میگذارد؟ بعد به خود بگویید، «من میتوانم خود را به حركت درآورم و حقیقت را از یك زاویه آگاهانهتر ببینم».
خودتان را دوست بدارید
اگر خود را به طور كامل قبول نداشته باشید و هر آنچه كه هستید را دوست نداشته باشید، بیشتر خود را با دیگران مقایسه خواهید كرد. افرادی كه به خودشان مطمئن هستند، به ندرت پیش میآید كه اجازه دهند احساس حسادت در وجودشان رشد كند. پس لازم است كمی وقت صرف فكر كردن به خود كنید و ببینید واقعا چه كسی هستید.
بیشتر روی خودتان تمركز كرده و كمتر حواستان را متوجه فردی كنید كه به او حسادت میورزید. شما همه چیز دارید تا احساس شادی و خوشبختی بیشتری كنید.
از مقایسه كردن بپرهیزید
مقایسه كردن تخم حسادت را در وجود انسان میكارد. باید تفاوتها را تحسین و مزایای منحصر به فرد بودن را نیز درك كنیم. برای مقایسه كردن هیچ پایانی نیست، زیرا توقعات ما پایانی ندارد. ذهن ما قادر به انجام هر كاری است. ما میتوانیم یك دانه ریز خردل را به اندازه یك كوه بزرگ تجسم كنیم و یا برعكس، یك كوه عظیم را به اندازه یك دانه ریز خردل كوچك ببینیم.
چیزی را كه تهدیدتان میكند، بشناسید
از خودتان بپرسید كه چرا احساس بیاعتمادی میكنید. میترسید چه چیزی را از دست بدهید؟ خود را لایق چه چیزی میدانید؟
یك تكه كاغذ و یك قلم بردارید و افكار خود را بنویسید. به این ترتیب فرصتی پیدا میكنید تا خود را بیان كنید و از خودتان بپرسید كه چرا چنین احساسی دارید؟ تمام دلایل خود را روی كاغذ بنویسید. خود را به طور كامل موشكافی كنید و هر چیزی را كه به ذهنتان میرسد، بنویسید.
واقعبین باشید
از خودتان بپرسید آیا واقعا كسی هست كه یك خطر جدی برای شما محسوب شود؟ آیا احساس شما برای كسی منفعتی دارد؟ یا از این احساس چیزی عاید شما میشود؟
روی نقاط مثبت خود متمركز شوید
روی استعداد و ویژگیهای خاص خود تمركز كنید. به خاطر همه چیزهای خوبی كه دارید شكرگزار باشید. وقتی كه احساسات ما منفی باشند، عاقلانه رفتار كردن و فكر كردن بسیار دشوار خواهد شد. ما آنقدر روی احساسات منفی متمركز شدهایم كه از زیباییهای بسیاری غافل ماندهایم.
آیا این همان چیزی است كه برای خودتان میخواهید؟
هر چه بكاریم، همان را درو خواهیم كرد. خود را در موقعیت همسرتان قرار دهید. آیا دوست دارید كه او نیز در مورد شما چنین احساس و طرز فكری داشته باشد؟
با همسر خود حرف بزنید
بهتر است درباره این احساس و بیاعتمادی و شك خود با همسرتان حرف بزنید. البته موضوع صحبت باید پیرامون اعتماد، توجه و عشق باشد. باید بدانید كه هنگام حرف زدن به توجه كامل او نیاز دارید؛ بنابراین حرفی نزنید كه باعث بیتوجهی او به شما شود.
برای خواندن بخش اول- حسادت؛ حسی ویرانگر- اینجا کلیک کنید.