فوكوس: «فراگرد خلاقيت عبارت است از هر نوع فراگرد تفكري كه مسألهاي را بهطور مفيد و بديع حل كند.» پس اگر شما در سازمان خودتان كاري را به عنوان يك مسأله با يك راهبرد جديد حل كنيد يك مدير خلاق ميباشد.
جرج سيدل: «توانايي ربط دادن و وصل كردن موضوعها، صرف نظر از اينكه در چه حوزه يا زمينهاي انجام گيرد از مباني بهرهگيري خلاق از ذهن است.»
اريك فروم: خلاقيت يعني توانايي ديدن (آگاه شدن) و پاسخ دادن است. به همين علت مديري كه رفتارهاي مثبت و منفي سازمان را خوب ميبيند و پاسخهاي مثبت و منفي به آنها نشان ميدهد، فرد خلاقي است.
آبراهم مزلو: «خلاقيت مربوط به محدوده خاص و يا حتي زمان خاصي نيست.» پس مدير خلاق سازمان بايد در هر موقعيت و شرايطي خلاقيت را بكار ببرد. در نهايت تعريف عمومي كه از خلاقيت ميشود عبارت است از بكارگيري تواناييهاي ذهني براي ايجاد فكر يا مفهوم جديد و قدرت ارائه نظرات جديد و نو در سازمان و خارج از سازمان است.
بر اين اساس ميبايستي بدانيم كه:
بروز خلاقيت در هر فعاليتي قابل انتظار است و محدود به هيچ نوع خاصي از فعاليتها نميشود.
«تفكر»، مهمترين عامل ايجاد فكر يا چيز جديد و نهايتاً فراگرد خلاقيت است. پس سازماني كه تفكرمحور باشد به عنوان يك سازمان يادگيرنده بسيار خلاق است.
موانع خلاقيت در سازمان عبارتند از:
1- فقدان اعتماد به نفس در مديريت سازماني
2- فقدان تمركز ذهني در رفتار سازماني
3- ترس از انتقاد و شكست در مدير و كاركنان
4- تمايل به همرنگي با جماعت بودن تفكر و انديشه
5- ترس از آينده
انواع خلاقيت در رويكرد سازماني عبارتند از:
1- خلاقيت ذهني
2- خلاقيت رفتاري و خلاقيت رفتاري هم به دو نوع تقسيم ميشود:
2-1خلاقيت فردي
در سازمانها هميشه، عده كمي از افراد بخش عمدهاي از انديشههاي اوليه را براي فرآيند نوآوري ايجاد ميكنند. در واقع خلاقيت يكي از موضوعات عمده تفاوتهاي فردي است كه در واقع اين افراد با خصوصيات خاصي كه دارند سهم زيادي را در موفقيت سازمان ايفا ميدارند.
نگاه رفتاري به علم مديريت خلاق
خلاقيت يك استعداد همگاني است و بايستي بهصورت رفتاري مورد توجه مديران قرار بگيرد. زيرا در عصر حاضر مديريت يك رشته علمي، دقيق و دانشگاهي، در زمره علوم چند رشتهاي و بين رشتهاي محسوب ميگردد ولي درحوزه خلاقيت بيشتر به شخصيت خاص مدير و ويژگيهاي او بستگي دارد. به همين دليل براي خلاقيت در مديريت يك سازمان بايستي اصول، مباني و روشهاي مديريت سازمان را خوب بدانيم. علاوه بر اينكه مدير سازمان بايد علم برنامهريزي، علم اقتصاد، علم سياست، علم روانشناسي، علم جامعهشناسي، علم حقوق و علم فرهنگسازي را بداند. به علاوه براي بهرهبرداري از نوآوريهايي چون فناوري اطلاعات، برنامهنويسي كامپيوتري و سازماني، رياضيات كاربردي، پژوهش در عمليات و آمار سازماني و مذاكره موفق در سازمان نيز آمادگي فني، ادراكي و انساني لازم را دارا باشد. ولي مهم اين است كه بتوانيم اين علوم را با خلاقيت تركيب كنيم. زيرا داشتن مدرك علمي در مديريت گواه بر توانايي اداره يك سازمان نيست. مديري بايستي سازمان با تغيير، توسعه و تكامل بدهد.
در نگاه مديريت اسوه، تلاش بر اين است تا با پيوند علوم اسلامي با مديريت رويكرد سازمان اسوه،اصول، مباني و روشهاي مديريت اسوه در سازمان راه با برنامه ريزي اسوه، اقتصاد اسلامي و روان شناسي اسلامي به صورتي در هم تنيده كنيم. كه باعث رشد و تعالي سطح علمي مديران بشود. ولي وقتي خداوند خلاق آفرينشگر هستي مديريت جهان را با رويكرد خلاقانه و آفرينشگرانه هدايت ميكند، ضرورت دارد تا مديران مسلمان نيز حركت جهت دهي خود را به سوي خلاقانه نگاه كردن، خلاقانه ديدن و خلاقانه رفتار كردن هدايت كرد. در غير اينصورت هم حسي و انگيزش معنوي لازم را به عنوان يك مدير مسلمان از خداوند گرفتهايم.
مديرخلاق، وظايف و ماهيت تفكري
وظايف هر مدير سازمان بر اساس پويايي نقشها در سازمان، كاركردهاي گروههاي سازماني و ساختار سازماني داراي تنوع و پيچيدگي خاص خود ميباشد. به همين دليل اهم وظايف مدير سازمان عبارتست از برنامهريزي، نيروگزيني، توزيع وظايف بر اساس شرح مشاغل سازماني، ارتقاء آگاهي و توزيع دانش سازماني، هدايت نيروي انساني، توسعه منابع انساني و رهبري سازمان در جهت نيل به اهداف و مقاصد سازمان ميباشد. به همين دليل مديريت كانون سازماندهي، الگودهي و هدايت نيروي انساني نيز به عنوان نقش ديگري از مسئوليتها و وظايف يك مدير ميباشد. ولي وقتي مدير خلاق باشد وظايف او نيز خلاق ميگردد. بدين ترتيب برنامهريزي خلاق سازمان، نيروگزيني خلاق، توزيع خلاق وظايف، دانشافزايي خلاق سازمان، هدايت خلاق نيروهاي سازماني و توسعه خلاق منابع انساني از جمله شركتها و صنعتهاي او ميشود.در نگاه مديريت اسوه، ما تلاش خواهيم كرد تا وظايف هر مدير را از منظر قرآن كريم، احاديث رسيده معصومين(ع) و رفتار عملي مديران اسلامي در صدر اسلام و عصر انقلاب اسلامي بهصورتي بررسي كنيم كه راهبردهاي علمي براي خودمان ارائه گردد. پس منبع خلاقيت ما قرآن كريم است. علاوه بر اينكه خودمان نيز به عنوان يك منبع زميني خلاقيت از تجارب، آزمودهها،آزمايش و خطاهاي خودمان درس ميگيريم و نگاه خودمان را خلاق و نوآورانه هدايت ميكنيم.
نقش رهبري و مديريت خلاق در رفتار سازماني
همانگونه كه ميدانيم رهبري و مديريت اصطلاحاتي هستند كه اغلب با هم استفاده ميشوند و گاهي نيز بهصورت اشتباه بجاي هم بكار برده ميشود. ولي اين دو واژه با هم تفاوتها و شباهتهايي را دارند كه در اين بخش به آنها ميپردازيم. مديريت در اصل رويكردي است كه با پيچيدگي، برنامهريزي رسمي و هدايت رسمي سازمان سر و كار دارد. ولي رهبري بيشتر يك توانايي و استعدادي است كه امكان نفوذ مدير بر گروه در جهت دستيابي به چشمانداز با مجموعهاي از اهداف سازماني را موجب ميشود. بنابراين رهبري بيشتر به ويژگيهاي شخصيتي مدير و مديريت به عملكرد فني مدير در جهت دستيابي با اهداف سازماني و ايجاد تغييرات بنيادين در سازمان تاكيد ميكند. در حقيقت مدير با ايجاد برنامهها، نظم و تداوم حركت سازمان را دنبال ميكند ولي رهبران با نفوذ و بيشترسازي انساني و انگيزشي تغيير باعث حركت سازمان به سوي اهداف و مقاصد سازماني ميشود. به همين دليل رهبري خلاق، درون انسان را دگرگون ميسازد و مديريت خلاق بيرون جامعه است. در نگاه مديريت اسوه تحليل رهبري از منظر علوم اسلامي و تشريح مديريت از نگاه دانشمندان اسلامي ميتواند فتح بابي باشد بر مديريت اسوه و اسلامي خلاق در جامعه. زيرا مدير و رهبر در نگاه اسلامي در صنعت رفتاري وعيني، فردي است كه قابليت دگرگوني سازمان را دارد. اساس خلاقيت در تغيير است همانگونه كه گفته شد خلاقيت يك عامل در اداره افراد خلاق است، ما ميتوانيم بين خلاقيت و نوآوري تفاوت بگذاريم. اصطلاح خلاقيت، بيشتر به توانايي افراد در پديد آوردن و پرورش انديشههاي نو، گفته ميشود، در حالي كه نوآوري بهگونه معمول به مفهوم بكار گرفتن اين انديشهها تعبير ميگردد. در يك سازمان، خلاقيت، ميتواند در يك كالاي جديد، در عرضه يك خدمت تازه و يا در يك روش نوين انجام دادن كارها، آشكار شود. اگر چه اين بحث بر محور فرآيند خلاقيت دور ميزند، در عين حال بر اين دلالت دارد كه سازمانها نهتنها به زايش انديشههاي نو ميپردازند بلكه آنها را به موارد عملي در قلمرو و كار سازمان تبديل ميكنند.
مباني مديريت تغيير رفتار در سازمان
زيربناي خلاقيت تغيير است. مديري كه انگيزش كاركنان خود را افزاش ميدهد مديري خلاق است. بنابراين مدير خلاق در سازمان كار خود را با تغيير آغاز ميكند.
براي ايجاد تغيير در سازمان ميبايستي مدير سازمان ضمن آشنايي به رفتار سازماني توانايي برخورداري از علوم زير را نيز داشته باشد:
1- دانش انگيزش و هيجان در سازمان
2- مديريت رفتار و قدرت در سازمان
3- دانش ارتباطات بين فردي و تغييران رواني نيروي انساني سازمان
4- ساختار سازماني و فرآيندهاي گروهي تغيير
5- فرآيندهاي تغيير و تحول در سازمان
6- مديريت طراحي كار در جهت تغيير
براي ايجاد تغيير، مدير سازمان بايستي توانايي طراحي كار در جهت تغيير را دارا باشد. و به همين دليل تغييردر سازمان ميتواند بخوبي باعث تغييرات اساسي بشود.
براي تحقق تغيير در سازمان، مدير سازمان، بايستي ضمن بررسي و سنجش نگرش سازمان زمينههاي تغيير نگرش را در سازمان بوجود بياورد. چنين رويكري را مدير سازمان ميتواند بر اساس مطالعه رفتار سازماني در جهت تغيير سازمان و توسعه فرهنگ سازماني مورد توجه و پيگيري خود قرار دهد. ولي پس از تغيير بايستي رفتار سازمان آنچنان دروني شود كه توسعه يابد و سپس پايدار بشود. در نگاه مديريت اسوه زيربناي مديريت اسوه، تغيير در جهت رسيدن به اوج معنويت و نزديكي به ارزشهاي الهي در سازمان است. بنابراين تغيير، زيربناي مديريت اسوه است و بايستي مورد توجه قرار بگيرد. ولي فراموش نكنيم مديري كه را راهبردهاي ديني- معنوي رفتار و احساس ديني كاركنان را به كار و مسئوليتها ايجاب ميكند، پايدارترين تغييرات را ايجاد ميكند.
رفتار رهبري و خلاقيت سازمان
رهبري را توانايي اعمال نفوذ بر يك سازمان يا گروه در جهت دستيابي به اهداف و چشمانداز سازمان تعريف ميكنند. ولي چون رهبر داراي مجوز رسمي رهبري نيست پس از سوي كاركنان و سازمان انتخاب ميشود. به همين دليل وقتي مرجع تقليد يك سري از پرسنل سازماني فرد خاصي است، اين پرسنل سازماني در تعيين رفتار ارزشي و اعتقادي خود بهدليل واجد شرايط رهبري بودن آن مرجع تحت نفوذ معنوي او بوده و بر اساس رهنمودهاي او عمل ميكنند، بنابراين الزامي نيست كه رهبر و مدير يك نفر باشند و ميتوانند افراد مختلف باشند. ولي ميتواند رهبري و مدير هر يك نفر باشد. وقتي مدير سازماني رهبر سازماني باشد به عنوان رهبر رسمي سازماني محسوب ميشود. ولي وقتي رهبر، مدير سازمان نباشد به عنوان رهبر غيررسمي در سازمان محسوب ميشود. انواع رهبري ديگر هم عبارت است از: رهبري ارزشي، رهبري رفتاري، رهبري نگرشي، رهبري اعتقادي از جمله آنها ميباشد. به همين علت رهبري با خلاقيت دروني و مديريت با خلاقيتهاي بيروني كاركنان سروكار دارد. در علوم اسلامي رهبري ركن تعيينكننده مسير و سمت و سوي سازمان ميباشد. به همين دليل اگر رهبري بتواند ارزشها و نگرش كساني تحت نفوذ خود دارد را خوب هدايت كند موفق و كامياب بوده است.
رفتار مديريت و رشد خلاقيت
مديريت استراتژيك در اصل عبارت است از جريان يا فرآيندي كه از طريق آن سازمانها، محيطهاي داخلي و خارجي خود را تحليل استراتژيك كرده و شناختي از نقاط قوت، نقاط ضعف، تهديدها و فرصتها را بدست ميآورد. علاوه بر اينكه مدير يا مديران از طريق اين اطلاعات و طراحي مسير استراتژيك حركت سازمان ميتوانند در جهت دستيابي به چشمانداز و دورنماي سازماني حركت خود را پيگيري نمايند. در حقيقت سازمان بر مبناي مديريت استراتژيك تلاش ميكند تا ضمن تجزيه و تحليل (SWOT) و طراحي ماتريس (SPACE) ميزان رشد داخلي و خارجي خود را بر مبناي استراتژيهاي رقابتي بهصورتي فراهم بياورد كه باعث تعالي و رشد سازماني بشود. اگر مدير سازمان بتواند تحليل رفتار فردي كاركنان را يك رفتار عمومي كند و كاركنان نقاط ضعف، نقاط قوت فرصتها و تهديدات خودشان را بدانند خيلي موفقتر و قويتر عمل خواهند كرد.
مديريت رفتار خلاق سازماني
علم رفتار سازماني به بررسي تاثير افراد و گروهها و ساختار بر رفتار در داخل سازمان ميپردازد. هدف علم و رفتار سازماني عبارتست از بهبود اثر بخشي رفتار سازماني و اثربخشي سازمان. رفتار خلاق سازماني هم بر توانايي حل مساله در سازمان و توانايي افزايش بهرهوري و توليدات سازماني گفته ميشود. بنابراين شرايط مربوط به اشتغال،كار، رفتار متقابل كاركنان در رويكردهاي شغلي، كاري، غيبت، تغيير و تبديل رفتار، كاركنان، بهرهوري و عملكرد كاركنان را در رفتار سازماني جستجو ميكنند. در اين حوزه مديريت، مديربا مباحثي از قبيل يادگيري، انگيزش، شخصيت، احساسات، ادراك و آموزش، اثر بخشي رهبري، رضايت شغلي، تصميمگيري، ارزيابي عملكرد، سنجش نگرش و فشار عصبي كار روبهرو ميباشد.
نظارت خلاق و مديريت رفتاري
رفتار سازماني براي اينكه به دستيابي اهداف سازماني ختم گردد بايستي تحت نظارت و مديريت قرار بگيرد.به همين دليل يكي از كاركردهاي مدير سازمان نظارت بر عملكرد و رفتار سازماني كاركنان است. اگر رفتار در جهت اهداف و خط مشي سازمان باشد بايستي مدير رفتار مورد نظر را مورد تشويق و تقويت قرار دهد. ولي اگر رفتار در جهت اهداف و خط مشي سازماني نباشد بايستي مدير تلاش كند كه رفتار مورد نظر را به سوي اهداف، سياستها و خط مشي سازماني هدايت نمايد. ولي خلاق ترين نظارت، نظارت دروني و برخواسته از وجدان حرفهاي و اخلاق حرفهاي است. در غير اينصورت نميتوان انتظار داشت كه نظارت پايدار باشد و باعث تغييرات عميق و ژرف باشد.
مديريت خلاق و سلامت ارزشها
در اسلام ما نبايستي به قيمت از دست دادن ارزشهاي الهي و شخصيتي كه خداوند به ما داده است نيروي انساني را در خدمت خود بگيريم. به همين دليل بسيار مهم است كه ارزشهاي الهي، كرامت انساني و ارزشهاي اجتماعي را مورد توجه قرار دهيم. وقتي ارزشهاي نيروي انساني حفظ شود انگيزه و هيجان او در عاليترين شكل خود باعث خلاقيت سازماني ميشود.مديريت در اسلام يك امانت الهي است. مدير كسي است كه بايستي داراي ويژگيها و خصلتهاي مورد پسند الهي باشد. در حقيقت مدير در نگاه اسلامي رهبري است كارآمد كه خلاقيت دارد، رفتار مديريت خود را بسوي هدايت دروني سوق ميدهد. به همين دليل مدير خلاق از درون، انسانها را هدايت ميكند. به همين دليل مدير خلاق رويكردي متفاوت با ساير مديران دارد و آنهم بر ميگردد به نگرش او به خداوند. پس مدير خلاق با نگرشي خلاق در جهت رضاي خداوند و خدمت به كساني كه خداي كريم آنها را خلق كرده حركت ميكند. عليرغم سالها تلاش صاحبنظران، عقلا و فلاسفه پيرامون مديريت اسلامي ولي هنوز منابع ما پيرامون مديريت اسلامي نه به زبان فارسي كامل هستند و نه به ساير زبانها زندگي دنيا ترجمه شده است. در اصل نقد اساسي به مديريت اسلامي، عدم استخراج راهبردهاي روشن و كاربردي مديريت اسلامي است ولي جاي شكي نيست كه اين منبع عظيم الهي بيبدليل و بيهمانند است. البته بدليل نزديكي مديريت خلاق به مديريت فطري آنهم بدليل فطري بودن خلاقيت، زمينههاي اصلاح و رشد مديريت خلاق با نگاه اسلامي بيشتر ميباشد. وقتي مفاهيم الهي و مديريت اسلامي برخواسته از حكمت الهي باشد. دقيقاً با علم خلاقيت همراه است. در صورتي كه دستاوردهاي بشر علمي بشر هنوز به درك جامع حكمت الهي و پيام وحي نرسيده باشد توليد علم در سازمان هدايت كند.
مصاديق مديريت اسلامي در توليد علم خلاق
مديران ما براي رشد خلاق خود برخواسته از ستون اسلامي بايستي به اين متون مراجعه كنند. هيچ تئوري و نظريهاي بدون رجوع به مصداق آن قابل بررسي يا دفاع نيست. به همين دليل در تئوري مديريت اسلامي بايستي به دليل مصاديق آن در الگوهاي خلاق مديريت اسلامي بگيريد. مديريت خلاق و نوين را در نگاه معصومين و امامان خودمان ميتوانيم مطالعه كنيم. به عنوان مثال:
الگوي مديريت خلاقيت حضرت رسول(ص)
الگوي مديريت خلاق حضرت علي(ع)
الگوي مديريت خلاق حضرت امام حسن(ع)
الگوي مديريت استراتژيك امام حسن(ع)
الگوي مديريت خلاق مالك اشتر
الگوي مديريت خلاق معصومين(ع)
الگوي مديريت اسلامي جهان معاصر با رويكرد خلاقيت
الگوي خلاق رهبري امام خميني(ره)
الگوي مديريت خلاق مقام معظم رهبري
الگوي مديريت خلاق در نهجالبلاغه
بررسي منابع اصيل اسلامي چون نهجالبلاغه و استخراج الگوي مديريت نهفته در آن ميتواند راهگشاي مديران اسلامي ميباشد. به عنوان استخراج مفاهيم زير بسيار ياريرسان مديريت ميباشد. به همين دليل يكي از منابع قابل بهرهبرداري مديريت خلاق از نگاه حضرت علي(ع) را ميتوانيم در نهجالبلاغه مشاهده كنيم.
ارتباط استراتژيك بر مبناي نهجالبلاغه
آسيبشناسي مديريت نهجالبلاغه
اصول و مباني مديريت اسلامي در نهجالبلاغه
نهجالبلاغه به عنوان منشور مديريت اسلامي خلاق
راهكارهاي مديريت خلاق در نهجالبلاغه
مطالعه تطبيقي سبك رهبري علي(ع) با سبكهاي رهبري موجود
در يك نگاه تحليلي نيز ميتوانيم خلاقيت را با رويكرد نوين و تطبيقي بررسي كنيم. به همين علت براي اجراييسازي نظام مديريت در هر عصري نيازمند مقايسه و تحليل استراتژيك آن هستيم. امام علي(ع) در خطبه شقشقيه اشاره ميفرمايند: و انَّهُ ليعمُ اَنَّ مَحَلَي مِنها مَحَلَ القطبِ مِن الرَّحَاْ (جايگاه امام و مدير در جامعه جايگاه قطب است. قطب همان محور است. يعني تمام حركتها اجتماعي را تنظيم ميكند).
اهميت مديريت خويشتن در مديريت خلاق
مديريت خلاق ايجاب ميكند تا نگاهي تحليلي و انعكاس روي مديريت خلاق خود مدير داشته باشيم. بر اين اساس مدير اگر خودش را پيوسته ارزيابي كند ميتواند راهبردي خلاقانه بر مديريت خود داشته باشد. در اسلام دو جهاد ارزشمند ترسيم شده است. بزرگترين آن را جهاد نفس يا مديريت خويشتن گفته اند. بنابراين در مديريت اسلامي بسيار مهم است كه فرد بتواند جهاد نفس كند.
الگوي رفتاري مديران خلاق از ديدگاه حضرت علي (ع)
نامه حضرت اميرالمومنين علي(ع) به مالك اشتر منشور و راهنماي شاخصهاي رفتاري مديران از ديدگاه مولاي متقيان است. در صورتي با نگاهي تحليلي و منشور گونه به اين منبع ارزشمند مديريت اسلامي بپردازيم، معارف ارزشمند و ماندگاري را براي شناسايي شاخصهاي رفتاري مديران به دست خواهيم آورد. براي بهرهبرداري از الگوي خلاق مديريت حضرت علي(ع) و مصداق مديريتي بايستي در شش سطح به اين مهم پرداخت.
1-سطح استخراج دانش رهبري در الگوي مورد نظر
2-سطح استخراج فهم رهبري در الگوي مورد نظر
3-سطح استخراج كاربرد دانش و فهم رهبري در الگوي مورد نظر
4-سطح استخراج تجزبه و تحليل سبك رهبري مورد نظر
5-سطح تركيب دانش، فهم، كاربرد و تجزيه و در يك برنامه قابل كاربرد
6-سطح ارزيابي عملكرد براساس شاخصهاي راهبردي رهبري رهبران اسلامي
علاوه بر اينكه براي بكارگيري نيروي انساني نبايستي از خودمان قضاوت كنيم. زير در مباني ديني و معرفت اسلامي شاخصهاي خوبي براي گزينش و انتخاب نيروي انساني وجود دارد كه بايستي استخراج و بكار گرفت.
پارهاي از محورهاي قابل استخراج شامل:
1- مدركهاي انتخاب و انتصاب در قرآن كريم
2- مدركهاي انتخاب و انتصاب در نهج البلاغه
3- مدركهاي انتخاب و انتصاب در احاديث و روايات
براساس تحليل رهنمودهاي قرآن، نهجالبلاغه، احاديث و روايتهاي ديني و قرآني يك شناخت جامع از مديريت اسلامي بدست بياوريم. علاوه بر اينكه بر اساس دين معارف ترسيم دقيق و همهجانبهاي را براي مديريت اسلامي طراحي و تدوين كنيم. چنين رويكردي است كه ميتواند ما را در جهت رسيدن به الگوي جامع مديريت اسلامي ياري رساند.
در مديريت اسلامي بايستي پيش فرضهاي زير را در نظر بگيريم:
1- خداوند منبع آفرينش و هدايت جهان است.
2- خداوند براي هدايت بشر عاليترين پيامهاي خود را از طريق پيامبر اسلام به ما رسانده است.
3- سرانجام جهان آخرتي است كه همه اعمال ارزيابي ميشود.
4- عدل و امامت اساس حركت مديريت است.
5- صاحبنظران و اولياء امر ميتوانند هدايت را بستر سازي كنند.
درونگري بهعنوان روش تحقيق مديريت اسلامي ميتواند زمينهاي ارزشمند و موثر در مديريت اسلامي باشد. علاوه بر اينكه ضرورت دارد بهصورتي مناسب و اثر بخش از تكنولوژي و ابزارهاي پژوهش و تحقيق علمي نيز در اين راستا استفاده شود تا بتوانيم هر چه دقيقتر و كاملتر فرآيندهاي مديريت اسلامي را بررسي و تحليل نمايند. ضروريست تا متون مديريت اسلامي در يك نگاه تحليل محتوايي به دقت مورد مطالعه قرار گرفته و با فرآيند استخراج مفاهيم مشترك، توليد يك محتوا را تشريح كنيم. در اصل تحليل محتواي ادبيات مديريت اسلامي، يك كار تحليلي- استخراجي است كه ميتواند زمينه توليد علم مديريت اسلامي را تشريح كند.
در اصل تحليل محتوايي ادبيات مديريت اسلامي ميتواند زمينهاي را براي اطلاع رساني و دانش افزايي مديران نيز در برداشته باشد. بهترين منبع هدايت رفتاري بشر اخلاق اسلامي است. مديران اسلامي ميتوانند مدل رفتاري خود را در مكارمالاخلاق خودشان از قرآن كريم و بهصورت روشن و مشخصي بدست بياورد. در اصل مدل رفتاري براي رشد مديريت را ميتوان در اخلاق اسلامي بهرهبرداري نمايند.
تبيين فرآيند مدلسازي و نظريهپردازي سازمانهاي يكسري بر اساس مباني اسلام
هر سازماني در فلسفه سازماني خود به دنبال نيازها و در جهت دستيابي به يك سلسله اهداف تاسيس ميگردد. در سازمان اسلامي بر اساس نظريه اسلامي بايستي فلسفه وجودي آن در ساختار مديريت بر مبناي مدلسازي براي آسانسازي دسترسي مردم به خدمات و نيازمنديها معرفي شود. بنابراين ضرورت دارد كه سازمان اسلامي مثل هر سازمان ديگري بررسي كند كه تا چه حد به هدف دست يافته است. درباره رويكرد نيل به هدف، اسيفن رابينز چنين بيان ميكند كه:
يك سازمان به منظور تحقق هدف ويژهاي، ايجاد شده است. بنابراين جاي تعجب نيست كه حصول هدف، بطور وسيعي به عنوان معيار سنجش اثر بخشي، مورد استفاده واقع شود. رويكرد نيل به هدف چنين اظهار ميدارد اثر بخشي سازماني بايد برحسب ميزان تحقق اهداف آن، نه وسايل يا امكانات ( فرآيندها) بكار گرفته شده براي دستيابي به اهداف سنجيده شود. اين است كه همه آنها نتايج نهايي كه سازمان به منظور تحقق آنها ايجاد ميشود را مد نظر قرار ميدهند.