زیر نظر: پروفسور منصور شهرکی - متخصص تغذیه و رژیم د رمانی ؛ و استاد تمام تغذیه د انشکد ه پزشکی د انشگاه علوم پزشکی زاهد ان
دینا قلیپور - دانشجوی کارشناسی ارشد
تحریریه زندگی آنلاین : در سالهای اخیر شواهد مبنی بر اینکه رژیم غذایی / تغذیه در بیماریزایی، دوره و اثربخشی درمان اختلالات روانی مختلف اهمیت دارد، افزایش یافته است. بیشتر تحقیقات منتشر شده تاکنون بر نقش مواد مغذی و ریزمغذیها در توسعه افسردگی تمرکز داشتهاند.
مطالعات کمی بر روی ارتباط بین رژیم غذایی و اختلال دوقطبی انجام شده است، اگر چه فرض شده است که مشاهداتی که در مورد افراد افسرده وجود دارد با اختلال دوقطبی نیز مرتبط است.
میزان شیوع اختلالات دو قطبی یا Bipolar Disorders 1 تا 4 درصد در جمعیت تخمین زده شده است که اغلب با اختلال در عملکرد در سطوح مختلف (شغلی، شخصی، خانوادگی و اجتماعی)، ناتوانی اساسی و افزایش عوارض و همچنین کاهش امید به زندگی تا 20-10 سال در مقایسه با جمعیت عمومی سالم همراه است.
از بین بیماریهای جسمی، اختلالات دو قطبی معمولاً (80-20 درصد) با چاقی، سندرم متابولیک، بیماریهای قلبی عروقی، تنفسی و اختلالات غدد درونریز مرتبط است.
بیشتربخوانید:
اختلال دوقطبی در بیشتر موارد ریشه وراثتی دارد
تأثیر رژیم غذایی / تغذیه بر سلامت روان
طبق گفتههای Beyer and Paynet، تأثیر رژیم غذایی / تغذیه بر سلامت روان به این دلیل است که تأمین انرژی و تعدادی از مواد مغذی (لیپیدها، ویتامینها، ماکرو و میکرو عناصر، کوفاکتورهای واکنش آنتیاکسیدانی، سنتز عوامل عصبی کاتالیزورها و بسیاری دیگر) جهت عملکرد و حفظ مورفولوژی (ساختار) مغز ضروری است.
تحقیقات نشان میدهند که شیوه تغذیه و عادات غذایی به طور غیرمستقیم بر منشأ و پیشرفت بسیاری از اختلالات روانی تأثیر میگذارند. همچنین مطالعات نشان میدهند که رژیم غذایی به سبک مدیترانهای دارای اثرات محافظتی در برابر افسردگی (و همچنین سکته مغزی) میباشد، در حالی که الگوی رژیم غذایی غربی احتمال افسردگی را افزایش میدهد. مطالعات متاآنالیز نیز نشان میدهند که رژیم غذایی سرشار از میوه، سبزیجات و ماهی با کاهش خطر افسردگی مرتبط است و رژیم غذایی با محتوای کربوهیدرات بالاتر و محصولات فرآوری شده با خطر بیشتری از وقوع افسردگی همراه است.
اهمیت رژیم غذایی در اختلالات دو قطبی
تغییرات وزن (کاهش و افزایش) با بروز مانیک و مراحل افسردگی ارتباط دارد. همچنین رژیم غذایی (ترکیب و کیفیت آن) ممکن است باعث ایجاد/ تقویت اختلالهای بیولوژیکی مرتبط با شروع، توسعه و درمان اختلالات دو قطبی مثل انتقال مونوآدرنرژیک، فرآیندهای التهابی، استرس اکسیداتیو، فعالیت میتوکندری، نوروپلاستی و نوروژنز شود.
تئوری مونوآمینرژیک
اختلالات انتقال سروتونرژیک، نورآدرنرژیک و دوپامینرژیک در پاتوژنز اختلالات عاطفی دخیل است. مطالعات حیوانی نشان دادهاند که رژیمهای غذایی پرچرب ممکن است به طور مستقیم بر روی انتقال مونوآمینرژیک تأثیر بگذارند. در حیوانات رژیمهای غذایی همچنین باعث ناکارآمدی فلوکستین در درمان رفتارهای مرتبط با استرس میشود.
در انسان رژیمهای دارای چربی زیاد با میان وعدههای پرکربوهیدرات باعث کاهش انتقال سروتونرژیک در هیپوتالاموس میگردد. گزارش شده است که اثر مثبت رژیم کتوژنیک بر تثبیت خلق در اختلالات دو قطبی ممکن است با افزایش فعالیت دوپامینرژیک در سیستم مزولیمبیک مرتبط باشد. در سالهای اخیر به اهمیت فرآیندهای التهابی در پاتوژنز بیماری اختلالات دو قطبی نیز توجه شده است. رژیم مدیترانهای و افزایش مصرف میوه و سبزیجات با کاهش التهاب همراه هستند، در حالی که رژیمهای غذایی با الگوی رژیم غربی با افزایش غلظت نشانگرهای التهابی مانند اینترلوکین 6 و CRP ارتباط دارند.
فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)
بر رشد و تمایز نورونها تأثیر میگذارد. مشخص شده است در افرادی که از رژیم مدیترانهای استفاده میکنند، سطح BDNF سرم افزایش یافته است.
بیشتربخوانید:
2قطبی ها
تأثیر رژیم غذایی بر فعالیت BDNF
مطالعات حیوانی کاهش بیان BDNF در مغز و کاهش در کیفیت نورونهای جدید هیپوکامپ تولید شده در جوندگان تحت رژیم غذایی پرچرب را نشان داده است. در یک مطالعه مروری در مورد رژیم غذایی / تغذیه در حیوانات و انسانها، مشخص شده است که ترکیب رژیم غذایی (شامل چربی و کربوهیدرات)، فراوانی مصرف مواد غذایی و ارزش کالری آنها بر نوروژنز در هیپوکامپ تأثیر میگذارد.
در مطالعات طولی که در استرالیا توسط جکا و همکاران انجام شده است، حجم کاهش یافته در هیپوکامپ چپ در افرادی که طبق به اصطلاح «رژیم غذایی غربی غذا میخوردند» در مقایسه با کسانی که به درستی غذا میخوردند، پیدا شد.
نقش مواد مغذی بر اختلالات دو قطبی
امگا 3
اسیدهای چرب برای رشد و عملکرد مغز از جمله بلوغ عصبی، جابجایی و synaptogenesis، انعطافپذیری، نوروژنز و انتقال عصبی ضروری هستند. مطالعات زیادی در مورد رابطه بین مصرف منابع اسیدهای چرب غیر اشباع پلی (PUFA) به ویژه امگا 3 در رژیم غذایی یا مکملها و بروز یا شدت افسردگی انجام شده است. در درمان افسردگی از جمله نوع دو قطبی، برای کاهش علائم افسردگی از دوزهای 1-2 گرم اسید ایکوزاپنتائنوئیک روزانه استفاده شده است. اگرچه شواهد روشنی در مورد اثر درمانی در اختلالات دو قطبی نداریم، ولی نشان داده شده است که مصرف اسیدهای چرب غیر اشباع پلی عوارض جانبی ندارد و برای سلامتی عمومی مفید است.
گلوتاتیون
یکی از مهمترین ترکیبات آنتیاکسیدانی درونزا در مغز گلوتاتیون است. مکمل خوراکی گلوتاتیون به تنهایی مؤثر نیست (بیشتر هیدرولیز میشود و به مقدار کمی در سد خونی مغز نفوذ میکند)، اما مشخص شده است که N-استیل سیستئین (NAC) باید داده شود. NAC تولید L- سیستئین میکند که برای سنتز گلوتاتیون ضروری است.
همچنین خودش فعالیت آنتیاکسیدانی دارد. در آزمایشات بالینی، به بیماران مبتلا به اختلالات دو قطبی 500 یا 1000 میلیگرم از NAC دو بار در روز برای درمان استاندارد فازهای افسردگی حاد و در طی دوره نگهداری درمان داده شده است که کاهش در علائم افسردگی و بهبود عملکرد و کیفیت زندگی گزارش شد. اگرچه NAC به خوبی تحمل میشود، اما اطلاعات در مورد تحمل مزمن آن محدود است.
ویتامین D
بررسیهای سیستمیک یا متاآنالیز ارتباط سطح ویتامین D پایین با افسردگی را تأیید کردهاند و اثربخشی مکملیاری ویتامین D در کاهش علائم افسردگی در بیماران با علائم بالینی افسردگی شدید مشخص شده است.
اسید فولیک
اعتقاد بر این است که اسید فولیک و سایر فولاتها میتوانند در درمان افسردگی مهم باشند. مطالعات گزارش کردهاند که افراد مبتلا به افسردگی غلظت فولات پلاسما و گلبولهای قرمز کمتری در مقایسه با افراد سالم و بیماران مبتلا به سایر اختلالات روانی دارند.
روی
کاهش سطح روی در فاز افسردگی مشاهده شده است، اما در شیدایی / دوره هیپومانیا، غلظت روی سرم مشابه افراد سالم گزارش شده است.
منیزیم
تحقیقات نشان میدهند که غلظت منیزیم سرم در بیماران مبتلا به اختلالات دو قطبی در دورههای افسردگی، شیدایی و هیپومانیا در مقایسه با افراد سالم به طور معنیداری بالاتر میباشد. در حالی که در دوره درمان وضعیت نرمال میشود.
مس
تحقیقات نشان میدهند که تفاوت معنیداری در غلظت سرمی مس بین بیماران در مراحل مختلف اختلالات دو قطبی و گروه کنترل از نظر آماری مشاهده نشده است. در حال حاضر تجویز منیزیم و مس به بیماران مبتلا به دوقطبی مورد بحث است.
نتیجهگیری
در سالهای اخیر، علاقه به اهمیت رژیم و اجزای آن در پاتوژنز، درمان و حتی پیشگیری از اختلالات دو قطبی افزایش یافته است.
اخیراً رژیم غذایی و عادات غذا خوردن، با در نظر گرفتن سهم مواد مغذی با اثر مفید احتمالی آنها بر درمان اختلالات دو قطبی، شدیداً مورد مطالعه و تحقیق میباشد.