10 دليل عمدهی افزايش چاقی
رژیم غذائی نادرست و زندگی بیتحرک، ما را چاق میکند، اما اینها تنها دلیل افزایش چاقی نیستند. از هر که بپرسید چه چیزی باعث همهگیر شدن چاقی شده است به شما میگوید: خوردن بیش از اندازهی غذا و کم سوزاندن کالری. بدون شک این پاسخ درست است و شما نمیتوانید اولین قانون ترمودینامیک را نادیده بگیرید. علاوه بر این ما در محیطی زندگی میکنیم که پدیدهی چاقی را تشدید میکند. غذاهای فراوان، ارزان، پرکالری و سبک زندگی ما که بسیار ساکن و کمتحرک است. با این اوضاع و احوال، بسیاری از ما باید تلاش کنیم تا «چاق نشویم».
ده دلیل عمده و قابل قبول برای افزایش چاقی که توسط 20 تن از خبرگان مطالعات پدیدهی چاقی در سال 2006 مورد تایید قرار گرفته عبارتند از:
1- کمخوابی: بر اساس یک باور پذیرفته شده، خواب برای مغز است و نه برای بدن. اما آیا کمخوابی میتواند در چاق کردن ما تاثیر داشته باشد؟ چندین مطالعه اپیدمیولوژیک (همهگیر شناختی)، نشان دادهاند که ممکن است در این میان ارتباطی وجود داشته باشد. افرادی که کمتر از 7 ساعت در شبانهروز میخوابند، شاخص وزن بدن (BMI) در آنها بالاتر است. بر اساس دادههای جمعآوری شده توسط مرکز ملی برآورد معاینات تغذیهای و بهداشتی آمریکا و مرکز مطالعات پرستاری آمریکا، که 68 هزار زن را به مدت 16 سال تحت بررسی قرار داده است، زنانی که در حین انجام این تحقیقات 5 ساعت در شبانهروز میخوابیدند، نسبت به زنانی که 6 ساعت در شبانهروز میخوابیدند، وزن بیشتری داشتند و وزن دو گروه بالا، از زنانی که 7 ساعت در شبانهروز میخوابیدند، بالاتر بود. دو مطالعهی جدید نیز که در آلمان و کانادا انجام گرفته است، نشان داده که میان وزن بدن و مدت زمان خواب در دوران کودکی نیز ارتباطاتی وجود دارد.
البته این که بیماری چاقی، خواب انسان را مختل میکند، به خوبی شناخته شده است. بنابراین ممکن است افراد ابتدا چاق و سپس دچار کمخوابی شوند. اما مطالعات نشان میدهد که عکس این قضیه نیز امکانپذیر است. یعنی کمخوابی میتواند منجر به اضافه وزن شود.
از دیگر دلایل دخیل در این امر، میتوان به تغییرات سوخت و ساز (متابولیکی) ناشی از کمخوابی اشاره کرد. «لپتین» هورمونی که هنگام سیری ترشح میشود، در صورت افزایش ترشح هورمون دیگری به نام «گرلین» که هنگام گرسنگی ترشح میشود، افت کرده و اشتهای افراد به غذا را زیاد میکند. مردانی که در یک آزمایشگاه خواب، طی دو شبانهروز متوالی، اجازه یافتند تنها 4 ساعت بخوابند هورمون لپتین در بدن آنها 18 درصد کاهش و هورمون گرلین 28 درصد افزایش یافت و اعلام کردند که بسیار گرسنه شدهاند.
کمخوابی ظاهرا توانایی لپتین و گرلین را برای اعلام میزان کالری مورد نیاز بدن، مختل میکند و این امر در زمانی که غذا به اندازهی کافی در دسترس است، میتواند به خوردن بیش از اندازهی غذا و افزایش کالری بدن منجر شود. با اینکه چندان نمیتوان با آمار و ارقام این قضیه را بیان کرد، اما به نظر میرسد که میزان خواب ما در حال کاهش است. در سال 1960 مردم آمریکا به طور میانگین 5/8 ساعت در شبانهروز میخوابیدند. یافتههای موسسهی ملی خواب آمریکا در سال 2003، نشانگر سقوط این میزان به کمتر از 7 ساعت است که کاهش میزان خواب، خود را به شکل افزایش چاقی نمایان ساخته است.
2- زندگی در دماهای کنترل شده:ما انسانها همانند سایر حیوانات خونگرم، میتوانیم صرفنظر از تغییرات جهان پیرامون، دمای درونی بدن خود را ثابت نگاه داریم، ما این کار را با تغییر آهنگ سوخت و ساز بدن، لرزیدن یا عرق کردن، انجام میدهیم. گرم ماندن و خشک شدن هر دو انرژیبر هستند، مگر آنکه ما در منطقهی گرمایی خنثی (حدود 27 درجهی سانتیگراد برای یک بدن برهنه) قرار بگیریم و این دمایی است که این روزها اغلب ما برای محیط خانه و کارمان برمیگزینیم.
آیا تهویهی مطبوع در گرمای تابستان و گرمایش منازل در سرمای زمستان، میتواند تفاوتی در وزن بدن ما ایجاد کرده باشد؟ متاسفانه دست کم در مورد گرم کردن خانهها، ارتباطی در این میان وجود دارد. مطالعات بر روی افرادی که چندین روز در اتاقهایی با سیستم تهویه نگه داشته شده بودند، نشان داده است که در دمای مناسب، ما انرژی کمتری مصرف میکنیم. مطالعهی دیگری که بر روی گروهی از زنان در معرض دمای 27 درجهی سانتیگراد و گروهی دیگر در دمای 22 درجهی سانتیگراد بودند، نشان داد که اختلاف انرژی مصرف شده در بین این دو دما، چیزی در حدود یک مگاژول (239 کیلوکالری) در یک روز است. این مقدار انرژی، معادل 27 گرم از چربی بدن است. در عین حال تعریق بدن با سوزاندن انرژی همراه است و شواهد خوبی در دست است که نشان میدهد دمای بالاتر، اشتها را کاهش میدهد.
3- مصرف کمتر دخانیات: سیگاریها نسبت به افراد عادی لاغرترند و ترک سیگار میتواند سبب اضافه وزن شود. اما هیچکس دلیل این امر را نمیداند. شاید علت آن باشد که نیکوتین باعث ایجاد حس سیری میشود و میزان سوخت و ساز بدن را نیز بالا نگاه میدارد. برای مثال در میان مردان، تقریبا 50 درصد کسانی که سیگار را ترک کرده بودند، دارای اضافه وزن بودند. در حالی که این رقم برای غیرسیگاریها 37 درصد و برای سیگاریها 28 درصد بوده است. البته هیچکس نمیخواهد بگوید که ترک سیگار تهدیدی برای سلامت جامعه است، این حرف را فراموش کنید، در واقع مصرف سیگار، از داشتن اضافه وزنی در حدود 45 کیلوگرم نیز خطرناکتر است.
4- عوامل پیش از تولد: دستکم بخشی از احتمال ابتلای ما به چاقی، ممکن است قبل از تولدمان تعیین شده باشد. کودکان مادران چاق، مخصوصا مادران مبتلا به دیابت حاملگی، بیشتر احتمال دارد که در طول زندگیشان به چاقی مبتلا شوند. گرچه این موضوع تا حد زیادی به ژنتیک ربط دارد، اما چیزهای دیگری هم در این میان هست که باید مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر، محدودیت دریافت انرژی در دوران جنینی در رحم مادر، ممکن است بعدها به صورت چاقی در زندگی افراد بروز کند. این امر، اگر آنها در دو سال ابتدایی کودکیشان رشد سریعی نیز داشته باشند، محتملتر خواهد بود. در کشورهای مرفه غربی شاید این موضوع چندان حاد نباشد، با این حال در آمریکا، تولد نوزادان کموزن از میانههای دههی 1980 میلادی رو به افزایش بوده و هماکنون به بالاترین میزان طی 30 سال گذشته رسیده است.
5- داشتن فرزند زیاد: افراد سنگینوزنتر فرزندان بیشتری دارند. در واقع ارتباط اندک ولی بسیار قابل توجه بین شاخص وزن بدن (BMI) و میزان تولید مثل وجود دارد. زنان دارای وزن طبیعی یا کمتر از طبیعی، به طور میانگین دارای 2/3 فرزند هستند درحالی که زنان چاق و یا دارای اضافه وزن زیاد، به طور میانگین دارای 5/3 فرزند هستند. در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا داشتن فرزندان بیشتر، زنان را چاق میکند؟ یا اینکه چاقی، باعث داشتن فرزندان بیشتر است؟ احتمالا هر دو مورد صحیح است.
داشتن فرزندان بیشتر، احتمال چاقی را افزایش میدهد حتی اگر تنها دلیل آن، کمخوابی باشد. همچنین شاخص وزن بدن افراد حتی قبل از والد شدن آنها، با تعداد فرزندانی که در نهایت خواهند داشت، مرتبط است. لاغری بیش از حد در زوجین (هم مرد و هم زن)، میزان تولیدمثل را کاهش میدهد. چاقی بیش از حد نیز همین طور، اما عقیده بر این است که اثرات لاغری، بسیار قویترند. چاقی همچنین میتواند جایگاه اجتماعی و اقتصادی افراد را پائین بیاورد که خود این امر نیز با داشتن فرزندان بیشتر مرتبط است. اما چرا این موارد با همهگیری چاقی تناسب دارد؟ علت آن، در ارثی بودن چاقی است. چند رشته تحقیقات نشان داده است که نقش ژنتیک در چاقی حدود 65 درصد است. این عامل در کنار وجود خانوادههای پرجمعیت، موجب بالا رفتن نسبت افراد چاق در جامعه خواهد شد.
6- تغییرات جمعیتشناسی: گروهی از افراد، بدون دلیل خاصی چاقتر از سایرین هستند. بررسیهای انجام گرفته حاکی از این است که احتمال چاقی در افراد 40 تا 79 ساله، تقریبا 3 برابر افراد جوانتر است. زنان غیرسفیدپوست چاق میشوند و احتمال چاقی زنان سیاهپوست، 2 برابر بیشتر از این است. این تغییرات جمعیتشناسی نیز میتواند دلیلی بر افزایش چاقی باشد.
7- مصرف داروهای بیشتر: در دههی 1970، دستهی جدیدی از داروهای اعصاب و روان موسوم به «نورولپتیک»ها به بازار آمدند و هماکنون نیز در سراسر جهان، میلیونها نفر از این داروها استفاده میکنند. نورولپتیکها گرچه در درمان بیماریهای اعصاب و روان موفق بودهاند، اما اشکال عمده نیز دارند: مصرفکنندگان این داروها در 10 هفتهی آغازین مصرف، 4 کیلوگرم وزن زیاد میکنند و یک سال پس از ادامهی مصرف دارو، 4 تا 5 کیلوگرم دیگر بر وزن آنها افزوده میشود. البته نورولپتیکها تنها داروهائی نیستند که سبب افزایش وزن میشوند. داروهای ضدتشنج برای درمان صرع، داروهای ضدفشار برای فشارخون بالا، داروهای بازدارندهی پروتئاز برای درمان ایدز (HIV) و داروهای حاوی انسولین، همگی به سهم خویش سبب افزایش وزن میشوند. «داروهای بتابلاکر» (داروهایی که برای درمان فشارخون بالا، آنژین یا درد قفسهی سینه و دیگر بیماریهای قلبی به کار میروند) به صورت میانگین سالانه 1/2 کیلوگرم به وزن افرادی که از آنها استفاده میکنند، میافزایند و مصرف قرصهای ضدبارداری برای 2 سال متوالی، میتواند وزن زنان را تا 5 کیلوگرم افزایش دهد. همچنین «آنتیهیستامین»هایی که بدون نسخه فروخته میشوند نیز میتواند موجب افزایش وزن شوند. پس، آیا مصرف داروها میتواند در همهگیر شدن چاقی نقش داشته باشد؟ هنوز هیچ دلیل و مدرک استواری بر این موضوع وجود ندارد، اما تردیدی نیست که مصرف این داروها در 30 سال گذشته، باعث چاقتر شدن افراد شده است.
8- آلودگی: در زندگی روزانه، ما در معرض دهها هزار فرآوردهی شیمیایی صنعتی قرار داریم. آفتکشها، رنگهای شیمیایی، افزودنیهای خوراکی، خوشبوکنندهها، پلاستیکها، چسبها و حلالهای شیمیائی و بسیاری مواد دیگر، ما آنها را میبلعیم، تنفس میکنیم و از طریق پوستمان آنها را جذب میکنیم. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مقادیر کم برخی از این مواد شیمیائی میتوانند سبب افزایش وزن شوند.
برخی از این مواد شیمیائی که توسط غدد درونریز تجزیه میشوند، میتوانند در کار هورمونهای ترشح شده از این غدد مانند استروژن، ایجاد اختلال کنند. مطالعات بسیاری روی حیوانات و انسانها، نشان داده است که در صورت عدم کارکرد درست هورمون استروژن، افزایش وزن رخ میدهد.
9- مادران پیرتر: مادران، در سراسر جهان، پیرتر شدهاند. در انگلیس، میانگین سن به دنیا آوردن نخستین فرزند 3/27 سالگی است که در سال 1970میلادی، این میانگین 7/23 سالگی بوده است. میانگین سن به دنیا آوردن اولین فرزند در آمریکا نیز از 4/21 سالگی در 1970 به 9/24 سالگی در سال 2000 افزایش یافته است. این مسئله شاید به خودی خود اهمیت زیادی نداشته باشد، اما مشاهدات، نشان داده که داشتن یک مادر پیرتر ظاهرا یکی از عوامل ایجاد چاقی است. نتایج حاصل از مطالعات موسسهی ملی قلب، ریه و خون آمریکا نشان میدهد که هر 5 سال اضافه شدن به سن مادر، احتمال چاق شدن کودکان را 14 درصد بیشتر میکند. البته اینکه چرا این اتفاق میافتد هنوز به روشنی پیدا نیست.
10- ازدواج با همانند خود: همانطور که افراد در ازدواج به ظاهر توجه دارند. اندازه (سایز) طرف مقابل نیز برایشان مهم است. آمارها نشان داده که افراد لاغر بیشتر با افراد لاغر ازدواج میکنند و چاقها نیز با چاقها. ازدواج با همانندان خود به تنهایی عاملی برای افزایش چاقی نیست. اما با نگاهی به دیگر عوامل، مخصوصا اینکه بخشی از پدیدهی چاقی میتواند ارثی محسوب شود و افراد چاقتر فرزندان بیشتری دارد، میتوان دریافت که این عامل، اثر عوامل دیگر را تشدید میکند.