چه عواملی بر انتخاب غذا مؤثرند؟
انتخاب غذا امر پیچیدهای است، زیرا عوامل متعددی بر انتخابهای غذایی افراد و گروهها تأثیر میگذارند كه به شش دسته تقسیم میشوند:
تعیین كنندههای بیولوژیكی مانند گرسنگی، اشتها و طعم و مزه
سیری و گرسنگی
انسانها برای زنده ماندن نیاز به انرژی و مواد مغذی دارند و در پاسخ به احساس گرسنگی اقدام به خوردن غذا میكنند. درشت مغذیهای مختلف اثرات متفاوتی در ایجاد احساس سیری دارند، به عنوان مثال چربی بیشترین میزان احساس سیری را فراهم میكند.
طعم و مزه و دلپذیری غذا
زمانی كه تجربه فرد از خوردن یك غذا همراه با احساس لذت باشد، كامپذیری آن ماده غذایی را افزایش میدهد. طعم، بو، بافت و ظاهر یك ماده غذایی، همه عواملی هستند كه روی دلپذیر بودن یك ماده غذایی اثر میگذارند و با بالا رفتن این احساس، میزان مصرف آن ماده افزایش مییابد.
تعیین كنندههای اقتصادی مثل هزینه و درآمد
هزینه و درآمد
هزینه یك ماده غذایی و توانایی یك فرد در تهیه یك ماده غذایی خاص از عوامل اولیه در انتخاب غذا هستند. اقشار كمدرآمد به طور معمول رژیم غذایی نامتعادل با دریافت كم میوه و سبزی را مصرف میكنند، البته افزایش درآمد خانوار برای انتخابهای غذایی بیشتر، دلیلی برای مصرف رژیم متوازن و سالم نخواهد بود، حتی ممكن است افراد با این تصور كه خرید مواد غذایی جدید با عدم مصرف افراد خانواده و در نتیجه دور ریخته شدن آن همراه است، از خرید اقلام غذایی متنوع خودداری نمایند.
تعیین كنندههای فیزیكی مثل دسترسی، آموزش، مهارتها و زمان
قابلیت دسترسی به مواد غذایی
دسترسی به مراكز خرید مواد غذایی در انتخاب و خرید مواد غذایی تأثیر دارد و این امر مربوط به امكانات حمل و نقل و موقعیت جغرافیایی است و البته باز هم فراهم بودن امكانات و در دسترس بودن اقلام غذایی، لزوماً به معنی تغییر در انتخاب افراد نخواهد بود.
آموزش، آگاهی و مهارتها
افرادی كه آموزش دیدهاند و آگاهی بیشتری در مورد خوردن غذاهای سالم دارند، احتمال اینكه اقدام به انتخاب مواد غذایی سالم كنند بسیار بیشتر است و البته این امر بستگی به میزان كاربردی نمودن این آگاهیها توسط افراد دارد. برنامه آموزش افراد نیاز به پیامهای دقیق و كاربردی دارد. آموزش در مورد چگونگی افزایش مصرف میوه و سبزی و غذاهایی كه هزینه زیادی به خانواده تحمیل نكنند، میتواند در انتخابهای غذایی بهتر مفید واقع شود. عدم آگاهی و نداشتن مهارت لازم در پخت و پز، میتواند خرید را محدود كرده و به دنبال آن تهیه غذاهای متنوع را كاهش دهد.
محدودیت زمانی
نداشتن وقت كافی، مانع انتخاب مواد غذایی سالم بهویژه در افراد جوان و اشخاصی كه تنها زندگی میكنند، میشود. در این حالت تقاضا برای غذاهای آماده و میوهها و سبزیجات بستهبندی شده، افزایش مییابد. هر چند كه غذاهای آماده عموماً گرانتر هستند، ولی مشتریان تمایل به پرداخت پول بیشتر برای خرید آنها دارند.
تعیین كنندههای اجتماعی مثل طبقه اجتماعی، فرهنگ و زمینه اجتماعی
طبقه اجتماعی
طبقات اجتماعی مختلف، انتخابهای متفاوتی از مواد غذایی دارند كه منجر به كمخواری یا بیخواری میشود. به عنوان مثال افراد متعلق به طبقات اجتماعی بالاتر، تمایل به رژیم غذایی سالمتر مانند دریافت بیشتر میوه، گوشت بدون چربی، ماهی، فرآوردههای غلات كامل و سبزیجات خام دارند. به نظر میرسد افرادی كه وضعیت اقتصادی، اجتماعی بالاتری دارند، از رژیمهای سالمتری پیروی كنند كه احتمالاً به دلیل سطح آموزش بالاتر، آگاهی بیشتر و سبك زندگی سالمتر است. همین اختلاف در بین طبقات و به دنبال آن انتخاب رژیم غذایی متفاوت میتواند منشأ نابرابریهای بهداشتی در بین آنها شود.
مسائل فرهنگی
تأثیرات فرهنگی بر انتخابهای غذایی و تهیه غذا مؤثرند. شواهد نشان میدهند كه سنت، باورها و ارزشها، عوامل مهم و تأثیرگذار در اولویتهای غذایی، طرز تهیه غذا و وضعیت تغذیهای هستند. عادات فرهنگی میتوانند تغییر كنند، به عنوان مثال وقتی افراد به یك كشور جدید نقل و مكان میكنند، به تدریج عادت غذایی فرهنگ جدید را میپذیرند، مثلاً زنان آسیای جنوبی زمانی كه به اسكاتلند مهاجرت میكنند، دریافت چربیشان افزایش یافته كه میتواند سبب افزایش شاخص توده بدنی آنها شود.
زمینه اجتماعی
زمینه اجتماعی شامل هر دو، مردم كه بر رفتارهای خوردن در افراد اثر دارند و مجموعهای كه فرد از انتخابهای غذایی آنها مصرف میكند، میباشد. مردم به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر انتخاب غذایی افراد مؤثرند. حمایتهای اجتماعی مثل خانواده میتواند اثرات مفیدی روی انتخاب غذایی افراد داشته باشد، به عنوان مثال با تشویق و حمایت از الگوی غذاهای سالم. مجموعهای كه فرد در آنجا به مصرف مواد غذایی میپردازد مثل خانه، مدرسه، محل كار و رستوران، نیز انتخاب غذایی را از طریق دسترسی به آنها تحت تأثیر قرار میدهد.
تعیینكنندههای روانی مثل استرس و شرایط روانی فرد
استرس
استرس میتواند تغییراتی را در رفتارهای انسان ایجاد كند كه بر سلامت آنها مؤثر است. اثر استرس بر انتخابهای غذایی، بسیار پیچیده و فردی است. برخی افراد مواد غذایی بیشتر و ناسالمتری مصرف میكنند، در حالی كه عده دیگر كمتر به خوردن غذا روی میآورند. این باور وجود دارد كه استرس منجر به تغییراتی در انگیزه افراد (به عنوان مثال كاهش نگرانی برای كنترل وزن)، وضعیت فیزیولوژیك (كاهش اشتها)، تغییراتی در فرصتهای مربوط به خوردن غذا، دسترسی به مواد غذایی و تهیه غذا شود.
وضعیت خلقی
مواد غذایی میتوانند تغییراتی را در دمای بدن و وضعیت خلقی افراد ایجاد كنند كه بر انتخاب مواد غذایی در آنها مؤثر است. افراد معمولاً در مواردی از هوسهای خوردن مواد غذایی یاد میكنند كه بهویژه در بین زنان در دوره قبل از قاعدگی گزارش میشود و عموماً افراد پس از افراط در خوردن مواد غذایی، احساس گناه كرده و یا سعی در محدود كردن مصرف مواد غذایی میكنند.
اعتقادات، باورها و آگاهی درباره مواد غذایی و خطاهای خوشبینانه
اعتقادات و باورها
اعتقادات و باورهای مصرفكننده از فردی به فرد دیگر، در بین گروههای مختلف و كشورهای گوناگون، متنوع است. نتایج یك بررسی در اروپا در مورد اعتقاد مصرفكنندگان به مواد غذایی، تغذیه و سلامت نشان داد كه 5 عامل مؤثر بر انتخاب غذایی قابل تشخیص است كه به ترتیب اهمیت آنها عبارتند از: كیفیت و تازگی، قیمت، مزه و طعم، تلاش برای خوردن غذاهای سالم و چیزی كه خانواده برای خوردن آماده میكند. زنان، افراد مسنتر و آموزش دیده، جنبههای سلامت را بهتر از عوامل دیگر میدانند، در حالی كه مردان بیشتر به مزه و عادات خودشان به عنوان عوامل اصلی انتخاب غذا مینگرند.
خطاهای خوشبینانه
درصد بالایی از مردم تصور میكنند كه رژیم غذایی سالم دارند و باور نمیكنند كه نیاز به ایجاد تغییراتی در رژیم غذایی خود دارند. آنها فكر میكنند كه در مقایسه با دیگران در معرض خطر كمتری هستند، به عنوان مثال مصرف میوه و سبزیشان را بیشتر از مقدار واقعی برآورد میكنند. با این وصف این افراد كه رژیم غذایی خود را سالم میپندارند، تلاشی برای بهبود الگوهای مصرف غذا از خود نشان نمیدهند.
بنابراین فهم اینكه مردم چگونه درباره سلامت خود تصمیمگیری میكنند میتواند به برنامهریزی استراتژیهای ارتقاء سلامت كمك كند. این همان جایی است كه روانشناسی اجتماعی و مدلهای پیشنهادی آن برای تغییر رفتار افراد میتواند به بهبود وضعیت افراد منجر شود.
تغییرات رژیم غذایی آسان نیست، زیرا نیاز به اصلاحاتی در عاداتی دارد كه در طول مدت زندگی فرد شكل گرفتهاند. مكانهای مختلفی مانند مدارس، محل كار، سوپرماركت، مراكز مراقبتهای اولیه بهداشتی و مطالعات جامعهنگر، نقاطی هستند كه میتوان در آنها برای تغییرات رفتاری افراد اقدام كرد.
به عنوان مثال سوپرماركتها به دلیل اینكه محل خرید تعداد زیادی از افراد جامعه هستند، دارای اهمیت میباشند، بنابراین با فراهم نمودن راههایی كه در افزایش آگاهی و دانش تغذیهای افراد مؤثرند، میتوان انتظار تغییرات رفتاری درازمدت را در افراد داشت. مدرسه مكان دیگری است كه میتوان مداخلات تغییر و اصلاح رفتارهای غذایی را در آن اعمال نمود، زیرا این مداخلات تأثیر خود را علاوه بر دانشآموزان، بر والدین و مسؤولین مدارس نیز خواهند گذاشت. پژوهشها مؤید این هستند كه وقتی بچهها تحت آموزش از طریق اینترنت، رسانهها و حتی بوفه مدارس قرار میگیرند و یا زمانی كه خودشان درگیر تهیه مواد غذایی و پخت و پز میشوند، میزان مصرف میوه و سبزی در آنها افزایش مییابد.
مداخلاتی كه در محلهای كار صورت میگیرد، میتواند تعداد زیادی از افراد را مورد هدف قرار دهد. افزایش دسترسی به میوه و سبزی در كانتین محل كار گام موفقی است. روش بعدی كاهش قیمت میانوعدههای سالم میباشد. به این ترتیب تركیبی از آموزش تغذیه با تغییراتی كه در وضعیت ارائه خدمات بخش غذایی داده میشود، میتواند در درازمدت موفقیت بالایی را بهدنبال داشته باشد. در بخش مراقبتهای اولیه بهداشتی، آموزش كاهش مصرف چربی و افزایش دریافت میوه و سبزی بسیار تأثیرگذار است. مشاورههای رفتاری در كنار مشاوره تغذیه، بیشترین اثربخشی را خواهد داشت. تحقیقاتی كه در مورد استراتژیهای آموزشی و رفتاری در سطح جامعه انجام شده، نشان دادهاند كه با ارائه و اجرای این استراتژیها، مصرف میوه و سبزی افزایش چشمگیری داشته است.
در خاتمه باید خاطرنشان كرد از آنجا كه عوامل مؤثر در انتخاب غذا بسیار مختلف و متنوع هستند، بنابراین استراتژیهای گوناگونی برای ایجاد تغییرات رفتاری در گروههای مختلف مردم با اولویتهای متنوع، باید اجرا شود.