رکسانا خوشابی – روانشناس
تحریریه زندگی آنلاین : شما خوششانس هستید یا بدشانس؟! احتمالاً شما هم تاكنون با افراد زیادی برخورد داشتهايد كه خود آنها يا ديگران آنان را خوششانس میدانند یا در نقطه مقابل، مُهر بدشانس بودن بر آنان زدهشده است. قرنهاست كه انسانها به وجود چنين نيروي شانس اعتقاددارند و براي شانس آوردن ،حاضرند هر آنچه در توان دارند بكار بگيرند تا زندگي بهتری را تجربه كنند. برخی هم هستند که مایلاند ناکامیهای زندگی را بهحساب بدشانسی بگذارند و از بین این گروه افرادی هستند که مایلاند از زیر بار مسئولیتهای خود شانه خالی کرده و بیخردی، عدم مشورت، عدم استفاده از تجربیات دیگران، عدم تفکر و عقلانیت را بهحساب بدشانسی بگذارند. متأسفانه این موضوع برای برخی از افراد با بالاتر رفتن سن یا بیکار شدن افزایش هم پیدا میکند.امیدوارم شما جزو این دسته نباشید. اما شاید برایتان جالب باشد که خوششانس بودن را میتوان آموخت! عجیب است اما در هر سن و موقعیتی که باشیم، حتی اگر بازنشسته یا سالمند شده باشیم، هنوز میتوانیم تکنیکهایی یاد بگیریم که ما را خوششانستر کنند!
بیشتربخوانید:
اخبار بد را نمیخوانید؟ مثلا که چی؟
خوششانسی و معنویت
از ديدگاه معنوي، مفهوم خوششانسي و بدشانسي ميتواند با برداشت عمومي از اين واژهها متفاوت باشد. چهبسا آنچه از ديدگاه مردم خوششانسي تلقي ميشود اثر مثبتي بر سرنوشت باطني و حقيقي يك فرد نداشته باشد و برعكس آنچه به بدشانسي معروف است شرايطي را پديد آورد كه در حركت و رشد روحي فرد مؤثرتر باشد. انسان، مسئول سرنوشت خويش است و اگر در بهرهگيري از امكاناتي كه براي رشد و پيشرفت حقيقياش در اختيار او گذاشتهشده كوتاهي كند، مسئوليتي چند برابر خواهد داشت. بنابراين، تنها بود و نبود امكانات ظاهري تعیینکننده نيست، بلكه شيوه كاربري و استفاده درست ما از آن اهميت دارد. چهبسا يك نفر با امكاناتي بسيار محدود اهدافي بزرگ و متعالي را محقق كند و يك نفر ديگر با وجود امكانات و وسايل و ابزار گوناگون نتواند حتي مسائل ساده زندگي خود را حل کند یا به اهداف کوچکی دست یابد. كداميك از اين دو خوششانس هستند؟ آن کس كه امكانات دارد ولي راه درست استفاده از آن را نميداند و يا كسي كه راه بهکارگیری و ايجاد حداكثر كارايي از امكانات محدود خود را يافته است؟ پس آيا ميتوان خوششانسي و بدشانسي را صرفاً به قابلدسترس بودن امكانات ظاهري مربوط دانست؟
خوششانسی و دیدگاههای علمیتر
اما ديدگاه علمي موضوع را از زاويه عام آن موردبررسی قرار ميدهد. زندگي مادي گرايانه امروز به خصوص در برخی فرهنگها، آنچنان بر خوشبختی ظاهري متمركز است كه تلاش ذهني و عمليِ بسياري از محققان را به سوي اهداف مربوط به افزايش رفاه عمومي جلب كرده است. برای مثال در اینجا به تشريح يكي از تحقيقات اخير در زمينه شانس میپردازیم که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
اين تحقيق براي پاسخ علمي به اين سؤال طراحیشده: «چرا برخي افراد خوششانس بوده و برخي بدشانس ناميده ميشوند». در انجام اين مطالعات حدود 400 زن و مرد با شرايط و امكانات گوناگون و در سنين مختلف از 18 ساله تا 84 ساله در طول 10 سال حضورداشتهاند. اين داوطلبان طي جلسات گفتگو و مصاحبه به مجموعهاي از تستهاي شخصيتي، تستهاي هوش و مواردي از اين دست پاسخ دادهاند. همچنين در صورت نياز براي انجام آزمايشات در محل آزمايشات هم حضورداشتهاند.
بیشتربخوانید:
تاثیر مثبت اندیشی در کسب موفقیت در زندگی
از نتايج اين تحقيقات اصول اساسي و اوليهاي در مورد افراد خوششانس استخراجشده كه ازجمله میتوان به اين موارد اشاره كرد:
- به دام انداختن فرصتها
- خلق شرايط خاصي كه به همراه پيشگوييهايي مثبت، امكان وقوع اتفاقات خوب را براي شخص فراهم میکند
- تسلط بر شيوه تفكري كه بتوان از طريق آن اوضاع را در هنگام شكست و اتفاقات بد را بهبود داد.
درواقع با توجه به این تحقیق، ميتوان از شانس، به عنوان مجموعهاي از فرصتها یادکرد كه افراد خوششانس غالباً آنها را جدي گرفته و به آنها توجه ميكنند، پس از آنها بهرهمند ميگردند. درحالیکه افراد بدشانس از چنين فرصتهايي غفلت میکنند و درنتیجه از آنها استفاده نميكنند.
بنابراين آيا اين خود ما نيستيم كه در بسياري از مواقع از آنچه كه با عنوان شانس، اقبال، فرصت و... در اختيار ما نيز قرار دادهشده دوري ميكنيم؟
براي درك بهتر موضوع يكي از آزمايشها را به نقل از محقق شرح ميدهيم:
«من روزنامهاي در اختيار دو دسته افراد كه با عناوين خوششانس و بدشانس گروهبندی شده بودند قراردادم و سپس از آنها خواستم كه تعداد عكسهاي موجود در روزنامه را به من بگويند. بهطور متوسط افراد بدشانس حدود 2 دقيقه وقت صرف اين کارکردند و اين در حالي بود كه افراد خوششانس تنها چند ثانيه را به اين كار اختصاص ميدادند! دليل اين بود كه در صفحه دوم روزنامه با خط درشت عبارتي با اين مضمون چاپشده بود «شمارش را متوقف كنيد! در اين روزنامه 43 عكس موجود است». افراد خوششانس با توجه به اين پيام تنها چند ثانيه را صرف پاسخگويي كردند درحالیکه افراد بدشانس چنين شانسي را از دست داده بودند! همچنين من مطلبي ديگر با اين مضمون در بين اوراق روزنامه قرار داده بودم: «شمارش را پايان دهيد و به مسئول مربوطه اطلاع دهيد كه شما اين برگه را پیداکرده و 250 دلار برندهشدهاید» و افرادی که به بدشانسی معروف بودند، اين شانس را نيز از دست دادند!
بیشتر بخوانید:
13راه ساده برای شاد بودن در زندگی
افسردگی خندان چیست و چه نشانه هایی دارد؟
خوششانسی و معنویت
نتيجه آنكه افرادی که خود را بدشانس میدانستند، اصولاً مجالها و فرصتهايي را كه سر راهشان قرار ميگيرد و ديگران از آن به عنوان شانس ياد ميكنند، به دليل بيتوجهي و يا مشغوليت زياد براي توجه به موضوعي خاص از دست ميدهند. درواقع اين افراد توجه كافي به آنچه كه در اختيارشان قرارگرفته است ندارند و همزمان ميتوان گفت كه افراد خوششانس، کسانی هستند که با دقت بیشتری همه چيز را مينگرند و سعي ميكنند تا از تمامي آنچه كه در اختیاردارند براي بهبود هر چه بيشتر شرايط و اوضاع كمك بگيرند. اين افراد درعینحال كه به دنبال موضوعي خاص بوده و در پي پرداختن به آن هستند به ساير موارد و امور هم توجه كافي داشته و تکبعدی عمل نميكنند. بنابراين از فرصتهايي كه در اختيارشان قرارگرفته به خوبي بهرهمند ميشوند.با توجه به این تحقیق شاید بتوان گفت خوششانسترها درواقع بیشتر در زمان حال، حضور دارند و با هشیاری بیشتری به اطراف توجه میکنند. بيشتر شرکتکنندگان خوششانس در اين آزمايش افرادي بودند كه تلاش ميكردند تا عنصر تنوع و گوناگوني و برخورداري از شرايط مختلف را به زندگي روزمرهي خود بیفزایند. براي مثال راههاي مختلفي را در هنگام رفتن به سرکار تجربه ميكردند.
بهرهمندی بیشتر
اینک سؤال اين است كه آيا چنين روشي(یعنی تجربه راههای مختلف) ميتواند باعث بهرهمندي بيشتر شخص شود؟!
براي پاسخ به اين سؤال تصور كنيد كه در ميان يك باغ زندگي ميكنيد و هرروز بايد يك سبد سيب از درختان اطرافتان جمعآوري كنيد. در ابتدا و در دفعات اول هيچ تفاوتي نميكند كه به كدام قسمت باغ مينگريد و به سراغ كداميك از درختان ميرويد چراکه تقريباً پراكندگي سيبها در كل باغ در ابتداي كار يكسان است، اما به تدريج و در روزهاي بعد يافتن سيب درجاهایی كه قبلاً بدانها سرزدهاید و از ميوهي درختان آن قسمتها چيدهايد و سبدتان را پرکردهاید كمي مشكلتر مينمايد. پس اگر هر بار به قسمتهاي جديدي از باغ سر بزنيد احتمال يافتن سيبها مطمئناً افزايش مييابد، اين دقيقاً چيزي است كه ميتوان در رابطه با شانس نيز اثبات كرد، يعني هر چه حيطهي ارتباطات و تنوع و گوناگوني در فضاي زندگيتان افزايش يابد احتمال رويارويي شما و برخورداري از فرصتها و مجالهايي كه با عنوان شانس از آنها ياد ميشوند در زندگيتان بیشتر خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
رازهایی برای خوش اخلاق و خوش برخورد بودن
رویارویی با ناکامی
در مرحله بعد نحوه رويارويي افراد خوششانس و بدشانس در برابر شكست و ناكامي بررسي شد. فرض كنيد كه به عنوان نماينده كشورتان در مسابقات المپيك شركت كردهايد. پس از رقابتهاي زياد و بهکارگیری آنچه كه در توان داشتيد مدال برنز به شما تعلق ميگيرد. حالا دوباره تصور كنيد كه در المپيك بعدي شما بهتر از قبل ظاهرشده و اين بار مدال نقره را از آن خود ميكنيد. فكر كنيد كه در مقايسه با دفعه اول ميزان خوشحاليتان چقدر است؟ بيشترمان تصور ميكنيم كه مسلماً بار دوم كه مدال نقره را دريافت كردهايم خوشحالتر خواهيم بود. اما تحقيقات علمي ثابت كرده است كه قهرماناني كه مدال برنز را دريافت ميدارند درواقع افرادي شادتر هستند، بدين دليل كه برندگان مدال نقره اینگونه ميانديشند كه اگر كمي بيشتر تلاش كرده بودند و يا كمي بهتر عمل ميكردند ممكن بود بتوانند مدال طلا را از آن خود كنند و برعكس، افرادي كه مدال برنز دريافت كردهاند چنين ميانديشند كه باکمی لغزش ممكن بود هيچ مدالي را به دست نياورند.
روانشناسان به توانايي تصور كردن اينكه چه ميتوانست به جاي آنكه واقعاً رخداده، اتفاق بيافتد «انديشيدن در هنگام رويارويي با واقعيت» ميگويند. به منظور دريافتن اينكه آيا افراد خوششانس از اين توانايي خود در جهت آرامش بخشيدن به خود و در راستاي كاهش اثرات ناشي از مشكلات استفاده ميكنند يا خير از شرکتکنندگان در آزمونها خواسته شد كه تصور كنند در يك بانك هستند و ناگهان سارقي مسلح وارد بانك شده و در اثر شليك گلولهاي بازوي آنان را مجروح ميسازد. در اين هنگام افراد بدشانس اغلب اظهار ميداشتند كه اين از بدشانسي آنها بوده كه در آن لحظه خاص سارق وارد بانك شده است، ولي افراد خوششانس اظهار ميداشتند كه شرايط ميتوانست بسيار وخيمتر از چيزي كه اتفاق افتاده باشد و ممكن بود تيري كه اكنون در بازويشان نشسته، به سرشان اصابت كرده بود. چنين نحوهي فكر كردن موجب ميشود كه افراد، احساس بهتري را در مورد خود و (شرايط) داشته باشند. آنان را اميدوار به وقوع اتفاقات بهتري در آينده نگه ميدارد و احتمال زندگي همراه با شانس و اقبال را (به ميزان بالايي) افزايش ميدهد.
قسمت نهايي اين تحقيقات به اين منظور طراحي شد كه معلوم شود آيا بهراستی نحوهي انديشيدن و فكر كردن و طرز برخوردهاي ما در زندگي ميتواند موجب بالا بردن ميزان خوششانسي گردد يا خير؟!
ابتدا به صورت مجزا تستهايي كه ميزان شادي، اقبال و رضايت آنان را در مقاطع گوناگون زندگي محك ميزد در اختيار شرکتکنندگان قرار داده شد. سپس اصول بنيادي براي خوششانسي خلاصهشده و تكنيكهايي براي كمك به شرکتکنندگان از ميان آنها استخراج شد. سپس به آنان آموزش داده شد كه چطور بايد از فرصتهايي كه در اطرافشان موجود است به بهترين نحو استفاده كرده و چطور از آنها در جهت غنيتر ساختن زندگيشان بهره بگيرند. بايد به همه چيز توجه كرده و حتي از مسائل پیشپاافتاده غفلت نورزند. همچنين در مورد اينكه چطور بايد تغييراتي در عادات روزمره زندگي خود ايجاد كنند، در مورد نحوه نگرششان به پیشآمدهای نامطبوع، شكستها و بدشانسيها صحبت شد و در مورد اينكه چطور در هنگام رويارويي با چنين شرايطي ميتوان با فرض اينكه اگر اوضاع از اين بدتر بود يا اتفاق بدتري ميافتاد، اثرات منفي آن احساس را از ميان ببريم و موارد ديگري از اين دست...
سپس از آنها خواسته شد تا براي مدت يك ماه تمرينات خاصي را وارد جريان زندگيشان كرده و بعد نتيجه را گزارش دهند. نتايج بسيار مشخص و روشن بود، حدود 80 درصد افراد، خود را خوششانستر يافته بودند و اكنون خوشحالتر و راضيتر از قبل زندگي ميكردند.